به گزارش ایکنا، کتاب «انگاره بنات الله در کشاکش سنت و تجدد» اثر زهرا محققیان؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به تازگی توسط انتشارات پژوهشگاه منتشر شده است.
به همین مناسبت با نویسنده اثر، گفتوگو کردیم که حاصل آن را در ادامه میخوانید؛
ایکنا ـ در ابتدا درباره مورد موضوع کتاب، انگاره «بنات الله» توضیح بفرمایید.
انگاره بنات الله یا دختران خداوند، یکی از باورهای مشرکانهای است که در ضمن آیات قرآنی مختلف، هرچند به تلویح، اشاره شده و قرآن مشرکان را به همین سبب مورد خطاب و سرزنش قرار داده است. بررسی این دست از آیات زمینه تاریخی مهمی را آشکار میسازد و نشان میدهد مشرکان در دورهای از ادوار زیستشان خدایان خود را به عنوان بنات یا دختران الله تقدیس و تکریم میکردند. این خدایان، سه الهه با نامهای لات، عزی و منات بودند که در ضمن آیات قرآنی سوره نجم (22-19) نام ایشان تصریح شده است. من در کتاب حاضر کوشیدهام فهمهای مختلف از این باور را در میان دو گروه نویسندگان مسلمان و قرآنپژوهان غربی دنبال کنم تا در نهایت خود به فهمی هرچه نزدیکتر به واقع از آن دست یابم.
ایکنا ـ ضرورت و اهمیت پرداختن به این موضوع چقدر است و چطور به نتیجه رسیدید که درباره این موضوع چالشی کار کنید.
ضرورت کاوش در این موضوع از دلایل متعددی سرچشمه میگیرد: اول از همه آنکه، به گوشهای از اعمال و باورهای مذهبی رایج در زمانه پیامبر(ص) و عصر نزول قرآن پرتو افکنده و در مورد پویاییهای اجتماعی دین و مسائل فرهنگی که تاریخ اولیه اسلام را شکل میدادند، بینشهای جالب و قابل توجهی ارائه میدهد. از این طریق میتوان به تعامل پیچیده تعصبات مذهبی با هنجارهای اجتماعی و ساختارهای سیاسی آن زمان پی برد. ثانیاً، کاوش در مفهوم «بنات الله» چالشهایی که پیامبر(ص) و مسلمانان نخستین در محیط شرکآلود زمانه خویش جهت استقرار توحید و روند تکامل نظام یکتاپرستی تجربه میکردند را شناسایی و درک عمیقتری از شخصیت و عملکرد ایشان به دست میدهد. سوم، با کنکاش در چنین باورهای مشرکانهای، میتوان نحوه عاملیت و کنشگری قرآن در مواجهه با مخالفان، سپس به چالش کشیدن و فراتر رفتن از آنها را درک کرد و از این طریق به خلاقیتهای زبانی و بیانی قرآن راه یافت.
ایکنا ـ در این پژوهش از چه روشی استفاده شده است؟
روش مورد استفاده در این کتاب، در گام اول رویکرد تاریخ انگاره است به این معنا که میکوشد دیدگاهها و تصورات متنوعی که در دو سنت فکری متمایز یعنی سنت اسلامی و سنت قرآنپژوهی غربی در مورد این باور و تفسیر آیات قرآنی مرتبط با آن در طی ادوار مختلف تاریخی برجای مانده است را به دقت مستند و حتی ارزیابی انتقادی کند. در گام دوم، رویکرد تاریخی_ تطبیقی مدنظر نگارنده بوده است، به این معنا که تلاش کردهام مبتنی بر شواهد و یافتههای جدید که تاکنون از نگاه مسلمانان که هیچ، حتی از دید قرآنپژوهان غربی هم مغفول مانده، خود به تاریخی از بنات الله راه یابم. این رویکرد مبتنی بر مقایسه عملکرد پیامبر با انبیای توحیدی سابق و سپس نشان دادن نوآوریها و خلاقیتهای قرآن در این بین است.
با بررسی روایتی که مسلمانان متقدم از این باور ارائه دادهاند و متأخران هم بیچون و چرا به تقلید و تکرار آن پرداختهاند، میتوانیم به تعامل پیچیده تفسیر با بافت اجتماعی_ سیاسی صدر اسلام پی ببریم. با بررسی روایتهایی که غیر مسلمانان، یعنی قرآنپژوهان غربی، در دو سه قرن اخیر از این باور و آیات قرآنی مرتبط با آن معرفی کردهاند، هم میتوانیم به تأثیر دانشهای نوین از جمله باستانشناسی، مطالعات تطبیقی ادیان، زبانشناسی و غیره در شناخت تاریخ صدر اسلام و ادوار پیش از آن راه یابیم و ضرورت آشنایی با علوم مدرن را برای شناخت بهتر و فهم دقیقتر قرآن بیش از پیش درک کنیم. علاوه بر این، کنار هم قرار دادن دیدگاههای دو گروه فوق، یعنی نویسندگان مسلمان و قرآنپژوهان غربی در مورد مفهوم «بنات الله»، درک ما را از گفتوگوهای میان فرهنگی و تبادلات علمی در طول تاریخ غنی میکند. تفاسیر متفاوت ارائه شده توسط این دو سنت فکری متمایز نه تنها بر تنوع اندیشه در پژوهش قرآنی و از آنجا بر اهمیت تفسیر در شناخت تاریخ تأکید میکنند، بلکه ارتباط پایدار و مستمر این گفتوگوی بینافرهنگی در شکل دادن به درک ما از مفاهیم و آیات قرآن را نیز ضروری میسازند.
افزون بر اینها، دیگر هدف این کتاب از مستندسازی روشمند تکامل نگاهها پیرامون مفهوم «بنات الله»، پرورش رویکردی کلنگر به مطالعات قرآنی است که از مرزهای ایدئولوژیک، چه اسلامی و چه جنسی فراتر میرود و تعامل انتقادی با متون تاریخی را تشویق میکند. از طریق تحلیل تطبیقی گفتمانهای علمی اسلامی و غربی، خوانندگان دعوت میشوند تا پیچیدگیهای تفسیر قرآن، تأثیرات بافت، و هرمنوتیک فرهنگی را بررسی کنند و بدین وسیله درک خود را از ماهیت چندوجهی متون دینی غنی سازند. در مجموع میتوان گفت موضوع مورد بحث در کتاب حاضر یعنی تعبیر «بنات الله» به عنوان نمونهای جزئی و موردی، در حقیقت یک عالم کوچک، از مضامین گستردهتر در مطالعات قرآنی و اسلامی است و خوانندگان را به سفری دعوت می کند تا در مورد پیچیدگی آیات قرآن و ظرایف تفسیری آن تأمل کنند. به همین جهت است که معتقدم در سفر برای کشف پیچیدگیهای باوری چون «بنات الله»، ما صرفاً یک اعتقاد خاص در یک مقطع زمانی خاص را کالبدشکافی نمیکنیم، بلکه با تابلویی چندوجهی از امر قدسی، تجربیات انسانی، تبادلات فرهنگی و تحقیقات تاریخی درگیر میشویم که همچنان در طول زمان و سنتهای مختلف طنینهای خاص خود را پرتوافکنی میکند.
ایکناـ به عنوان سوال پایانی، در مورد فصلبندی کتاب و نتایج آن توضیح بدهید.
کتاب «انگاره بنات الله؛ از کشاکش سنت و تجدد» در چهار بخش کلی تنظیم شده است: بخش اول به بررسی دقیق آیات قرآنی مرتبط با «بنات الله» میپردازد و زوایای گسترده این تعبیر، همچنین پیوندهای پیچیده آن با دیگر مضامین و مفاهیم قرآن را آشکار میسازد. با برجستهکردن ظرافتهای متنی و پیچیدگیهای ذاتی این دست از آیات، خوانندگان با مضامین اصلی که زیربنای بحث را تشکیل میدهند، آشنا میشوند.
در بخش دوم، تمرکز بر تفاسیر دانشمندان غربی اعم از اسلامپژوهان، قرآنپژوهان، عربپژوهان، مورخان، باستانشناسان، انسانشناسان و غیره است و تلاش میکند مفهوم بنات اللّه و تفسیر آیات قرآنی مرتبط با آن را از زاویه دید ایشان به تماشا بنشیند. بهنظر میرسد تا زمانی که نتوان چالشها و ابهامات مدرن را شناسایی کرد، از شناخت تاریخ خود باور، یعنی «بنات اللّه»، همچنین عملکرد نویسندگان مسلمان در مواجهه با آن هم نمیتوان آگاهی یافت. در حقیقت آگاهی از این دیدگاههای مدرن ما را به ژرفای اندیشههای سنتی و پیچیدگی موضوعات تاریخی رهنمون میسازد. نکته مهم در این بخش آن است که تعبیر «بنات اللّه» در لابلای آثار غربیان در مرحله نخست به مثابه مطالعهای موردی برای شناخت تاریخ قرآن در سدههای نخست به کار رفته است. به بیان دقیقتر، ابهامات و تناقضاتی که پیرامون باورهای مختلف مشرکان، اعم از بنات اللّه و غیره، در لابلای آیات قرآن به چشم میآیند، موجب شده است ایشان به مداقه در ارزش تاریخی این تعبیر هم بپردازند و از آنجا پرسشهای اساسیتری را در جهت شناخت خود قرآن مطرح سازند. برخی هم اینگونه باورها را دستاویزی برای شناخت تاریخ قوم عرب دانسته و در پرتو آن کوشیدهاند مراحل تکامل و ترقی اقوام سامی و اساساً تاریخ خاورمیانه را بررسی کنند. بنابراین تعبیر «بنات اللّه» خود به تنهایی موضوع هیچ تحقیق مستقلی در میان ایشان نبوده است.
یافتههای این بخش حاکی از آن هستند که تفحص در اقوال محققان غربی سه گفتمان را در مورد موقعیت تاریخی «بنات اللّه» آشکار میکند و نشان میدهد تفسیر این باور در دوران مدرن، خود پدیدهای تاریخی است. در این بخش همچنین نشان داده شده است که این قرآنپژوهان هرچند تلاش کردهاند با نظر در شواهد مختلف که تقریباً تماماً هم پیشااسلامی و غیراسلامی هستند، تصویری از بنات اللّه ارائه دهند که بیشترین سازگاری با آیات قرآن را داشته باشد و فهمی منسجم و یکدست از آن ارائه دهد، اما دیدگاههای ایشان همچنان حاوی حوزههایی مبهم و تناقضهایی پنهان ولی معنادار است.
بخش سوم به بررسی تفاسیر نویسندگان مسلمان نسبت به «بنات الله» و آیات قرآنی مرتبط با آن میپردازد. منابع مورد استفاده در این بخش، در درجه اول منابع تفسیری و سپس کتب سیره_ مغازی، آنهم با تمرکز بر قرن اول تا اواخر قرن چهارم هجری هستند. در این بررسی نشان داده شده، این دو که همزمان در دل سنت اسلامی بالیدند، چگونه در بازنمایی تعبیر «بنات اللّه»، به مناسبت آیات قرآن مجبور شدند از یکدیگر فاصله بگیرند. این بخش البته از دیگر آثار این دوره مانند تواریخ، منابع ادبی، کتب حدیثی و غیره هم غافل نبوده و در فصل مجزایی آنها را هم به بحث گذاشته است.
بعد از تحلیل محتوای گزارشات اسلامی، در ادامه سعی شده با کمک رویکرد تحلیل گفتمان دلالتها و مؤلفههای گفتمانی این منابع نیز مورد توجه قرار گرفته تا ایدئولوژیهای این نویسندگان در تفسیر و نحوه بازنمایی «بنات اللّه» آشکار شوند. در حقیقت با تحلیل فهمهای صورت گرفته در این منابع کوشش شده تا نشان داده شود که چه گفتمان یا گفتمانهایی موجب شکلگیری چنین بازنماییهایی برای «بنات اللّه» شده و مؤلفههای اصلی آنها کداماند. مطابق یافتههای این بخش، طیف متنوعی از مشخصهها و سطوح زبانی این منابع (در تفاسیر، کمتر و در برخی مانند کتب سیره و مغازی بیشتر) بار ایدئولوژیک دارند و این امر جنبههایی از سبک، صورت و محتوای زبان این آثار را در برمیگیرد.
در بخش چهارم و آخر، حکایت دختران الله گسترش مییابد تا شواهد جدیدی که تاریخ «بنات الله» را روشن میسازند، در خود بگنجاند. این شواهد نادیدگرفته شده توسط مسلمانان و حتی قرآنپژوهان غربی، نه تنها درک کنونی ما را از این باور غنی میسازند بلکه باعث ارزیابی مجدد تفاسیر اسلامی و غیراسلامی هم میشوند. تحلیلهای ارائه شده در این بخش از اهمیت شناخت بافت دوره باستان متأخر در فهم قرآن پرده برمیدارند و نشان میدهند که قرآن چگونه با سنتهای رایج در عصر و زمانه خویش به گفتگو پرداخته و از چه راههایی نحوه کنشگری و عاملیت خود را به منصه ظهور گذاشته است. در مجموع، با ترکیب دادههای تاریخی و بینشهای علمی، خوانندگان در این بخش دعوت میشوند سفری اکتشافی را آغاز کنند که از مرزهای متعارف فراتر میرود و دیدگاههای تازهای در مورد مفهوم «بنات الله» ارائه میدهد.
قسمت انتهایی کتاب نیز به دو ضمیمه آراسته شده است، در ضمیمه اول کوشش شده تا نشان داده شود فهم قرآن با چه دشوارهایی روبروست و چه خطاها و خطرهای پنهان و ظریفی ممکن است در مسیر تفسیر بر سر راه پژوهشگر کمین کرده باشند. ضمیمه دوم هم بخشی از مستندات و شواهد تاریخی بخش چهارم را تشکیل میدهد که به دلایلی امکان اشاره بدانها در متن ممکن نبود. در پایان، امید دارم خوانندگان با مطالعه کتاب، آن را آموزنده، تأمل برانگیز و روشنگر بدانند و با نگاههای انتقادی خویش به غنای آن بیفزایند.
انتهای پیام