تردیدی در این مؤلفه وجود ندارد که ساحت و جایگاه غرور و افتخار هر سرزمینی در کنار روایت برگهای تاریخ آن دیار، استوار به نامِ بلندِ افرادی است که هر یک بنا به فعل و کُنش خود، برگی از اوراق تاریخ آن سامان را ممهور به توفیق و درخشش چنان کردهاند که شکوه نامشان را دوام و قوامی بر بلندای فرهنگ و تمدن آن کشور ساخته و هرچه حوزه جریانسازی و اثرگذاری آن توفیقات از دایره آن دیار فراتر رود، نام آن افراد نیز بر بلندای دفتر تاریخ جهان به ثبت میرسد.
انقلاب شکوهمند اسلامی که بنابر گواه قاطبه پژوهندگان تاریخ، بزرگترین اتفاق و رخداد ممزوج با محوریت کُنش انقلابی در قرن بیستم شناخته میشود، در کنار آنکه نام ایران و بنیانگذار کبیر این انقلاب را تا همیشهِ هستِ تاریخ، بر دفتر ماندگار آن جهانی و بینالمللی کرد؛ نامهای فراوان دیگری را بر بلندای خود دید که سهم بالایی از این نامها ثمره یادگار بودن و ماندگار شدنشان به حماسهسازیهای آنها در تاریخ انقلاب و بهویژه دوران دفاع مقدس بازمیگردد.
یکی از این نامها که حتی پیش از نوشیدن شهدِ شربتِ شهادت، نام ایران و ایرانی را در حوزه علم در جهان بر سر زبانها انداخته بود، شهید دکتر «مصطفی چمران» بود. آنچه به جاودانگی نام و یاد و خاطرهاش منتج شد، دلدادگی او به آرمانهای انقلاب و لبیک گفتنش به فرمان بنیانگذار انقلاب اسلامی در مسیر مبارزه با عناصر ضدانقلاب از یکسو و ازسوی دیگر یاریرسانی به رزمندگان جبهههای حق علیه باطل در دوران حماسهسازی هشت سال دفاع مقدس استوار بود.
31 خرداد بر بلندای تقویم تاریخی و ایستگاه همنشینی با آخرین چکه از آخرین ماه بهار؛ مصادف است با سالروز شهادت مصطفی چمران؛ شهیدی که دو واژه «عالم» بودن و همچنین «خادم» بودن برای ملت در مسیر سرافرازی؛ صلابت؛ حریت و آزادگی را هر دو یکسان معنا میکرد و همین بهانهای بر بلندا و گنجینه نام و یادگارهای ارزشمندش شد.
یکی از مهمترین ویژگیهای شهید چمران، چه در دوران علم و علمآموزی و چه در دوران همپا و همرکاب شدن بر بلندای مسیر انقلاب و حماسهسازی هشت سال دفاع مقدس؛ دلدادگی عمیق و شدیدش به قلم و دفتر و ثبت آنچه که انجام میداد یا به چشم میدید که دیگران انجام دادهاند.
فصل دیگر از نوشتههایش؛ نیایشها، راز و نیازِ دلگویههای این مرد بزرگ با پروردگارش در مسیر خودسازی و یارای خدمت برای مردمان کشورش است.
در تاریخ معاصر کشورمان و در حوزه ثبت و ضبط داشتهها و مؤلفههای ارزشمند با محوریت شناسا کردن چنین چهرههای تاریخساز، آثار مختلف و متعددی با نام شهید چمران زلفش گره خورده است؛ اما عدم معرفی صحیح و درست این آثار از یکسو و ازسوی دیگر ضعف نگاه تبیینی در حوزه جریانسازیِ لزوم شناخت این چهرهها به نسلهای نوجوان و جوان امروز؛ باعث شده تا نام شهید چمران برای نوجوان و جوان امروز کمتر شناسا باشد؛ و این خود اولین خشتِ کَجی است که در دستان معماران فضای فرهنگی و جریانسازی گفتمان فرهنگی انقلاب در دو بُعد ملی و بینالمللی چنان بنا نهاده شد که گاه با تلخی تمام شاهد بر زمین ماندن فرمایشات و منویات مقام معظم رهبری در حوزه معرفی و جهانیسازی چهرههای تاریخ ساز انقلاب شکوهمند اسلامی هستیم.
همه اینها و بیشتر را بهانهای برای گفتوگو و همنشینی با سردار گلعلی بابایی از رزمندگان کهنهکار لشکر 27 محمد رسوالالله(ص) و از نویسندگان خوشنام و خوشقلم کشورمان در حوزه مستندنگاری و تاریخ شفاهی جنگ است. مردی که علاوهبر پوشیدن لباس نظامی خدمت؛ قلمش را نیز در حوزه ارائه خدمات به محیط فرهنگی کشورمان استوار کرده و نام او را علاوهبر دریافت جوایز مختلف ادبی بر بلندای مناصب مختلفی از جمله دبیر مهمترین جایزه ادبی کشورمان -جایزه جلال آلاحمد- شاهد هستیم.
با گلعلی بابایی که او را اغلب با آثار شناسا و کتابهای ماندگاری چون «همپای صاعقه»؛ «پیغام ماهیها»؛ «ستاره های سوخته»؛ «کالک های خاکی»؛ «شراره های خورشید»؛ «در هاله ای از غبار»؛ «شاهین بر آفتاب»؛ «ماه همراه بچه هاست»؛ «معشوق بی نشان»؛ «بدون مرز» و «نقطه رهایی» میشناسیم درباره یادگارهای ماندگار شهید چمران؛ ویژگیها، خصائل فردی و فرهنگی این شهید و چرایی عدم شناخت نسل امروز از چنین بزرگان تاریخ کشورمان به گفتوگو نشستیم.
هرچند مسیر دور و دلمشغلهاش فراوان بود؛ اما بنا به گفته خود، جایگاه و عظمت قرآن و اهمیت نامی چون شهید مصطفی چمران باعث شد تا او به شکل مکتوب پاسخگوی سوالات خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) باشد. آنچه در ادامه از خاطر شما میگذرد حاصل این گفتوگو با گلعلی بابایی است.
با یک جستجوی سرانگشتی که بنده انجام دادهام تاکنون حدود 40 اثر مکتوب پیرامون زندگینامه؛ خاطرات؛ نیایشها و دستنوشتههای «شهید چمران» به چاپ رسیده که بهنظرم آمار قابل قبولی است.
ضمن آنکه استاد ابراهیم حاتمیکیا نیز فیلم ارزشمند «چ» را که دربرگیرنده بخش کوتاهی از زندگی شهید چمران است، ساخته است.
پس باید اذعان کرد که برای شناساندن شهید چمران به جامعه بهقدر کافی کار انجام گرفته است؛ اما چرا جامعه و نسل امروز با چنین شخصیتی آشنایی درستی ندارند را باید در نحوه تبلیغ و معرفیهای خود جستجو کنیم. اگر ایراد و آسیبی وجود داشته باشد بهیقین ایرادها و آسیبهایی است که کار ما وجود دارد و باید برای رفع آن بکوشیم.
در ارتباط با تولید آثار برای گروههای سنی نوجوانان و جوانان نباید یکطرفه به قاضی برویم و فقط نویسندهها را مقصر بدانیم؛ این ماجرا سر دراز دارد که به نظر من چشم اسفندیار آن سیاستهای آموزشی و پرورشی نظام است.
وقتی پس از 45 سال که از پیروزی انقلاب و تغییر نظام میگذرد همچنان بیشتر آثار تولیدشده در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با محوریت ترجمه آثار خارجی است شما چه انتظاری از نسل نوجوان و جوان دارید که به عنوان مثال بیاید به شخصیتهایی مانند شهید چمران؛ شهید همت؛ شهید باکری؛ شهید سلیمانی و نظایری از این شهدا را بشناسند و آنها را الگو قرار دهد. این تغییر ذائقه نیازمند برنامهریزی و صرف هزینه است.
معضل دیگر توزیع آثار منتشرشده است. یعنی نویسندههای ما کتابهایی برای چنین گروههای سنی تولید میکنند؛ اما برای رساندن این آثار به دست مخاطبان مشکل دارند. لذا به نظرم سازمانهایی مثل آموزش و پرورش؛ نهاد کتابخانهها و... وظیفه دارد تا در این زمینه همکاریهای بیشتری داشته باشند. در صورت تحقق چنین مهمی میتوان امیدوار بود که این کتابها بتوانند بر مخاطبان جوان و نوجوان امروز تأثیرگذار باشند.
به شخصه در حال حاضر مشکل چندان ملموسی با موضوع عدم دسترسی به اسناد برای کار تحقیقی و پژوهشی ندارم؛ البته شاید در سالهای گذشته چنین مشکلی خیلی بیشتر وجود داشت؛ اما امروز با توجه به اینکه همکاریهای بهتری صورت میگیرد و سازمانهای مسئول چه در قالب کارهای مشترک و چه بهصورت مستقل در واگذاری اسناد مساعدت میکنند، مشکلات کمتری مشاهده میشود.
البته ناگفته نماند که معضل عدم واگذاری اسناد و مدارک دوران دفاع مقدس در استانها کماکان وجود دارد. وقوع چنین رقابت ناسالمی مانع از بهرهمندی پژوهشگران از این اسناد میشود. درنتیجه شاهد هستیم آثار تولید شده با ایرادهایی انتشار پیدا میکنند.
بهتحقیق انتقال چنین معارفی به آن سوی مرزها مستلزم ترجمه آثار به دیگر زبانها است. امر مهمی که بارها و بارها مقام معظم رهبری بر آن اشاره داشتهاند و حتی مصادیقی از نمونه آثار را هم نام بردهاند؛ اما هربار با اعمال سلیقههای «من درآوردی» از سوی افراد و سازمانها تحقق این مهم ابتر مانده است.
بهنظر بنده در این مورد خاص هم نقشآفرین اصلی سازمانها و مراکزی هستند که در آنسوی مرزها جای پایی دارند؛ مثل سازمان فرهنگ و ارتباطات؛ سازمان تبلیغات اسلامی؛ سازمان فرهنگی سپاه قدس و نظایری از این دست.
چرا که درخصوص ترجمه آثار یک طرف ماجرا انتخاب اثر و ترجمه است و در سوی دیگر، توزیع آثار ترجمهشده در کشورهای هدف است.
نمونه بارز کمکاری در این عرصه همین فرصتی است که پساز شهادت سردار سلیمانی برای ما به وجود آمد. بهویژه از زمان شروع «طوفان الاقصی» و سپس کشتار بی رحمانه مردم غزه توسط صهیونیستها که خشم مردم را برانگیخت و آنها را به خیابانها کشاند. جالب بود که در دست مردم تظاهرکننده طرفدار فلسطین علاوه بر پرچم این کشور، عکس شهید سلیمانی هم بود! حال ما برای شناساندن «حاجقاسم» به آن مردمی که هزارها کیلومتر از ایران فاصله دارند چه کاری انجام دادهایم؟! آیا اثر مکتوبی را ترجمه و توزیع کردهایم؟... به قول معروف بگذریم...
از خصوصیات بارز شهید چمران این بود که خلوتهایش را با کاغذ و قلم پر میکرد؛ یعنی از همان ابتدا، پیش از پیروزی انقلاب که در لبنان بود و به مردم جنوب این کشور کمک میکرد تا وقتی که انقلاب پیروز شد و ضد انقلاب به شهرهای مرزی هجوم آوردند و شهید چمران بهعنوان نماینده دولت در مناطق بحرانخیز حاضر میشد.
در تمام این مأموریتها، شهید چمران علاو هبر ثبت وقایع مناجاتهایی هم با خدا داشته که آن دستنوشتهها و مناجاتها میتواند نقشه راه نسل امروز جامعه باشد. ضمن آنکه مطالعه سیره زندگی این شهید ملی میتواند برای آنها سرمشق خوبی باشد.
گفتوگو از امین خرمی
انتهای پیام