
به گزارش ایکنا؛ در روزهایی که به یاد شهدای دشت کربلا هر یک به نوعی سوگوار مصیبت آل الله هستیم، اهل خرد و اندیشه نیز در رثای سالار شهیدان به واکاوی ابعاد مختلف قیام سیدالشهدا(ع) می پردازند. در این مجال نوشتاری از مرحوم داود فیرحی، استاد دانشگاه و دینپژوه با عنوان «
فساد سیستماتیک در خاندان بنی امیه» را میخوانیم.
دولت صدر اسلام به نوعی یک دولت رانتی است، رانت مبتنی بر غنیمت به این معنی که پول زیادی دست دولت است و بنابراین همه چیز سرنوشت جامعه وارد کف با کفایت یا بیکفایت دولتمردان میشود و به همین دلیل در چنین جامعهای ما شاهد یکه تازی دولت هستیم، دولتها در چنین جامعهای تمامیت خواه میشوند و سرنوشت کلیت جامعه را در دست میگیرند، نه تنها قدرت اقتصادی دستشان است، یعنی به جای اینکه سیاست منطقِ اقتصاد پیدا کند، اقتصاد منطقِ سیاست پیدا میکند و دولت با پولی که دستش هست، دین، فرهنگ و نظام آموزش و پرورش، افکار عمومی و رسانهها را کنترل میکند و در چنین شرایطی اختناق برای آزادیخواهان و فرصتطلبی برای فرصت طلبان رخ میدهد و لذا جامعه را به دو بخش معترضان و بهرهمندان از وضعیت موجود تقسیم میکند.
با نگاهی به جامعه عرب قبل از اسلام، مشاهده میکنیم که هنوز دولت به معنای علمی امروز آن شکل نگرفته است و آنچه وجود دارد دولت - شهر، ادامه سنت یونانی – رومی است که از طریق شام به مکه سرازیر شده و در حال ورود به مدینه هم هست. از درون این سنت تاریخی ما با دو الگوی کوچک حکمرانی مکه با سنت اشرافی و الگوی مدینه با سنت شورایی روبرو هستیم؛ وقتی پیامبر اسلام وارد مدینه میشود، سنت مدنی را انتخاب میکند و حکومت را به سمت سلسله قراردادها کشانده و یک رگه شورایی به حکومت میدهد اما از بعد از پیامبر کم کم شاهد ادغام سنت مدینه با مکه و به تدریج غلبه سنت مکه بر تمدن اسلامی هستیم.
ابن خلدون در مقدمه خود میگوید: «اگر مناقشه بین بنیهاشم و بنیامیه شکل بگیرد چون پتانسیل قدرت بنیامیه بالاست، سرانجام، بنیامیه، قدرت را خواهد برد». یعنی خلافت، ظاهر مبتنی بر بیعت پیدا میکند اما باطنی در درون اشرافیت در حال ساخت است و به تدریج ابن خلدون توضیح میدهد که چنین خلافتی در سه مرحله قابل انتقال به سلطنت است. ابتدا کمی دموکراتیک است، سپس ظاهر دموکراتیک پیدا می کند و سرانجام بعد از ۴۰ سال به شدت و سرعت به سلطنت میغلتد و عناصر خود را نشان میدهد.
سال ۱۵ هجرت برای تاریخ ایران و شام سال مهمی است چون در این دوره، قادسیه در حال شکل گیری است و به پایانش میرسد و امپراطوری ثروتمند ایران و بلافاصله روم در هم میشکند و تمام ثروت آن وارد مدینه میشود و به این ترتیب سیستمی با توجه به ورود این ثروت به خزانه دولت، پدیدهای به نام رانت وارد مدینه میشود. تا سال ۱۳ هجرت، اگر غنیمتی هم بود به صورت مساوی تقسیم میشد، نویسندهای به نام الکان دهلوی در کتاب حیات الصحابه توضیح دقیقی از این دگردیسی و تحولات داده است و میگوید وقتی خلیفه اول میخواست بیت المال را تقسیم کند میگفت برای من مجاهد و غیر مجاهد تفاوتی ندارد، فضل و امتیاز و ثواب آنها نزد خداوند است، این پول برای شکم آنهاست، فرقی ندارد مجاهد باشد یا قائد.
خلیفه دوم در سال ۱۵ هجرت فرمولی را برای توزیع غنائم تعریف کرد که این فرمول تا آخر بنیامیه باقی بود و آغاز فساد دولت اسلامی بود، فرمول از این قرار بود که سهم هر شهروند یا مسلمان مساوی با میزان نزدیکی نسبی به پیامبر، ضرب در سبقت در اسلام میشود. عمر خلیفه دوم مساله را فهمیده بود و بنابراین گفت حق تبدیل ثروت به سرمایه را ندارید اما میتوانید از ثروت استفاده کنید جالب این که فرزندان اینها به فساد افتادند. در مقابل، خلیفه سوم، خصوصی سازی را آغاز کرد و سکه را تبدیل به زمینهای زراعی کرد و تمام انفال کم کم به صحابه فروخته شد.
در این شرایط گسست ساختاری بین دولت و جامعه به وجود میآید و دولت به شدت امنیتی میشود و تلاش میکند خود را حفظ کند و برای حفظ خود از هیچ اقدام خشنی پرهیز نمیکند. در این شرایط از لحاظ روانشناسی اجتماعی، در مدینه و مکه و جاهای دیگر، یک دوگانگی شکل گرفت، یعنی مردم مدینه و مکه و شام غرق ثروت هستند و جاهای دیگر دارد تبدیل به جوامع فرسوده میشود و در آنها نوعی احساس پوچی شکل میگیرد.
جامعهای که دچار ظلم ساختاری و فساد سیستماتیک شد و مصلحان در آن جامعه، صدایشان خفه شد، آن جامعه به صورت اتوماتیک در چرخه ویرانی افتاده و در حرکت است و هیچ کسی، ترمزی برای آن نمیتواند داشته باشد. امام حسین(ع) میبیند که جامعه در این شیب قرار گرفته است و لذا تلاشهایی را مأیوسانه آغاز میکند.
انتهای پیام