به گزارش خبرنگار ایکنا، مریم اردبیلی، مشاور امور بانوان شهرداری تهران در وبینار بینالمللی «خانواده متعالی و چالشهای مدرنیته»، که به همت خبرگزاری ایکنا و با همکاری معاونت ریاست جمهوری در امور زنان و خانواده با هدف بررسی ضرورت تشکیل جنبش جهانی تعهد به خانواده در محل استودیو مبین سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور برگزار شد، بر ضرورت اجماع جهانی برای حمایت از خانواده تأکید و تصریح کرد: برای داشتن شهر دوستدار خانواده باید خانواده را محور حل مسائل خود قرار دهیم. مشروح سخنان وی را با هم میبینیم و میخوانیم.
این مهم مستلزم آن است که نگاه صحیحی به صورتبندی این مسئله و نسبت بین «خانواده و شهر»، «خانواده و جامعه» و «خانواده و حکمرانی» داشته باشیم. خانواده یکی از آیات الهی و لنگرگاه سکون و آرامش تک تک آحاد بشر در جهان پرتلاطم، پر از عدم قطعیت و پر از تنش است. برای اینکه مسکن یا محل سکونت خانواده برای اعضای آن سکنی و آرامش بیاورد تا این آرامش بستری برای رشد و تعالی آنها شود، نیازمند خانوادهای هستیم که در شرایط موجود عاملیت و کارکرد خوب داشته باشد، چراکه خانواده مهمترین ظرفیت تمدنساز در جهان آینده است. اگر قرار باشد هویتهای چندگانه از جمله هویت جنسیتی، ملی، دینی و ... در افراد شکل بگیرد، ثبات پیدا کند و به نسلهای بعدی منتقل شود مستلزم شکلگیری هویت خانواده است.
کتابی اخیراً میخواندم که در آن مطرح شده بود که شاید با پاره شدن رشته خانواده در جهان مادیگرا، ایمان شروع به از بین رفتن کرده است. یعنی هویت دینی به شدت با هویت خانوادگی گره خورده است و تا هویت خانوادگی صدمه ندید و مضمحل نشد، هویت دینی نتوانست به آن میزبان صدمه ببیند.
در بسیاری از نقاط دنیا از جمله ایران نگاه ایجاد شهر دوستدار خانواده و قوانین دوستدار خانواده شکل گرفته است. عبارت دوستدار خانواده بودن عبارت ارزشمندی است البته بماند که گاهی تعریف آن از خانواده فطری فاصله گرفته و همه اشکال خانوار را در برمیگیرد؛ اما باید از این سطح که برای داشتن شهر دوستدار خانواده فقط حاکمیت مسئول است و باید فعالیتهایی در شهر داشته باشد که خانوادهها احساس بهتری داشته باشند و یکسری خدمات را تعریف و به خانوادهها ارائه دهد، عبور کنیم.
خانواده همین اکنون در جامعه ما کارکرد دارد و ما مدام میخواهیم حمایتهایی از خانواده داشته باشیم. در تمام ادوار تلاشهای زیادی برای حمایت از خانواده صورت گرفته و در سندهای مختلفهای توسعه حمایت از خانواده مطرح شده است که در این میان برنامه هفتم توسعه پرمحتواترین و دارای بیشترین ضمانت اجرایی در بین ادوار برنامه توسعه است. اکنون فصل زنان و خانواده و نگاه تعادلی و توازنی به زنان و خانواده داریم.
اما اگرچه مجموعه خدماتی که به خانواده ارائه میدهیم اتفاقهای خوبی است اما کفایت نمیکند و لازم است براساس سیاستهای کلی خانواده ابلاغیه سال 95 مقام معظم رهبری فضایی داشته باشیم که همه کارهای ما در کشور و همه سیاستها، برنامهها، اقدامات و ... دارای پیوست خانواده باشند و این کار یک ادراک همگانی، آگاهی همگانی و عظم همگانی میطلبد تا اتفاق بیفتد و بتوانیم در همه کارهایمان به خانواده توجه کنیم؛ وقتی خیابان، پارک، پیادهرو و هر اقدام عمرانی در شهر انجام میشود نباید بگوییم که من مسئول اقدام عمرانی هستم و بخش فرهنگی مسئول رسیدگی به موضوع خانواده است.
همه اقدامات ما از وزارت نفت گرفته تا آموزش و پرورش باید پیوست خانواده مخصوصزداشته باشد. البته از این فراتر هم این است که به خانواده به عنوان محور حل مسائل جامعه، قدرت، عاملیت و توانمندی دهیم و گشودگی پیرامون آن به عمل آوریم تا بتواند عمل کند و این عملکرد و سطح از نگاه حکمرانی به خانواده فقط در شکل خانواده فطری و طبیعی قابلیت تحقق دارد. خانواده همین اکنون هم دارای کارکرد است و هرجایی که خانوادهها حضور دارند افراد احساس آرامش میکنند. شما اگر حتی هیچ کس را هم نشناسید اما در فضای سبز حاشیه شهر تعدادی خانواده را ببینید احساس امنیت میکنید.
اما سطح خانواده محوری و آن چیزی که اکنون در مدیریت شهر تهران به شدت به دنبال آن هستیم هنوز محقق نشده است اما تلاش میکنیم خودمان را در مسیر، ریل و سکویی قرار دهیم که به تدریج به سمت آن حرکت کنیم. اگر خانواده محوری محقق شود، شهر دوستدار خانواده نیز محقق خواهدشد.
خانواده محوری به معنای واقعی اتفاق نیفتاده است اما کشورهایی هستند که امکانات و تسهیلاتی برای خانوادهها فراهم کردهاند؛ اما اینکه خانواده را محور حل مسائل خود قرار دهند محقق نشده است. اینکه خانواده، محور حل مسائل قرار گیرد با مبانی دینی و نگاه بومی ما سازگاری زیادی دارد و ظرفیت بزرگی برای تحقق آن داریم. کماکان در پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان میبینیم یکی از ارزشهایی که بسیار بر آن تکیه میشود و هنوز ایرانیان آن را میخواهند، دوست دارند و در افق زندگی خود قرار میدهند، خانواده است.
به مثالهایی در این زمینه اشاره میکنم؛ مفهوم شهرخانواده، مفهوم دبیرخانه و ادارهای که متکفل ساری و جاری کردن این نگاه در کل حکمرانی شهری باشد، لایحه شهر خانواده که اکنون در حال تقدیم به شورای شهر است، رویدادهای ایدهپردازی که مردم به شدت از آن استقبال کردهاند و چندین هزار ایده دادهاند برای اینکه چگونه خانواده عامل تغییر در شهر باشد و امکان عاملیت در شهر داشته باشد و ... تجاربی است که داشتهایم و قابل اشتراک با شهرها و کشورهای دیگر دنیاست.
خانواده یک مسئله جهانی است و ما میتوانیم با زبان جهانی با تمام ادیان، ملل و قومیتها راجع به خانواده و خانواده محوری صحبت کنیم و به عنوان یک الگوی پیشرفت و حل مسئله آسیبهای اجتماعی و پیشگیری از مسائل آتی به نهاد خانواده بنگریم. اینکه فقط بر این متمرکز نشویم که افراد درون خانواده با هم بسازند و زندگی و تعامل داشته باشند مهم است؛ البته این مسائل همه مهم است اما انسجام درونی خانواده منجر به یک عاملیت بیرونی میشود و هر دوی این اضلاع (انسجام درونی و عاملیت بیرونی) باید همدیگر را کامل کنند. اگر عاملیت بیرونی نباشد، انسجام درونی ممکن است به مرور بیشتر مورد صدمه و هجمه قرار گیرد و اگر انسجام درونی نباشد، خانواده نمیتواند به سطح عاملیت بیرونی دسترسی داشته باشد.
کلان شهر تهران همچون برخی دیگر از کلان شهرهای دنیا، بسیاری از مشکلات و آسیبهای زندگی ماشینی و مدرن، خانوادههای هستهای شده، تغییرات و تفاوتهایی که در روندها ایجاد شده، آسیبهای اجتماعی و ... را متحمل میشود. پیام نهضت جهانی تعهد به خانواده صرفاً این نیست که شهر ایدهآل و الگویی را فراهم کردهایم و حالا جهان بیاید و از ما یاد بگیرد؛ همه دنیا در کنار هم چهارچوبها و قوانین لازم در خصوص شهر دوستدار خانواده را باید ایجاد کنند. همه مردم دنیا عطش دارند که بتوانند ارزشهای خود را در طول زمان حفظ کنند، در مورد نسل جدید نگرانی دارند، از آینده خانواده و آینده بشر نگرانی دارند و ... ، همه این موارد موجب میشود بتوانیم به هم کمک کنیم و آموختههای خود را به اشتراک بگذاریم. سخنان رئیسجمهور شهید در سازمان ملل در این راستا میتواند چراغ راهنما قرار گیرد و تلنگری به همه ما بزند و ذهنها را باز کند تا از روزمرگی و درگیری با این آسیبها خارج شویم و به سمت آینده حرکت کنیم.
قدمهای خوبی را برای شروع این مسیر برداشتهایم. قدمهای خوب یعنی اینکه ما اکنون یک صورتبندی صحیح از موضوع داریم که با مبانی دینی و بومی ما در تناسب است و چون با مبانی تمامی ادیان توحیدی و فطرت بشر در تناسب است میتواند عرضه شود و مورد پسند همه پیروان ادیان توحیدی قرار گیرد.
مدرنیته هم اوج آسیبهای خود را ایجاد کرده است؛ در همین لحظهای که جهان دچار انحرافات متعددی میشود و جنسیت به معنای زوجیت و سنت الهی که بستر رشد بشر است را از دست میدهد، به شدت نیازمند به آن(زوجیت) است و به شدت عطش آن را دارد. به همان اندازهای که زنانگی و مردانگی را از دست میدهد، برای آینده خود به آن نیازمند است.
در این برهه از تاریخ، میتوانیم شاهد نقطه عطفی باشیم و در اوج افول این ارزشها در دنیا یک نوع مسیر حرکت به سمت بازیابی این ارزشها در جهان جدید میتواند ایجاد شود. فرمولمان ایجاد دستورالعملها و قوانین، کمک گرفتن از مردم و ایجاد بستر مشارکتی فوقالعاده بزرگ برای مردم است که بگویند چگونه خانواده میتواند بیشترین اثر را در شهر داشته باشد. اولین بار است که «اداره شهر خانواده» به عنوان یک اداره در شهرداری ایجاد و دبیرخانه برای آن تشکیل شده است و نه در حوزه فقط اجتماعی بلکه تمام حوزههای معاونتهای مختلف شهرداری موظف هستند این رویکرد را داشته باشند و حداقل درصدی از پروژههای خود را به این سمت ببرند.
در برنامه توسعه هفتم عبارت «خانواده محوری» را داریم که برای ما تکلیفآور است؛ رویکرد همه کارها در همه وزارتخانهها را باید به سمت خانواده محوری ببریم از جمله در مدیریت شهر تهران که ایدههای برگزیده رویداد ایدهپردازی سال گذشته به سمت عقد قرارداد رفته است و قرار است خانوادهها خودشان اجرای این پروژهها را بر عهده بگیرند و کار را در شهر به سرانجام برسانند.
غزه یک الگوی خانواده محور در طول تاریخ بوده است. دهههای متوالی با تمام قوا نسلهای فلسطینیان در معرض جنگ رسانهای، بازنمایی معکوس واقعیت و ... قرار داشتند اما خانواده در غزه به عنوان محور حفظ ارزشها طی دهههای متمادی نقش اصیل خود را در شکلدهی به ارزشها حفظ کرد. در غزه کودکی را میبینیم که بسیار کم سن است اما شهادتین به برادرش میگوید. کودک کم سنی را میبینیم که درک عمیق و درونی از مقاومتی که انجام میشود دارد.
اینها ارزشهایی است که برای ساختن آنها هیچ ابزاری نه یک وزارت آموزش و پرورش عریض و طویل، نه یک رسانه بزرگ و شبکه اجتماعی خاص و نه سرمایهگذاری فرهنگی اجتماعی ویژهای وجود نداشته است؛ غزه چیزی جز خانواده نداشته و غزه را خانواده پایدار نگه داشته است.
شاید یکی از خانواده محورترین جنگهای دنیا در غزه اتفاق افتاد و به همه دنیا در خلال پیامهای دیگرش نشان داد که خانواده محور شدن چقدر یک ملت را شکستناپذیر میکند. ملتی که هیچ چیز حتی آب، برق و غذا از آنها دریغ شده و فقط خانواده داشته و توانسته آخرین سنگر مقاومت را حفظ کند، درسآموز است؛ در عین اینکه شهادت کودکان، زنان و اعضای خانواده بسیار دردناک است اما برای یک بار خیلی روشن امکانپذیر شده تا پیام ارزش مقاومت خانواده به جهان مخابره شود.
این موضوع در تناظر با الگوی سوم زن قابل بحث است. براساس مبانی دینی ما عاملیت زن و توانمندی، قدرت اراده، قدرت تولید روایت، فعال بودن و مؤثر بودن زن در الگوی سوم زن گزاره اصلی و محوری است.
اما گزارههای الگوی اول و دوم زن چه بود؟ الگوی اول نگاه متحجرانه زن را به زنانگی میپذیرفت و بر نقش مادرانگی، همسری و نقشهای درون خانواده به عنوان مؤنث بودن تأکید میشد اما عاملیتی برای زن برنمیشمرد. همچنین قدرت تأثیرگذاری و اراده مؤثر برای زن برنمیشمرد و این قدرت را حتی مذموم و در تناقض با زنانگی زن میدانست. ولی در آن روی سکه در تقابل با این ظلم تاریخی به زنان جهان که در جهان غرب هم شدیدتر بود و زنان غربی در گذشته حتی قدرت مالکیت بر اموال خودشان را هم نداشتند، در این فضا به زن گفته شد که خوب است اکنون عاملیت خودت را به دست بیاوری و جایگاهی به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی داشته باشی و در جهان کنش انجام دهی اما مستلزم این است که تو زنانگی خودت را کنار بگذاری و آن را تضعیف و کم رنگ کنی و در این شرایط است که میتوانی مزیت رقابتی خودت را به دست بیاوری و در جهان مردانه حرف برای گفتن داشته باشی.
اما الگوی سوم زن که واقعاً عقیده دارم یکی از مبانی اساسی و یکی از گزارههای مانیفست امامین انقلاب است، میگوید زن در عین زنانگی و در اوج زنانگی قابلیت عاملیت و کنشگری در عرصه خانواده و در عرصه جامعه را دارد و اینها نه تنها با هم تناقض ندارند بلکه باید همافزا با هم باشند و بستری برای همافزایی این دو جنبه فراهم شود. مقام معظم رهبری میفرمایند: اگر ما حفظ اصالت زنانگی در عین عاملیت زن را محقق کنیم تمدن غرب جوابی برای گفتن ندارد و زمین خواهد خورد.
مزیت غرب برای زنان این بود که میگفت من به شما جایگاه و شأن اجتماعی خواهم داد اما با حذف زنانگی. مزیت نگاه براساس مبانی دینی این است که زن لازم نیست بین حفظ زنانگی و داشتن جایگاه اجتماعی و عاملیت انتخاب کند بلکه میتواند هر دو را کنار هم داشته باشد. حال با این گزاره به سراغ خانواده میرویم؛ خانوادهای که در جهان جدید ابعاد و شکل و شمایل متفاوتی دارد. در این خانواده فطری نقش زن و مادر برای اینکه این خانواده را به خانواده مؤثر تبدیل کند و عامل و کنشگر با محیط پیرامونش باشد به شدت بینظیر است.
اکنون در همین شهر تهران تعداد زیادی خانواده داریم که با اتصالات زنانه در محلات فعال هستند و چون انگیزه جدی برای حل مسائل خانواده خودشان را دارند، برای حل مسئله محله و حول رفع مسائل مشترک خانوادهها دور هم جمع شده و داوطلبانه به خلق ایده، کنش و رفتار جمعی میپردازند تا مسائل حل شود و این بزرگترین سرمایه ما در کشور است.
هیچ کس نیست که به خانوادهای اتصال نداشته باشد یا در زندگی نسل قبلی خود و یا در زندگی که خود تشکیل میدهد به خانواده متصل است. شما هر گروه میانی را در نظر بگیرید قدرت خانواده را ندارد. در الگوی سوم زن، زن عامل و مادر عامل و خودآگاه و بصیر را داریم.
مقام معظم رهبری بین دو زنی که هر دو در خانه نقشآفرینی میکنند و شاید یکسری کارهای شبیه به هم در خانه انجام میدهند اما یکی خانهنشین است و دیگری خانهدار فاصله میگذارند. زن خانهنشین به این معناست که زن در یک انفعال و انزوایی نقشهایش را انجام میدهد و زن خانهدار زنی است که حتی در خانه خودش هم دارای عاملیت و مؤثر است.
این ایام مقارن با شهادت امام حسین(ع) است. در اصل بعد از شهادت امام حسین(ع)، ایام حضرت زینب(س) است. حضرت زینب(س) زنی بودند که خانوادهمحور در حادثه عاشورا حضور پیدا کردند، اعضای خانواده خود را از دست دادند و در صورتی که تمام رسانههای آن عصر قدرت، ثروت و حاکمیت زمانه حکایتی از شکست حق تولید میکرد، یک زن به تنهایی ایستاد و گفت: «جز زیبایی چیزی ندیدم».
تحقق الگوی خانواده محور اصیل در جهان امروز بدون تحقق الگوی سوم زن و عاملیت زنانه ممکن نیست و اساساً منتفی است. منظور ما از خانواده محوری بازگشت به گذشته نیست بلکه الگوی به روز شده و معاصر شدهای از عاملیت خانواده در جهان امروز با مبانی اسلامی قابل حصول است که هم خانواده فطری به آن نهایت درجه گشودگی و قدرت برسد و هم زنان و مردان هر دو در آن به شدت تأثیرگذار و عامل باشند و اینگونه است که پویایی و حرکت و انتقال ارزشها به زن و خانواده باز میگردد اما نه در قالب سنت.
اکنون وقت یک عزم جهانی است؛ نشانههایی از جبهه مقابل و گفتمان مادیگرای رقیب برای اینکه بشر را به نهایت درجه ابتذال و انحطاط برساند دیده میشود. این عزم جهانی پر ارزش و پربرکت خواهد بود برای اینکه همه در کنار هم قرار بگیریم. در سوره مباهله وقتی که حق با تمام حقانیتش به میدان جنگ میرود و باطل با تمام قوا میخواهد به جنگ بیاید، جبهه باطل نفرات برگزیده خود را همراه میآورد و وقتی قرار میشود جبهه حق هم نفرات برگزیده خود را بیاورد همه منتظر میشوند ببینند حضرت رسول(ص) چگونه به این جنگ میرود و چه لشکری فراهم میکند و حضرت با خانواده به این جنگ میروند.
در این جهان جنگ آخر ما جنگ خانواده است و تکلیف بسیاری از چیزها را در جهان آینده، خانوادهدار بودن یا نبودن روشن خواهد کرد و آینده تمدن بشری به این مسئله گره خورده است. امروز در این جایگاه سرنوشتساز هستیم که برای آن تصمیم بگیریم و دست به دست هم دهیم تا صورتبندی صحیحی را تعیین و تبیین و جنبش حفظ، مقاومت و تعهد به خانواده را جهانی کنیم.
گفتوگو از زهرا ایرجی
انتهای پیام