به گزارش ایکنا، نشست بررسی «مولفههای غصب مقام خلافت امیرمومنان علی(ع) در نگاره نسبشناسی پیامبر(ص)»، امروز 13 تیر با سخنرانی مرضیه علیپور؛ دانشآموخته تاریخ تطبیقی و تحلیلی هنر اسلامی به همت موزه شیعه در موسسه باستانشناسی دانشگاه تهران برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانیم؛
مطالعه جانشینی پیامبر(ص) باید بر اساس متونی که نشانههای خلافت را بیان میکند انجام شود. در دوره سلجوقی و ایلخانی تعدادی از نسخههایی که در ایران تولید شدند دارای تصاویری از خلافت هستند. یکی از این نگارهها، نگاره پادشاه شام در محضر پیامبر(ص) است. این نگاره ارتباط نزدیکی با تصویرگری خلافت پیامبر(ص) دارد. در این تصویر پیامبر(ص) بر تختی نشستهاند و سمت چپ ایشان چهار نفر از خلفا حضور دارند. در دوره سلجوقی نگارهها جانشینی پیامبر(ص) را به صورت مولفههای بصری منتقل میکردند. در واقع این راه مکانیسم غیر شفاهی قدرتمندی بوده است که پیامهای ایدئولوژیک را از طریق نشانهها رمزگزاری و اشاعه میداده و هنرمندان با این ارائههای بصری گفتمان خلافت را به نمایش گذاشتند.
در سراسر سرزمینهای اسلامی روایات متعددی راجع به جانشینی پیامبر وجود دارد که نزد مذاهب مختلف، تفاوت دارد. از نظر شیعه امام علی(ع) خلیفه بلافصل پیامبر(ص) هستند ولی اهل سنت ابوبکر را خلیفه پیامبر(ص) میدانند در حالی که هیچ دستوری از جانب خدا و رسول در این باب وجود ندارد. این اختلاف دیدگاه موجب انعکاس واقعی مضامین و باورهای مربوط به خلیفه حضرت محمد(ص) در نگارهها شده و در آثار متعددی این موضوع به شیوههای متفاوت به نمایش درآمده است.
در دوره اولجایتو فرصت مناسبی پدید آمد تا فرهنگ و تمدن شیعه توسعه پیدا کند. پیش از او با وجود اشاره برخی منابع به گرویدن غازان به تشیع، در منابع تصریحی در این زمینه وجود ندارد. با این حال در برخی منابع اشاره شده که غازان مذهب تشیع را بر همه اختیار کرد. در همین دوره سکههای طلایی زده میشود که نام دوازده امام بر آنها وجود داشت. شیعیان پس از مرگ غازان و در زمان اولجایتو بر فعالیت خود افزودند و با نفوذ خود، راه پیشرفت خودشان را سریعتر کردند. اولجایتو پس از گرویدن به اسلام از مذهب اهل سنت پیروی میکرد ولی در اثر آشنایی با علامه حلی تحت تاثیر او قرار میگیرد و حقانیت اهل بیت بر او آشکار میشود و به مذهب تشیع رو میآورد و به شیعه دوازده امامی معتقد میشود.
اولجایتو پس از پذیرش تشیع دستور میدهد نام خلفا را از خطبهها حذف کنند و از امرا میخواهد به تشیع بگروند و برخی از آنها نیز شیعه میشوند. سپس دستور میدهد عامه مردم شیعه شوند. مسئلهای که در خصوص شعائر شیعی مهم است این است که در برخی منابع عنوان شده محمد خدابنده در 709 قمری تشیع را میپذیرد ولی به علت مخالفت اهل سنت از حرارت اولیه سلطان کاسته میشود و اواخر عمر دستور میدهد نام خلفا را در خطبهها داخل کنند.
به جهت اینکه ایلخانان مغول به مذهب تشیع روی آوردند، شیعیان با فراغت بیشتری مذهب شیعه را حفظ کردند و در آن دوره آرای امامیه در سراسر ایران گسترش پیدا میکند و به دوران تقیه شیعیان پایان داده میشود. بعد از اولجایتو جانشین او مذهب اهل سنت را اختیار میکند ولی نسبت به شیعیان جانب احتیاط را نگاه میدارد. حقانیت اهل بیت(ع) زمانی برای اولجایتو مطرح میشود که علامه حلی آثاری در باب اثبات امامت و تشیع مینویسد و به او تقدیم میکند. در کتاب منهاج الکرامه بیان شده است که در مراسم غدیر پیامبر(ص) به فرمان الهی علی(ع) را به عنوان جانشین خود انتخاب میکند ولی اهل سنت در این مسئله مخالفت میکنند و فرمانبرداری ابوبکر را واجب میدانند چون عمر از چهار نفر از یارانش برای ابوبکر بیعت گرفته بود. حتی خود ابوبکر به مردم میگفت مرا از خلافت برکنار کنید که بهترین شما نیستم در حالی که علی(ع) میان شما است و تردید او در مسئله خلافت خودش تا هنگام مرگش ادامه پیدا میکند.
با ارزشترین منبعی که وقایع دوره ایلخانی را ثبت کرده سفرنامه ابن بطوطه است. او درباره تعداد شیعیان ایران نقل میکند شیعیان در سال 725 به نجف میآمدند و شفای بیماران خودشان را از علی(ع) دریافت میکردند. در این دوره باور به خلافت علی(ع) صرفا میان شیعه رواج نداشته و حتی برخی هنرمندان به این باور اعتقاد داشتند ولی به دلیل اقتدار اهل سنت مجبور شدند به ثبت نمادین خلافت علی(ع) و غضب خلافت بپردازند. بهترین شاهد این مسئله نگاره نسبشناسی پیامبر(ص) در تاریخ بلعمی است.
این نگاره توسط نمودار نسبشناسی پیامبر(ص) احاطه شده و فهرست اسامی اجداد پیامبر(ص) در آن مشاهده میشود که از نام حضرت آدم آغاز میشود. در میان این نامها نام علی(ع) و حسنین(ع) در ردیف نام جدشان عبدالمطلب نوشته شده است. نام عبدالمطلب به عنوان دومین فرد در نسبشناسی پیامبر(ص) ذکر شده است. از میان خلفا فقط نام علی(ع) در نمودار نسبشناسی پیامبر(ص) ذکر شده است. موضوع این نگاره بیشتر مربوط به نسل آینده است و میراثی که پیامبر(ص) میان جامعه نوپای اسلامی به جا گذاشت چون در سمت چپ نگاره اسامی افرادی وجود دارد که جامعه مسلمین را بعد از مرگ پیامبر(ص) هدایت کردند.
در قسمت بالای نگاره پیامبر(ص) بر روی سجادهای با نقش محراب نشسته و با دست چپ به سمت کتاب بازی که دست راستش هست اشاره میکند که معرف قرآن است. پیامبر(ص) درباره قرآن با دو فردی که مقابلش هستند در حال گفتوگو است. اولین مولفهای که مورد توجه واقع میشود ارتباط ضربدری میان دو شخصیتی است که در بالا و سمت راست و پایین سمت چپ نشستند و دو پسر کوچک بین آنها قرار دارد. این دو بنا بر بررسیها حضرت محمد(ص) و اعضای ذکور اهل بیت ایشان هستند که شامل علی(ع) و حسنین(ع) است. در قسمت بالای نگاره، پیامبر(ص) درباره قرآن با دو فردی که مقابلش هستند در حال گفتوگو است. نفر اول احتمالا ابوبکر است ولی نفر دوم در کنار او که در دستش شمشیر ذوالفقار است کیست؟
پایینتر از تصویر مرد مشکوک تصویر فردی قرار دارد که احتمالا این فرد عثمان است زیرا در بیشتر نگارهها عثمان در حالی به تصویر کشده میشود که قرآن در دست او است چون در زمان او تدوین نسخه رسمی قرآن شکل گرفته است. بنابراین احتمال میرود این سه نفر، سه خلیفه اول باشند. پس هویت فردی که ذوالفقار در دست او است خلیفه دوم است ولی چرا ذوالفقار در دست او به نمایش درآمده است؟ یک توجیه این است دلیل ترسیم ذوالفقار به خاطر نقشی است که عمر در دفاع از اسلام داشته چون زمان خلافت او کشورگشایی صورت گرفت. دلیل دیگر این است که عمر شمشیر علی(ع) را تصاحب کرده، چون ذوالفقار یکی از ماندگارترین نمادهای جهان اسلام است. بسیاری منابع قدیمی و سیاسی بیان کردند چون علی ذوالفقار را به ارث برده پس رهبر جامعه مسلمین است. بر این اساس گرفتن ذوالفقار، اشاره به غصب خلافت علی(ع) توسط عمر دارد.
انتهای پیام