به گزارش ایکنا، زهرا امیری روحالهی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) شامگاه 27 مرداد ماه در نشست علمی «مخالفان عزیمت حضرت سیدالشهدا(ع)»، گفت: چیزی که در بین امتهای قبل بیسابقه بوده این است که امت پیامبر(ص) فرزند ایشان را بعد از چند دهه از وفات آن بزرگوار به طرز فجیعی به شهادت رساندند و این مایه تاسف برای ما مسلمانان است. اینکه چه کسانی دست به چنین کاری زدند و چه کسانی زمینهساز روی کارآمدن بنیامیه بودند در جای خود قابل بحث است زیرا خلفای بنیامیه خود را در جایگاه رهبر و خلیفه جامعه اسلامی نشاندند و خود را محق حکومت دانستند و امام حسین(ع) را به عنوان مخالف و شورشی و کسی که خروج کرده است به شهادت رساندند.
وی افزود: گروه اول یعنی خلفای بنیامیه تحلیل خود را دارد ولی ما با گروه دیگری هم مواجهیم و آنها کسانی هستند که خاندان اهل بیت(ع) را میشناسند و با آنان رابطه فامیلی هم دارند ولی یا سکوت کردند و یا به سمت جبهه مخالف متمایل شدند.
امیری روحالهی با بیان اینکه مخالفان عزیمت امام حسین(ع) از مدینه چند گروه بودند، تصریح کرد: شبی که امام(ع) به دارالاماره مدینه(ولیدبن عتبه) مراجعه کرد فرمودند من حاضر به بیعت نیستم و بیعت باید علنی باشد و طبق نقل واقدی، امام(ع) از همان شب تصمیم به خروج از مدینه را گرفتند و طبق نقل معقولتر از واقدی، امام(ع) 24 ساعت بعد از مدینه خارج شدند.
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) با بیان اینکه هر کدام از گروههای مخلف اهدافی برای مخالفت خود داشتند، اضافه کرد: ولیدبن عتبه و مروان بن حکم که فرماندار و مشاور فرماندار مدینه است از مخالفان جدید امام(ع) برای خروج از مدینه هستند. علت این مخالفت هم دور شدن امام(ع) از دسترس والیان مدینه بود و اینها دوست داشتند خودشان امام(ع) را به قتل برسانند و خوش خدمتی کنند. از جمله افراد دیگر مخالف خروج امام از مدینه، زنان بنی عبدالمطلب بودند؛ طبق روایتی از امام باقر(ع) این زنان هم مخالف خروج امام حسین(ع) از مدینه بودند و این کار را از روی محبت خودشان به امام(ع) انجام میدادند.
وی افزود: گزارشی از مخالفت امسلمه، همسر پیامبر(ص) هم بیان شده است؛ امسلمه در گفتوگو با امام(ع) به روایتی از پیامبر(ص) استناد فرمودند که تو در سرزمین کربلا به شهادت خواهی رسید و وی هم امام را از خروج از مدینه نهی کرد. امام(ع) فرمودند من هم روایت را میدانم ولی چارهای جز رفتن از مدینه ندارم. این گزارش در طبقات و آثار دیگر از جمله منتهیالآمال آمده است. البته ما در تحلیل این مخالفتها باید به این نکته توجه کنیم که امام در این مقطع، قصد رفتن به سمت کوفه و عراق را ندارند زیرا هنوز دعوتنامهای از کوفیان در میان نبود و مخالفت کسانی مانند امسلمه هم ناظر به این بحث است.
امیری روحاللهی با بیان اینکه گروه دیگر افراد مخالف خروج امام از مدینه، بزرگان شهر بودند، اظهار کرد: گزارشی را از عبدالله بن مطیع نقل کردهاند که وی تاکید دارد که امام(ع) به سمت کوفه حرکت نکنند و گفته است به سخن اهل کوفه اعتماد نکن زیرا آنجا شهر شوم است و پدرت را کشتند و برادرت را وانهادند؛ از مکه دور نشو زیرا تو سید عرب هستی و همه هوادار و حامی تو خواهند بود. این دیدار طبق نقل ابومخنف، پس از شهادت قیس بن مصهر یعنی وقتی حضرت از مکه به سمت کوفه حرکت کردند مطرح شده است. غیر از عبدالله بن مطیع نام افراد زیاد دیگری را هم در طبقات ابن سعد میبینیم که مخالف رفتن امام به کوفه هستند. کسانی مثل عبدالله بن عمر و عبدالله بن عیاش بن ابی ربیعه امام را در بین مدینه و مکه دیدند و ابن عمر امام(ع) را قسم دادند که برگردید و بر کاری که مردم بر آن اجتماع کردند بگروید. به خدا قسم که پیامبر(ص) بین دنیا و آخرت مخیر شد و او آخرت را برگزید و تو فرزند او هستی و به دنیا نخواهی رسید. این تعبیر بیانگر قصد عزیمت امام(ع) برای گرفتن حکومت است.
وی افزود: از ابن عمر نقل دیگری هم وجود دارد و آن اینکه حسین بن علی(ع) برای رفتن به عراق بر من غلبه کرد و به جانم قسم که سرنوشت برادر و پدرش برای او درس عبرت بود و او از خیانت مردم عراق چیزی دیده بود که نباید تا آخر عمر حرکت میکرد و باید همراه با جمع مردم میشد. اینجا هم علت مخالفت ابن عمر، لزوم همراهی با جامعه مسلمین است. این روایات گویی تکمیلکننده ایده اهل حدیث در برابر خروج امام حسین(ع) است.
وی اضافه کرد: عبدالله بن عیاش هم به امام(ع) گفت من از رفتن تو به سوی مردمی که پدرت را کشتند و به برادرت طعنه زدند و او را تنها گذاشتند ناخشنودم، تو را به خدا خود را به خطر نینداز. اینها طوری سخن گفتهاند که گویی تحلیل بهتری نسبت به جامعه اسلامی دوره خود دارند و برداشت آنها درستتر است و گویی امام(ع) هیچ تحلیل درستی نسبت به حوادث جامعه خود ندارد.
استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) ادامه داد: در مورد سعید خدری هم نقل شده است که او به امام(ع) گفت که بر جانت بترس و در خانهات بنشین و بر امامت شورش نکن. صحابهای که روزگاری در کنار پیامبر(ص) زندگی میکردند امام خود را یزید ولنگار و فاسد میدانند یا لیثی گفته است که به حسین سوگند دادم تا قیام نکند چون خود را به کشتن خواهد داد یا از جابربن عبدالله نقل شده است که با او صحبت کردم و گفتم از خدا بترس و مردم را به جان هم نینداز، به خدا آن چه میکنی درست نیست و او مرا نافرمانی کرد یا سعیدبن مسیب میگوید اگر او قیام نمیکرد برایش بهتر بود یا ابوسلمه عبدالرحمان گفته است که حسین اگر مردم عراق را میشناخت به سمت کوفه نمیرفت و او گرفتار فریب ابن زبیر شد. این دسته از صحابه و افرد مؤثر در جامعه اسلامی هم انتظار میرفت تا درک بهتری از شخصیت امام حسین(ع) و جایگاه امامت و ولایت او داشته باشند دیدگاهی شبیه بقیه افراد داشتند.
وی افزود: در بین مخالفان عزیمت امام(ع) مخالفت بنیهاشم عجیب است یعنی کسانی که نزدیکترین افراد به امام حسین(ع) بودند مانند برادر و عموها و عموزادهها و ...؛ محمدحنفیه، فرزند امام علی(ع)، عبدالله بن عباس از بزرگان بنیهاشم، عمر اطراف، فرزند امام علی(ع)، عبدالله بن جعفر، برادرزاده امام علی(ع) و همسر حضرت زینب(س) از جمله این افراد بودند. مثلا در مخالفت محمدحنفیه نقل شده است که وقتی امام حسین(ع) او را به عنوان جانشین در مدینه قرار داد و به او وصیت کرد، محمد حنفیه به امام(ع) جواب داد که نصیحت من به تو آن است که از بیعت با یزید اجتناب کنی و رهسپار بادیه گردی و آن گاه رسولانی به سوی مردم بفرستی که با تو بیعت کنند و اگر بیعت نکردند چیزی از فضل تو نخواهد کاست، من میترسم به شهری بروی و گروهی با تو مخالفت کنند و گروهی تو را حمایت کنند و تو مظهر اختلاف بین آنها شوی و بهترین فرد امت، کشته شود و خاندان شریفت خوار و ذلیل شوند.
امیری روحاللهی افزود: عبدالله بن عباس هم مانند محمد حنفیه فرزندان خود را از همراهی با امام حسین(ع) بازداشت و امام حسین(ع) هم از این مسئله ناراحت شدند. طبق نقل طبقات ابن سعد، یزید به ابن عباس نامه نوشت که حسین به سمت مکه رفته است و تو که فرد با نفوذ خاندانت هستی او را از این کار بازدار و ابن عباس هم با امام(ع) سخن گفت و اینکه به عراق نرو زیرا با خواری هلاک خواهی شد و صبر کن تا موسم حج تمام شود و ببین مردم چه خواهند کرد و بعد از آن تصمیم خودت را بگیر.
استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) با طرح این پرسش که چرا بعد از 50 سال بعد از وفات پیامبر(ص) حتی صحابه بزرگ طوری رفتار کردند که گویی یزید، جانشین پیامبر(ص) است و نباید با او و برخلاف نظر جماعت مسلمین، مخالفت کرد، تصریح کرد: جامعه اسلامی بعد از وفات پیامبر(ص) گرفتار بزرگترین خطا شد و آن انتخاب خلیفهای بود که فردی عادی مانند بقیه بود. علی(ع) را که امام معصوم بود کنار گذاشتند؛ خطای بعدی هم این بود؛ کسی که خلیفه مسلمین میشود، دست به وضع قوانینی زد که منطبق بر شرع نبود و سلیقهای بود؛ در دوره خلیفه اول و دوم برخی قوانین جاهلی مبنی بر برتری عرب بر عجم و قریش بر سایر قبایل و ... برگشت. صحابه طبقهبندی شدند و بعد فتوحات هم رخ داد و این فتوحات، شریان اقتصادی جامعه را به حرکت انداخت و سبب شد تا حکومت ثروت زیادی داشته باشد و از طرفی تقسیمبندی این غنایم هم صورت گرفت و برخی بیشتر بهره بردند و برخی کمتر.
وی افزود: این مسائل سبب شد تا سلوک و سبک زندگی بزرگان جامعه و کسانی که خود را صحابه پیامبر(ص) میدانستند، تغییر یابد و مردم هم به تدریج از آنان آموختند و در چنین جامعهای سبک و سیره و زندگی امام علی(ع) در بین مردم خریداری ندارد ولی سبک و سیره زندگی معاویه طرفدار بیشتری دارد و ویژهخواری و رانتخواری توسعه یافت و چنین جامعهای بعد از 5 دهه کاملا از سبک زندگی پیامبر(ص) فاصله گرفت و ارزشهای دیگری جایگزین شد.
استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) با بیان اینکه طبقات ثروتمندی شکل گرفت که سیاست اصلی خود را مشارکت در قدرت و یا کمک به حکومت مطلوب برای حفظ منافعشان، قرار دادند، اضافه کرد: اینکه میبینیم بزرگانی که خود را صحابه پیامبر(ص) میدانند یا یزید را پذیرفتهاند یا سکوت میکنند و با حرکت امام مخالفت دارند عمدتا ناشی از تغییر ارزشها بود و اینکه اینها عمدتا افرادی هستند که از وضعیت آن گونه جامعه، متنعم و بهرهمند بودند و ثروتهای عظیمی از طریق حکومت به دست آوردند.
وی افزود: طبق برخی نقلها، عبدالله بن عباس و عبدالله بن جعفر، ثروتهای عظیمی به دست آورده بودند از این رو میبینیم عبدالله بن جعفر، تلاش زیادی میکند تا امام(ع) حرکت نکنند یا اماننامه برای امام(ع) میگیرد زیرا هر نوع تغییر در وضعیت آن روز بر ضد منافع مادی و مالی آنها بود و قیام امام حسین(ع) را عامل تشنج در جامعه میدانستند.
امیری روحاللهی تصریح کرد: البته در مورد موضعگیری عبدالله بن جعفر حرف و حدیث زیاد است؛ از یکسو دریافت امکانات و اموال زیاد از معاویه و حتی یزید توسط وی وجود دارد و حتی گفته شده است که وی نام یکی از فرزندانش را هم معاویه گذاشت ولی از طرفی تلاش برای حمایت از امام حسین(ع) هم وجود دارد. در این شرایط جامعه چنان دچار تغییر ارزشها و گرفتار مادیگرایی شده بود که نزدیکان امام حسین(ع) هم نتوانستنند فهم درستی از حرکت امام حسین(ع) داشته باشند.
انتهای پیام