کد خبر: 4222970
تاریخ انتشار : ۰۴ تير ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۱
یادداشت

دولت اسلامی باید هم‌جهت با هویت خداجوی ایرانیان باشد

محسن مومنی در یادداشتی که با محوریت حکمرانی فرهنگی و هنری دولت تراز انقلاب اسلامی در اختیار ایکنا قرار داده است بر این مهم تاکید کرده است: حرکت دولت اسلامی در نقشه فرهنگی و هنری ایران باید بر مبنای جهتی باشد که قطب‌نمای هویتی ایرانیان در مسیر «خداجویی» و «حق‌طلبی» آن را بازتاب می‌دهد.

محسن مومنی‌شریف؛ نویسنده، پژوهشگر حوزه ادبیات و رئیس پیشین حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی؛ هم‌زمان با قرار گرفتن در آستانه انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری؛ با محور و رویکرد برجستگی‌های فرهنگی تمدن ایران و جایگاه تعالی بخش معارف اسلامی در ایجاد روح «خداباوری» و «خداجویی» به عنوان مهمترین مولفه فرهنگ و تمدن ایرانی-اسلامی مردمان ایران‌زمین؛ در زمینه لزوم مشارکت حداکثری و دعوت رئیس‌جمهور برای تحکیم پایه‌های فرهنگی در حکمرانی سیاسی یادداشتی اختصاصی را در اختیار خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) قرار داده است.

متن یادداشت محسن مومنی‌شریف به این شرح است:

باسمه‌تعالی

«اللهم إنا نرغب الیک فی دوله کریمه، تعز بها الاسلام و أهله و تذل بها النفاق و أهله»؛ (خدايا به سوى تو مشتاقيم‏ براى يافتن دولت كريمه‏اى كه اسلام و اهلش را به آن عزيز گردانى و نفاق و اهلش را به وسيله آن خوار سازى)

فیلسوف برجسته معاصر، پرفسور «هانری کُربن» که عمری را برای پژوهش در حوزه معارف شیعه و شناخت ایران گذراند و در این راه از مصاحبت برجسته‌ترین متفکران اسلامی مانند علامه طباطبایی(رض) برخوردار بود، اعتقاد شگفتی به تأثیرگذاری معنوی فرهنگ ایران بر جهان داشت. «هانری کُربن» معتقد بود ایرانیان اگر از اهمیت پیامی که فرهنگ سنتی‌شان برای جهان امروز دارد، آگاه باشند و آن را روزآمد کنند، می‌توانند جهان را به تسخیر معنوی خود درآورند.

دستکم در این روزگار، ما معجزه این فرهنگ را در دو حادثه بزرگ دیدیم. ایجاد انقلاب اسلامی در روزگاری که خوشبین‌ترین آدم‌ها هم وقوع چنین حادثه‌ای را در خواب هم نمی‌دیدند و دیگری تأثیر این فرهنگ در مواجهه با جنگ تحمیلی و تبدیل تهدیدی که کیان نظام نوپدید را نشانه گرفته بود، به فرصتی برای معرفی آرمان‌های انقلاب و انسان برآمده از آن به جهان و برهم زدن نظم استکبار.

لذا در سال‌های اخیر سوال در چیستی ایران و روح حاکم بر هویت ایرانی، مورد توجه متفکران و پژوهشگران حوزه فلسفه سیاسی قرار گرفته. برای آنان مهم است بدانند این فرهنگ چگونه توانایی تحول شگفت و همه‌جانبه‌ای به نام انقلاب اسلامی ایران را دارد و فراتر از آن، این سرزمین چه ویژگی دارد که اسلام ناب و مکتب اهل بیت(ع) در آن ظهور و درخشش ویژه‌ای می‌یابد و این دو، چنان در هم تنیده می‌شوند که رابطه جسم و روح می‌یابند؟ به اعتقاد متفکران بزرگ، جدایی دین و سیاست در تفکر ایرانی امری مهمل و غیرواقعی است. در این موضوع کتاب‌های ارزشمندی منتشر شده است.

به اعتقاد متفکران بزرگ معاصر، بر هر ملتی یک روح حاکم وجود دارد که بر همه شئون فرهنگی و زندگی آن ملت و از جمله بر هویت آن ملت اثر می‌گذارد. پژوهشگران و ایرانشناسان بسیاری که عمری را در مطالعه ابعاد هویتی ایرانیان صرف کرده‌اند، روح حاکم بر ملت ایران را متمرکز بر دو عنصر «خداجویی» و «حق‌طلبی» دانسته‌اند. عناصری که در صفحات تاریخ ایران و در جای‌جای کارنامه هزارساله ادبیات فارسی نمایان است.

سوال بزرگ این است که وظیفه ما هنرمندان و نویسندگان، در قبال این هویت چیست و وظیفه دولت اسلامی در قبال جامعه فرهنگی و هنری کدام است؟

بر این باوریم که مهمترین وظیفه بخش فرهنگ و هنر ایران و فعالان فرهنگی و هنری، به ویژه نویسندگان، شاعران و هنرمندان که در کلام رهبر معظم انقلاب اسلامی، پاسداران هویت ملی‌اند، این است که آثاری را بیافرینند که آیینه تمام‌نمای این هویت و راوی صادق باورها و روح حاکم بر ملت ایران باشند.

هنر و هنرمندان باید صدای بلندی باشند که همچون تیر آرش، مرزهای این فرهنگ را در سراسر دنیا و در میان جامعه بشری گسترده‌تر و فراگیرتر کنند.

اما نقش دولت اسلامی در این کارزار چیست؟

دولت‌ها باید بر مبنای این قطب‌نمای فرهنگی، زمینه‌ساز، مدافع، حامی و قدرتبخش این صدا باشند. سه بُعد مهم در نقشه راه فرهنگی و هنری دولت اسلامی، «حمایت از تربیت»، «تولید» و «ترویج محصولات فرهنگی» منبعث از روح و هویت ایرانی و اسلامی است.

سئوال بزرگ دیگر این است که آیا در کارنامه 45 ساله دولت‌های مختلف بعد از انقلاب، خط پررنگ و متمایزی از این نوع گرایش می‌بینیم؟ آیا دولت‌ها توانسته‌اند زمینه‌ساز، مروج و حامی الگوهای مناسبی در حوزه تربیت و تولید و ترویج باشند؟ آیا بهای تمام شده تصمیمات درست و غلط دولت‌ها در حوزه فرهنگ و هنر به درستی محاسبه و احصا شده است؟ و مهمتر این که آیا دولت آینده در این زمینه برنامه روشنی دارد؟

تردیدی نیست که وقتی در فرامین رهبر معظم انقلاب اسلامی مکررا از اهمیت تولید ملی و رفع موانع آن صحبت می‌شود، اولویت، باید حمایت و دفاع از تولیدکنندگان فکر و فرهنگ و هنر ایرانی-اسلامی باشد.

بر این باوریم که حرکت دولت اسلامی در نقشه فرهنگی و هنری ایران باید بر مبنای جهتی باشد که قطب‌نمای هویتی ایرانیان در طول اعصار و سالیان، نشان داده و همچنان برای نسل امروز و آینده نشان خواهد داد. ملاک کار خوب و بد؛ اثر باارزش و بی‌ارزش؛ برنامه سالم و ناسالم در حوزه فرهنگ و هنر برای دولت اسلامی، باید همانی باشد که قطب‌نمای هویتی ایرانیان نشان می‌دهد و روح ایرانی می‌طلبد.

توجه به جهت این قطب‌نما سبب می‌شود که رفت و آمد دولت‌ها با رویکردها و سلیقه‌های متفاوت، کاملا در چارچوب نقشه اصیل نظام اسلامی و مبتنی بر روح خداجو و حق‌طلب مردم آزاده ایران و جهان باشد. و چنین است که صدای انقلاب اسلامی ایران را در سراسر جهان به زبان‌های مختلف طنین خواهد داد.

حقیقت این است که در برخی از دولت‌های گذشته، فارغ از گرایش سیاسی، حوزه فرهنگ، هنر و مفهوم آزادگی و آزاداندیشی، در حکم همان مرغ مجالس عزا و عروسی بوده است که پیشِ پای برداشت‌های غیر بومی، نادرست و ناقص از آزادی و لیبرالیسم، قربانی شده است.

و اما یک پیشنهاد:

بدیهی است در مقام اجرا، حضور و فعالیت مسئولیت شناسانه مدیران و کارگزاران فهیم، جسور و راهشناس ضروری است و بر مبنای این دیدگاه، متولی فرهنگ و هنر در دولت، فقط یک وزارتخانه نخواهد بود. چرا که تربیت نیرو، تولید و انتقال پیام متعالی، ترویج و مصرف اثر هنری اعم از ادبیات؛ فیلم؛ موسیقی؛ نمایش و هنرهای دیگر، نیازمند بسترها، حامل‌ها و کالبدهایی است که هماهنگی و پشتیبانی دیگر حوزه‌های مدیریتی و سرمایه‌های مادی و معنوی کشور را می‌طلبد؛ اتفاقی که پیش از این و در دولت‌های پیش از دولت خدمتگزار سیزدهم کمتر شاهد آن بوده‌ایم. لذا پیشنهاد می‌کنم پست یا سمتی به عنوان دستیار فرهنگی رئیس جمهور با اختیارات کافی ایجاد شود تا برای تدبیر امور و رفع مشکلاتی که حل آنها از عهده یک یا چند وزارتخانه خارج است توسط این دستیار تا حصول نتیجه نهایی پی‌گیری شود.

مثال در این باره مختلف و متنوع است؛ مواردی که گاه گریبان حوزه فرهنگ و هنر را می‌فشارد؛ مانند: جایگاه اجتماعی هنرمندان، اقتصاد هنر، ورود به بازارهای جهانی.

انتهای پیام
captcha