استقبالی که از تولیدات نمایشی در پلتفرمها رخ میدهد سبب شده گرایش به تولید در این حوزه زیاد باشد بهنحویکه آثار بسیاری در انتظار نوبت نمایش و کارهای زیادی نیز در دست ساخت هستند اما نکته حائز اهمیت اینجاست که در این تولیدات روی مسائل اخلاقی و سبک زندگی ایرانی-اسلامی توجه کافی صورت نمیگیرد.
در این سلسله گفتوگو با اهالی سینما و تلویزیون برآنیم تا در ایکنا به آسیبشناسی این موضوع بپردازیم و در پایان به ارائه راهکارهای اجرایی توسط هنرمندان برسیم.
در اولین گام با حجتالله سیفی کارگردان سینما که در زمینه تولید آثار داستانی با رویکرد آموزشی و تربیتی به ویژه برای نوجوانان تجربه و جوایز زیادی در جشنوارههای مختلف دارد به گفتوگو نشستهایم.
ایکنا - این روزها پلتفرمها در امر سریالسازی بسیار فعال هستند اما عمده تولیدات به لحاظ زیستی، همخوانی چندانی با سبک زندگی ایرانی-اسلامی نداشته و تأثیرات تربیتی آن مطلوب نیست. پیرامون این موضوع چه نظری دارید؟
در ابتدا باید بررسی کنیم دیدگاه حاکم بر پلتفرمها بر چه شاخصههایی استوار است. آیا آنها در تولیدات خود، بر مسائل اجتماعی و اخلاقی تأکید دارند یا اینکه صرفاً به این حوزه نگاهی مبتنی بر سرگرمی دارند. آنچه در عمل امروز شاهد آن هستیم آنچنانکه باید روی آموزش تأکیدی ندارد بلکه آنچه مهم است فروشی است که آن کار تولیدی انجام میدهد! نتیجه چنین تفکری این شده در برخی از سریالهایی که تولید میشود نگاه تربیتی کمتر مورد توجه قرار گیرد.
یکی از مسیرهایی که سازندگان برای دستیابی به فروش به آن متوسل میشوند فیلمها و سریالهای کمدی است. این کارها «خنداندن به هر قیمت» را مد نظر دارند؛ نظیر اتفاقی که در سیرکها رخ میدهد. درحالیکه در طنز هم میتوان آموزههای تربیتی را مورد توجه قرار داد. این موضوع به نوعی دیگر در کارهای اجتماعی هم دیده میشود. در این قبیل تولیدات بحث آموزشی جا ندارد بلکه تنها به واسطه خشونت در پی جذب مخاطب هستند.
ایکنا - در چنین فضایی که صرفاً رضایت گیشه مد نظر است آیا نظارت در ساخت و پخش میتواند عاملی در جهت بهبود کیفیت باشد؟
نظارت تنها مختص به ایران نیست بلکه در همه کشورهای جهان میتوان نظارت بر محصولات نمایشی را مشاهده کرد. البته این موضوع با تکیه به اصول فرهنگی همان کشور رخ میدهد. در کشور ما تصور از نظارت در سطحیترین شکل خود است یعنی اینکه فکر میکنم تنها با سانسور یا قیچی کردن تولیدات، انتظار میرود به وضعیتی خوب دست یافت درحالیکه نظارت واقعی زمانی رخ میدهد که به فیلمساز خود آموزش دهیم چگونه فیلم بسازد. اگر این اتفاق رخ دهد مطمئن باشد بسیاری از مشکلات ممیزی برطرف خواهد شد. مطلب بعدی من آزادی است. عدهای فکر میکنند نظارت، مغایر با آزادی است درحالیکه اگر نظارت به شکل اصولی خود رخ دهد اتفاقاً منجر به آزادی بیشتر میشود اما متأسفانه گاهی اوقات تصوری که از آزادی وجود دارد به معنای ولنگاری فرهنگی معنا میشود.
نکته دیگر اینکه کنترل معنایی تنها مختص به محصولات ایرانی نیست بلکه در حوزه فیلمها و سریالهای خارجی این امر باید با جدیت بیشتری پیگیری شود. آثار خارجی به ویژه غربی با تکیه به فرهنگ و سبک زندگی آن سرزمین تولیدت میشود برای همین در بسیاری از مواقع، اصولی که آنها در زندگی دارند با سبک ایرانی-اسلامی همخوانی لازم را ندارد. برای مثال میتوان به رابطه والدین با فرزندان اشاره کنم. در غرب، بچهها بعد از رسیدن به سن قانونی از خانواده جدا میشوند اما در زندگی ایرانی اینگونه نیست و حمایتهای پدر و مادر تا زمانی که فرزند به استقلال مالی و فکری نرسد، ادامه دارد.
یکی از معضلاتی که در محصولات پلتفرمها رایج شده است، مسئله استعمال دخانیات است. اگر نگاهی اجمالی به تولیدات این حوزه بیندازید متوجه خواهید شد سیگار کشیدن به یک امر رایج تبدیل شده است. این موضوع روی مخاطب تأثیر مستقیم دارد. برخی از بازیگران سریالهای شبکه نمایش خانگی برای جوانان و نوجوانان الگو هستند پس وقتی آن بازیگر رفتاری از خود بروز میدهد از او الگوبرداری صورت میگیرد. این مسئله به صورت آماری قابل اثبات است چون آمار افرادی که سیگار میکشند بسیار بیشتر از سالها قبل است و این امر هر سال افزایش پیدا میکند. البته منظورم این نیست که این رشد نامطلوب تنها به واسطه الگوسازی پلتفرمها رخ داده است اما بههرحال نمیتوان از نقش آثار این حوزه غافل شد. در همین رابطه میخواهم به محدودیتهایی که در غرب پیرامون سیگار کشیدن وجود دارد، اشاره کنم. آنها جدا از محدودیتهایی که در حوزه نمایش برای استعمال دخانیات پیش آوردهاند در اجتماع هم این موضوع را مدنظر قرار دادهاند. برای همین وقتی استعمال دخانیات تبدیل به فرهنگ میشود در فیلمها و سریالها نیز این محدودیتها قابل درک است.
شرط بعدی اینکه، روی سلیقهسازی برای مخاطب تأکید دارم. این اتفاق حتی در حوزه موسیقی هم میتواند رخ دهد. تأکیدم روی موسیقی به این دلیل است که در برخی از تولیدات سلیقه بسیاری بدی را در انتخاب موسیقی شاهد هستیم. چون تصویر باید با موسیقی همخوان باشد. نمیشود ما تصاویری از جنوب شهر نشان دهیم اما موسیقی خارجی پخش کنیم. این رویکرد غلط از آنجا ناشی میشود که سازنده با فضا و فرهنگ کار آشنایی ندارد.
در انتهای سخن تاکید میکنم استقبالی که از پلتفرمها صورت میگیرد بهذاته اتفاقی خوبی است که سبب رونق در سریالسازی خواهد شد برای همین نباید آن را با محدودیتها به سمت افول ببریم بلکه با تربیت نیروی متعهد و کاربلد، سبب هدایت تولیدات شویم.
داوود کنشلو
انتهای پیام