به گزارش ایکنا، آیتالله صادق آملی لاریجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلت نظام، 24 آبان در مراسم افتتاحیه کنگره بینالمللی علامه طباطبایی، که در مدرسه علمیه امام کاظم(ع) در قم برگزار شد، با بیان اینکه انسان به هر جنبه از آثار روحی، معنوی، فکری و تربیتی علامه طباطبایی توجه کند دریایی است که نیاز به غور و تفکر دارد، گفت: از ابتدای جوانی به این شخصیت ممتاز عشق میورزیدم و از فرمایش ایشان استفاده میکردم. گاهی خدمت شاگردان سلوکی ایشان میرسیدم و نکات عرفانی ایشان را میپرسیدم و توفیق یافتم کتاب «انسان از آغاز تا انجام» ایشان را ترجمه کنم که شامل انسان قبل و در دنیا و بعد از دنیا است. خدمت آیتالله جوادی آملی رسیدم و در دو جلسه مفصل مطالبی را که از فرمایش علامه برای من حل نمیشد استفاده کردم.
وی گفت: مرحوم علامه در فلسفه چه در حواشی اسفار و چه در اصول فلسفه، ابداعات بسیاری دارد که نمیتوان آن را در یک یا چند جلسه طرح کنیم؛ تفسیر المیزان هم دریایی از معرفت است و رسائل ایشان مطالب فاخری دارد. بحث برهان صدیقین ایشان توسط آیتالله جوادی آملی به صورت دقیق تبیین شد و ایشان تمایز تفکر علامه را با دیگرانی چون مرحوم سبزواری بیان کردند که نشان میدهد برهانی ابداعی است و از اصالت وجود به اثبات خدا میپردازند که کاری بدیع و مهم و گوشهای از دریای معرفت ایشان است یا بحث اعتباریات که در کتب مختلفشان پراکنده است دقیق و عمیق است. البته شاید اصل اعتباریات از ایشان نیست و از آقای اصفهانی است ولی مرحوم اصفهانی در مواردی مانند اصول از آن استفاده کرد و علامه طباطبایی یک نظریه را در کل اعتباریات مورد توجه قرار داد و به این مسئله پرداخت که چه چیزی سبب میشود انسان اعتباریات را بسازد و اعتباریات چه نقشی دارد. ایشان در نظریه جامع و منسجمی به بحث اعتباریات پرداخته است؛ برخی از غربیها مانند جان سرل سالها بعد از علامه به این مباحث پرداختند و از حقایق نهادی اسم بردند که تقریباً ایدهای شبیه اعتباریات علامه است؛ او نقش اعتباریات را در تمدنسازی بیان کرده، ولی فرمایش علامه دقیقتر از غربیهاست و اینها یک گوشه از اندیشه ایشان است.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت با بیان اینکه علامه طباطبایی با وجود مشکلات فراوان در زندگی آثار گرانقدری را از خود به جای گذاشتند، تصریح کرد: در میان همه مطالبی که ایشان مورد بحث قرار داده اعم از تفسیر و فلسفه و اصول و رسالههای تکنگاری، یک مطلب از همه مهمتر است که خودشان به آن اهتمام داشتند و آن بحث معرفت نفس است که در موارد متعددی به آن اشاره میکند. ایشان ذیل این آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ ۖ لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ ۚ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» در 22 صفحه امهات معرفت نفس را مطرح کرد و به شیوه عملی آن را نشان داد. البته مراد ایشان معرفت نفس به معنای علمی نیست، بلکه در مقام معرفت شهودی است. ایشان در رساله ولایت هم به تفصیل به این بحث میپردازد و با وجود اینکه با این همه دقت بویی از انانیت نداشت و اندیشههای زیادی از ایشان ابداعی است، ولی در این رساله به ابداعی بودن اندیشه خود اشاره میکند.
آملی لاریجانی با بیان اینکه وی اقرب طرق الیالله را معرفت نفس میدانند، گفت: در رساله ولایت با صراحت بر این موضوع تأکید میکند؛ از جمله کسانی که این طریق را مرقوم فرمودند میرزا جواد تبریزی بود و شیوه اکابر عرفا و علمای عامل هم تلاش در همین مسئله و توجه به نفس بوده است؛ علامه در رساله ولایت فرموده که از استاد ما پرسیدند اگر معرفت نفس اینقدر مهم است چرا در کتاب و سنت بحثی از آن نیست و آقای قاضی جواب دادند که کدام آیه هست که به معرفت نفس توجه ندارد؟ مرحوم تبریزی به صورت روشنتری به این بحث پرداخته است که در آثار علامه این صراحت را ندیدم، ولی وقتی آثار ایشان را تحلیل میکنیم مطلبی غیر از مطالب آقای تبریزی ندارد.
استاد حوزه علمیه با اشاره به اینکه علامه پرسش اصلی را در این میداند که من کیستم، افزود: بحث شناخت حضوری نفس و اینکه آیا انسان میتواند از خودش جدا شود، علامه در المیزان به زیبایی روشن کرده که سیر دائمی انسان در مسیر نفس خود است و همه به یک معنا وجدان و معرفت نفس دارند؛ آنچه ایشان در معرفت نفس به دنبال آن هستند توجه آگاهانه به خود است که انسان را منقلب میکند و نگاه انسان به خود و دیگران و عالم تغییر میکند.
وی ادامه داد: من کیستم در درجه اول شهود به این معناست که هرچه میبینم در من است و آنچه را میبینیم قائم به نفس است و به همین سبب مشهود حقیقی ماست و آن را به خارج تطبیق میکنیم. علامه بر تجرد نفس استدلال میکند و میگوید معلومات انسان در مغز او نیست و مغز معدّ است و اگر انسان بتواند تمکن یابد که من هستم که ظهور دارم آنچه در قفس بدن بود از بدن بیرون خواهد رفت. مرحله بعد زدودن این صور است و زدودن آنها کار آسانی نیست و اگر کسی بتواند آن را انجام دهد خودش را بیصورت خواهد دید و از مکان و حالت ماده بیرون میرود و انسان خودش را بدون حد زمانی و مکانی میبیند.
آملی لاریجانی با بیان اینکه معرفت نفس شهودی و عملی مانند شناگری است، تصریح کرد: اگر صد جلد کتاب در مورد شنا نوشته شود، کسی شناگر نخواهد شد و در معرفت نفس صد جلد کتاب نوشتن ثمر ندارد بلکه باید انسان از نفس خود کنده شود و اگر این شد انسان به جایی میرسد که نه حد زمانی و نه حد مکانی دارد و هر قدمی بالاتر رود خود کاملتری برای او ظاهر خواهد شد. اگر ما قبول داریم که مخلوق و معلول خدا هستیم پس حقیقت ما عینالربط است؛ مادامی که خود را عظیم میبینیم، عینالربطی نیستیم. اگر انسان خود را عظیم دید یعنی حقیقتاً خود را ندیده و علامه به این حقیقت در المیزان اشاره و تأکید میکند که معرفت نفس یک کار عملی است.
وی اظهار کرد: ایشان در فقره پایانی المیزان فرموده که باید دنبال شهود نفس باشیم و تنها راه شهود حق هم معرفت نفس است، زیرا تنها راه اتصال شهودی انسان با حق، در درون خود اوست و هرچه در بیرون از انسان است تنها با راه وصولی و اکتسابی ممکن است. لذا تنها راه شناخت خدا، معرفت نفس است. به لحاظ شهودی تنها راه معرفت خداوند معرفت نفس است؛ تأکید میکند که حتی برخی از مرتاضان هم ممکن است معرفت شهودی داشته باشند که با ریاضت به آن رسیدهاند، ولی این غیر از وصول عارف است که به فنا میرسد و فعل و ذات خود را نمیبیند و این معرفت حقیقی انسانی است.
استاد حوزه علمیه تأکید کرد: در دنیا باید کاری کنیم که این سفر طولانی برای ما مفید باشد وگرنه شئونات دنیوی در دنیا باقی میماند و همه خواهند رفت. لذا باید با خود توشه ببریم. فرق عارف با غیر عارف این است که عارف در دنیا به این حقیقت خود واقف میشود، ولی دیگران را به زور به سمت مرگ میبرند و زمانی میفهمد که دستش از دنیا کوتاه است که دیگر امکان تحصیل علم و ریاضت و زهد نیست. عارف با اراده خود و شناختی که دارد این مسیر طولانی را طی میکند.
آملی لاریجانی با اشاره به آیه 13 و 14 اسراء «اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا؛ وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ ۖ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنْشُورًا»، گفت: مرحوم آقای قاضی فرمودند کدام آیه معرفت نفس نیست؛ مگر همین آیه معرفت نفس نیست؟ «کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا»؛ حسیب کسی است که از بیرون انسان را در محاصره قرار دهد. حساب، ظهور نتیجه است و وقتی کتاب نفس در قیامت باز شود ظهور نتایج شروع خواهد شد؛ امروز انسان میتواند حسیب خود باشد و این معنای عمیق قرآنی برای گشودگی روح انسان است؛ انسان دائماً در غربال است تا به منتهای سرنوشت خود برسد.
انتهای پیام