دیدار با امام زمان(عج) و حیات در عصر ظهور و جزء یاران ایشان بودن، آرزوی هر شیعه است ولی همین آرزوی مهم موجب سوء استفاده برخی افراد شده است. برخی مدعی دیدار و آگاهی از بیانات و خواستههای ایشان هستند و عدهای دیگر برای رسیدن به اهداف و مقاصد خود، برای ظهور زمان تعیین میکنند.
بنا بر توصیه علمای بزرگ هر ادعایی درباره تعیین وقت ظهور باطل است و ادعای دیدار با حضرت هم باید مورد بررسی و دقت زیادی قرار بگیرد. اما سوال مهم اینجاست که در بین این ادعاها، راستگویان و دروغگویان را چگونه باید شناخت.
خبرنگار ایکنا برای بررسی موضوعاتی از این دست و پاسخ به پرسشهایی درباره ملاقات با امام زمان(عج) و شیوه یاری ایشان با حجتالاسلام و المسلمین علی بهجت؛ استاد حوزه علمیه و فرزند آیتالله محمد تقی بهجت در این باره گفتوگو کرده است که بخش دوم و پایانی آن را میخوانید.
بخش اول این گفتوگو قبلا با عنوان (ساعتی که چراغ اتاق آیتالله بهجت خاموش میشد) منتشر شده است.
ایکنا ـ مواجهه حضرت آیتالله بهجت با کسانی که ادعای دیدار و رابطه مستقیم با امام عصر(عج) داشتند چگونه بود و ایشان چه معیاری درباره این افراد داشت تا افراد راستگو از دغلبازان تشخیص داده شود؟
اینکه تشرفاتی از سوی برخی علما خدمت حضرت بوده است جزء مسلمات است زیرا اینها بزرگانی بودند که دروغگو نبودند و امکان رؤیت برای آنان قابل مناقشه نیست؛ البته برخی هر چیزی از دهانشان بیرون بیاید میگویند و آن را به خیالات و اوهام و ... نسبت میدهند ولی آقای بهجت میفرمود اگر مقدس اردبیلیها و بزرگانی از این دست دروغگو باشند پس چه کسی راستگو است و ما به چه کسانی اعتماد کنیم؟ اگر این اشخاص با آن مقامات علمی و معنوی کذاب هستند پس راستگو نداریم؛ پس نتیجه میگیریم تشرف ممکن است و واقع هم شده است.
برخی میگویند دستور آمده است که هر کسی مدعی دیدار با امام شد او را تکذیب کنید ولی آقا میفرمود مراد از این روایات کسانیاند که میگویند ما امام را ملاقات کردیم و از طرف ایشان پیام هم آوردهایم؛ اگر چنین چیزی باشد او را تکذیب کنید. افرادی خدمت ایشان میرسیدند و میگفتند ما خدمت حضرت رسیدهایم؛ ایشان نه تکذیب و نه تایید میکرد و منتظر بود که ببیند او چه قصدی از بیان این سخن دارد. اگر حضرت کرامت و معجزه و شفادادنی داشته است، منکر نمیشدند ولی اگر کسی طوری صحبت میکرد که گویی پیامی از جانب امام آورده است میفرمودند که دست از این کارها بردارد؛ زیرا عواقب بدی برای خود این فرد دارد. خیلیها میگفتند ما خدمت حضرت رسیدهایم؛ ایشان سخن را گوش میداد و برخی را تایید میکرد، من برای شیطنت میگفتم آقا شاید این فرد خیالاتی شده و یا فردی را به جای امام زمان اشتباه گرفته است و شاید یکی از رجالالغیب و اعوان حضرت را دیده است ولی هرقدر ما بیشتر اصرار میکردیم میفرمود نه او دیده است و وقتی دلیل میخواستیم سکوت میکرد و این همیشه برای ما سؤال بود.
آقا از حرم به سمت منزل (منزل قدیمی) که میخواست برود گاهی مقداری بالاتر میرفت تا قدم بزند با اینکه یکی دو ساعت قبل از نماز صبح به حرم رفته بود و یکی دو ساعت بعد از نماز هم آنجا بودند. این حالت را بگذارید کنار زمانی که ایشان به نماز میایستاد و مدتی بعد از نماز که اصلا حال از بدنش میرفت و نای حرف زدن نداشت و حتی استخاره را هم با اشاره جواب میداد چون اینقدر بیجان بود؛ آقا یک ساعت در حرم حضرت معصومه(س) به صورت ایستاده و یک ساعت هم نشسته توسل میکرد و وقتی به منزل میآمد چنان با نشاط و با حال بود که من احساس میکردم به حرم رفته شارژ شده است؛ گویی مست معنویت بود. در نماز جان میداد و در حرم جان میگرفت و من میتوانم به این مسئله قسم بخورم؛ ما هم از این فرصت استفاده میکردیم و چیزهایی را که قبلا به ما جواب نمیداد این موقع میپرسیدیم و حرفهایی را که هیچ وقت نمیگفت، آن موقع میگفت.
یکی از آقایان بعد از وفات پدر به ما گفت من پارهای از اوقات با پدر شما از حرم به سمت منزل میرفتم و ایشان در بین راه به من گفت یکی از توفیقاتی که خداوند در جوانی به من داده بود این بود که هر کسی که خدمت حضرت مشرف میشد تا میدیدم او را میشناختم که مشرف شده است؛ بعد هم فرمود یکبار در جوانی به کاظمین رفتم و نرسیده به حرم دیدم یک اقایی مشغول نماز است و تا او را دیدم فهمیدم مشرف شده است و بعد از اینکه عبادت او تمام شد به او سلام کردم و وقتی از او پرسیدم که تشرف داشتی؟ جواب نداد، دوباره پرسیدم و بار سوم که با یک نشانی از او پرسیدم لبخندی زد و گفت آری. یعنی اینقدر باور داشته است که سه مرتبه فرد را تخلیه میکند.
بنابراین راهی نیست که ما بفهمیم فلان فرد راست میگوید یا دروغ لذا ما باید احتیاط خودمان را داشته باشیم؛ میفرمود از اسباب یقین، صحت آداب صدق در رفتار و گفتار است. اگر صدق وجود داشت کمی جلوتر بروید. ناهماهنگی افراد در دروغگویی است و میفرمود از شرایط فرد میتوان فهمید که راست میگوید یا خیر؟ لذا برخی اوقات با صراحت تکذیب میکرد.
ایکنا ـ برخی معتقدند که تشرف خدمت حضرت انواع گوناگون دارد. در اینباره توضیحی دارید؟
بله، تشرف انواع و اقسام دارد؛ یکی از مراتب تشرف این است که ما دعا کنیم و بیمارمان که معالجه نمیشود، خوب شود؛ گاهی بین بیداری و خواب، چیزی میبینند، برخی اینطور هستند ولی برخی افراد با تمام وجود حضرت را حس میکنند. برخی ایشان را در خواب میبینند و برخی صدایشان را در بیداری میشنوند و انسان به جایی میرسد که مراتب تشرف و تعداد آن هم زیاد میشود؛ میفرمودند تشرف به محضر امام عصر(عج) موهبتی الهی است ولی مهمتر جلب رضایت امام زمان(عج) است؛ میفرمودند اگر در جلب رضایت تشرف دست ندهد انسان ضرر نکرده است زیرا جزء یاران اوست. ایشان میفرمودند خیلیها محضر پیامبر(ص) بودند ولی با وفات ایشان کافر شدند و زیر همه حرفها زدند.
گاهی ما برای اولین بار با ایشان به کوچههایی میرفتیم که پر از پیچ و خم بود و جالب اینکه بدون آنکه ذرهای راه را اشتباه کنند وارد منزل مورد نظر میشدند در حالی که در برخی از موارد آدرس کوچه خودمان را میپرسید. من در سنین نوجوانی یک روز با ایشان همراه شدم و از کوچه پس کوچههای تنگ و باریک به سرعت عبور کرد و وارد خانهای شد که در آن نیمه باز بود؛ در آنجا مرد سادهزیستی که گلیمی نصف اتاق او را پر کرده بود زندگی میکرد و خود مرد هم یک لباس زیر و یک شلوار کهنه پوشیده بود. وقتی آقا نشست یک ظرف میوه پلاسیده آورد که شاید قابل خوردن هم نبود؛ من در عالم بچگی میگفتم چطور آقا جایی آمده که خود آن فرد چیزی برای خوردن ندارد. وقتی صحبتهای این دو را شنیدم دیدم آن فرد تشرفات خودش را خدمت آقا میگوید در حالی که نه ما تلفن داشتیم و نه آن فرد و ما اصلا او را نمیشناختیم و آدرس منزل او را هم نداشتیم و این مسئله در چند مورد تکرار شد و فقط یکی از افرادی که خانه آنها رفتیم وضع مالی خوبی داشت. این موضوع هنوز هم برای من سؤال است و حل نشده است که چطور آقا میفهمید.
ایکنا ـ شما بعدها که بزرگتر شدید سراغ این افراد نرفتید تا ماجرا را بپرسید؟
خیر. آن وقت کوچک بودم و بعدا هم نمیشناختمشان و اگر میخواستم بروم هم نمیدانستم کدام منزل و کجاست.
ایکنا ـ به نظر شما آیا مردم میتوانند برای ظهور زمینهسازی کنند و در این باره چه باید کرد؟
اگر ما از گناه توبه کرده و پاک باشیم و بلا را از سر شیعیان دیگر دفع و رفع کنیم به اندازهای که بتوانیم یکی را به راه حضرت بیاوریم کار کنیم زمینهسازی کردهایم زیرا برخی هستند که باید پول به آنها بدهیم تا مردم را منحرف نکنند؛ پول امام زمان(عج) را به آنان بدهیم و بگوییم تو را به خدا کتاب ننویس و تبلیغ نکن زیرا فساد زیادی به دنبال دارد. اگر ما به اندازه توان خود تلاش کردیم و خود و دیگران را اصلاح کردیم آیا میشود مورد عنایت امام زمان که چشم خداست نباشیم؟ پس زمینهسازی از ما شروع میشود وگرنه پشیمان خواهیم شد. او یک امیر زنده است؛ حاضر و ناظر است و چرا ما در فکر اصلاح اعمال خود نباشیم و عاشق و دوست برای آن حضرت تربیت نکنیم؟ جز با هم بودن و همقسم شدن نمیتوان یار تربیت کرد. باید نقض پیمان نکنیم و گناه نداشته باشیم و اگر اینطور باشد ظهور هم محقق خواهد شد زیرا یکی از موانع ظهور نداشتن یار و یاور به اندازه کافی است.
دغدغه آقا بستگان و دوستان و شیعیان لبنان و عراق، سوریه و آذربایجان و ... بود و گویی به اقوام و فامیل خودش رسیدگی میکند. اصرار داشت اگر ما برای حضرت دعا کنیم از مهمترین دعاها و بالاتر از دعا برای خود ماست لذا باید آمادگی را بالا برد و دوستان را هم آماده کنیم. در دعای عهد میخوانیم که خدایا مرا از انصار، یاران و دوستان او و از مسارعین الیه قرار بده که حوائج حضرت را برطرف کنیم؛ ولی الان خیلی از ما به جمکران میرویم و از او میخواهیم تا حاجات ما را برآورده کند و اینکه حاجت ما به قیمت لهشدن دیگران باشد مهم نیست. باید درد ما درد حضرت باشد و درد حضرت، درد شیعیان است و اینکه نیروی مخلص و مهذب برای قیام لازم دارد. ما اینقدر باید شوق به حضرت داشته باشیم که اگر ایشان نیامدند و ما مردیم ما را از قبر بیرون بیاورند در حالی که «فَأَخْرِجْنِي مِنْ قَبْرِي مُؤْتَزِراً كَفَنِي شَاهِراً سَيْفِي مُجَرِّداً قَنَاتِي مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدَّاعِي فِي الْحَاضِرِ وَ الْبَادِی»؛ کسی بعد از مرگ دنبال امام زمان(عج) میرود که در دوره حیاتش دنبال امام باشد ولی الان ما به فکر همه چیز هستیم جز امام زمان(عج).
ایشان در تعبیری میفرمود من توانایی فشارهایی که بر امت در هنگام ظهور وارد میشود را ندارم و چه باید کرد، ای خدا رحم کن، آیا از خدا بخواهم که بمانم تا ظهور، نمیتوانم. این تعبیر برای قبل از وفات است و دائما نگران بودند گویی بلایی که قرار است بیاید الان در جاده اصفهان است و به سمت قم در حال حرکت.
ایکنا ـ آیتالله بهجت مهمترین موانع ظهور حضرت را چه میدانستند؟
ایشان باور داشت که ما در غیبت فرو رفتهایم؛ ما از او غایب هستیم و او ما را میبیند؛ او مانند آفتاب و نور دائما نور افشانی میکند ولی ما باید قابلیت داشته باشیم که این نور را دریافت کنیم؛ او پنهان نیست بلکه از چشم ما پنهان شده است. حضرت فرمودند شما خودتان را درست کنید ما نزد شما میآییم. یعنی نیازی نیست که بگردید تا دنبال ما بیایید. ما بیشتر از شما شوق دیدار با شما را داریم. ما امتحانات بدی پس دادهایم زیرا آنقدر به فکر کسب و کار و پول هستیم که از امام غافلیم لذا دائما هم حسرت این و آن را میخوریم در حالی که اگر با او باشیم همه چیز با ماست.
اگر ما او را حاضر و ناظر ببینیم آیا کاری میکنیم که سبب رنجش او شود؟ اگر بدانیم دعای ما مؤثر است و دعا نکنیم آیا امام مقصر است یا کوتاهی از ماست؛ دعا اگر بعد از توبه حقیقی باشد مستجاب است و مطرود نیست؛ یقولون بافواههم ما لیس فی قلوبهم. پس عامل غیبت خود ما هستیم و ما از ایشان غایبیم؛ همین انسانهای از جنس ما در گذشته ائمه را کشتند و همین عامل غیبت شد؛ ناقه صالح را که به آنان شیر میداد کشتند و پی کردند.
ایکنا ـ در افواه عمومی مطرح است که آیتالله بهجت فرمودند «ظهور نزدیک است و پیرمردها هم آن را خواهند دید» آیا استناد این نوع عبارات به ایشان صحیح است؟
خلاصه این بحث آن است که ایشان به وضوح فرج را نزدیک میدانست؛ قرآن کریم هم 1400 سال قبل فرموده است که قیامت نزدیک شد و اصلا واقع شده است بنابراین ایشان معتقد بود که امید به نزدیکی فرج باید با اصلاح مردم همراه باشد وگرنه کسی که غافل است از این امید هم محروم است و هر کسی هم باید دنبال این باشد که خودش با امامش مرتبط باشد.
فریاد آیتالله بهجت این بود که مهم یار امام زمان بودن با خودسازی و رفع حاجات حضرت است وگرنه اگر همینطور باشیم و فقط با زبان بگوییم آقا بیا، آقا بیا؛ مگر فرج به دست خود حضرت است؟ او خودش دعا میکند و ما هم اگر دعای واقعی داشته باشیم فرج محقق خواهد شد ولی اینکه ما فقط به فکر ملاقات جمال و خال ابرو باشیم در ظهور تاخیر میافتد. لذا حضرت ناگهانی میآید و وقت نمیتوان تعیین کرد؛ از عوامل حتمیه ظهور به تعبیر آقا، سفیانی است ولی آیا معلوم است که سفیانی یک ماه یا 10 ماه دیگر بیاید یا خیر لذا ایشان هیچ وقت زمان تعیین نکردند. ولی اگر کسی میپرسید که ظهور نزدیک است؟ نه نمیگفتند زیرا معتقد بودند ما روز به روز به ظهور در حال نزدیک شدن هستیم.
در مورد این تعبیر که به ایشان منتسب شده بود یعنی پیرمردها هم ظهور را خواهند دید میفرمود خیر این سخن را درست نقل نکردهاند و من این حرف را نزدهام؛ آقایی نزد ما آمد و گفت که من ملاقاتی با حضرت داشتم و حضرت فرمودند که ظهور نزدیک است و پرسیدم آیا من درک میکنم و امام(عج) فرمودند که از تو مسنتر فلانی(آیتالله بهجت) است و او میداند که وقت من نشده است. این جمله را تغییر دادند و طبق میل خود در جامعه منتشر کردند. برخی هم براساس علم جفر و محاسبات میگفتند که خیلی نزدیک است ولی خود آقا معتقد بود که راه ارتباط ما با امام و ظهور شخصی ما باز است. کاری کنیم که در خدمت حضرت باشیم و اهل باشیم حال اگر حضرت در زمان ما ظهور کرد بهتر و اگر نشد بعد از مرگ ما را خدمت ایشان بیاورند.
مانع ظهور اعمال منافقانه ماست؛ با زبان او را صدا میزنیم ولی در عمل برای منافع شخصی او را میخواهیم؛ ما میتوانیم خود را آماده و عاشق برای آن حضرت تربیت کنیم ولی برخی وقتها کاری میکنیم که اگر کسی بخواهد به سمت امام هم برود با اعمال و رفتار ما از او دور میشود.
گفتوگو از علی فرج زاده
انتهای پیام