کد خبر: 4217509
تاریخ انتشار : ۰۳ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۹
خانواده مقاوم/3

چالش‌های خانواده اسلامی

در مقام اولویت‌بندی، فعالیت در مقیاس جهانی بر فعالیت اجتماعی و فعالیت اجتماعی بر فعالیت در درون خانواده مقدم است اما در مقام تحقق قضیه برعکس است و تا زمانی که خانواده بنیان مستحکم خود را نیابد و زن نتواند سامان لازم را به خانواده بدهد، حضور موفق در جامعه نیز نخواهد داشت.

پنجشنبه******به گزارش ایکنا، رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم با تأکید بر معنویت و اخلاق به مثابه نیاز اصلی جامعه و جهت‌دهنده همه حرکت‌ها و فعالیت‌های فردی و اجتماعی و با توجه به تهاجم روزافزون دشمنان و کانون‌های ضداخلاق و معنویت به دل‌های پاک جوانان و نوجوانان و نونهالان مسئولیت خطیر نهاد‌های حاکمیتی، غیر حاکمیتی و اشخاص را برای ایفای نقش هوشمندانه و مسئولانه خود خاطرنشان کرده‌اند.

 در همین راستا پژوهشکده زن و خانواده، موضوع رویکرد مقاومتی به خانواده را به مثابه یک کلان‌پروژه، در برنامه راهبردی خود جای داد که برگزاری همایش بین‌المللی «خانواده مقاوم؛ چالش‌های اخلاقی در جهان متحول» یکی از آنهاست و چکیده مقالات پژوهشگران و اندیشمندان بر اساس محورهای این همایش در قالب کتاب منتشر شده است.

خبرگزاری ایکنا بنابر رسالت خود در راستای تقویت ارزش‌های اخلاقی در نهاد خانواده اقدام به انتشار این مقالات به صورت روزانه کرده است. در ادامه چکیده مقاله سید سعید زاهد زاهدانی، عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز و مریم هاشم‌پور، پژوهشگر مطالعات زن و خانواده با عنوان «چالش‌های خانواده اسلامی در جمهوری اسلامی ایران و شیوه‌های مقاوم‌سازی آن» را با هم می‌خوانیم.

در طول تاریخ جوامع بشری میتوان گفت، خانواده اولین نهاد اجتماعی شکل گرفته و ساختاریافته است. این پایه اولیه تشکیل جوامع به گونهای مستحکم بوده است که نهادهای دیگر اجتماعی نظیر نهاد سیاست، اقتصاد، تعلیم وتربیت و حتی نهاد دین حیات خود را از داخل همین ساختار آغاز کرده و با گسترش تعداد اعضای خانواده و شکل گرفتن خاندان، عشیره، طایفه، ایل و ... به صورت مستقل درآمده است. هیچ یک از جوامع بشری بدون این نهاد شکل نگرفته و در دوران تمدن مدرن هم هر تلاشی مستقیم و غیرمستقیم برای متلاشی کردن آن انجام شده و تاکنون ناموفق بوده است.

تجربه اندیشمندان کمونیست در آغاز تأسیس حکومت شوروی در انحلال خانواده نشان داد که این نهاد در فطرت و طبیعت انسان ریشهدارتر از آن است که بتوان با برنامهریزیهای انسانی آن را از میان برداشت. از سوی دیگر به علت اهمیت وظایفی که خانواده برعهده دارد، از جمله آرامشبخشی به افراد جامعه و نقش بیبدیلی که در سلامت روحی و روانی جامعه به عهده دارد، در برخی از جوامع سهم بیشتری به این نهاد داده شده است. حتی در برخی کشورهای تحت نظام سرمایهداری که تلاش میشود ارزش هر چیزی با پول سنجیده شود، به فکر ارزیابی مادی سهم مادران در خانواده و در نظرگرفتن حقوق برای زنان خانهدار افتادهاند. اما متأسفانه روندی در ادامه تمدن مدرن در حال شکلگیری است که این نهاد بااهمیت را روزبهروز بیش از روز گذشته تضعیف میکند.

تحول در مناسبات درون خانواده

تنظیم مناسبات درون خانواده و رابطه آن با نظام بزرگتر اجتماعی در طول تاریخ دستخوش تغییرات و تحولاتی بوده است. به ویژه امروزه با شکلگیری تمدن مدرن و افزایش تخصص و تقسیم کار اجتماعی، نهادهای دیگری مانند نهاد گذران اوقاف فراغت و نهاد ورزش به پنج نهاد اصلی اضافه شده و برخی از وظایف نهادهای اصلی به دوش سازمانهای جانبی سپرده شده است. از جمله با وجود سازمانهای آموزشی جدید بسیاری از وظایف خانواده از دوش آن برداشته شده است. برای مثال دبستانها و دبیرستانها در جوامع پیشرفته در تمدن مدرن وظیفه اصلی جامعهپذیر کردن افراد را به عهده گرفتهاند. حتی در سنین پایین فرزندان، مهدکودکها وظیفه نگهداری و تربیت فرزند را به دوش گرفتهاند. این تغییرات در جهان مدرن تا حدی پیش رفته است که در برخی از متون، سخن از انقراض خانواده و منتفی شدن ضرورت وجودی آن میرود

در کشور ما ایران، خانواده از جایگاه بسیار بالایی برخوردار استاگر نگاهی به نهاد سیاست که در واقع اولین نهادی است که تشکیل آن موجب تبدیل سکونتگاههای بشری از روستا به شهر میشود، در کشور ما با اتکا به خانواده بنا شده بود. اگر به درستی اولین تمدن در مقیاس جهانی را تمدن هخامنشیان به شمار آوریم، پادشاهان آن از یک خانواده و نسلاندرنسل تعیین میشدند. مطالعه دیگر جوامع هم نشان میدهد که این رسم پادشاهی و تداوم آن در خانواده، در آنها هم معمول بوده است و نهاد سیاستشان بر بنیان خانواده شکل میگرفته است. این رسم که تا قرن بیستم در جهان رایج بود با قوت گرفتن ایده جمهوریت در اداره کشورها به تدریج از میان رفت و در کشور ما هم از حدود پنجاه سال قبل با شکلگیری مردمسالاری دینی متحول شده است؛ هر چند این تحول نوعی رشد در جوامع بشری به حساب میآید؛ اما نشان میدهد که مناسبات خانوادگی تا چه حد در سیاست تاریخ ایران و دیگر کشورها مؤثر بوده است. تأثیر خانواده در سیاست به گونهای است که ابنخلدون اولین کسی است که به فکر مطالعه قواعد حاکم بر جامعه افتاد و عصبیت خویشاوندی را پایه اصلی تشکیل نظام سیاسی جوامع و در واقع خود جامعه دانست.

تعلیموتربیت و جامعهپذیری نسل نو به عهده خانواده است. این قاعده در کشور ما از سابقه و استحکام بسیاری برخوردار است. فرزندان باقیات صالحات به حساب میآیند و کار نیک آنها موجب عاقبتبهخیری والدین میشود. این اعتقاد موجب دقت بیشتر والدین در تربیت فرزندان و ملاحظه عواقب رفتارهای خیر و شر آنها میشود. حتی مناسبات اقتصادی درون خانواده نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. به ویژه وقتی به قواعد اقتصادی خانواده در اسلام مینگریم که وظیفه تأمین آن را به عهده پدر گذاشته و او را موظف به تأمین معاش همه اعضای خانواده میداند. این نشان از اهمیت نقشهای خانوادگی در اقتصاد دارد. به هر صورت مقایسه نقش خانواده در اجتماع ایرانی نشان میدهد که این نهاد به ویژه نسبت به کشورهای تحت تأثیر تمدن مدرن از جایگاه ویژهای برخوردار است.

چالش الگوی خانواده در تمدن مدرن

از حدود یکصد و پنجاه سال پیش تاکنون با ورود مدرنیسم به ایران خانواده ایرانی اسلامی در چالش با الگوی خانواده در تمدن مدرن قرار گرفته است. تمدن متکی به سازمانهای اجتماعی مدرن، به تدریج جایگاه نهادهای اجتماعی را تضعیف کرده بخشهای مختلف کارکرد آنها را به سازمانهای متعدد سپرده است. این امر در مورد خانواده نیز عملیاتی شده و امروزه فرزندان بیشتر از آن چه تحت تاثیر تربیت مستقیم پدر و مادر باشند زیر سرپرستی نهادهای اجتماعی بزرگ میشوند. وجود مهدکودکها و دبستانها و متوجه کردن مردان و زنان به نقشهای اجتماعی دون نقشهای خانوادگی، چنان تحولی ایجاد کرده است که کم مانده تا فقط امر تولید مثل به عهده مردان و زنان قرار گیرد و تربیت و بزرگ کردن فرزندان را همان سازمانهای اجتماعی عهدهدار شوند. کاری را که مکتب کمونیسم در کشور شوروی به زور نتوانست انجام دهد و به عمر خانواده پایان دهد به نظر میرسد به تدریج در جوامع سرمایهدار تمدن مدرن در حال انجام است

هر چند گسترش کاراییهای اجتماعی و رشد آنها وابسته به ایجاد سازمانهای متعدد است؛ اما به نظر میرسد این روند معجزهآفرین در ابتدای تمدن مدرن چنان افسارگسیخته در حال پیشرفت است که میتواند خسارتهای جبرانناپذیری به جوامع بشری وارد کند. درست مانند پیشرفتهای تکنولوژیک و ماشینآلات که به سود بشر و تسلط بیشتر او بر حیات محیط و خود منجر شد، به گونهای پیش رفته که محیط زیست را به خطر انداخته و امروزه یکی از دغدغههای انسانهای آگاه، کشیدن لجام این رشد بیرویه و نجات طبیعت زمین از دست تخریبهای ماشینآلات و کارخانهها ایجاد شده است. اهمیت این کار به‌اندازه‌ای است که در جوامع اروپایی که مهد تمدن مدرن هستند، احزاب طرفدار محیط زیست از رأی بالاتری نسبت به دیگر احزاب در تصمیمگیریهای سیاسی برخوردار شدهاند. گسترش نقش سازمانهای مرتبط با انجام وظایف خانواده نیز میباید به گونهای پیش رود که مزایای این نهاد اساسی را تحت‌الشعاع قرار ندهد

مقاومسازی خانواده در جهان مدرن

به‌این‌ترتیب مطالعه وضعیت خانواده به عنوان یک نهاد تأثیرگذار در حیات بشری نه‌تنها در ایران که گفته شد از اهمیت ویژهای برخوردار است، در دیگر جوامع نیز مورد توجه قرار گرفته و اندیشمندان این حوزه در حال بازنگری در مورد سیاستهای خانواده در جوامع خود هستند. در ایران با توجه به تجربه جهانی این رویکرد شکل گرفته که باوجود توجه به پیشرفت و گسترش فعالیتهای اجتماعی برای مردان و زنان، لازم است از تجربه پیشتازان تمدن مدرن درس عبرت آموخته شود و سیاستهای تقویت و مقاومسازی خانواده به گونهای تنظیم شود که این نهاد بسیار حیاتی از اضمحلالی که با آموزههای رایج در تمدن مدرن با آن روبه‌رو شده است، مواجه نشود.

همچنین لازم است گفته شود که مقابلهکنندگان با انقلاب اسلامی و به ویژه فرهنگ اسلامی در ایران و دیگر کشورهای مسلمان آسیا و شمال آفریقا مواجهه با نقش زن در خانواده و اجتماع و شکستن قوام خانواده از این طریق است. این تلاش از آغاز ورود مدرنیسم به این منطقه آغاز و پس از انقلاب اسلامی با شدت و برنامهریزی منسجمتری در حال اجراست.

در این مقاله با اتکا به نظریه خانواده در جامعهشناسی با رویکرد سه وجهی و با استفاده از روش مطالعه تطبیقی به ترسیم الگوی خانواده در تمدن مدرن و نیز تمدن اسلامی پرداخته شده است. سپس با روش مقایسهای نشان داده شده، در این چالش فرهنگی کدام‌یک از اقلام خانواده اسلامی در مقابل چه اقلامی از الگوی خانواده غربی قرار گرفته است. غیر از فرهنگ بنیادی، فرهنگ تخصصی و فرهنگ عمومی نیز در این دو الگوی فرهنگی در مقابل هم دچار چالشهای جدی هستند. درنهایت به این موضوع پرداخته شده که چگونه میتوان برای مقاومسازی خانواده اسلامی و غلبه بر تهاجم فرهنگی الگوی سکولار، تلاش کرد.

با توجه به مبحث گذشته در این قسمت به جمعبندی جریان انقلاب اسلامی یا تکاملگرایی دینی، برای حل چالش پیشروی خانواده پرداخته شده است. عمدهترین چالش ایجاد شده برای خانواده حول محور نقش زنان دور میزند. ازاین‌رو در این قسمت به نقش زنان توجه بیشتری شده است؛ در واقع گستره فعالیت زنان در مدل تکاملگرایی بدین شرح است:

الف) فعالیتهای سیاسی: فعالیت زنان یعنی مشارکت آنها در فعالیتهایی که به افزایش قدرت، ظرفیت و شدت جامعه منجر خواهد شد. این امر ممکن است با مشارکت در مقیاسهای مختلف فعالیت، اعم از فعالیت در خانواده یا جامعه یا بالاتر از آن، قابل تصویر باشد.

ب) حضور بانوان در انتخابات: پذیرش مسئولیتهای اجتماعی به صورت مستقیم در مناصب مختلف نظام، ایجاد نهادهای صنفی مربوط به بانوان یا غیر آن، تحریک احساسات عمومی از طریق سخنرانیها یا درج مقالات یا تدوین کتب، به عنوان فعالیتهای سیاسی زنان قلمداد میشود.

ج) فعالیتهای فرهنگی: فعالیت فرهنگی بانوان، مشارکت آنها در عرصهای است که به بارورتر شدن اندیشه و خرد جمعی و هم‌چنین ایجاد پذیرش عمومی نسبت به امور مختلف منجر شود. فعالیتهای آموزشی و پژوهشی از این قبیل هستند.

د) فعالیتهای اقتصادی: فعالیتهای اقتصادی زنان به فعالیتهایی اطلاق میشود که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، به افزایش ثروت فرد یا جامعه و ایجاد توان‌افزایی مادی برای فرد یا جامعه منجر میشود فعالیت زنان در داخل خانه، حضور در کارگاههای اقتصادی نیروی کار یا نیروی متخصص، سرمایهگذاریهای مستقیم یا غیر مستقیم برخی بانوان در فعالیتهای اقتصادی از این قبیل موارد است.

ه) مقیاس فعالیت زنان: فعالیت زنان در مقیاس خانواده به وظایف زن در قبال همسر و یا فرزندان در حوزه تربیت و اخلاق و رفتار افراد خانواده یا اقتصاد خانواده مربوط میشود. فعالیت زنان در مقیاس اجتماعی به مسئولیتپذیری زن، فراتر از محدوده خانواده مربوط است، از قبیل حضور زنان در قوههای مقننه، مجریه و قضائیه و فعالیت زنان در مقیاس جهانی، سطح سوم از فعالیت زنان است و به معنای مشارکت دارای تأثیر بینالمللی است و این به صورت مستقیم و غیرمستقیم میتواند انجام شود؛ حضور در مجامع بینالمللی و فعالیتهایی در مقیاس خانوادگی و جامعه که بر سطح جهانی اثر میگذارد.

و) مجرای فعالیت زنان: فعالیت زنان از مجرای تصمیمسازی، تصمیمگیری و اجرا است و در مرحله تصمیمسازی، مقدمات و زمینههای اخذ تصمیم فراهم میشود و پس از اتخاذ رویه مشخص، نوبت به اجرای آن میرسد.

در مدل تکاملگرایی، حضور زن نه‌تنها در عرصههای خانوادگی و اجتماعی مهم است؛ بلکه زنان در عرصه بینالمللی هم حضور خواهند داشت و در همه این عرصهها زنان در مجرای تصمیمسازی، تصمیمگیری و اجرا نقش ایفا میکنند؛ اما نکتهای که باید به آن توجه شود، این است که این سه عرصه دارای جایگاه و اهمیت متناسبی در قیاس با یکدیگر هستند. در مقام اولویتبندی، فعالیت در مقیاس جهانی بر فعالیت اجتماعی، و فعالیت اجتماعی بر فعالیت در درون خانواده مقدم است؛ اما در مقام تحقق قضیه برعکس است و تا زمانی که خانواده بنیان مستحکم خود را نیابد و زن نتواند سامان لازم را به خانواده بدهد، حضور موفق در جامعه نیز نخواهد داشت.

نحوه تنظیم روابط زن و مرد و فرزند یا فرزندان در خانواده بدین گونه است که زن ضمن پذیرش قوامیت مرد در منزل، به عنوان یک همیار در کنار مرد مسئولیت زندگی را میپذیرد. فرزندان نیز ارتباطی عاطفی با زن و ارتباطی محترمانه با پدر برقرار میکنند و درعین‌حال از سنین نوجوانی، مشاور پدر و مادر و سایر اعضا خانواده خواهند بود.

انتهای پیام
captcha