به گزارش خبرنگار ایکنا، اولین پیشنشست علمی ششمین دوره همایش سواد فضای مجازی با عنوان «سواد فضای مجازی و تولید محتوای تخصصی» ۲۹ مردادماه با حضور سیدمحسن بنیهاشمی، دبیر علمی ششمین همایش سواد فضای مجازی، حمید ضیاییپرور، کارشناس رسانه و ارتباطات؛ حامد اسماعیلی، مدیر گروه سواد فضای مجازی مرکز توسعه فرهنگ و هنر در فضای مجازی، سیدحمیدرضا حسینیدانا، رئیس اندیشکده راهبردی رسانهها و فضای مجازی و سعید پورابوالقاسم، رئیس مرکز توسعه فرهنگ و هنر در فضای مجازی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) برگزار شد.
بخش اول نشست با تیتر «دست رسانههای خرد به سوی ابررسانه «قرآن» باشد» منتشر شد. در ادامه مشروح بخش دوم این نشست از نگاه مخاطبان میگذرد.
در ابتدای این نشست سیدحمیدرضا حسینیدانا، رئیس اندیشکده راهبردی رسانهها و فضای مجازی، خطاب به حمید ضیاییپرور سوالی مطرح کرد و گفت: با توجه به شرایط و فرهنگ کشورمان که با پدیدههای روز فضای مجازی و با چالشهای آن مواجهه نداشته است، آیا دو رویکرد متداول یعنی توانمند کردن کاربر یا کنترلگری میتواند راهحل اصلی حل این چالشها و مشکلات باشد؟ طی همایشهای گذشته به راهکاری در این زمینه رسیدهاید یا رویکرد سومی هم میتوان در این زمینه ارائه داد تا کاربران را به چشمانداز ایمنی برساند؟
حمید ضیاییپرور در پاسخ به این سؤال گفت: مرکز توسعه فرهنگ و هنر در فضای مجازی پیشران ارتقای دانش جدید در حوزه فضای مجازی در میان همه معاونتها و بخشهای تابعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. مثلاً در چند سال گذشته پروژههایی در رابطه با پدیدههای نوظهور و نوین از جمله هوش مصنوعی و تأثیر آن بر مأموریتهای تخصصی معاونتهای مطبوعاتی، فرهنگی، هنری و ... بررسی شد و نتایج آن در اختیار وزارت ارشاد قرار گرفت. طبیعتاً فعالیتهایی که در حوزه فضای مجازی و سواد رسانهای انجام میشود، ماحصل همایشها، گزارشها و ... است و به طور سیستماتیک در اختیار همه معاونتها و سازمانهای تخصصی وزارت ارشاد و همه دستگاههای ذیربط کشور قرار میگیرد و نقش پیشرانی مرکز توسعه، تبیین دانش جدید در این حوزهها و انتقال آن به سطوح مدیریتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده است.
وی افزود: در میان همه دستگاههای دولتی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به واسطه طرحهایی که در حوزه فضای مجازی اجرا کرده است، در ارزیابی مرکز ملی فضای مجازی، دستگاه برگزیده بوده است، دستگاهی که برای تحول دیجیتالی و توسعه فضای مجازی و کاربرد مثبت آن برنامه داشته و نیم نگاهی هم که به تنظیمگری وزارت ارشاد در حوزه سواد فضای مجازی داشتهاند، معطوف به عملکرد گذشته بوده است و بسیاری از دستگاهها در قبال تکالیفی که بر عهده آنها گذاشته شده است، یک خط گزارش یا برنامه ارائه ندادهاند؛ بنابراین وزارت ارشاد اهمیت این موضوع را زودتر از دیگر دستگاهها دریافته و دلیل آن هم این است که حوزه فرهنگ و هنر و رسانه، مأموریت اصلی وزارتخانه است و بسیاری از کنشگران این حوزه و فعالان فرهنگی و هنری، بر حوزه فضای مجازی تمرکز کردهاند. یعنی مؤسسات فرهنگی دیجیتال و محتواهای دیجیتال تولید شده که زمانی بر بستر سیدی، وبسایت و ... بود، تغییر بستر داده و اکنون در فضای مجازی تولید میشود و طبیعی است که وزارت ارشاد نقش خود را ایفا کند و گروهی هم که راهبری این نشستها و همایشها را برعهده داشته است با بهرهگیری از بدنه دانشگاهی، ارتباط میان دانشگاه و بخش اجرایی را تقویت کرده است.
ضیاییپرور در ادامه تصریح کرد: در سه دهه گذشته به طور مشخص دو راهبرد کلان در بین افراد، دستگاهها، گروهها، اساتید، گروههای فکری، مجامع، انجمنها و ... داشتهایم که همه اینها را میتوان به دو بخش تقسیم کرد. گروهی راهبرد سلبی در دستور کارشان بوده است و بعضی از این نهادها و تنظیمگران کاری جز راهبرد سلبی نمیدانند. متأسفانه در دو سه دهه گذشته این رویکرد به حوزههای فرهنگی نیز تسری پیدا کرده است. طبیعی است که بیشترین گرفتاریها و مشکلاتی که برای جامعه فرهنگی به وجود آمده است، ناشی از همین نگاه سلبی بوده است. در کمپین دکتر پزشکیان یکی از چالشهای اصلی که مطالبه مردم بود و باعث شد بخش زیادی از مردم پای صندوقهای رأی رفتند، چالش فیلترینگ بود. امروز در ایران همه پلتفرمهای شبکههای اجتماعی فیلتر است و کاربر به هیچ کدام از آنها دسترسی ندارد، شاید روزی فیلترینگ برای برخی از آنها قابل توجیه بود، اما اکنون این طور نیست و همه مردم از طریق فیلترشکنها به این شبکهها دسترسی دارند و فیلترینگ، ابزار فروش فیلترشکن توسط مافیای vpn در کشور شده است. به طوری که گفته میشود گردش مالی فیلترشکنها در کشور، بیش از ۸۰ همت(هزار میلیارد تومان) در سال است. براساس برخی اظهارنظرها، برخی کسانی که در امر فیلترینگ دخیل هستند و این گفتمان را پشتیبانی میکنند، خود فیلترشکن فروش هستند؛ بنابراین این سیاست باعث شده است، رویکرد غالب سلبی باشد؛ چراکه اتخاذ آن ساده است. در حوزه محدودسازی پهنای باند هم این نگاه سلبی بوده است که در ایران نسبت به کشور ترکیه، حداقل مصرف پهنای باند یک بیستم آنهاست، یعنی کاربر اینترنت در ایران محدود شده است. در حالی که متوسط پهنای باند در دنیا ۵۰ مگابیت بر ثانیه است.
وی تأکید کرد: راهبرد سلبی در ایران طی دهههای اخیر با قدرت، مانور داده و از همه ابزارهایش استفاده کرده است، اما در مقابل این راهبرد، راهبرد ایجابی هم وجود دارد که وزارت ارشاد براساس قانونی که تأسیس شده است، متولی حمایت از فعالیتهای فرهنگی سالم، ایرانی و اسلامی است و این مأموریتها در هیچ سازمان دیگری نیامده است. در واقع سیاست ایجابی بر تولید محتوای فاخر، سالم و ایمن، حمایت از پلتفرمهای بومی، ایجاد کمپین ارتقای سواد رسانهای و ... تأکید دارد. امروز فضای مجازی، ابزار کسب و کار، معیشت و زندگی مردم است و فقط در فضای اینستاگرام، بیش از سه میلیون شغل ایرانی ایجاد شده است. این فضا خاصیتهای دیگری از انتقال دانش گرفته تا تقویت مهارت، سرگرمی، تبلیغات و ... نیز دارد که در غیاب کارکرد سرگرمی رسانههای سنتی، جای آنها را پر کرده است.
این کارشناس رسانه و ارتباطات در ادامه بیان کرد: سواد فضای مجازی باید در سه حوزه «استفاده» یعنی نوع استفاده ایجابی و صحیح از جمله سرگرمی، تعامل و کسب و کار، حوزه «نقد» یعنی شناساندن سره از ناسره و «تولید محتوای سالم، ایمن و فاخر» برای ارتقای داشتههای فرهنگی مورد تأکید قرار گیرد. ایران اسلامی در حوزه محتوا، یک ابرقدرت است و هر یک از گنجینههای فرهنگی آن از جمله قرآن، نهجالبلاغه، کلیله و دمنه، مثنوی معنوی و ... میتوانند سرچشمههای تولید انواع بازیهای رایانهای، سناریوها، پلتفرمها، ابزارها و ... باشد که ما به این مسئله توجه نکردهایم. در واقع تولید و بازپروری این محتوا با روشهای قدیمی مؤثر نیست و باید با شیوههای جدید و متناسب با ذائقه مخاطبان باشد.
حسینیدانا در ادامه خطاب به حامد اسماعیلی، مدیر گروه سواد فضای مجازی مرکز توسعه فرهنگ و هنر در فضای مجازی با بیان اینکه با رویکرد سلبی و ایجابی، عدهای میتوانند خود را از ناملایمتها، آسیبها و تهدیدهای این موضوع به دور نگاه دارند و یا کمک کنند، فرهنگ کمتر آسیب ببیند اما برای کاربران که نه توانمند شدهاند و نه توانستهاند از سازوکارهای ایجاد شده، به خوبی استفاده کنند، این افراد گاهی در تولید محتوا، نیاز به راستیآزمایی دارند. با وجود اینکه وزارت ارشاد سامانه راستیآزمایی ایجاد کرده تا به عنوان یک مرجع رسمی ایرانی با پشتوانه فرهنگ ایرانی به کاربر کمک کند تا در این فضا رفتار مناسبتر و ایمنتری داشته باشد، اما در سالهای اخیر، این سامانه همگانی نیست و حتی برخی، از وجود چنین سامانهای مطلع نیستند. چرا این سامانه همگانی نشده یا نتوانسته گسترش یابد؟
حامد اسماعیلی در رابطه با این مسئله گفت: مرکز توسعه فرهنگ و هنر در فضای مجازی از سال گذشته، یکسری اقدامات را در راستای معرفی محتواهای فضای مجازی از سالهای گذشته آغاز کرده و آن سرویس «شامد» است که طی آن مشخص میشود یک صفحه، سایت، اپلیکیشن و ... احراز هویت شده است و مسئول سایت نیز قابل شناسایی است تا اگر کسی قصد خرید از سایت داشت، با چک کردن کد شامد، مطمئن شود که معتبر است یا خیر. این سامانه در راستای استفاده ایمن از فضای مجازی و جلوگیری از کلاهبرداریهای اینترنتی است و در حال حاضر این سرویس در سایتها، اپلیکیشنها و ... وجود دارد و مشخص میکند صاحب آن بستر، احراز هویت شده است.
وی افزود: سامانه «راستی» نیز در راستای پیشگیری از نشر محتوای خبری جعلی است که در دولت دوازدهم آغاز شد و از سوی سایتهای گوناگون تست شد. در این سامانه کاربر میتوانست از صحیح و نادرست بودن هر خبری که در فضای مجازی است، مطلع شود تا در صورت نادرست بودن به دستگاه مربوط ارجاع داده شود و کمتر از ۲۴ ساعت به آن پاسخ داده میشد که درست یا نادرست است. در دولت سیزدهم به دلیل تغییرات مدیریتی، بین عملیاتیسازی و عمومیسازی این سامانه وقفه افتاد و اکنون در حال بررسی است. با توجه به اینکه مرکز توسعه فرهنگ و هنر در فضای مجازی متولی آن نیست و ما به عنوان راهبر، این سامانه را ایجاد کردیم، امیدوارم در دولت جدید، این سامانه کار خود را آغاز کند و به بهرهبرداری برسد و کاربران بتوانند از آن استفاده کنند.
ضیاییپرور نیز در این زمینه گفت: اساساً سامانهها نباید از سوی دولتها راهاندازی شوند و اساس این کار اشتباه است، چون فرایند فکتچکینگ، یک فرایند دائمی و جریاندار است و نمیتواند از سوی نهاد حاکمیتی اجرا شود. این سامانهها دارای تحریریهای شبیه تحریریه روزنامه هستند و همانطور که یک مؤسسه مطبوعاتی شکل میگیرد، یک مؤسسه فکتچکینگ هم میتواند تشکیل شود و اینکه این مؤسسه چقدر میتواند توانمند و فراگیر باشد، بستگی به مدل تجاری آن دارد. در خلأ این سامانه، ابتدا یک سامانه راستیآزمایی ایرانی مقیم خارج از کشور با عنوان «فکتنامه» راه افتاد که فیلتر شد. در حالی که این سامانه بیش از ۳ هزار خبر جعلی را در دوره کرونا فکت چکینگ و اطلاعرسانی کرد. سامانه «فکتیار» را هم یک کار مثبت میدانم، این سامانه هم محدودیتهایی دارد. عملکرد این دو سامانه، در مجموع به نفع مردم و سواد رسانهای بوده است و اگر وزارت ارشاد میخواهد، کاری بکند، باید از مؤسسههایی که توانایی راهاندازی فکت چکینگ دارند، حمایت کند.
حسینیدانا در ادامه خطاب به سعید پورابوالقاسم، رئیس مرکز توسعه فرهنگ و هنر در فضای مجازی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: با توجه به دغدغه مرکز توسعه فرهنگ و هنر در فضای مجازی نسبت به گسترش سواد فضای مجازی و اقداماتی که از سوی مرکز یا در همکاری با دانشگاهها انجام شده است، رسانهها و دانشگاهها یا فعالان فضای مجازی به عنوان بازوان این مرکز چه کمکی میتوانند کنند تا برخی از کارهای بر زمین مانده یا مسائل موجود در حوزه فضای مجازی حل شود تا در بحث راهبری بتوانیم به افقهای مورد نظر برسیم و یک گام رو به جلو برداریم؟
پورابوالقاسم با بیان اینکه نگاه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایجابی است و سعی دارد اقناع کند، آموزش دهد و سپس راهبری کند، ادامه داد: پویشها، جشنوارهها، همایشهای برگزار شده در همین راستا بوده است تا بتوانیم با تولید محتوای فاخر، جریانساز باشیم؛ چراکه با فرهنگسازی و سیاستگذاری میتوانیم بسیاری از مسائل و چالشها را رفع کنیم و به اهداف خود در حوزه سواد فضای مجازی، سواد رسانهای و سواد هوش مصنوعی برسیم.
وی ادامه داد: مرکز توسعه فرهنگ و هنر در فضای مجازی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مأمور ارتقای سواد فضای مجازی کشور است. این مرکز بهعنوان متولی اصلی فضای مجازی، مسئولیت تنظیمگری همه امور مرتبط با فضای مجازی از جمله سواد رسانهای و مجازی را بر عهده دارد و ابلاغیهها و مکاتبات مکرر مرکز ملی فضای مجازی با وزارت متبوع در ارتباط با سواد رسانهای نشان میدهد که این مرکز، در واقع تنظیم¬کننده اصلی فضای مجازی در کشور است.
وی با بیان اینکه موضوع سواد رسانهای موضوعی فراگیر بوده و با تحولات فضای مجازی، اکنون مفهوم سواد رسانهای به سواد فضای مجازی تغییر پیدا کرده، گفت: مرکز ملی فضای مجازی در حال تدوین سند جامع سواد مجازی است. موضوع سواد رسانهای و سواد فضای مجازی، از سال 1392 در دستورکار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار دارد و در 10 سال گذشته، در تمام نشستهای مرکز ملی فضای مجازی و نهادهای بالادستی و تصمیمگیری درباره سواد رسانهای و سواد فضای مجازی، مرکز توسعه فرهنگ و هنر در فضای مجازی به عنوان نماینده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حضور داشته است. این مرکز تاکنون به برگزاری همایشهای علمی سواد رسانهای (با موضوعات مسئولیت اجتماعی، خانواده، حکمرانی نوین و اخبار جعلی) و نشستهای فعالان سواد رسانهای با مشارکت دانشگاههای برجسته کشور و انجمنهای ذیربط اقدام کرده و شبکهای از فعالان و استادان و صاحبنظران سواد فضای مجازی ایجاد کرده است.
وی به فعالیت سامانه راستیآزمایی اشاره کرد و گفت: این سامانه نتوانست آن طور که باید به فعالیت خود ادامه دهد؛ از این رو سامانههای خصوصی راهاندازی شدند که اغلب در خارج از کشور فعالیت میکنند و تعدادی از مؤسسات نیز به صورت خودجوش در این زمینه اقدام کردهاند. سامانه راستیآزمایی، حدود ۲۴ ساعت زمان میبرد تا به درخواستهای راستیآزمایی پاسخ دهد که برخی از سامانههای دیگر بسیار سریعتر این کار را انجام میدهند، بنابراین سرعت عامل مهمی است که اگر مورد توجه نباشد، موفقیتآمیز نخواهد بود.
پورابوالقاسم ادامه داد: تمام تلاشمان را میکنیم که به کمک اساتید دانشگاهها، گسستی که در حوزه سواد رسانهای و سواد فضای مجازی وجود دارد را رفع کنیم و به همبستگی و همافزایی برسیم. یکی از تسریعکنندگان این حوزه، دانشگاهها هستند که هر چقدر در این زمینه عملکرد سریعتر و بهتری داشته باشند، میتوان خروجی بهتری داشت.
رئیس مرکز توسعه فرهنگ و هنر در فضای مجازی ادامه داد: ما سیاستگذاری و تولید محتوا میکنیم، اما چند درصد از جامعه آن را دریافت میکنند و چند درصد از آنها میدانند که ما در حوزه آسیبهای اجتماعی، کودک و نوجوان و اخبار جعلی هم فعالیت میکنیم؟ بیش از ۵ هزار محتوا تولید کردیم که باید به لایههای کف جامعه برسد. با وجود اینکه در استانهای گوناگون در رابطه با موضوع سواد رسانهای و سواد فضای مجازی فعالیت میشود، اما به نظر میرسد باید این مسئله با پشتوانه علمی دانشگاهها همراه باشد و با ساماندهی، فراگیرتر شود چون مرجعیت نخبگانی میتواند تأثیرگذار باشد.
در ادامه حسینیدانا خطاب به بنیهاشمی، دبیر ششمین همایش سواد فضای مجازی گفت: در کمیته علمی و ارتباطی که با پژوهشگران و دانشگاهها دارید، میتوان روی این مسائل کار و کمک کرد تا سواد فضای مجازی و سواد رسانهای گسترش یابد. انبوهی از این چالشها، مسائل و مشکلات، نیازمند راهبرد ملی است تا برنامهها، هزینهها، طرحها و سیاستها تجمیع و مشکلات رفع شود. اقداماتی که انجام میشود نیازمند گزارشهای نوبهای، جمعی و ملی است تا بازخوردها دریافت و وضعیتسنجی شود و دانشگاهها میتوانند کمک کنند تا به نتایج مثبتی دست پیدا کنیم. فرهنگ عظیم ایرانی و اسلامی میتواند موتور محرکهای برای نوآوری در رویکردهایی باشد تا زودتر به حل مسئله برسیم. امیدوارم در ادامه نشستها بتوانیم این مسائل را پیگیری کنیم. بنابراین یک جمعبندی از موضوعاتی که مطرح شد، بفرمایید.
بنیهاشمی گفت: سواد رسانهای و سواد فضای مجازی، تکلیف هر شخص حقیقی و حقوقی است. موضوعی وارد تمدن بشری شده است که باید بشناسیم. در واقع باید در حوزه رسانه و فضای مجازی چند مسئله را مورد توجه قرار دهیم؛ این حوزه به طور روزافزون اعتیاد رسانهای را افزایش میدهد. اعتیاد رسانهای، درونگرایی منفی و بیمارگونه را برای انسان ایجاد میکند. یعنی ما در بعضی از نسلها میبینیم که در سلام کردن معمولی و ارتباط برقرار کردن طبیعی دچار اختلال هستند. یادمان باشد بسیاری از کسانی که در این نشست حضور دارند، بخشی از عمرشان را در حوزه غیردیجیتال زندگی کردهاند، ولی نسلی که متولد میشود، همه عمرش را با فضای دیجیتالی درگیر میشود و زندگی میکند. در کنار اجزاء بسیار زیادی که سواد رسانهای دارد دارد، باید به سه محور مهم فرهنگی بودن، خلاق بودن و انتقادی بودن که در جوامع بینالمللی مدنظر است نیز توجه داشت.
وی افزود: چرا سواد رسانهای باید بومی و فرهنگی باشد؟ به این دلیل که تولید رسانهای، بومی است و هر وقت تولید رسانهای، معادل با تولید رسانهای افریقا یا آلمان یا هر کشور دیگری شد، آن وقت سواد رسانهای میتواند معادل با همان کشور باشد. تولید رسانهای ما متفاوت است، چون اندیشه فرهنگی ما متفاوت است و به هیچ کسی هم نمیخواهیم توهین کنیم. ما با اعتیاد رسانهای سروکار داریم و به ازای اعتیاد رسانهای با پدیده بسیار مهم ذائقه رسانهای مواجه هستیم، ذائقه رسانهای، اگر به درستی مدیریت شود، میتواند فرهنگ یک جامعه را مدیریت کند. اینجاست که رژیم مصرف و تربیت سواد رسانهای مطرح میشود و تکلیف هر شخص حقیقی و حقوقی اعم از والدین، معلم، دستگاههای حقوقی و ... مشخص است و اگر دستگاههای ادارات مختلف نسبت به کارکنان خود متعهد باشند و این را پدیدهای نوین و تکلیفی بدانند، از بار فشارهای سنگینی که بر جامعه است، کاسته میشود.
دبیر ششمین همایش سواد فضای مجازی تصریح کرد: این نشست و سایر نشستهای آینده برای این است که سرزمین ایران را مستقل و مبتنی بر فرهنگ ایران زمین به سوی سواد تعالی بخش رسانهای ببریم. به امید اینکه در جلساتی که حضور مییابیم، خیال نکنیم کسی صدای ما را نمیشنود و این موضوع را برای ابد ترک کنیم. اکنون مسائلی مد و معمول شده است که تأسفآور است، وقتی در مهمانی هستیم، همه سرشان در گوشی است، وقتی به کودک حرف میزنید، مشغول بازی با گوشی است، چه اتفاقی برای ما افتاده است و چه بر سر آینده فرهنگ ایران خواهد آمد؟
وی تأکید کرد: باید صیانت به شکل درونی باشد، این موضوع مورد تأکید دین، آئین و فرهنگ ایرانی و اسلامی نیز هست. هر چه این صیانت و حفاظت درونیتر شود، قویتر خواهیم شود و هر چه بیرونیتر باشد، مسئولیت درونی را تنزل میدهیم.
معصومه صبور، سردبیر ایکنا نیز در ادامه این نشست ضمن ارائه پیشنهادی به دستاندرکاران این همایش گفت: به نظر میرسد علما و عقلای حوزه ارتباطات و سواد رسانهای از سویی و اصحاب رسانهها از سوی دیگر علاقهمندند مباحث حوزه سواد رسانهای و فضای مجازی از فضای علمی و تخصصی که دسترس آن محدود به خواص و متخصصان این علم است به سطح بهرهمندی عموم مردم و رسانهای شدن، منتهی شود. این مهم برای عملیاتی شدن، نیازمند تصمیمهایی در روند برگزاری همایش و نگاه اصحاب خرد علم ارتباطات به نقش مؤثر رسانههای الکترونیک است.
وی ادامه داد: در محورهای همایش «سواد فضای مجازی»، بخش مقالات وجود دارد و به نظر میرسد جای «گفتوگوهای عمیق رسانهای» به منظور تبیین مباحث مهمی چون هوش مصنوعی و انسان امروز، متاورس و زندگی در دنیای مدرن، سواد مجازی و استفاده درست از فضای مجازی و... در آن خالی است. برای مثال اگر یک مقاله از دکتر یونس شکرخواه درباره هوش مصنوعی در این همایش داشته باشید، نوعی از پردازش رسانهای ایجاد میشود و اگر یک خبرنگار با ایشان گفتوگویی عمیق انجام دهد و آن گفتوگو به خوبی رسانهای شود؛ برآورد دیگری به لحاظ فهم مخاطب ایجاد خواهد شد؛ با این تعریف به نظر میرسد گشودن عنوانی چون «گفتوگوی عمیق» به گشودن پنجره های جدیدی پیش روی مخاطب عمومی نیز مؤثر باشد.
صبور افزود: ایکنا مفتخر است در راستای رسالت فرهنگی و رسانهای خود و در کنار پرداخت به موضوعات مهمی چون ادبیات و مفاهیم انسانساز قرآنی به موضوع آگاهیبخشی برای مخاطب امروز نیز توجه میکند و گاهی این آگاهیها به دلیل توجه ویژه اهالی رسانه به موضوعاتی چون سیاست، اقتصاد و.. در روزگار ما کم و محدود میشود. متأسفانه ما امروز در رسانههایمان روایتهای جذاب برای زندگی بهتر مردم نمینویسیم و شاید به همین دلیل کم و کمتر خوانده میشویم. از این رو به نظر میرسد باید به این موضوع بها دهیم و شاید مطلوب باشد در این دسته همایشها و جشنوارههایی که با موضوع رسانه و سواد رسانهای برگزار میشود، کارگروه ویژهای را به این موضوع اختصاص دهیم تا رسانهها متوجه اهمیت گفتوگوهای عمیق شوند.
سردبیر ایکنا تصریح کرد: فرصت رسانههای دیجیتال برای ظرفیت نشر گفتوگوهای عمیق را مغتنم بشماریم و از اخبار سخت کمی رها شویم. در ایکنا از میزبانی برای گفتوگوهای عمیق فرهنگی در حوزه سواد فضای مجازی و انسان امروز استقبال میکنیم و امیدواریم محصول این گفتوگوها در کنار برگزاری همایشهای علمی در این زمینه متوجه آگاهیهای بیشتر مخاطب و نجات او از اخبار غیرموثق و نادرست باشد.
بنیهاشمی این پیشنهاد را مثبت ارزیابی کرد و گفت: در این راستا بنا داریم کارگاههای تخصصی برگزار کنیم. همچنین از ایکنا به عنوان یکی از بازوهای رسانهای همایش دعوت به همکاری و همفکری داریم. در واقع ما در حال ساخت دژی هستیم و هرچه یار بیشتری اضافه شود، باز هم کم است. از رسانهها دعوت میکنیم که به این حوزه ورود کنند.
گزارش از سمیه قربانی
انتهای پیام