خشم حالت برانگیختگی و هیجان شدید، هنگام روبهرو شدن با محرکهای نامناسب محیطی است. احساس خشم بخشی از زندگی ما بوده و همه کودکان به نوعی آن را تجربه میکنند. از این رو باید به آنها بیاموزیم که چگونه با خشم خود کنار بیایند. کودکان گاهی احساساتشان را از طریق رفتار بروز میدهند؛ زیرا این تنها روشی است که به کمک آن میتوانند آنچه را احساس میکنند، بیان کنند.
خشم در کودکان از چه سنی بروز میکند، چه زمانی میتوانیم یک رفتار را ناشی از خشم بدانیم، علت این رفتارها چیست، والدین در مقابل این رفتارها باید چه واکنشی نشان دهند و راهکارهای مدیریت خشم در کودکان چگونه است و ... سوالهایی است که در گفتوگو با زهرا عزیزی، روانشناس کودک در پی پاسخ به آنها هستیم.
بخش نخست صحبتهای این روانشناس و درمانگر کودک با تیتر «بهترین پاسخ به نوپای عصبانی چیست» منتشر شد، بخش دوم این مصاحبه درباره بررسی رفتارشناسی کودک «3 گام مهم در پاسخ به رفتار پرخاشگرانه کودکان» را میخوانید.
گام اول، مشاهده و یادگیری است. گام دوم این است که براساس فهم خودمان از رفتار کودک، بهترین پاسخ را بدهیم و گام سوم این است که به نوپایی که بین 2.5 تا 3 ساله است و تازه تفکر منطقی را شروع کرده، کمک کنیم از رفتارهای خودش یاد بگیرد.
گام نخست
در گام نخست درباره یکسری از سؤالهایی که عوامل ریشه رفتار کودک را به ما نشان میدهد، فکر میکنیم و براساس این اطلاعات تصمیم میگیریم که بهترین پاسخ به رفتار کودکمان چیست. ابتدا باید بررسی کنیم که چه اتفاقی در جهان کودک ما رخ میدهد. باید بررسی کنیم که معمولاً این رفتارهای پرخاشگرانه را در چه مکانی اعم از خانه، مهدکودک، مرکز خرید، خانه پدربزرگ و یا هر جایی که هستیم، بروز میدهد. اگر این رفتار در یک موقعیت خاص رخ میدهد، میتوانیم بفهمیم که کودکمان مسئلهای در رابطه با این موقعیت و فضای خاص دارد. مثلاً در مکانی که بسیار شلوغ است و باعث میشود کودک ما رفتار پرخاشگرانه داشته باشد.
کار دیگری که میکنیم، این است که بررسی کنیم آیا رفتار کودک ما با یک فرد خاص یا گروه خاصی از افراد پرخاشگرانه است یا اینکه با همه این گونه است. ممکن است وقتی این مسئله را بررسی میکنیم به این نتیجه برسیم که حضور فرد خاصی، کودک ما را عصبی میکند و یا یک رفتار خاص، کودک ما را عصبی میکند و این بررسی کمک میکند، درک کنیم در جهان کودک چه میگذرد؛ در این صورت میتوانیم به او کمک کنیم.
نکته دیگری که بررسی میکنیم این است که؛ چه زمانهایی کودک ما این رفتار را دارد، زمانی که خسته است، خوابش میآید، وقتی تغییر شرایط داریم یا وقتی بازی را تغییر میدهیم یا از یک مکان به مکان دیگر میرویم، پرخاشگر میشود؟ در این صورت میفهمیم که این موقعیت خاص باعث میشود که پرخاشگری در کودک ما شکل بگیرد.
مسئله دیگری که باید به آن توجه کنیم این است که آیا به تازگی تغییری در زندگی کودک ما رخ داده است که او را ناراحت و غمگین کند یا احساس امنیت خود را از دست میدهد؟ مثلاً کلاس او در مهد تغییر کرده است، اسبابکشی یا ورود نوزاد جدید را داشتهایم؟ چون هر یک از این تغییرات میتواند احساس ناامنی را در کودک به وجود آورد و سبب شود کمتر بتواند خشم خود را کنترل کند.
گام دوم
در گام دوم، براساس یافتههایی که در گام اول داشتیم و علل رفتار فرزندمان را پیدا کردیم، براساس فهم خودمان از رفتار کودک، بهترین پاسخ را میدهیم. یکی از این پاسخها، پیشگیری است، یعنی مثلاً اگر کودک ما خجالتی است، قبل از اینکه یک مهمانی بزرگ برویم، برایش یک داستان درباره این مهمانی بزرگ بخوانیم و یا عکس افرادی که در مهمانی هستند را قبل از مهمانی به کودک نشان دهیم، یا از اقوام خواهش کنیم، وقتی وارد مهمانی میشویم کمی صبر کنند و اجازه دهند کودکمان با محیط آشنا شود و سپس او را بغل کنند و به محض ورود کودک، با حجم زیاد استقبال روبرو نشود، چراکه این شرایط برای کودک خجالتی سخت است. از این رو باید این پیشگیریها را انجام دهیم تا کودک در این شرایط سخت قرار نگیرد.
کار دیگری که میتوانیم انجام دهیم اسن است که آمادگی به کودک بدهیم، مثلاً وقتی زمان پارک تمام شده است، به کودکمان آمادگی بدهیم که وقتی یک بازی دیگر انجام بدهی، باید از پارک برویم و یا وقتی از خانه به مهمانی میرویم، برای او زمانی را معین کنیم، مثلاً میگوییم بعد از اینکه غذایت را خوردی، میرویم.
به کودکمان کمک کنیم، احساسها و رفتارهای خودش را بفهمد. مثلاً به کودک بگوییم، انگار برای تو سخت است که بازیات را تمام کنی. ما از تو میخواهیم که بازیات را قطع کنی و سوار ماشین شوی تا به مهد برویم. یا اینکه بگوییم، این برای تو سخت است، میخواهی اسباب بازیات را بیاوری یا اینکه در ماشین، بازی که دوست داری را انجام دهیم؟ این کار را وقتی در طول زمان انجام میدهیم کودک ما هم احساساتش را میفهمد و یاد میگیرد، راهکارهایی را برای موقعیتهای چالشی پیدا کند.
یک کار دیگر که میتوانیم انجام دهیم، این است که راههای جایگزین به او پیشنهاد بدهیم. وقتی به کودکمان میگوییم این کار را نکن، اگر جایگزینی معرفی نکنیم، به احتمال خیلی زیاد، کودک کار نامناسب دیگری را انجام میدهد یا کار نامناسب قبلی خود را ادامه میدهد. مثلاً وقتی به او میگوییم در خانه آب بازی نکن. احتمالاً به آب بازیاش ادامه میدهد، ولی وقتی به او بگوییم که در حمام آب بازی کنیم، احتمال خیلی زیاد، کودک رفتارش را قطع میکند و در حمام آب بازی میکند.
همه والدین میدانند که گاهی حواس کودکان را پرت کنند و این برای جایی است که راهکارهای دیگر جواب نداده است و این راهکار مواقع زیادی جواب میدهد.
اقدام بسیار مهم دیگری که میتوانیم انجام دهیم این است که راهکارهایی برای کنترل هیجان کودک به او پیشنهاد بدهیم. مثلاً وقتی خیلی عصبانی است، میتوانیم به او بگوییم که میخواهی به بالش مشت بزنیم. یا اینکه چند کاغذ باطله را به کودک بدهیم تا پاره کند. نکته مهم این راهکار این است که به کودک یاد میدهیم که راههای زیادی وجود دارد که میتواند احساسات خود را به روش سالمی بروز دهد و به کسی آسیب نزند.
گام سوم
در گام سوم، به نوپا کمک میکنیم از رفتارهای خودش بیاموزد؛ یعنی به پیامدهای رفتار کودکمان اشاره میکنیم. مثلاً به او میگوییم بعد از اینکه تو دیروز علی را زدی، گریه کرد، دردش گرفت و ناراحت شد. اصلاً دیگر دلش نمیخواهد با شما بازی کند. فکر کنم تو هم برای همین ناراحت هستی. در این جملهها، پیامد رفتار کودکمان را به او گفتهایم.
کار دیگری که میتوانیم انجام دهیم، این است که درباره تصمیمهای بهتری که دفعات بعد میتواند بگیرد، صحبت کنیم. مثلاً به او میگوییم، به نظرت وقتی امیرعلی ماشین تو را برداشت، کار دیگری بکنیم؟ به نظرت چه کاری انجام دهیم؟ اگر پیشنهادی نداشت، میتوانید چند پیشنهاد به او بدهیم، مثلاً بگوییم که میتوانی به او بگویی، این ماشین من است، آن را پس بده. یا اینکه یک ماشین دیگری به او بدهیم. میخواهی این کار را بکنیم؟
در واقع چند راهکار میدهیم تا دفعات بعد که این اتفاق افتاد، بتواند این راهکارها را به کار بگیرد و دچار چالشهای قبلی نشود.
انتهای پیام