کد خبر: 4222365
تاریخ انتشار : ۰۹ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۸:۰۰
والدین در مسیر آگاهی/ ۸

ایجاد تحولات بزرگ در خانواده با تغییرات رفتاری کوچک

قدم‌های کوچک کمتر دچار خطا می‌شوند؛ تغییرات کوچک رفتاری در خانواده‌ها تغییرات بزرگی را در تمام حیطه‌ها رقم می‌زند.

تحولات بزرگ در خانواده با تغییرات کوچک رفتاریآگاهی جاده یک‌طرفه‌ای است که امکان دور زدن یا دنده عقب گرفتن و بازگشت به دوران ناآگاهی در آن وجود ندارد. انسان با آگاهی پیوندی دیرین دارد و هر فرد، خواه یا ناخواه به این حس، میل و کشش دارد؛ خاصه آنکه بخواهد فرزندی را به این دنیا بیاورد یا اکنون دارای فرزند یا فرزندانی باشد؛ چراکه در طلب آن است تا با افزایش آگاهی خود و انتقال آن به نسل بعد، آینده‌ای روشن‌تر و شکوفاتر بسازد.  

جاده آگاهی انتها ندارد؛ هرچه بیشتر بیاموزیم و آگاه‌تر شویم به ناآگاهی‌های خود بیشتر پی‌می‌بریم؛ از همین روی در فرهنگ تاریخی و دینی ما بر «ز گهواره تا گور دانش بجوی» تأکید فراوانی شده است. پرورش فرزند نیز نیازمند دانش است و هرچه آگاهی ما والدین در این حوزه افزایش یابد قطعاً روزگار کم‌چالش‌تر و فرزندان بالنده‌تری خواهیم داشت.

خبرگزاری ایکنا در راستای رسالت خود مبنی بر آگاهی‌بخشی، مجموعه بسته‌های مشاوره‌ای را منتشر خواهد کرد که درباره «چالش‌های کودکی و نوجوانی» برای مخاطب والدین است و مژگان هوشیار، روانشناس حوزه کودک و نوجوان، در این مجموعه هر بار به موضوعی خاص می‌پردازد تا با راهکار‌های کارشناسانه، مسیر والدگری را برای والدین تسهیل کند. در ادامه گفتار هشتم با عنوان «از کجا شروع کنیم؟» را مطالعه می‌کنید.

تا اینجا یک چشم‌انداز مبهم به اتفاقی که قرار است بیفتد پیدا کردیم و متوجه شدیم که چقدر در ایجاد آنچه انتظار داریم مؤثر هستیم؛ مثل کشاورزی که می‌داند چه نوع گیاهی را برای پرورش انتخاب کرده است. همانطور که کشاورز زمین کشت را قبل از تهیه بذر آماده‌سازی می‌کند، ما نیز باید بستر خانواده را برای پذیرش تغییر آماده کنیم.

برای آنکه فضای رشد و تغییر را فراهم کنیم نیاز به فضایی داریم که در حسن نیت کامل نفس کشیده شود. آنچه در هر رابطه‌ای فضای صمیمت ایجاد می‌کند، قدردانی است. قدردانی به طرف مقابل این پیام را می‌دهد که دیده شده‌ای و می‌توانم علاقه و انرژی پشت رفتارت را بفهمم و بابت زحماتت سپاسگزارم. قدردانی کمک می‌کند تا فرد مقابل علایق ما را بشناسد. 

زمانی که ما از رفتاری سپاسگزاری می‌کنیم یعنی آن رفتار مورد تأیید و علاقه ماست؛ در قدردانی مهم است که فرد مقابل دقیقاً بداند چرا مورد قدردانی قرار گرفته و کدام بخش رفتار برای ما جذاب و مورد تأیید بوده است. فرزندمان اگر بعد از صحبت‌های منطقی ما به این نتیجه رسید که با ما همسو شود، جای قدردانی دارد؛ مشکل زمانی پیش می‌آید که بگوییم «چرا قدردانی؟ حرفمان درست بود و هر آدم عاقلی قبول می‌کرد» اینکه کسی حرف منطقی را می‌پذیرد جای قدردانی دارد زیرا می‌توانست علی‌رغم درست بودن با آن مخالفت کند؛ اگر در کمال احترام و صمیمیت نظر ما را رد می‌کند، جای تشکر دارد که در محیطی امن و به دور از بی‌احترامی نظرش را با ما در میان گذاشته است.

لزوم سپاسگزاری از تمامی ‌لطف‌ها

باید توجه داشته باشیم اگر افراد احترام می‌گذارند، به وظایفشان عمل می‌کنند، مسئولیت‌پذیرند و... به این معنا نیست که نیاز به قدردانی ندارند بلکه تمامی لطف‌های کوچک، قابل سپاس هستند. اگر فرزند ما با روی گشاده سلام می‌کند باید دیده شود؛ می‌توانیم در زمان مناسب از او سپاسگزاری کنیم؛ مثلاً بگوییم «چقدر زیبا است که لبخند می‌زنی؛ من روی گشاده تو را وقت سلام کردن که می‌بینم خستگی‌ام در می‌رود.» یعنی رفتار فرد مقابل کاملاً با جزئیات گفته می‌شود و سپس قدردانی می‌شود.

چیزی که ما والدین جایگزین قدردانی کرد‌ه‌ایم، پاداش یا به عبارتی جایزه است؛ وقتی ما در قبال رفتار خوب فرزندمان جایزه می‌دهیم کودکمان یاد می‌گیرد که هدف اولیه‌اش از انجام کار دریافت جایزه باشد و انجام آن کار در اولویت دوم قرار می‌گیرد و اینگونه می‌شود که هدف اصلی که تقویت رفتار است، تحت‌الشعاع دریافت جایزه قرار می‌گیرد.

مشکل بعدی این است که امکان جایزه دادن همیشه ممکن نیست و رفتار قابل تقدیر آنقدر فراوانی دارند که دادن جایزه علاوه بر ناکارآمد بودن و هزینه بر بودن، ناممکن می‌‌شود. فرزندی که مورد قدردانی قرار می‌گیرد یاد می‌گیرد که قدردان باشد. قدردان بودن نوعی توانمندی است که در روابط به فرزند ما و خودمان کمک می‌کند. 

تفاوت هدیه دادن و جایزه دادن

می‌توانیم هدیه دادن را جایگزین جایزه دادن کنیم؛ بی‌بهانه هدیه بخرید، دلیلش می‌تواند خوشحال کردن فرزندمان یا همسرمان باشد. زمانی که به بهانه‌های مختلف و غافلگیرانه هدیه می‌دهیم توقع طرف مقابل از بزرگی هدیه کم می‌شود. می‌توانیم به علایق عزیزانمان توجه کنیم و متناسب با آن خرید کنیم. همین کار کوچک هدیه دادن به ما انگیزه می‌دهد تا به فرزندمان نزدیک شویم و علایق او را بشناسیم؛ حتماً نظر و احساس فرزندمان را در مورد هدیه‌ بپرسیم با این کار کمک می‌کنیم تا سلیقه ما به او تحمیل نشود. حواسمان باشد اگر فرزندمان از هدیه ما خوشحال نشد با گشاده‌رویی بپذیریم و دلیلش را بپرسیم و در پی آن نباشیم که متقاعدش کنیم؛ مثلاً برای خوشحال کردن او تقویم رومیزی گرفته‌‌ایم که مربوط به تیم مورد علاقه اوست؛ به او بگوییم «پسرم این تقویم را برای شما گرفتم؛ می‌دانم این تیم مورد علاقه تو است و به همین دلیل خواستم که خوشحالت کنم. پسرم تقویم را دوست داری؟» 

فزندمان ممکن است بگوید «قشنگ است ولی من مدت‌هاست که تیم مورد علاقه‌ام را عوض کردم.» ما هم می‌گوییم «من نمی‌دانستم؛ این نشان می‌دهد که ما کم با هم حرف می‌زنیم و فوتبال می‌بینیم. مسابقه که بود به من خبر بده تا اگر آزاد بودم با هم ببینیم (حال اگر مسابقه دیدید می‌توانید با شاخ و برگ دادن به فضای دیدن فوتبال فضای شادی ایجاد کنید)» این گفت‌وگو یک مثال است؛ ما والدین می‌توانیم بسیار خلاق‌تر از این گفت‌وگو عمل کنیم؛ می‌توانیم اما به شرط آنکه به عشق والدین بودنمان و قصدی که در صفحه اول دفتر یادداشتمان نوشته‌ایم وفادار باشیم. 

ابراز علاقه و ایجاد فضای صمیمانه، لازمه ساختن رابطه

این رفتارها به چند دلیل آسان نیستند؛ زیرا برای تعدادی از ما ابراز محبت کار دسواری است اما لازمه ساختن رابطه، ابراز علاقه و ایجاد فضای صمیمانه است. برای رسیدن به این توانمندی علیرغم سختی‌ها باید تلاش کنیم و از قدم‌های بسیار کوچک شروع کنیم. اگر در ابتدا قادر نیستیم کلامی ابراز هیجان داشته باشیم با رفتارهای کوچک شروع کنیم؛ مثلاً قبل از اینکه غذای خودمان را شروع کنیم برای فرزندمان غذا بکشیم.

در اوایل بروز این رفتار ممکن است خانواده متعجب شوند؛ زیرا هر تغییر رفتاری در ابتدا عجیب و شاید مسخره به نظر برسد و کاملاً طبیعی است؛ چون این واکنش‌ها در ذات تغییر است، آنها گویی آدم جدید را نمی‌شناسند اما ما ادامه می‌دهیم اگر بخواهیم کارمان آسانتر شود و از تصمیممان مطمئن هستیم، می‌توانیم خانواده را در جریان بگذاریم و از آنها هم کمک بگیریم. آگاهی دادن به خانواده آنها را از سردرگمی و تعجب درمی‌آورد؛ با این رفتار فرزندمان یاد می‌گیرد که به خطاهایش اذعان کند و به این باور می‌رسد که تغییر ممکن است.

توانایی معذرت خواهی به تحکیم رابطه بسیار کمک می‌کند؛ در قدم نخست باید فرزند بداند که ما والدین ابرانسان نیستیم و اشتباه می‌کنیم. قدرت ما والدین در این نیست که خطا نمی‌کنیم بلکه در عشقی است که به آنها داریم. زمانی از قدرت کارآمد برخورداریم که فرزندانمان بر این باور برسند که همیشه در کنارشان هستیم.

قرار نیست به تمام خواسته‌های آنها پاسخ دهیم؛ کافی است در مسیر بالندگی در کنارشان باشیم و حمایتشان کنیم. معذرت خواهی زمانی اعتبار دارد که تکرار نشود یا کم تکرار شود وگرنه ارزش خود را از دست می‌دهد. ما والدین باید برای مخالفت‌ها و موافقت‌هایمان دلیل داشته باشیم، دلیلی که ریشه‌اش در ارزش‌ها و تحکیم خانواده باشد و درباره دلایلمان حرف بزنیم. 

دوری از نظرات شخصی و سلیقه‌‌ای

فرزندمان زمانی ما را در کنار خود احساس نمی‌کند که نظرات شخصی و سلیقه‌ خود را دخالت و یا دیگران را ملاک موافقت و مخالفتمان قرار دهیم؛ مثلاً با خرید موتور مخالفت می‌کنیم و به جای آنکه به خطرات موتور و دلایل منطقی و به دور از سلیقه بپردازیم می‌گوییم «ببین پسرعمویت از تو بزرگتر و عمویت از من پولدارتر است ولی او موتور ندارد(ملاک دیگران هستند)» این گزاره قانع کننده نیست چون او ممکن قصد خرید ماشین داشته باشد. بدانیم که هرگاه از این نوع دلایل بیاوریم، بچه‌ها ما را با جواب‌هایشان سریع غافلگیر می‌کنند یا می‌گوییم «جوان سالم و باشخصیت سوار موتور نمی‌شود(از جنس سلیقه و نظر شخصی)»

تکلیف رفتاری این جلسه این است که از کوچکترین کارها و رفتارهای کارآمد با توجه به اصول گفته شده قدردانی کنیم؛ اگر کار اشتباهی کرده‌ایم و مطمئن هستیم که تکرارش نمی‌کنیم معذرت خواهی کنیم و قدم‌های کوچک برداریم. قدم‌های کوچک کمتر دچار خطا می‌شوند؛ تغییرات کوچک رفتاری در خانواده‌ها تغییرات بزرگی را در تمام حیطه‌ها رقم می‌زند. 

محمدسجاد محمدیان

انتهای پیام
captcha