کد خبر: 4230230
تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۲:۳۴
حجت‌الاسلام حسین انصاریان:

آیت‌الله مستجابی کسوت روحانیت و پهلوانی را توامان دارد

حجت‌الاسلام والمسلمین حسین انصاریان ضمن اشاره به ماجرای طلبه شدن آیت‌الله مستجابی گفت: در آن روزگار ناامیدی، فرار عالمان و دوره‌ای که برخی دین را در آخر خط می‌دیدند، ایشان از یک خانواده معتبر ایرانی از تبار عالمان، فقیهان و سادات، شجاعت روحی به خرج داد و رفت طلبه شد.

به گزارش ایکنا، آیین نکوداشت آیت‌الله سید مرتضی مستجاب الدعواتی (مستجابی) از علمای ربانی و مردمی استان اصفهان و یار دیرین امام موسی صدر و نواب صفوی، یکشنبه ۱۴ مردادماه در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.

در این نشست حجت‌الاسلام والمسلمین حسین انصاریان، خطیب و مفسر قرآن سخنرانی کرد که گزیده سخنان وی را در ادامه می‌خوانیم؛

در روزگاری که غلام حلقه به گوش لندن، رضاخان بی‌سواد حملات عملی و زبانی به دین خدا، علما و فقها و خطبای شیعه و به خصوص به حوزه‌های علمیه که یادگار عالمان بزرگی چون شیخ طوسی بود را شروع کرد و بسیاری از عالمان و غیر عالمان را به ناامیدی نشاند، در حدی که برخی فقیهان و مجتهدان بزرگ برگشته از نجف و تحصیل‌کرده‌های ایران در مشهد و اصفهان و قم، در آن عرصه ناامیدی غلط و ابلیسی حوزه را رها کردند، لباس را کنار گذاشتند و برای اداره امور زندگی که خدا ضامنش بوده به اداره ثبت و آموزش و پرورش و دادگستری رضاخانی رفتند؛ در آن روزگار فرار عالمان و دوره‌ای که برخی دین را در آخر خط می‌دیدند، ایشان از یک خانواده معتبر ایرانی از تبار عالمان، فقیهان و سادات، شجاعت روحی به خرج داد و رفت طلبه شد. 

 

پهلوانی یعنی پهلوانی در دین و اعتقاد

کسی که در آن دوران با اشتیاق و علاقه و روح بلند و شجاعت برود طلبه بشود را باید پهلوان می‌دانستند. پهلوان هم بود. پهلوانی فقط به آثار ظاهر شده از بدن با ورزش‌های مختلف نیست. این پهلوانی که پهلوانی دینی و اعتقادی و الهی و ملکوتی است، پهلوانی است. یک زمان پیامبر(ص) جمعیتی را دیدند که دور یک پهلوان که سنگی را جابجا می‌کرد جمع شده بودند. پیامبر(ص) فرمودند پهلوان کسی است که حاکم بر نفس خویش است.

ایشان در آغاز جوانی، پهلوانی خودش را به میدان علم و حوزه و دین آورد و خود را به نقطه قابل قبولی رساند و در این گیرودار به عنوان جوانی از نجف‌برگشته با تشویق علامه امینی تشکیلات فداییان اسلام را سر پا کرد و اولین کاری که کرد این بود که کسروی کافر را برانداخت. این شخصیت با پایه‌گذاری آن جمعیت از جان گذشته، به یک مجتهد عظیم الشانی مثل آیت‌الله کاشانی می‌پیوندد که زیر نظر فقاهت کارش را برای مبارزه با عوامل استعمار انجام دهد. 

آیت‌الله مستجابی کسوت روحانیت و پهلوانی را باهم دارد

 

پناهندگی به حرم امیرالمومنین(ع)

ایشان در این مبارزات سرسخت همواره حضور داشت؛ مبارزاتی که بازی با جان بود. لذا در ملی شدن صنعت نفت و در برداشتن مهره‌های استعمار مانند رزم‌آرا شرکت کرد و کار مبارزه را به جایی رساند که ارتش و اطلاعات آن زمان، ایشان را با تعدادی از یاران محکوم به اعدام کرد و ایشان هم برای حفظ جان برای مبارزات بعدی به حرم ولی الله الاعظم، مظهر رحمت و علم و عدل و احسان و قدرت پروردگار، امیرالمومنین(ع) پناهنده می‌شود و در آنجا با مراجع بزرگی از جمله آیت‌الله العظمی اصفهانی زلفش گره می‌خورد.

یکی از علمای بزرگ نجف که سال‌های آخر عمرش در تهران بود مرا در مسجدش برای منبر دعوت کرد. ایشان که شاهد جریان بود برای من فرمود که از یکی از شهرهای بزرگ شیعه‌نشین هند از آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی یک مبلغ ورزیده خواستند و ایشان یک شخصیت ممتاز اثرگذاری را انتخاب کردند. ایشان هم قبول کرد سه سال به هند برود. سید به او فرمود من خرج رفتن و برگشتن و ماندنت را تقبل می‌کنم. این عالم بزرگ به مرحوم اصفهانی عرض کرد من می‌روم ولی از شما تبلیغ نمی‌کنم چون شما را اعلم نمی‌دانم، دیگری را اعلم نمی‌دانم. ایشان می‌فرمود آیت‌الله العظمی اصفهانی به پهنای صورتش اشک ریخت و به او فرمود من تو را برای تبلیغ دین می‌فرستم، نه تبلیغ ابوالحسن.

آیت‌الله مستجابی بعد از پناهندگی به امیرالمومنین(ع) با یکی از فرزندان شایسته از نسل او قلبش گره می‌خورد و نهایتا از مرحوم اصفهانی به اجازه اجتهاد نائل می‌شود و مبارزاتش را از همان جا شروع می‌کند تا زمانی که در ایران مبارزه شروع می‌شود و ایشان در مبارزه بعد از فوت آیت‌الله بروجردی شرکت می‌کند. سفرهای مهمی هم به کشورهای خارج به خصوص لبنان می‌روند و آنجا هم ارتباط نزدیکی با امام موسی صدر داشتند. 

وقتی انقلاب ملت ایران به پیروزی می‌نشیند ایشان همگام با انقلاب عمر پربرکت خودشان را ادامه می‌دهند و به خاطر مصرف نکردن سهم امام یک کار شرعی را شروع می‌کنند و دفتر اسناد رسمی می‌زنند و مورد اعتماد استان اصفهان قرار می‌گیرند. بعد که بازنشسته می‌شوند درباره مقدار ثروتی که خدا نصیب او کرده بود اندیشه می‌کنند که چکار کند تا این ثروت را به قیامت منتقل کنند. لذا منزل هزار متری اصفهانش را که خیلی باصفا بود تبدیل به درمانگاه می‌کنند که الآن یکی از مراکز مراجعه انواع بیماران است.

من در بیست سالی که با ایشان در ارتباط هستم گواهی می‌دهم ایشان در دست و دلبازی، خدمت به ضعیفان و پذیرفتن مهمانان، در کشور ما حاتم طائی هستند. همه اینها رسم پهلوانی روحی ایشان است. علاوه بر این به خاطر اخلاق نرمشان، به خاطر فروتنی و تواضعشان و به خاطر حفظ سلامت بدن به ورزش زورخانه‌ای هم پیوستند و بارها از وزارت ورزش به دریافت دانشنامه‌های ورزشی موفق شدند. ایشان دو نوع پهلوانی دارد؛ پهلوانی روحی که آثارش را عرض کردم که بسیاری قوی است و پهلوانی بدنی که آن هم بسیار قوی است. فکر نمی‌کنم ایشان جایگزینی در روحانیت شیعه داشته باشد.

انتهای پیام
captcha