کد خبر: 4239740
تاریخ انتشار : ۰۹ مهر ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۶
در سوگواره ادبی «سید شهید» بیان شد:

نصر خداست آیت فتح قریب ما

جمعی از شاعران پارسی‌زبان ایران، هندوستان، افغانستان و پاکستان با برگزاری سوگواره ادبی «سید شهید»، با زبان شعر به ادای دین و گرامیداشت یاد و خاطره فرمانده حزب‌الله، سید مقاومت شهید حسن نصرالله(رض) پرداختند.

به گزارش ایکنا؛ سوگواره ادبی «سید شهید» شامگاه هشتم مهر با حضور جمعی از شاعران پارسی‌زبان ایران، هندوستان، افغانستان و پاکستان با مدیریت علیرضا قزوه و اجرای سیدمسعود علوی‌تبار به میزبانی گروه بین‌المللی هندیران برگزار شد.

سیدمسعود علوی‌تبار؛ شاعر و فعال فرهنگی در ابتدای این نشست ضمن عرض تسلیت و محکوم کردن اقدام بزدلانه اسرائیل در پی به شهادت رساندن سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان گفت: بدون شک مقاومت با شهادت رهبران و فرماندهان خود نه تنها از بین نخواهد رفت بلکه با صلابت‌تر و مقاوم‌تر از همیشه پای برجا خواهد ماند. سربازان مقاومت می‌دانند سرنوشت محتوم آنان به یکی از دو شاهراه شهادت و یا پیروزی ختم خواهد شد. برای کسانی که شهادت را محبوب خود می‌دانند و عاشقانه به سمت آن می‌روند، شهادت موهبتی الهی است که با دعا آن را از بارگاه حضرت احدیت خواهانند.

علوی‌تبار تصریح کرد: ترور و شهادت سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان اقدامی وحشیانه، مذموم و از روی انفعال بود که به یقین این جنایات پی در پی بنیامین نتانیاهو، افسارگسیختگی و حرکات منفعلانه او بدون پاسخ و مجازات باقی نخواهد ماند.

وی در پایان بیان داشت: شهید آزاده، سیدحسن نصرالله نه‌تنها در لبنان و برای فلسطین بر ضد رژیم صهیونیستی، بلکه در عراق و در سوریه علیه تروریست‌های داعش و نیروهای اشغالگر ائتلاف آمریکا تا آنجا که در توان داشت به مبارزان جبهه مقاومت کمک کرد. پرورش‌یافتگان مکتب مقاومت همه بدین‌گونه‌ هستند کما اینکه حاج قاسم، ابومهدی المهندس و دیگر سربازان این مکتب به همین شکل عمر خود را تا لحظه شهادت در این کار مصروف داشتند.

سید ما شهید لبنان شد

در این برنامه که با بداهه‌نویسی مسعود ربانی همراه بود شاعرانی همچون علیرضا قزوه، ایرج قنبری، کمیل کاشانی، شعبان کرم‌دخت، سیدمسعود علوی‌تبار، مهدی باقرخان، محمد عشرت‌صغیر، محمدمهدی عبداللهی، سیداحمد حسینی‌توچای، سیدتصور مهدی، علی مزمل، سیداعلا امیری، عمادالدین ربانی، نغمه مستشارنظامی، عالیه مهربانی، فائزه زرافشان، طیبه عباسی، فرزانه قربانی، آسیه مرادپور، سارا رمضانی، سیده‌کبری حسینی‌بلخی، صبافیروزی، خدیجه دیلمی و ام‌البنین بهرامی حضور داشتند.

در ادامه به مرور برخی از اشعار قرائت شده در این سوگواره می‌پردازیم.

آه بیروت سیب سرخت کو

چه شد آن آفتاب خندانت

زیر خاکستر است پیکر عشق

زنده ماندی تو با شهیدانت

آه بیروت، از دل باروت

خیل ققنوس‌ها بر آمده است

در غم عاشقان خفته به خون

آه فانوس‌ها در آمده است

سید ما بهار لبنان بود

سید ما شهید لبنان شد

قلب تهران شکست در غم او

در غمش کوچه غرق باران شد

الوداع ای مجاهد نستوه

الوداع ای یل رجز خوانده

الوداع ای شهید قدس شریف

تا سحرگاه یک قدم مانده

حاج قاسم! رسیده مهمانی

که دلش تنگ چشم‌های تو بود

خنده‌اش از غم جهان می‌کاست

چشم او رنگ چشم‌های تو بود

آه سید کنار پیکر تو

روضه قتلگاه را دیدم

دود برخاست از در و دیوار

سوختم خیمه‌گاه را دیدم

الوداع ای مجاهد نستوه

الوداع ای یل رجز خوانده

الوداع ای شهید قدس شریف

تا سحرگاه یک قدم مانده

سروده: نغمه مستشارنظامی

 

در امتداد راه شهیدان شهید شد

جان داد عاشقانه به جانان شهید شد

«سید حسن» سلاله نسل مقاومت

در اقتدا به شاه شهیدان شهید شد

پیمانه نوش باده ناب الست بود

دلداده‌ای که بر سر پیمان شهید شد

دلتنگ حاج قاسم و یاران رفته بود

در اشتیاق وصل، سر افشان شهید شد

ختم به خیر شد به خدا زندگی او

سرشار از حقیقت ایمان شهید شد

(هرگز نمیرد او که دلش زنده شد به عشق)

مردی که در میانه میدان شهید شد

(در راه دوست کشته شدن آرزوی ماست)

مانند این شهید، فراوان شهید شد

نصر خداست آیت فتح قریب ما

مظلوم اگرچه سید لبنان شهید شد

سروده: کمیل کاشانی

نصر خداست آیت فتح قریب ما

در سوز جگر سوختگان، ساز شگفتی است

این مزرعه در رویش آواز شگفتی است

ققنوس‌تر از پیش به آتش زد و برخاست

در آخر اسفند سرآغاز شگفتی است

گفتند که خاکستری از لاله به جا ماند

در مرگ شهیدانه چه ایجاز شگفتی است

آن سرو سرافراز سری باخته در عشق

سر رفتن پیمانه، سرانداز شگفتی است

موسی شدی از نیل گذر کردی و فردا

بیروت تماشاگه اعجاز شگفتی است

خون تو مگر حل کند این مسئله‌ها را

در پرده این حادثه‌ها راز شگفتی است

وقتش شده سی مرغ رها بال بگیرند

تا قاف شب قدس چه پرواز شگفتی است

آواز گلی می‌رسد از آن سوی دیوار

فصلی که به راه است سرآغاز شگفتی است

سروده: عالیه مهرابی

 

مردی به خدا! به هر وجوهی ای مرد

بشکوه و شگرف و با شکوهی ای مرد

این قوم چرا تو را نداند چون کوه!

هشتاد و سه تن بمب! که کوهی ای مرد

سروده: سیدمسعود علوی‌تبار

 

چشم گلدسته شهر از غمتان می‌گرید

رفتی و ماذنه هم جای اذان می‌گرید

با تو و خنده سرخ تو بهاری می‌شد

سیب لبنان که در آغوش خزان می‌گرید

پدر امت مظلوم، ابو هادی جان

چشم بیروت تو با پیر و جوان می‌گرید

آه از رجعت سرخ تو به جوش آمده است

این همه خون که میان شریان می‌گرید

با پر و بال شهادت به کجا رفتی که

آسمان از غم تو مویه کنان می‌گرید

انفجار از تو گذشت و وسط رقص جنون

تن صد پاره ی تو با هیجان می‌گرید

آیه «نصرُ من الله» شده ورد لبش

کودک غزه اگر در خفقان می گرید

سروده: فرزانه قربانی

 

با توام، با تو، همچنان سید

چشم وا کن در این میان سید

روزگار شکستن بت‌هاست

بیشتر پیش ما بمان سید

مهر و سجاده‌ی تو می‌گوید

می‌رسد لحظه اذان سید

از تریبون بیقراری‌ها

خطبه دیگری بخوان سید

زود با جان مهربان رفتی

به تماشای آسمان سید

تو نماد مقاومت بودی

ماند از تو همین نشان سید

خون مظلوم تو چراغی شد

در شب تیره‌ی جهان سید

وعده‌ روشنی‌ست، «نصرالّله»

در کتاب شریف‌مان سید

من به آینده‌ام یقین دارم

می‌رسد صاحب الزمان سید

سروده: شعبان کرم‌دخت

نصر خداست آیت فتح قریب ما

میان دشت مصیبت چو رهنورد شدیم

نه اهل یأس؛ ولی اهل زخم و درد شدیم

به باغ و گلشن بیروت با جدایی تو

خزان رسیده و مانند برگ زرد شدیم

تو روح و راحت ما بودی ای شهید! چه شد؟

که با  فراق تو ما وارد نبرد شدیم

چقدر کم شده تعداد روزهای وصال

که با شتاب گلی رفت و باز فرد شدیم

کسی دریغ ندانست خط پایان را

که روزگار رسید و چو خاک و گرد شدیم

سروده: مهدی باقرخان (دهلی نو، هندوستان)

 

کو واژه تا بنویسم این حال پریشان را

بغضی که آورده‌ست تا پای لبم جان را

سیلاب خواهد شد به روی گونه‌ام امشب

تا صبح خواهد داد چشمم شرح باران را

حتی تصور کردن این ماجرا سخت است

بی هرم فرمان تو دیدن عمق میدان را

تو بی‌قرار رفتن و ما بی‌قرار تو

شکی ندارم با خدا بستی تو پیمان را

وقتی که خاک ضاحیه معراج سرخت شد

کوچ تو معنایی دگر بخشید انسان را

داغ تو جانسوز است آرامش نخواهد داد

جز انتقامی سخت دل‌های خروشان را

پایان نخواهی یافت راهت تا ابد جاری‌ست

پایان تو آغاز خواهد کرد طوفان را

مانده عماد و حاج قاسم چشم در راهت

رفتی که زیبا تر کنی جمع شهیدان را

سید به یاد واژه های آتشین تو

بو می‌کشد این روزها دل خاک لبنان را

سروده: سیداحمد حسینی‌توچای

ما پرچم حزب حق برافراشته‌ایم

زخمی به دل خسته خود کاشته‌ایم

سید حسن امروز نشان داد که ما

میراث شهادت از ازل داشته‌ایم

سروده: محمد عشرت صغیر (شاه جهانپور، هندوستان)

 

حسن ای سید و سالار غزه

غلام حیدر و کرار غزه

یتیمان فلسطین بی قرارند

کجا یی مالک و مختار غزه

سروده: سیدتصور مهدی (پتنا، هندوستان)

 

«او همچنان با ماست، اندیشه‌اش، جانش»

او مکتبی زنده‌ست جاری‌ست جریانش

حزب خدا آخر پیروز میدان است

سوگند بر متن آیات قرآنش

حتی اگر یک تن باقی بماند باز

در نیل مغروقند فرعون و‌ عصیانش

خون می‌خورد دائم آن عنکبوت مست

بر چشم عالم نیست پوشیده طغیانش

یک پلک دیگر راه تا صبح موعود است

می‌آید ای صهیون با تیغ برّانش!

سروده: سارا رمضانی

انتهای پیام
captcha