
به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «امکان علوم انسانی قرآن بنیان» امروز چهارشنبه 19 مهر از سوی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین مصطفی کریمی، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، در این نشست به سخنرانی پرداخت که در ادامه میخوانید؛
وقتی از علوم انسانی اسلامی سخن میگوییم منظور این است که این علوم باید از منابع دینی استخراج شود و قرآن کریم اولین منبع دینی ماست. لذا باید تلاش کنیم علوم انسانی را براساس قرآن بنیانگذاری کنیم. البته باید مبانی درستی را از منظر معرفتشناختی، ارزششناختی، انسانشناختی، هستیشناختی و دینشناختی داشته باشیم. همچنین نیازمند تعلیم و تعلمِ فرایند صحیح علوم انسانی اسلامی هستیم. منظور ما ظاهر و باطن قرآن کریم است و میخواهیم بررسی کنیم که آیا میتوان از ظاهر و باطن قرآن کریم علوم انسانی را استخراج کرد؟
تعریف علوم انسانی
مرادم از علوم انسانی علومی است همانند جامعهشناسی، روانشناسی و حقوق است که به انسان میپردازند. یک شکل از علوم انسانی قرآنبنیان علومی است که هدف آنها نشان دادن راه سعادت به انسان باشد و از روش معتبری همانند عقل، وحی و تجربه استفاده میکند و با مبانی قرآنی در تضاد و تنافی نباشد. شکل دیگر هم آن علوم انسانی است که فرضیههای آن از قرآن کریم اخذ شده باشد.
مراد از امکان علوم انسانی قرآنبنیان این است که قرآن چنین ظرفیتی دارد و زمینههایی را فراهم کرده است که عالمان علوم انسانیِ توانمند، مبانی علوم انسانی را از قرآن بنیانگذاری کنند. دو دیدگاه کلی درباره امکان وجود دارد. یک دیدگاه این است که نمیتوانیم علوم انسانی را براساس قرآن بنیانگذاری کنیم، ولی در مقابل بیشتر اندیشمندان علوم انسانی بر این باورند که میتوانیم علوم انسانی قرآن بنیان را تولید کنیم و دیدگاه درست این است که میتوان چنین کاری را انجام داد، چون علوم انسانی و قرآن حداقل یکسری قلمرو مشترک دارند و میتوانیم از قرآن در تولید استفاده کنیم. همچنین قرآن از چنین زبانی برخوردار است و زبان آن جدا از علوم انسانی نیست.
ادلهای که جامعیت قرآن را اثبات میکنند
قرآن کریم قلمرو گستردهای دارد و یکی از موضوعات جدی آن انسان است. لذا وقتی
علامه طباطبایی در «
المیزان» معارف قرآنی را تقسیم میکند، بخشی از آن را به انسان اختصاص میدهد. خدایی که نازلکننده قرآن کریم و آخرین مرحله وحی خداوندی است، قطعاً به همه ابعاد زندگی انسان پرداخته است. پس چرا قرآن نتواند به مشکلات و مسائل انسانی که علوم انسانی در پی آن است پاسخ دهد؟ درباره جامعیت قرآن دیدگاههای مختلفی وجود دارد. برخی معتقدند همه چیز در قرآن هست. برخی میگویند فقط امور معنوی و اخروی در آن وجود دارد و یک دیدگاه میگوید که صرفاً مسائل هدایتی در قرآن کریم بیان شده است.
از جمله ادله بیانگر جامعیت قرآن ادله نیازمندی انسان به وحی و ادله بیانگر اهداف قرآن هستند. ادله نیازمندی انسان به وحی شامل ادله عقلی است. حکمای اسلامی از فارابی تا علامه طباطبایی معتقدند که انسان زندگی اجتماعی دارد. پس نیاز به قوانین دارد و قرآن هم قوانین را آورده است. لذا در اجرای قوانین نیاز به وحی و قرآن داریم. در زندگی اجتماعی اختلافی رخ میدهد و برای رفع اختلاف نیاز به قوانین داریم و انسان توانایی وضع قوانین معصومانه را ندارد. در نتیجه برای اینکه اختلافات اجتماعی از بین برود و زمینه کمال انسان فراهم شود باید قانون معصومانه و مجری معصوم داشته باشیم.
برخی از متکلمان بایدها و نبایدهای اجتماعی را مطرح میکنند و میگویند برای اینکه انسان به کمال برسد باید تکالیفی داشته باشد و خودش نمیتواند به تکالیفش آشنا باشد. بنابراین خداوند برای کمال وی، تکالیفی تعیین کرده است که افرادی باید و نبایدهای فردی و اجتماعی را بیان کنند. لذا به وحی و آورده وحی نیاز داریم. برخی از عالمان نیز به کمال و سعادت انسان اشاره میکنند و میگویند برای اینکه انسان به کمال و سعادت برسد، که هدف از آفرینش وی همین است، باید از کمال خودش شناخت داشته باشد و راه رسیدن به آن را بداند، ولی دانش عمومی انسان همانند حس، تجربه و عقل از درک این اهداف و راههای آن ناتوان است. لذا باید راههای رسیدن به کمال از طریق وحی برای او روشن شود.
خصوصیات مشترک قرآن و علوم انسانی
قرآن کریم آخرین مرتبه وحی الهی است. بنابراین باید مسائل مربوط به سعادت انسان در آن مطرح شود و یکی از اهداف اساسی علوم انسانی این است که زمینه نیل انسان به کمال و سعادت را فراهم کند. لذا براساس این برهان امور مربوط به سعادت انسان به علوم انسانی ارتباط دارد. بنابراین از ادله ضرورت وحی میتوانیم استفاده کنیم که در قرآن کریم، مسائل شناختی و حقوق فردی و اجتماعی انسان و لوازم کمال او وجود دارد.
افزون بر این ادله، خصوصیات قرآن هم اثباتکننده این امر است. قرآن ظاهر و باطنی دارد. گرچه ما انسانها نمیتوانیم به همه بطون قرآن برسیم، اما حداقل به مرتبهای از آن میتوانیم دست پیدا کنیم و همین امر زمینه را فراهم میکند که پژوهشگران برای کشف آیات بیشتری که مرتبط با علوم انسانی هستند تلاش کنند. در آیه 23 سوره مبارکه زمر آمده است: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ؛ خدا قرآن را فرستاد که بهترین حدیث (و نیکوترین سخن آسمانی خدا) است، کتابی که آیاتش همه (در کمال فصاحت و اعجاز) با هم مشابه است و در آن ثنای خدا (و خاصان خدا) مکرر میشود.» این آیه دلالت میکند که قرآن در عین پیوستگی، مسائل جداگانهای دارد. لذا وقتی فرازهای قرآن معنای مستقلی دارند، محقق علوم انسانی میتواند آیات بیشتری را در راستای تولید علوم انسانی به کار گیرد.
از سوی دیگر علوم انسانی از هستها، بایدها و نبایدها سخن میگوید که در قرآن کریم دقیقا چنین رویهای وجود دارد و این خصوصیت باعث شده است که معارف قرآن از گستردگی بسیاری داشته باشد. قرآن خودش را نور و وسیله هدایت معرفی میکند. در آیات بسیاری به این مورد اشاره شده که از جمله آنها آیه 89 سوره نحل است که خداوند فرموده: «وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ۖ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَىٰ هَٰؤُلَاءِ ۚ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَىٰ لِلْمُسْلِمِينَ؛ و روزی که ما در میان هر امتی از (رسولان) خودشان گواهی بر آنان برانگیزیم و تو را (ای محمد) بر این امت گواه آریم (آن روز سخت را یاد کن و امت را متذکر ساز)، و ما بر تو این کتاب (قرآن عظیم) را فرستادیم تا حقیقت هر چیز را روشن کند و برای مسلمین هدایت و رحمت و بشارت باشد.» لذا وقتی قرآن چنین دیدگاهی دارد، چگونه نمیتوان علوم انسانی را از آن استخراج کرد.
یکی از وجوه اعجاز قرآن اشتمال آن به علوم است و بر معارف گستردهای دلالت میکند. در مقابل برخی معتقدند که قرآن در مسائل مرتبط با علوم انسانی دخالت نکرده که یک ادعاست و افراد قائل به این دیدگاه، دلیلی برای اثبات حرف ندارند. بنابراین علوم انسانی و قرآن هدف و قلمرو مشترکی دارند.
انتهای پیام