کد خبر: 4223545
تاریخ انتشار : ۰۷ تير ۱۴۰۳ - ۱۴:۴۱

درس‌هایی از زندگی امام هفتم(ع)؛ از کظم غیظ تا مقابله با جریانات انحرافی

امام کاظم(ع) هفتمین امام هدایت است که در طول امامت متحمل سخت‌ترین شرایط از جمله زندان خلفای بنی‌عباس شدند تا پرچم امامت و هدایت بر زمین نیفتاد؛ کظم غیظ از بزرگترین ویژگی‌های آن امام است؛ ایشان با ایجاد سازمان وکالت، شیعه را واجد یک سازمان و شبکه منسجم کردند و مبارزه با فرق انحرافی از بزرگترین کارهای ایشان است.

ارسال/ درس‌هایی از زندگانی امام کاظم(ع) از کظم غیظ تا مقابله با جریانات انحرافیبه گزارش ایکنا، زندگانی کوتاه ۵۵ساله امام موسی بن جعفر(ع) سراسرش درس است، ولی در این گزارش، به نمی از دریای بیکران آن حضرت اکتفا می‌کنیم. 

چرا کاظم؟

واژه کاظم یعنی کسی که خشم خود را فرو می‌برد و با بردباری در برابر کسی که او را به خشم آورده واکنش مثبت نشان می‌دهد. واژه کاظم به چوبی گفته می‌شود که در دهانه مشک می‌گذارند تا محتوای آن خارج نشود، گویا انسان خشمگین دندان‌ها و لب‌های خود را برهم می‌نهد تا التهاب روحی او نمودار نگردد.
 
کاظمین‌الغیظ در آیه ۱۳۴ سوره آل‌عمران «الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ، مورد توجه قرار گرفته و فرموده است: همان‌ها که در توان‌گری و تنگدستی انفاق می‏‌کنند؛ و خشم خود را فرو می‌‏برند؛ و از خطای مردم می‏‌گذرند، و خدا نیکوکاران را دوست دارد.» تبیین شده است.
 
آن حضرت چه بسیار از دست دشمنان شکنجه و ظلم دید و تحمل نمود و به ایشان نفرین نكرد، حتى آنان‌كه در ایام حبس آقا در زندان‌های تاریک و تنگ و مرطوب، مكرر از در كینه در آمدند ولی از آن حـضـرت یـك كـلمـه سـخـن خـشـم آمـیـز نـشـنـیـدنـد. ابـن اثیر كه از متعصبان اهل سنت است گفته است: آن حضرت را كاظم لقب دادند به جهت آن‌كه احسان مى‌كرد با هركس كه بـا او بـدى مـى‌كـرد و این عادت همیشه او بود.

سازمان وکالت؛ شاهکار امام کاظم(ع) در مدیریت شیعه

سازمان وکالت، مجموعه‌ای متشکل از امامان معصوم(ع) و عده‌ای از پیروان نزدیک و وفادار آنان بود که با همکاری یکدیگر، تشکیلات هماهنگ و منسجمی را پدید آوردند تا با اتکاء بر آن پیشبرد اهداف دینی خود را محقق سازند. وظایف این سازمان به امور مالی منحصر نبود و وظایف سیاسی، دینی و ارشادی را نیز شامل می‌شد. این تشکیلات از نیمه دوم عصر امامت، یعنی از زمان امام صادق(ع) به بعد آغاز به کار نمود و رفته رفته دارای نظم و گستردگی و هماهنگی بیش­تری شد و تا پایان عصر غیبت صغرا استمرار داشت.
 
در عصر امام کاظم(ع)، این سازمان با مشکلاتی همچون دستگیری و شکنجه حضرت و برخی از وکلا مواجه شد، ولی نواحی زیر پوشش وکلا و محدوده اقتدار آنان با تشدید فعالیت‌ها گسترش می‌یافت. وکلای آن حضرت در نقاطی مثل کوفه، بغداد، مدینه، مصر و برخی نقاط دیگر به فعالیت مشغول بودند. آن حضرت با وجود حبس و فشارهای موجود، توانستند تشکیلاتی را که پدر بزرگوارشان تأسیس کرده بودند، نه ­تنها حفظ کنند بلکه آن را گسترش دهند. 
 
توصیف و تمجید امام کاظم(ع) از مفضل بن عمر جعفی و نیز ارجاع شیعیان به او یکی از روش‌های امام برای تقویت سازمان وکالت است. ارجاع شیعیان به این وکلا هم از دیگر روش‌های آن امام برای مدیریت شیعه در قالب این سازمان است. 
 
با توجه به فضای خفقان‌آمیز عصر عباسی و حساسیت دستگاه حکومتی در برابر فعالیت‌های وکلا، امامان معصوم نقش مهمی در رعایت نهان‌کاری برای حفظ امنیت وکلا و مجموعه تشکیلات وکالت را به عهده داشتند. نمونه شایان ذکر از امام کاظم در این باره، به فرستاده‌های علی بن یقطین به مدینه مربوط می‌شود که حضرت در خارج مدینه با آنان دیدار کردند و اموال و نامه‌ها را تحویل گرفته، آنان را از ورود به مدینه منع فرمودند.
 
آن سان که از بررسی و تحلیل این جریان برمی‌آید، گویا رعایت مسائل امنیتی، موجب این نوع حرکت آن حضرت شده است. امام کاظم(ع) برای رعایت اصل پنهان‌کاری، گاه از قبول مستقیم اموال از شیعیان پرهیز می‌کردند و آنان را به وکلا ارجاع می‌دادند.
 
گونه دیگر ارتباط در شبکه وکالت، از طریق مکاتبه و نیز پیک بود. درباره بهره‌گیری از ابزار مکاتبه، روایت جالبی حکایت از آن دارد که امام کاظم در دوران حبس، بدین وسیله با برخی از شیعیان یا وکلا در تماس بودند. آن حضرت در یک مورد، نامه‌های حاوی دستورهایشان را از طریق فردی به نام حسین بن مختار به خارج از زندان فرستادند. در موردی دیگر، شخصی به نام علی بن سوید به امام کاظم(ع) نامه‌ای مشتمل بر چند سؤال ارسال کرد و امام نیز به طور پنهانی، پاسخ نامه او را از زندان برایش ارسال کردند.
 

مقابله با جریانات انحرافی

مقابله با جریان‌های انحرافی نفوذی در بین وکلا، از دیگر نقش‌های امامان در رأس سازمان وکالت بود. جریان واقفه یکی از مهم‌ترین انحرافات پدید آمده در میان وکلا محسوب می‌شد. هر چند، این جریان پس از شهادت امام کاظم پدید آمد، بر اساس برخی روایات، امام در زمان حیاتشان گاه هشدارهایی را به رهبران واقفه می‌دادند اما از آن جا که علم امام نسبت به رفتار آینده افراد نمی‌توانست ملاک عملکرد معصومان باشد، سران واقفه در دوره امام کاظم(ع) در منصب خود باقی بودند. 
 
پیروان واقفیه که بعد از امام کاظم(ع) ایجاد شد، معتقد به این بودند که امامت به امام موسی کاظم(ع) ختم می‌شود. در واقع زیاد بن مروان قندی معتقد بود امامت در امام موسی کاظم پایان می‌یابد و این را در میان پیروان خود تبلیغ می‌کرد. بیشتر پیروان فرقه واقفیه به روایتی از امام صادق (ع) اعتقاد خود را نسبت می‌دادند که قائم همان موسی بن جعفر است. با این استدلال فرقه واقفیه این طور می‌توان برداشت کرد که روایت قائمیت امام زمان از ابتدا وجود داشته است و این خود نشان می‌دهد در زمان پیامبر(ص) در جامعه اسلامی ساری و جاری شده بود و همه می‌دانستند اهل سنت هم به آن قائل بودند که امام زمان(عج) ظهور خواهد کرد، اما پیروان فرقه واقفیه مصداق قائم را امام موسی کاظم می‌دانستند و به برخی از مباحث خرافی در شرایط خفقان دوران امامت این حضرت دامن می‌زدند، لذا امام موسی کاظم (ع) با این فرقه مقابله کرد، اما اصل برخورد با فرقه واقفیه با امامت امام رضا (ع) همراه بود.
 

مبارزه با فرقه جبریه

 
در خصوص فرقه جبریه باید گفت پیروان این فرقه معتقد بودند انسان از خود هیچ اختیاری ندارد و تمام کارهای انسان غیر اختیاری است. این فرقه را معاویه ایجاد کرده بود و تا زمان امام موسی کاظم (ع) هم ادامه داشت. بنی عباس هم از این فرقه حمایت می‌کردند و در رواج آن می‌کوشیدند، لذا امام در مقابل انحرافات این فرقه پاسخ‌های علمی و مستدلی می‌دادند.
 

ظهور فرقه غالیان

 
یکی دیگر از فرقه‌های فعال در دوره امام موسی کاظم(ع) غالیان هستند. پیروان این فرقه ائمه را در حد خدا بالا می‌بردند. در زمان امام موسی کاظم (ع) برخی از محبان اهل بیت (ع) به این مسئله اعتقاد داشتند. جریان فکری غلو جریانی که نمایندگی اصلی آن در دست افراد واقفی مسلکی چون محمد بن بشیر کوفی بود و غالیان عقاید خطرناکی داشتند و با ترویج آنها به الوهیت امام موسی کاظم (ع) دامن می‌زد. امام موسی کاظم (ع) با این جریان برخورد کرد و به شیعیان هشدار داد که من انسان هستم مثل پیامبر و به شدت با این فرقه برخورد کرد تا شیعه از مسیر اصلی خود منحرف نشود و مسلمانان جذب این فرقه نشوند. امام موسی کاظم (ع) از محمد بن بشیر برائت جست و گفت او از ما نیست.
انتهای پیام
captcha