تقویمها هفدهمین روز از مردادماه را بیصدا، حرف و حدیث اضافه به نام بلند و رسای «خبرنگار» فریاد میزنند. نامی که 364 روز از سال، بینام و نشان، نامها، نشانها و نشانیها را به مردم نشان میدهد و خود از «نشان» بودنش بینیاز است؛ هرکجا را بنگریم نشانهای از او روشن است. صبح را آغاز میکنیم و سراغی از خبری میگیریم، رادیو، تلویزیون و در روزگاری که هنوز پای اینترنت با تمام وجود به جانِ زندگیمان باز نشده بود، دکه روزنامهفروشی محلهمان و.. هر یک به نوعی نشانهای از بودن همهجانبه «خبرنگار» است. اما او ساکت، نجیب، شریف، پشتصحنه و آگاهانه «آگاه» میکند و همچنان میکوشد که رکن چهارم دموکراسی باشد. این بودن در همه جای زندگی و بینشانی در همه جای زندگی، برایش خبریست مبارک، راوی روزگار است و از شیرین و تلخها، خوب و بدها، درد و رنجها، گمشدگیها و سپس پیداییها مینویسد، از اینکه کجا و چگونه قیمتها از پایین به بالا میروند و جیبها را سرنگون میکنند، از اینکه باید برای خیلی از داشتنها، خیلی چیزها را از دست داد، مثل آرامشی که کاری به مسئولیتپذیری ندارد، هر کدام راه خود را میروند، مقام مسئول باید «مسئولیت» را بشناسد تا مردمش آرامش داشته باشند، او همان است که از بام تا شام پی رساندن این صداست؛ از مردم به مسئولان و از مسئولان به مردم. خوب که نگاه کنیم سختی و شیرینی عجین ایامش است و همچنان راسخ و ثابت قدم میدود، ساعتها از شب به روز و روز به شب به دوره میافتند و او میلی به شنیدن صدای پای دوان دوان ساعت ندارد. برای انجام کار، کارش به ساعتها وابسته نیست!
از او و رسم و آدابش نوشتن کار ساده و در عین حال پیچیدهایست. با این همه به این سطور بسنده میکنیم و قصه دیگری را آغاز. قصه امروز خبرنگاران با آنچه در روزگار کتاب، روزنامه، مجله و نگارندگان آن وجود داشت، بسیار متفاوت است. امروز تکنولوژی با سرعت غیرقابل پیشبینی، بیمجوز، ابلاغ و اعلام قبلی خودش را به جهان ما رسانده است. هوش مصنوعی با تمام قوا هوش و درک دیروز انسان را نادیده گرفته است و وارد زندگی انسانِ امروز و حتی انسانِ دیروز شده است. حالا اوست که تعیین میکند خبرنگار کیست و چه خبری ارزش دیده شدن دارد و کدام خبر از فرصت خواندن محروم! این قصه در نگاه اول برای اهالی علوم ارتباطات انسانی، اساتید و پیشکسوتان علم روزنامهنگاری داستان غمانگیزیست. ولی راه گریزی از آن نیست. آنان که عمری را به نقش و نگار آگاهی طی کردهاند اکنون آگاهانه در پی بررسی ظرفیتهای عیان و نهان تکنولوژی هستند، آسیبها و فرصتهایش را میشمارند و به بهرهمندی بیشتر و مؤثرتر از آن میاندیشند.
ایکنا به انگیزه روز خبرنگار و بررسی این موضوع به گفتوگو با یکی از بلندنامان حوزه آموزش روزنامهنگاری در ایران نشسته است. دکتر محمدمهدی فرقانی، استاد بازنشسته دانشگاه علامه طباطبایی و صاحب آثار ارزشمند ارتباطات اجتماعی در ایران در این گفتوگو به روشنی از وضعیت جهان رسانهای امروز، نقشها و کارکردهای روزنامهنگاری سنتی و روزنامهنگاری جایگزین اشاره کرده است. نکاتی که دانستن آن برای همه خبرنگاران در جهان متاورس واجب است و بیتردید راهی را برای زندگی مطلوبتر با این بُعد جدید زندگی انسان باز میکند. با ما همراه باشید:

ایکنا - استاد ارجمند! شما سالها درباره «جایگاه رسانههای سنتی» تحقیق کردهاید، نوشتهاید و در این زمینه صاحبنظر هستید. همانطور که میدانیم اکنون جهان رسانهای با یک جریان تولیدمحتوای رسانههای جایگزین روبهروست و هر مخاطبی امکان حضور در نقش شهروندخبرنگار و تولیدمحتوای رسانهای را دارد. به عبارتی ما در دوران رقابت جدی میان رسانههای جایگزین و رسانههای جدید زندگی میکنیم. رقابتی که هیچ رفاقتی در آن نیست و هر سوی طیف دیگری را نفی میکند. اغلب اوقات با مخاطبی روبهرو هستیم که سواد رسانهای ندارد و به خبری اکتفا میکند که صحت و سقم آن بررسی نشده است، اما سرعت بیشتری در انتشار خبر جریان را به نوعی به سود خود تمام میکند و نقش خبرنگاران حرفهای را نادیده میگیرد. به نظر شما این موضوع را باید چگونه تحلیل و بررسی کرد؟
این موضوعی که مطرح کردید، یک وجه مثبت و یک وجه منفی دارد و مثل هر دستاورد و پدیده تمدنی دیگر، کجکارکرد و کارکرد مثبت و مؤثر هم دارد. فضای مجازی دستاوردهای خیلی بیبدیلی داشته است؛ از جمله قدرت بخشیدن و توانمند کردن شهروندان، شهروندانی که فاقد صدا و تصویر بودند و دیده و شنیده نمیشدند. در سراسر جهان کم و بیش همینطور بوده است و حالا مردم صاحب صدا و تصویر هستند و میتوانند حرفشان را بیان کنند و این اتفاق بسیار مهمی در تاریخ جهان بوده است و ملتها را از یک سوژه منفعل به سوژه فعال تبدیل کرده و در نتیجه مدیریت چنین جامعهای دشوارتر از گذشته است، جامعهای که میبیند، میشنود و میخواند. البته ممکن است در این خواندن و دیدن و شنیدن، صداهای نادرستی هم وجود داشته باشد که قطعاً هم وجود دارد. بنابراین اصل این اتفاق مثبت است و به جز تحولات اقتصادی و سیاسی در حوزه اجتماعی و فرهنگی تحولات عظیم و مثبتی را به وجود آورده است و در کنار رسانههای سنتی یک رقابت مثبت و سازنده شکل گرفته است. تحمل هر رقیبی سخت است، اما به دلیل وجود رقابت، صنعت در غرب پیشرفت کرده است. رقابت در عین همکاری و همکاری در عین رقابت. شما میبینید گاهی شرکتها کوچک میشوند و شرکت بزرگتری را به وجود میآورند. گاهی یک شرکت بزرگ تجزیه و به چند شرکت کوچک تبدیل میشود. مثلاً دو شرکت ادغام شدند و شرکت سونی اریکسون را شکل دادند. این ادغامها یا تجزیهها رقابت و همکاری را به دنبال دارد و رقابت و همکاری باعث رشد میشود. همکاری همافزایی ایجاد میکند. رقابت نوعی تحرک جدیدی برای بهبود کیفیت و ارتقای آن است. در واقع این اتفاق به بهرهمند شدن شهروندان از مزایای رقابت و همکاری میانجامد.

در رسانههای جایگزین نیز کم و بیش این اتفاق افتاده است. اگر روزنامهنگاری ما تبدیل به پشت میزنشینی شده است، بخشی به دلیل این است که با یک کلیک میتوانید به صدها خبر دسترسی داشته باشید، بدون نیاز به چندین و چند خبرنگار در شهر. بنابراین کار رسانهای کمهزینه کرده و نیاز به نیروی انسانی را کمتر کرده است و حتی نیاز به تخصص، مهارت و آموزش را کمتر کرده است.
اما وجه منفی هم دارد به این دلیل که خبرنگار حرفهای یا رسانه میتواند کپیبردار شود و از مطالب فضای مجازی استفاده کند بدون اینکه به قول شما راجع به آن تحقیق و راستیآزمایی کرده باشد و ببیند چه بخشی درست است و چه بخشی درست نیست. در عین حال فضای مجازی تا حدی سانسور رسمی و خودسانسوری را کنار زده است. بخشی از فضای کنونی مطبوعات از فضای مجازی تأثیر پذیرفته است و اگر پابهپای آن حرکت نکند، عقب میماند و حذف میشود. بنابراین، این رقابت باعث شده است که رسانهها بیشتر تلاش کنند و روزآمد شوند و خودشان را با تحول تکنولوژی همراه کنند. همچنین، مخاطب مجبور نیست که از یک دکه روزنامهفروشی روزنامه بخرد، بلکه میتواند از خانهاش و با اتصال به اینترنت روزنامه دلخواهش را بخواند و میتواند همزمان با انتشار آن به نسخه دیجیتال همان روزنامه دسترسی داشته باشد.
در واقع این مزیتها غیرقابل انکارند و اما طبیعی است که در این فضا روزنامهنگاری حرفهای و سنتی تهدید شود. اگر روزنامهنگاری سنتی به ارزشهای واقعی خود مانند؛ مسئولیت اجتماعی، توجه به موضوعات و سوژههای تحقیقاتی مثل پایبندی به اخلاق حرفهای، صحت، درستی، جامعیت و حقیقت بازگردد، به نحوی که بتواند سرمایهای اجتماعی نزد مخاطبان برای خود ایجاد کند، میتواند به حیاتش ادامه دهد و اگر به این اصول پایبند نباشد، حتما حذف خواهد شد. ممکن است به طرزی بیرحمانه طبیعی تلقی شود، اما مثل گونههایی میمانند که نتوانستند خودشان را با طبیعت سازگار کنند و در نهایت حذف شدند. آنهایی که توانستند خودشان را انطباق دهند، ماندند و قویتر شدند. در حوزه رسانه هم همین اتفاق افتاده است و دوباره خواهد افتاد. رسانههای سنتی و روزنامهنگاران حرفهای ما بیش از هر چیز باید بر چند عنصر تمرکز کنند، گرچه علیرغم پشت سر گذاشتن 200 سال تاریخ روزنامهنگاری، روزنامهنگاری ما هیچگاه حرفهای نشده است و به همین سبب همه ما ضرر کردیم؛ دولتها و روزنامهنگاران و مردم همه از این موضوع زیان دیدهایم.
ایکنا - دلیل اصلی این حرفهای نشدن چیست؟
دلیل اصلی آن ساختار قدرت در جامعه و عدم شکلگیری ارکان روزنامهنگاری حرفهای است که شامل چهار رکن؛ استقلال حرفهای، تشکلهای صنفی فراگیر، آموزش تخصصی و اخلاق حرفهای میشود. ما فقط رکن «آموزش تخصصی» را داریم آن هم به نوعی نصفهنیمه. در مقاطعی بعضی از این رکنها مثل تشکلها بوده و بعد منحل شده، استقلال حرفهای هیچگاه نبوده و تا به امروز به طور رسمی و فراگیر یک منشور اخلاقی و حرفهای روزنامهنگاری نداریم. تشکلهای صنفی کارهایی را انجام دادند، اما منشور اخلاق صنفی و حرفهای نداریم. چرا؟ برای اینکه منشور حقوق حرفهای روزنامهنگاری نداریم. این اتفاقات باعث شده است که علیرغم روزنامهنگاری حرفهای نداشته باشیم، ولی با همین وضعیت روزنامهنگاری حرفهای به مفهوم اینکه واقعا روزنامهنگار جایگاه، حقوق و مسئولیتش را بشناسد، مطمئن به حفظ و رعایت آن باشد و بتواند به وظایف حرفهایاش عمل کند و در عین حال به عنوان یک حرفه بتواند از آن ارتزاق کند و مطمئن باشد که میتواند زندگی خود را اداره کند. شما چقدر بیکاری را در این فضا میبینید و حتی فقدان امنیت شغلی را به کسانی که مشغول کار هستند، القا میکند. همیشه حس نبود امنیت وجود دارد حتی اگر در عمل من مشغول کار باشم، نسبت به آیندهام اعتقاد و اطمینان ندارم. بنابراین، آنطور که باید دل به کار نمیدهم و مسئولیتم را به درستی انجام نمیدهم.
اگر روزنامهنگاری حرفهای بخواهد در این فضای رقابتی عقب نماند، باید بیش از همیشه به اصل جستوجو و بیان حقیقت عامل و پایبند باشد و مسئولیت اجتماعیاش را بشناسند و به آن عمل کند، اخلاق حرفهای را رعایت کند. در واقع باید جنبههای گم و ناپیدا و ناگفته واقعیتهای اجتماعی را برای مردم بیان کند و بیش از همه باید آزادی انجام وظایف حرفهایاش را در چارچوب قانونی که آن را تضمین میکند، داشته باشد.
ایکنا - توصیه اخلاقی و پدرانه شما در روز خبرنگار برای اهالی رسانه چیست؟
در مقام سرباز کوچکی همواره سعی کردهام که در کنار جامعه روزنامهنگاری کشور به هر شکلی که میتوانم، حرکت کنم، اما معتقدم هیچ گاه نباید شرافت حرفهای خود را به هیچ چیزی بفروشیم. عوامل بسیاری شرافت حرفهای را تهدید میکند، عوامل مادی، معنوی، حقوقی، قانونی و سیاسی و.... وقتی که وارد این عرصه میشویم باید یک تعهد و مسئولیت را ناگفته و نانوشته نسبت به جامعه پذیرفتیم. اصل مسئولیت این است که کرامت انسانی مردم حفظ شود، اصل آن مسئولیت این است که جز حقیقت نباید گفته نشود و... شاید ایدهآل به نظر برسد، اما یادمان باشد که یا وارد این حرفه نشویم و یا اگر وارد شدیم، پیشاپیش باید مسئولیتهای آن را بپذیریم. من این حرفه را مثل هر شغل دیگری نمیبینم که صرفاً جنبه اقتصادی داشته باشد. البته همه مشاغل قابل احترام هستند.
درست است که کار به انسان ارزش میدهد و کار روزنامهنگاری به روزنامهنگاری ارزش میدهد که به این اصول متعهد و پایبند باشد و همه ارزشهای روزنامهنگاری را میگیرد تا این اصول را زیر پا بگذارد. روزنامهنگاری منهای تعهد و مسئولیت اجتماعی «خیانت» است و با رعایت تعهد و مسئولیت اجتماعی «مقدس» است. ممکن است بگویند خیلی این تعریف دو سر طیف است و میانهای هم دارد، اما به باور من این دو صفتی که گفتم حقیقت ماجرای ماست، باید روی طیف حرکت کنیم، به طور نسبی در هر شرایطی هر کسی تلاش کند به آرمان انسانی خود وفادار و به اصل شرافت حرفهای باشد. شرافت حرفهای را به طور روشن و مشخص؛ شامل چه مواردی است؟ بیان حقیقت، پایبندی به حقوق شهروندان، نقد و نظارت بر قدرت، مرعوب نشدن. بیان آنها آسان و در عمل بسیار دشوار است و این را قبول دارم، اما به طور نسبی حداقل اگر من خیلی نمیتوانم خدمت کنم، خیانت نکنم. امیدوار همه ما صاحبان قلم اینگونه باشم.
ایکنا - بدین ترتیب میتوانیم مخاطبان وفاداری برای رسانه داشته باشیم؟
بله حتما؛ شکی نیست که مخاطبان وفادار در این شیوه رسانهای برقرار خواهند بود و دیگر نیازی نیست به طور مصنوعی مخاطب جذب کنیم و بخواهیم به دیگری بقبولانیم که تو باید به ما اعتماد کنی. این اتفاق در یک بستر طبیعی اتفاق میافتد نه با تبلیغ. تبلیغات در فضای مجازی و خرید مخاطب غیرواقعی که متأسفانه در برخی رسانههای مجازی مرسوم است، ممکن است مشکل آمار و ارقام را حل کند، اما واقعیت جامعه را دگرگون نمیکند.
گفتوگو از معصومه صبور
انتهای پیام