به گزارش ایکنا، صد و دهمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «پژوهشهای قرآنی» به صاحب امتیازی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «هنجارگریزی معنایی در سورههای زخرف و دخان»، «شخصیتپردازی در داستانکهای تکآیهای قرآن»، «واکاوی جلوههای اعجاز بیانی و زیباشناختی تکرار قصهها در قرآن»، «بررسی مفهومی و مصداقی واژههای «زینتهن» و «ما ظهر» در سوره نور و نقد دیدگاهها»، «نگرشی تحلیلی به مضمون «إِنِّی أُوتِیتُ الْقُرْآنَ وَمِثْلَهُ مَعَهُ»»، «آیۀ «سُکاری» و نقش محوری آن در تقابل دو نظریه حرمت دفعی و تدریجی شراب».
در چکیده مقاله «هنجارگریزی معنایی در سورههای زخرف و دخان» آمده است: «با ظهور مکتب فرمالیسم توسط زبانشناسان روسی، مباحثی چون آشناییزدایی، برجستهسازی و هنجارگریزی در نقد صورتگرا مطرح شد که طی آن، شکل و ساختار سخن ادبی از دیگر سخن، متمایز میشود؛ امری که سبب شده تکنیکهای هنری قرآن کریم بیشتر مورد توجه قرار گیرد. از این نظرگاه، قرآن با پرهیز از سخنان تکراری، کلیشهای و ملالآور، دست به ابتکار زده و با جابهجایی، حذف و جایگزینی کلماتی خاص، توانسته تا با رمزآلود ساختن کلام و درنتیجه طولانیشدن فرایند ادراک، حس کنجکاوی را در مخاطب برانگیخته و وی را به کشف مفاهیم نهفتهاش سوق دهد. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی نقش الفاظ در ایجاد هنجارگریزی بهمنظور القای مفاهیم خاص بپردازد. نتایج پژوهش نشان میدهد که ترکیبها و همنشینیهای غیر عادی (تشبیه، تجسید، حسآمیزی و تناقضنما) و جابهجایی و جانشینی صورتهای زبان (مجاز، استعاره)، منجر به خروج از هنجارهای دلالت و معنا گردیده و در نتیجه، فرایند ادراک پیام را با تأخیر مواجه نموده و زمینه تدبر در آیات را فراهم ساخته است. همچنین در سورههای زخرف و دخان، هر دو نوع مبالغه، یعنی مبالغه وصفی و مبالغه در صیغه دیده میشود که در گسترش و سیلان معنای مورد نظر، مفید واقع شده است.»
در طلیعه مقاله «شخصیتپردازی در داستانکهای تکآیهای قرآن» آمده است: «عنصر شخصیت بازتابدهنده اندیشه و عواطف نویسنده است. بررسی این عنصر در داستانکهای قرآنی، ما را در رسیدن به مقصود باریتعالی یاری میدهد. از سوی دیگر، داستانکهای تکآیهای از آن جهت که بسیار موجز است، مورد توجه قرار دارد. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل محتوا، به بررسی شیوههای شخصیتپردازی در داستانکهای تکآیهای پرداخته، بسامد هر یک و تکنیکهای مورد استفاده را استخراج نموده است. برای این کار ابتدا تعاریف و تقسیمبندیهای شخصیت ارائه شده و داستانکهای تکآیهای در دو ساحت انواع شخصیت (اصلی، فرعی، ایستا، پویا، مقابل و مخالف، نوعی و...) و تکنیکهای شخصیتپردازی (توصیف مستقیم و غیر مستقیم: گفتوگو، عمل، صحنهپردازی، نامگذاری) مورد واکاوی قرارگرفته است. نتایج پژوهش نشان میدهد که استفاده از شخصیتها، اغلب بسیار محدود است؛ بهگونهای که برخی تنها با یک شخصیت اصلی تشکیل شده، برخی دیگر علاوه بر آن، یک شخصیت مخالف یا شخصیت فرعی نیز مشاهده میشود. شخصیتپردازیها غیر مستقیم بوده که این شیوه، شخصیت را واقعیتر به تصویر میکشد که بهطور قطع، دارای تأثیر بیشتری میباشد. از میان تکنیکهای مختلف شخصیتپردازی غیر مستقیم، شیوههای گفتوگو، عمل، نامگذاری و توصیف عواطف، به ترتیب بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده است.»
در چکیده مقاله «واکاوی جلوههای اعجاز بیانی و زیباشناختی تکرار قصهها در قرآن» آمده است: «تکرار قصهها در قرآن از مسائلی است که موجب پرسشها و شبهههایی از سوی برخی خاورشناسان غیر مسلمان و مسمانان نواندیش گردیده است. آنها بهپندار خویش، تکرار قصهها در قرآن را لغو و در تعارض و ناسازگاری با فصاحت و بلاغت و اعجاز دانسته و تکرار را موجب اضطراب و تزلزل در اسلوب شمردهاند و بهدنبال آن، غیر وحیانی بودن قرآن را نتیجه گرفته و آن را ساخته ذهن شخص پیامبر اسلام(ص) معرفی کردهاند. با پژوهشهای سامانیافته اثبات میگردد که تکرارها در قرآن، بهویژه تکرار قصهها، نهتنها بیهوده و ملالآور و ناسازگار با فصاحت و بلاغت و اعجاز نیست، بلکه از فنون ادبی و محسنات کلام بهشمار میآید. تکرارهای قرآن حکیمانه بوده و با دلایل و اغراض خاص و همگام با اهداف سورهها تحقق میپذیرد. در بررسی موارد تکرار قصهها از نگاه اعجاز بیانی به این نتایج دست مییابیم: اعجاز در اوج فصاحت و بلاغت، زیباییهای تکرار، تکمیل تصویرهای یک داستان، نگاه به قصه از زاویههای گوناگون، تنوعبخشی به روشهای پیامرسانی، وجود نظم و انسجام قوی در قصههای مکرر و تبیین یک موضوع با الفاظ متفاوت و ... . در هر تکراری در داستانهای قرآن، یک یا چند غرض نهفته است که تکرار را به زیبایی موجه مینماید.»
انتهای پیام