کد خبر: 4217982
تاریخ انتشار : ۰۴ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۰
والدین در مسیر آگاهی/ ۳

معناداری زندگی؛ لازمه سرزنده زیستن

لازمه سرزنده زیستن این است که زندگی ما دارای سه ویژگی معنادار، غنی و کامل باشد. معنادار بودن زندگی در پس پاسخی است که به سوال‌های «چرا می‌خواهم زنده بمانم؟ و برای پایداری چه آرمان‌هایی تا پای جان می‌ایستم؟ دوست دارم بعد از مرگم چگونه از من یاد کنند؟» می‌دهیم.

سرزنده زیستنآگاهی تنها جاده یک طرفه‌ای است که امکان دور زدن یا دنده عقب گرفتن و بازگشت به دوران ناآگاهی در آن وجود ندارد. انسان با آگاهی پیوندی دیرین دارد و هر فرد، خواه یا ناخواه به این حس، میل و کشش دارد؛ خاصه آنکه بخواهد فرزندی را به این دنیا بیاورد یا اکنون دارای فرزند یا فرزندانی باشد؛ چراکه در طلب آن است تا با افزایش آگاهی خود و انتقال آن به نسل بعد، آینده‌ای روشن‌تر و شکوفاتر بسازد.  
 
اما جاده آگاهی انتها ندارد؛ هرچه بیشتر بیاموزیم و آگاه‌تر شویم به ناآگاهی‌های خود بیشتر پی‌می‌بریم؛ از همین روی در فرهنگ تاریخی و دینی ما بر «ز گهواره تا گور دانش بجوی» تأکید فراوانی شده است. پرورش فرزند نیز نیازمند دانش است و هرچه آگاهی ما والدین در این حوزه افزایش یابد قطعاً روزگار کم چالش‌تر و فرزندان بالنده‌تری را خواهیم داشت.
 
خبرگزاری ایکنا در راستای رسالت خود مبنی بر آگاهی‌بخشی، مجموعه بسته‌های مشاوره‌ای را منتشر خواهد کرد که درباره «چالش‌های کودکی و نوجوانی» برای مخاطب والدین است و مژگان هوشیار، روانشناس حوزه کودک و نوجوان در این مجموعه هر بار به موضوعی خاص می‌پردازد تا با راهکار‌های کارشناسانه، مسیر والدگری را برای والدین تسهیل کند. در ادامه گفتار سوم با عنوان «لازمه سرزنده زیستن» را مطالعه می‌کنید.

لازمه سرزنده زیستن این است که زندگی ما دارای سه ویژگی معنادار، غنی و کامل باشد. معنادار بودن زندگی در پس پاسخی است که به سوال‌های «چرا می‌خواهم زنده بمانم؟ و برای پایداری چه آرمان‌هایی تا پای جان می‌ایستم؟ دوست دارم بعد از مرگم چگونه از من یاد کنند؟» می‌دهیم.

معنا، همان ارزش‌هایی هستند که ما برای زندگیمان الویت‌بندی کرده‌ایم و به آنها خواهیم پرداخت؛ اگر در زیستنمان هیجاناتی نظیر ناامیدی، ملال و بیهودگی را زیاد تجربه می‌کنیم یعنی معنای زندگی ما کمرنگ شده است و به دنبال معنای زندگی نباید از این کتاب به آن کتاب و از این کلاس به آن کلاس شویم؛ معنا را ما خلق می‌کنیم.

اگر بدانیم چه ارزش‌هایی را دنبال می‌کنیم در هر قالبی آن را زندگی می‌کنیم؛ مثلاً کسی که آشپز توانایی است، می‌داند هدفش از آشپز شدن فراهم کردن غذایی سالم است و با هر ماده اولیه‌ای غذای مطبوعی طبخ می‌کند. دیده‌ایم زمان‌هایی که حق انتخاب‌های متعددی داریم، سردرگم می‌شویم و ساعت‌ها فکر می‌کنیم که چه چیز درست کنیم؟ اما زمانی که مواد اولیه محدود است خلاقیت ما فعال می‌شود و تلاش می‌کنیم از این مواد به نحوه مناسبی استفاده کنیم.

گواه دیگر آن کودکانی هستند که اتاقی پر از اسباب بازی دارند اما قادر نیستند با آنها مشغول شوند و دائما از بی‌حوصلگی شکایت دارند و در مقابلشان کودکانی هستند که ساعت‌ها با همان اندک اسباب‌بازی سرگرم هستند و احساس رضایت دارند. اگر کودک و نوجوان ما زیاده‌خواه است یا خودش را با دیگران مقایسه می‌کند؛ باید از خود بپرسیم که از چه کسی آموخته است؟ پیکان دوباره به سمت ماست؛ پرورش فرزند از خود ما شروع می‌شود.

محدودیت و خلاقیت

اگر دوست داریم کودک خلاقی داشته باشیم باید بدانیم خلاقیت در محدودیت‌ها  فعال می‌شود؛ البته توجه داشته باشیم که محدودیت به معنای محرومیت نیست. ما برای پول تو جیبی فرزندمان محدودیت واقع‌بینانه می‌گذاریم اما او را از پول تو جیبی محروم نمی‌کنیم. پژوهش‌ها نشان داده‌اند ملال، استرس و پول توجیبی زیاد، همبستگی بالایی با احتمال بروز اعتیاد در نوجوانان و جوانان دارد. محدودیت‌ها حد و مرزها را به فرزندانمان می‌آموزد که لازمه زندگی اجتماعی است.

محمدسجاد محمدیان

انتهای پیام
captcha