نوجوانی را میتوان پرچالشترین دوره زندگی هر فرد در نظر گرفت و گذار سلامت از این دوران نیازمند شناخت است؛ هرچه والدین، نظام تعلیم و تربیت و جامعه شناخت خود را از دوره نوجوانی ارتقا دهد گذار از این دوران آسانتر خواهد بود و شاهد چالشها، اختلالات و معضلات کمتری خواهیم بود.
نوجوانی دورهای از گذار زیست انسانی از کودکی به جوانی است، یعنی فرد هنوز هم کودک است و هم نیست و هم جوان است و هم نیست. این جمع نقیضین که در کلام هم گران میآید در زندگی بسی گرانتر است و به همین علت این دوره پرچالش است.
گذار سلامت از این دوران نیازمند شناخت است؛ هرچه والدین، نظام تعلیم و تربیت و جامعه شناخت خود را از دوره نوجوانی ارتقا دهد، گذار از این دوران به ترتیب ابتدا برای خود نوجوان سپس خانواده و جامعه آسانتر خواهد بود و شاهد چالشها، اختلالات و معضلات کمتری خواهیم بود.
ایکنا برای پرداختن به موضوع «شناخت چالشهای روانشناختی نوجوانان» با حسین ابراهیمآبادی، عضو هیئتعلمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی مؤلف کتابهای «آسیب شناسی نقادانه علوم انسانی و اجتماعی در ایران» و «دانشگاه آینده به مثابه سامانه علمی، اجتماعی و فنی» گفتوگو کرده است که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
وقتی درباره نوجوانی صحبت میکنیم باید بدانیم که از کدام زاویه به مسائل آنها نگاه میکنیم؛ مثلاً ممکن است از دیدگاه رشدی و شخصیتی و ویژگیهایی که باید داشته باشند به نوجوانان نگاه کنیم مانند نوجوانان باید از چه ویژگیهای ذهنی و شناختی برخوردار باشند یا با چه اختلالات عمومی مواجه هستند.
همچنین باید فرصتها و تهدیدهای آنها را بررسی کرد. اکنون نوجوانان ایرانی مانند تمام نقاط دنیا با فرصتهایی مواجه هستند و نسل جدید امکانات و فرصتهای بسیاری را در اختیار دارد و محیط برای رشد آنها غنیتر و محرکهای بیشتری در اختیار آنهاست. نوجوانان امروزی در مقایسه با نسل قبل پدر و مادرهای باسوادتری دارند.
گاهی میتوان از منظر جامعهشناختی به نوجوانان نگاه کرد که جریان نوجوانی در ایران و تغییراتی که بهلحاظ خلقی یا فشارهای اجتماعی برای آنها به وجود میآید، چیست؟ آیا جریان نیرومندی است یا خیر؟ بنابراین دو جنس بحث داریم؛ یکی مشکلات و چالشهای معمول و طبیعی نوجوانان در نسل امروز مثل دغدغههای تحصیلی، رقابت، فشردگی درسی، مشکلات خانوادگی، ترسها و اضطرابها، مسائل جنسی، لجبازی نوجوانان با والدین خود و... که این موارد سنی هستند یعنی در سن نوجوانی دغدغه هستند.
مبحث دیگر این است که میتوانیم به این موضوع بپردازیم که نوجوانان ایرانی با چه مسائل و چالشهایی مواجه هستند؟ به نظرم اولین و مهمترین چالش، دوگانه فضای مجازی و حقیقی هست. نسل دهه ۶۰ و قبلتر به فناوری بهعنوان ابزار نگاه میکرد اما نسل جدید در فضای دیجیتال زندگی میکند؛ بنابراین تنظیم روابط و هویت موضوع مهمی است زیرا وقتی نوجوان در فضای مجازی حضور مییابد هویت جدیدی پیدا میکند.
تنظیم هویت میان فضای حقیقی و مجازی یکی از چالشهای امروزی است که نوجوان امروز ایرانی با آن مواجه است. فرهنگ رسمی و غیررسمی کشور این چالش را شدیدتر میکند زیرا رادیو، تلویزیون، مسئولین فرهنگی و ... بهگونهای به مسائل نگاه میکنند و مردم بهخصوص نوجوانان در فضای غیررسمی بهگونهای دیگر به مسائل مینگرند.
بیشتر بخوانید:
کلید حل چالشهای هویتی نوجوانان
نسل جدید بهشدت در فضای دیجیتال زندگی میکند اما نسل گذشته به فضای دیجیتال بهعنوان فضایی که با مراجعه به آن مشکل خود را حل کند نگاه میکند. نکته دوم تغییراتی است که در زبان و ذهن نسل نوجوان ایجاد شده است؛ ارزشهای پایهای نوجوان ایرانی دچار تزلزل شده است؛ مثلاً تا سه دهه پیش در ایران نهادی بهنام دین تسهیلکننده روابط بین نوجوانان با بزرگسالان و اصولاً نهادهای اجتماعی بود اما اکنون میتوان گفت که این متغیر تا حدودی از میان نوجوانان جامعه ایرانی برداشته شده است، در صورتی که در گذشته نهاد دین و روحانیت پیوستگی و همبستگی میان ارزشها و آرمان نسلها ایجاد میکرد.
بنابراین شاهد یک تغییر جدی در ارزشها هستیم. هیچ لنگرگاهی نداریم تا تعادل این وضعیت را حفظ کند؛ در نسل جوان و نوجوان ایرانی یک نوع رها شدگی وجود دارد. فرهنگ رسمی و غیررسمی هرکدام راه خود را در فضای کنونی میروند و بار اصلی و فشار بر روی خانواده است یعنی خانواده در حل مسائل جوان و نوجوان بار بسیار سنگینی احساس میکند. خانوادهها در پی تربیت فرزندی طبیعی و معمول هستند اما مدرسه (بیشتر مدارس دولتی) کارکرد خود را از دست داده است و نهاد رسمی فرهنگی و دینی نیز مسیر خود را میرود؛ بنابراین خانواده لنگرگاه است و تمام فشار بر خانواده فرود میآید و این فشار بر خانواده بهقدری سنگین است که نمیتواند بر جنبههای اخلاقی فرهنگی تربیتی و دانشی نوجوان خود رسیدگی کند.
این اصل در روانشناسی رشد مطرح است که فرزند در سن نوجوانی با خانواده درگیر است؛ یعنی لجبازی فرزند با والدین در دوره نوجوانی در همه دنیا یک اصل ثابت است اما این نهادها و عناصر بیرونی هستند که باید مشکل را حل کنند که متأسفانه در دوره کنونی کمتر شاهد این نهادها هستیم. موضوع مهم بعدی تغییرات خلقی نوجوانان در این دوره از زندگی است. اخلاق نوجوانان که از تربیت و اجتماع ناشی میشود تغییر کرده است.
به لحاظ کلاسیک پاسخهای روشن و مشخصی وجود دارد اما در کشور ما این موضوع کمی پیچیده است.
یکی از پاسخهای کلاسیک این است که تا حدودی به استقلال و پیکره نوجوانی فرزند خود باید احترام گذاشت. نوجوانان در این سن میخواهند استقلال را تجربه کنند؛ بنابراین گروههای دوستی برای آنها اولویت بیشتری پیدا میکند و میخواهند نقش خانواده و پدر و مادر را کمرنگتر کنند. موضوع بعدی کنترلگری است که باید در آن تجدیدنظر کرد؛ یعنی از کنترلگری و محدود کردنها بیش از حد باید پرهیز کرد.
موضوع سوم صحبت کردن با نوجوانان است؛ خانواده در این سن نوجوان نباید بیش از حد با او صحبت یا بحث کند. دائماً صحبت کردن و توصیههای اخلاقی به نوجوان کردن او را از این موضوعات گریزان میکند. گاهی اوقات سکوت سبب پرورش و تربیت در نوجوان و فرزند میشود. سکوت بامعناست و بخش مهمی از تربیت در سکوت وجود دارد. اگر والدین دائماً به نوجوان توصیه و نصیحت کنند زندگی برای او دلهرهآور و خستهکننده میشود.
موضوع دیگر همهیجانی با نوجوانان است؛ یعنی خانواده باید با هیجانات و احساسات نوجوان شریک شود، به او حق بدهد و بگوید که تو درست میگویی و تو را درک میکنم نه اینکه از ابتدا در ببرابر او عکسالعمل تهاجمی داشته باشد. باید به احساسات و هیجانات نوجوانان احترام گذاشت و آنها را به رسمیت شناخت.
نکته مهم دیگر این است که نوجوان باید در هر صورت این احساس را داشته باشد که پدر و مادر تا آخرین لحظه حمایتکننده او هستند و حمایتگری خود را از دست نمیدهد؛ یعنی ممکن است با هم دعوا کنند یا نسبت به هم نقد داشته باشند اما میتواند بر حمایتگری والدین خود تکیه کند. این احساس بسیار مهم است که علیرغم همهچیز در انتها والدین از نوجوان حمایت میکنند. حمایتگر بودن والدین از فرزندان در روانشناسی بسیار تأکید شده است.
جامعه ما در تلاطم فرهنگی به سر میبرد و در این تلاطم پدر و مادر در مقابل فرزند به وضعیت اقتصادی و معیشتی معترض هستند و این اعتراضات دائماً به گوش فرزندان میرسد و او را دچار مسائل مختلفی میکند. لزومی ندارد کودک و نوجوان که در این سنین درگیر مسائل اقتصادی جامعه شود اما نوجوانان بهشدت درگیر این موضوعات میشوند. مسئله اول جامعه ایرانی از میانه دهه ۸۰ به بعد معطوف به اقتصاد، پول، سکه، طلا، خانه و دلار شده است.
خبرهای مهم جامعه ما پیرامون موضوعات اقتصادی است و نوجوانان در چنین فضایی فراموش شدهاند. نوجوانان در تنش این حوزهها قرار میگیرند و تعارضهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و معیشتی از طریق رسانهها و خانواده به نوجوان منتقل میشود، او را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد.
مسئله نوجوانی باید اولویتدارترین مسئله جامعه کنونی ایران شود؛ اگر به این موضوع پرداخته نشود، در آیندهای نزدیک به یک چالش حاد تبدیل خواهد شد. باید فشار اجتماعی، روانی، فرهنگی و اقتصادی را از دوش خانواده برداشت. مشاورین و کارشناسان نباید تمام مشکلات و فشارها را در رسانهها معطوف خانواده کنند و بگویند که خانوادهها باید فکری به حال فرزندان خود کنند، در صورتی که جامعه باید بستر سالمی داشته باشد تا خانواده در این فضا تنفس کند.
دو نهاد در چنین وضعیتی وظیفه کلیدی دارند؛ مدرسه یک نهاد حاکمیتی است که باید با فوریت، بخشهایی از خود را مانند عدالت آموزشی اصلاح کند باید منابع بیشتری به مدارس دولتی تخصیص داده شود. مدارس دولتی منابع بسیار خوبی دارند منتها باید از آنها حمایت شود تا ظرفیتهای خود را بالفعل کنند. موضوع دیگر اینکه مسئولان، رسانهها و مشاوران باید فشار را از دوش خانوادهها کاهش دهند تا خانوادهها بتوانند راهحلی پیدا کند.
فشار زیادی بر خانوادهها وجود دارد و این مهمترین چالش در حال وقوع است. فشار و اضطرابی که خانوادهها احساس میکنند باعث تأثیرات منفی بسیاری خواهد شد که به فرزندان نیز منتقل میشود. متأسفانه روانشناسی نوجوانی و تحقیقات مربوط به نوجوانان در ایران ضعیف است و گزارش روشنی از وضعیت نوجوانان در ایران وجود ندارد.
باید تحقیقاتی از سوی وزارت آموزش و پرورش و فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره چالشها و مسائل نوجوانان بهصورت جدی انجام شود تا این چالشها و مسائل احصا شود و به اطلاع خانواده و جامعه برسد تا خانوادهها نیز بتوانند مسائلی را که عمومیتر هستند بیشتر مورد توجه قرار دهند. بنابراین موضوع شناختشناسی مسائل نوجوانان از مسائل مهم است که خیلی به خانواده کمک میکند تا مسیر صحیحتری را بپیمایند.
گفتوگو از سجاد محمدیان
انتهای پیام