محمدجواد گودینی، نویسنده، مترجم و استاد دانشگاه، در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده به بررسی موضوع تربیت در نهجالبلاغه (با تأکید بر نامه سی و یکم) پرداخته است که متن آن را میخوانید؛
در دین مبین اسلام، پروراندن استعدادهای انسان از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و میتوان تربیت بشر را هدف نهایی آموزههای پیامبران و حتی هدف غایی آفرینش این برترین مخلوق الهی توصیف کرد و در این راستا شکوفایی استعدادهای نهفته بشر که لازمه رسیدن به تکامل و پیشرفت است، با تربیت و تلاش برای پروراندن خلاقیت بشر امکانپذیر خواهد بود(درسهایی از تعلیم و تربیت اسلامی، ص13).
تربیت، به معنای شکوفا ساختن استعدادهای نهفته فرد و تبدیل قوه به فعل و فراهم کردن زمینهها و عوامل شکوفایی بشر و استعدادهای درونی وی و حرکت تکاملی به سوی هدف مطلوب است(تربیت فرزندان، ص9). شیخ الرئیس ابن سینا نیز بر این باور است نخستین فردی که شایسته است انسان به تربیت و اصلاحش بکوشد و از آن آغاز نماید، ذات خود است و با کمک عقل، بر نفسی که به بدیها فرمان رانده و انسان را به ناپسندی و زشتی میکشاند، فایق آید. از این رو سزاوار است به عیبهای خویش تمرکز کرده و به دنبال عیبها و بدیهای دیگران نباشد. وی درباره همسر شایسته نیز سخن گفته و بر این باور است همسر نیک و شایسته، شریک مرد در داراییاش و جانشین او هنگام سفر میباشد. بهترین زنان نیز کسانی هستند که از عقل، دینداری، حیا و عفاف، زیرکی و دانایی برخوردار بوده و برای شوهران خود خیرخواهی کرده و امانتداران خوبی برای آنان به شمار روند(کتاب السیاسة، ص79).
وی در ادامه در باب تربیت کودکان چنین میگوید: «بدان حق پدر بر فرزند این است که او را نامی نیکو قرار دهد و برایش بانویی شیرده گیرد. زنی که نادان و تبهکار (آلوده) نباشد؛ زیرا شیر بر اخلاق کودک تاثیر میگذارد. پس از آنکه کودک از شیر گرفته شد، به تربیت و تادیب او بکوشد؛ پیش از آنکه اخلاق ناپسند بر او هجوم آورده و خصلتهای زشت او را فراگیرد که در آن صورت، او را از آن باز دارد. (چرا که به آن رفتارهای ناپسند عادت کرده و ترک عادت، کاری دشوار است)... زمانی که کودک زبانش استوار گردید و آموختن توانست، به او قرآن را بیاموزد و امور دینی را به او یاد دهد و در ادامه او را به فراگیری ادبیات و شعر بگمارد و از شعر، نیز به او اشعاری که در فضیلت ادب، ستایش علم آموزی، سرزنش جهل و نادانی، تشویق به نیکی به پدر و مادر، انجام کارهای نیک، مهماننوازی و دیگر مکارم اخلاقی گفته شده، بیاموزد و او را به فراگیری آن تشویق نماید. آموزگارِ کودک نیز باید فردی خردمند، دیندار، آگاه به فنون تربیتی و اخلاقی، باوقار و بهدور از کارهای ناپسند و سبک بوده و دارای جوانمردی، تمیزی و پاکی نفس باشد و به اخلاق پسندیده مشهور و آشنا با آداب همنشینی، غذاخوردن، سخن گفتن و معاشرت با دیگران باشد...»(همان، ص85- 84).
حضرت علی بن ابی طالب(ع) در سخنان بسیاری از نهجالبلاغه بر مسئله تربیت بشر تاکید کرده و نکات تربیتی عمیقی را مطرح فرموده است و تربیت بر مبنای حفظ کرامت نفس و شرافت معنوی را مورد توجه ویژه قرار میدهد(تربیت در نهجالبلاغه، ص49). از جمله در نخستین خطبه نهجالبلاغه نیز هدف از آمدن پیامبران(ع) از جانب خداوند را برانگیختن خرد و عقلِ پنهان و درونی بشر توصیف کرده و چنین فرموده است: «خداوند سبحان از ميان فرزندان آدم، پيامبرانى برگزيد و از آنان پيمان گرفت كه هر چه را كه به آنها وحى مى شود، به مردم برسانند... پس پيامبران را به میان مردم فرستاد. پيامبران از پى يكديگر بيامدند تا از مردم بخواهند كه آن عهد و پیمانی را كه خلقتشان بر آن سرشته شده، به جاى آورند و نعمت او را كه از ياد بردهاند، به یاد آورند و از آنان حجّت گيرند كه رسالت حق به آنان رسيده است و خردهاشان را كه در پرده غفلت، پنهان گشته، برانگيزند»(نهجالبلاغه، خطبه اول).
پیشوای فصیحان و سخنوران حضرت علی(ع) در نامه 31 نهجالبلاغه که خطاب به فرزند برومندش امام حسن مجتبی(ع) به نگارش درآمده، به فرزندش نکات عمیق تربیتی و اخلاقی را یادآوری کرده و بر خداترس و پارسایی، مطالعه تاریخ و ضرورت پند گرفتن از آن، سفارش به زهد و بی تمایلی نسبت به دنیا و خوشیهای آن، حکمت و فرزانگی، رعایت انصاف در روابط اجتماعی، تلاش برای آمادگی سفر آخرت، فرو خوردن خشم، دوری از حرص و آز، توجه به علم، دانش و دانایی در دین و... تأکید کرده که میتوان این نامه را در عین کوتاه بودن، نامهای جامع و به دیگر سخن، منشور اخلاقی نهجالبلاغه توصیف کرد.
نکات تربیتی این نامه، برای همه پدران و مادران و نیز مربیان و آموزگاران مفید و قابل استفاده بوده و به ویژه در روزگار ما که تربیت دینی فرزندان با چالشهای فراوانی مواجه بوده و اینترنت و فضای مجازی (با وجود فرصتها و فواید بسیاری که میتواند برای کاربران ایجاد کند)، تهدیدهای فراوانی خلق کرده و از این رو دغدغههای والدین برای تربیت صحیح فرزندان را افزایش داده، توجه به توصیههای حکیمانه امام الموحدین(ع) در مسئله تربیت از اهمیت بیشتری برخوردار میگردد.
در بخشی از این نامه چنین می خوانیم: «دلت را با موعظه زنده کن، و با بی رغبتی به دنیا بمیران، آن را با یقین قوی کن و با فرزانگی، روشن نما و با یاد مرگ، خوار کن و به اقرار به فانی شدن همه چیز وادار کن و به مصیبتها و سختیهای دنیا، بینا گردان و از دگرگونی روزگار برحذر دار. (همچنین) اخبار گذشتگان را به او عرضه کن؛ آنچه را بر سر پیشینیان آمده... همین طور در پی درک و دانستن دین (دانایی در امور دینی) باش، خود را در امور ناخوشایند به صبر و پایداری عادت ده، که شکیبایی در راه حق، اخلاق پسندیدهای است. وجودت را در همه امور به خدای خود واگذار(و بر او توکل نما)، که در این صورت خود را به پناهگاهی محکم و نگاهبانی توانمند وا میگذاری. در سوال و درخواست از خداوند، اخلاص پیشه کن که بخشیدن و نبخشیدن به دست اوست. از خدایت بسیار طلب خیر کن. سفارشم را درک کن و از آن روی مگردان... پسرم! اگرچه من به اندازه مردمی که پیش از من بودهاند عمر نکردهام، ولی در کردارشان دقّت، و در اخبارشان فکر کرده، و در آثارشان سیاحت کردهام، تا جایی که همانند یکی از آنان شده ام...»(نهجالبلاغه، نامه 31).
امام علی(ع) در ادامه این نامه به مطالب عمیق خداشناسی پرداخته و یگانگی پروردگار جهانیان را با زبانی ساده به فرزند خود آموزش داده و به او درس توحید میدهد: فرزندم، اگر برای پروردگارت شریکی بود، پیامبران او به سویت میآمدند (حال که چنین نیست و همه پیامبران الهی خود را از سوی خدای یگانه معرفی کرده و مردم را به سوی پروردگار یکتا و بیمانند دعوت کردهاند، سالبه به انتفاع موضوع بوده و شریکی برای خداوند متصور نیست)، و آثار مُلک و پادشاهی او را دیده و با کردار و ویژگیهایش آشنا میشدی، اما او خدایی یگانه است؛ همانگونه که خود را وصف کرده، کسی در حکمرانی و حکومت با او رقابت نکرده (و در برابر او قرار نمیگیرد)، هرگز از بین نمیرود، و همیشه وجود داشته (لایزال و سرمدی است و فنا را در ذات پاکش راهی نیست)، نخستین است پیش از همه اشیاء و او را ابتدایی نیست، و آخر است بعد از همه چیزها (اقتباس از آیه سوم سوره مبارکه حدید)..."(همان).
امام(ع) در ادامه توصیههای اخلاقی خود، به یک اصل مهم در روابط اجتماعی و تعامل با مردم اشارت جسته و آن لزوم مراعات حقوق دیگران و رفتار با آنان بر مبنای عدالت و انصاف است؛ یعنی رفتاری همراه با احترام و آنسان که میپسندی با تو رفتار شود.
امام(ع) فرزند خود را این گونه توصیف کرده است: «فرزندم، خود را ترازو بین خود و دیگران قرار بده (خود، کلاهت را قاضی کن)، آنچه برای خود دوست داری، برای دیگران هم دوست بدار، و هرچه برای خود نمیخواهی برای دیگران هم مخواه، به کسی ستم مکن؛ چنانکه دوست داری به تو ستم نشود، و نیکی کن (و بر دیگران نیکی نما و خوبی خود را نثار کن) چنانکه علاقه داری به تو نیکی شود، و آنچه را دوست نداری درباره تو بگویند تو هم درباره دیگران مگوی. (از بدگویی، تمسخر کردن و... پرهیز کرده و سخنی ناروا و ناپسند و ناصواب درباره دیگران بر زبان خود جاری مکن)»(همان).
امام علی بن ابی طالب(ع) که برخی از بزرگان علم و دانش در مغرب زمین، او را «حکیم العرب» توصیف کردهاند، در کنار بیانات عمیق و بلند علمی (خداشناسی، فلسفه الهی، معاد شناسی و ...) که به تعبیر استاد یوسف محمد عمرو، نخستین کسی بوده که از واژگان عربی برای مقاصد فلسفی بهره جسته است، نکات تربیتی فراوان و ارزندهای ایراد فرموده که بخشی از آن در کتاب شریف نهجالبلاغه جمعآوری شده و به عنوان یکی از منابع مهم جهان اسلام به ویژه در زمینه علوم تربیتی قابل استفاده و استناد است(ابوتراب، ص216).
آن بزرگوار در بخشهای گوناگون از سخنان خویش، مخاطبان خود را به فضیلتهای اخلاقی تشویق کرده و اصول کلی تربیت و اخلاق را برای مسلمانان ترسیم فرموده است؛ از جمله در خطبه 187 نهجالبلاغه که به خطبه صفات متقین مشهور بوده و به اصرار یکی از یارانش به نام «هَمَّام بن شُرَیح بن یَزید» ایراد کرده و با بلاغتی تمام، صفات و ویژگیهای اهل تقوا و پارسایی را در ابعاد گوناگون اعتقادی، رفتاری، معاشرت با مردم، انس با قرآن، عبادت با پروردگار، رفتار در هنگام سختی و دشواری و ... ترسیم کرده است (شرح نهجالبلاغه، ج10، ص134).
نامه 31 نهجالبلاغه نیز که امام الموحدین(ع) آن را به فرزند خویش حضرت سبط اکبر حسن بن علی(ع) در هنگام بازگشت از نبرد صفین نگاشته، حاوی مطالب آموزنده، کاربردی، ساده و قابل فهم برای همه کسانی است که میخواهند در زمینه فرهنگ و تربیت صحیح دینی و اسلامی، گامهای ارزنده برداشته و در این راه سخت و پرآسیب، موفق گردند و برخوردار از توصیههای ارزنده و حکیمانهای به پدران، مادران و مربیان و همه کسانی است که به امر خطیر و دشوار تربیت همت گماشته و دغدغه تربیت دینی و صحیح فرزندان و نسلهای آتی جامعه را در ذهن میپرورانند.
فهرست منابع
قرآن کریم
نهجالبلاغه
ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، قم، مؤسسة اسماعیلیان.
ابوعلی سینا، کتاب السیاسة، به کوشش: علی محمد إسبر، سوریه، دار بدایات 2007.
محبی، محمد اسماعیل، تربیت فرزندان، ارمگان 1379.
محمدی، رضا، درس هایی از تعلیم و تربیت، قم، زمزم هدایت 1392.
ملکوتی فر، ولی الله، تربیت در نهجالبلاغه، امید مهر 1388.
یوسف محمد عمرو، ابوتراب، بیروت، دار المؤرخ العربی 2001.
انتهای پیام