به گزارش ایکنا، حجتالاسلام و المسلمین ابوالحسن حسنی؛ استاد فلسفه حوزه علمیه قم، شامگاه 10 مردادماه در نشست علمی «طبیعیات در سنت فلسفی حوزه علمیه قم» با بیان اینکه اساسا حکمت صدرایی به طبیعیات نپرداخته است، گفت: فقط ملاهادی سبزواری در منظومه به آن پرداخته است و بقیه فلاسفه این عرصه توجهی به طبیعیات نداشتند، لذا حکمت متعالیه بیشتر الهیات است و اگر به طبیعیات توجه هم دارد از باب مقدمه بر الهیات است.
وی افزود: علوم جدید در عرصه طبیعیات نظریات بسیار پیشرفته ارائه کردهاند به طوری که طبیعیات قدیم قابل رقابت با آن نیست. البته برخی استادان حوزه این بحث را همچنان در دروس خود ارائه دهند. انسان در طبیعت زیست کرده و میمیرد و همه نیازهای خود را از طبیعت به دست میآورد به همین دلیل طبیعت همواره موضوع مطالعه بشر بوده است و طبیعت مشهورترین مرحله هستی است که انسان آیات الهی را با روشنی تمام میبیند.
حسنی با بیان اینکه فیلسوف الهی نمیتواند به طبیعت بیتوجه باشد، اظهار کرد: وقتی فلاسفه دانش فلسفه را به دو بخش نظری و عملی تقسیم کردهاند، فلسفه نظری شامل مابعدالطبیعه و ریاضی و طبیعیات بود ولی در حکمت متعالیه ریاضیات به صورت کلی حذف شده است و تمرکز چندانی هم بر طبیعیات وجود ندارد و تا حدود زیادی کنار گذاشته شده است؛ تدبیر منزل و تدبیر مدن هم تا حدود زیادی کنار گذاشته شد، البته اخیرا با عنوان حکمت سیاسی متعالیه در حال احیا است؛ اخلاق متعالیه هم تا حدود زیادی با سلوک عرفانی آمیخته شد.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه حکمای متعالی متاخر در حوزه قم به مباحث نفس کمتوجهی کردهاند گرچه همواره آن را مبحثی فلسفی به حساب آوردهاند، اظهار کرد: در دو دهه اخیر برگشت به بحث نفس رونق گرفته است و در حال احیاست و آن بخش از طبیعیات مرتبط به معاد مورد توجه بوده و هست مانند حرکت جوهری در ذیل بحث معاد مورد بحث قرار گرفته است.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه ماهیت جسم طبیعی از ذیل بحث طبیعیات خارج شده و آن را در ذیل مباحث جوهر بردهاند، تصریح کرد: حرکت بحثی الهیاتی به معنای اعم شده است که قبلا این طور نبود؛ در سنت فلسفی قم در آثاری چون بدایه و آموزش فلسفه مباحث مرتبط با نفس کاملا حذف شده است؛ برخی مانند علامه حسنزاده آملی در دروس معرفهالنفس به صورت مستقل به آن پرداخته است یا حکمت صدرایی استاد عبودیت در جلد سوم به این بحث توجه کرده است؛ مؤسسه امام خمینی(ره) و برخی مؤسسات دیگر آثار خوبی در این زمینه ارائه کردهاند.
حسنی با طرح این پرسش که چرا سنت فلسفی قم این مباحث را از ذیل فلسفه خارج نکرد، اضافه کرد: فلسفه مرسوم در سنت فلسفی قم یا صدرایی یا نوصدرایی است، در این حکمت خیلی از مباحث الهیاتی معاد و ... وابسته به طبیعیات هستند به خصوص حرکت جوهری در این بحث قرار دارد و خود این مقدمیت دلیل کافی بود تا این مباحث را در خارج از عنوان طبیعیات و در ذیل مقدمه الهیات بررسی کنند گرچه در تعارض با طبیعیات جدید بینجامد و تلاشهایی هم برای رفع این تعارض صورت گرفته است از جمله تلاش شهید مطهری کوشش کرده است تا بین قانون اول نیوتن و این مسئله که حرکت بدون عامل و قابل نیست، رفع تعارض کند.
استاد فلسفه حوزه علمیه قم با بیان اینکه طبیعیات در بخشهای دیگر فلسفه نفوذ کرده است، ادامه داد: علامه مقولات عشر را با همین عنوان بحث کرده زیرا آن را از توابع مقولات ماهیت میداند، چوت جوهر و عرض را ماهیت دانسته است و میگوید اگر موجود در خارج موجود شود در موضوع موجود نمیشود. ولی علامه مصباح و استاد فیاضی جوهر و عرض را در ذیل مجرد و مادی بحث میکنند. علامه حسنزاده آملی تصریح میکند کل اسفار، الهیات است و با این بیان مقولات را از مباحث الهیات به شمار میآورد.
وی افزود: در سنت فلسفی مسلمین بحث نفس را جزء طبیعیات به شمار آوردهاند ولی سنت فلسفی قم با تبعیت از ملاصدرا آن را از ذیل طبیعیات بیرون آورده است که کار درستی هم هست ولی به هر حال کیف نفسانی بحث کوچکی از مباحث مقولات عشر است و از طرف دیگر در رویکرد علامه مصباح ایشان این بحث را در ذیل مجرد و مادی بحث کرده و عقل و نفس را در اینجا مورد توجه قرار داده است.
حسنی با اشاره به نظام حکمت صدرایی استاد عبودیت با بیان اینکه ایشان به مقولات عشر نپرداخته است، تصریح کرد: دلیل این مسئله شاید آن باشد که این مباحث را طبیعی قلمداد کرده است. استاد شیروانی هم فصلی را به مقولات و فصل دیگر را به جواهر اختصاص داده و به جواهر طبیعی فقط پرداخته است؛ ماهیت و احکام آن هم از آقای خادمی فقط به جواهر مادی پرداخته است، لذا اینکه مقولات عشر را در ذیل عنوان طبیعیات میدانیم قابل توجیه است.
استاد حوزه علمیه اضافه کرد: در علوم قدیم در ریاضی و فلسفه از فلکیات بحث میشد گرچه جهت بحث یکسان نبود؛ در ریاضی فلکیات را برای محاسبات اجرام آسمانی بحث میکردند و در فلسفه به ماهیت و غایت اجرام و ... پرداخته میشد. برخی بزرگان فقط تلاش کردهاند تا نگاهی تاریخی به این بحث داشته باشند مثلا علامه حسنزاده وقتی از افلاک بحث کرده تعبیراتی دارد که نشان میدهد او به طبیعیات جدید عنایت دارد. مثلا در باب حرکت اشیاء گفته است که سبب طبیعی و همان قوه جاذبه زمین است و این قوه به عنایت مبدا فعال است یا آورده است که امروزه ثابت شده است که حرکت عناصر بیش از صد تا است و به شیوه گذشتگان عناصر را چهارگانه میداند و تعلیقات ما هم بر این اساس است یا فاضل تونی که طبیعیات را بر مبنای طبیعیات قدیم آورده است، نگاه تاریخ به نظریات دارد و نه نگاه حقیقی.
حسنی اضافه کرد: علامه طباطبایی در بحث انواع مقولات قول مشائیون را قبول کرده است و نوشته که اعتبار بر استقراء است. الهیقمشهای هم صرفا اعراض 9گانه را به صورت استقراء نام برده و علامه مصباح و فیاضی هم آن را نقد نکردهاند. استاد عشاقی هم به عرصه طبیعیات نپرداخته است و در مواردی هم نظریات شاذی دارند. حکیم الهیقمشهای تمرکز بر مباحث هستیشناسی دارد، ولی تلاش کرده است تا ارتباطی بین مباحث هستیشناسی با الهیات به معنی خاص برقرار کند.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه مباحث معرفتشناسانه در بدایه و نهایه دیده نمیشود، گفت: علامه اساسا به نظریات جدید توجه نکرده است و فلاسفه مشاء و معتزله و ... رقبای او هستند، جز نقدی که بر نظریه اتمی وارد کرده است؛ علامه مصباح مسیر دیگری را رفته است و در بررسی جواهر جسمانی در نظریات رقیب به فلاسفه شرقی و غربی به صورت همزمان توجه کرده است. مثلا اشاره کرده است که عقل جوهر جسمانی را با تاخیر درک میکند یا عدد مفهوم ماهوی نیست و آن را اعتباری میداند. در تحلیل الهیقمشهای به روشنی میتوان روح نگرش قدمایی مانند ملاصدرا و ابن سینا دید ولی در آثار علامه مصباح خیر.
حسنی با بیان اینکه هرقدر زمان جلوتر رفته است سنت فلسفی قم در حوزه طبیعیات تحولات بیشتری را درک کرده است، گفت: یکی از مشکلات بحث طبیعیات در سنت فلسفی قم عدم توجه به نظریات رقیب معاصر یا غیر معاصر مطرح در غرب است؛ نظریات رقیب معاصر حتی غیر غربی هم مورد عنایت نبوده است و با توجه به اینکه نوصدرائیان در سنت فلسفی قم به وجود آمدهاند و توجه زیادی به فلسفه غرب ندارند، انتظار بیجایی است که از آنان بخواهیم این کار را انجام دهند، ولی عدم توجه به نظریات طبیعی جدید سبب بروز خطاهای فاحش و جدی در بین آنان شده است مثلا یکی از همین نوصدرائیون میگوید نور تبدیل به انرژی میشود در حالی که نور از اقسام انرژی است. یا مکررا تکرار میکنند ماده از تراکم انرژی به وجود میآید، ولی اصلا اینطور نیست بلکه در نظریه انیشتین از هم عرضی این دو سخن به میان آمده است و به معنای پیدایی ماده از انرژی نیست یا تفاوت میان نیرو و انرژی درک نشده است.
حسنی با بیان اینکه سنت فلسفی قم درک درستی از طبیعیات جدید ندارد، افزود: این عدم توجه موجب وقفه در موضوع طبیعیات میشود در حالی که در حوزه علوم انسانی این وقفه را نداریم و حکمت صدرایی توسعه خوبی هم در یکی دو دهه اخیر داشته است ولی در طبیعیات اینطور نیست. همچنین یکسری مبادی تجربی وارد مباحث فلسفی شده است و تعاریف قدیمی از تجربه را در فلسفه جدید شاهدیم در حالی که مورد انتقاد جدی بوده است، زیرا طبق این نظریات همه علوم جدید را باید غیرتجربی بدانیم و این سخن درستی نیست.
انتهای پیام