به گزارش ایکنا، شبکه خبری المیادین لبنان در مطلبی به قلم احمد عبدالرحمن، تحلیلگر فلسطینی نوشت: صبح روز هفتم اکتبر سال گذشته، اتفاقی غیرمنتظره رخ داد؛ چیزی که هیچ کس چه در منطقه و چه در جهان انتظار وقوعش را نداشت، در حالی که صدها رزمنده از گردانهای القسام، شاخه نظامی جنبش حماس، آن را رقم زدند و به دنبال آن بقیه مبارزان فلسطینی، حمله گستردهای را به تمام شهرکهای نوار غزه، که مملو از دهها سایت نظامی پیشرفته اسرائیلی با صدها سرباز اشغالگر مستقر است، انجام داد. آن هم در نقطهای حساس به نام نوار غزه که رژیم اسرائیل وظیفه تأمین امنیت بخش مرزی جداکننده غزه از یک سو و از سوی دیگر، اراضی اشغالی 1948 را با حدود 60 کیلومتر مساحت عهدهدار است.
در این یورش دراماتیک، تمام گردانهای نظامی ارتش اشغالگر از کار افتاده و از آنچه در حال رخ دادن بود کاملاً بیخبر و گویی بیهوش بودند چنانچه رژیم اسرائیل در توانایی خود برای مقابله با این هجوم مات و مبهوت شده و دچار شک، تردید و عدم اطمینان بود. اینکه چه اتفاقی افتاد، زیرا پس از آن به مداخله سریع بزرگترین نیروی نظامی در جهان و متحد مورد اعتماد خود یعنی ایالات متحده آمریکا نیاز فوری داشت و پشت سرش بقیه کشورهای این متحد شرور مانند بریتانیا، فرانسه، آلمان و بسیاری دیگر قرار داشتند.
در این جا وارد جزئیات بیشتر عملیات نمیشویم چرا که گزارشهای بیشماری از این حمله در رسانههای خبری مخابره شده بلکه فرصت را غنیمت شمرده و در سالروز عملیات سیلآسای طوفان الاقصی به دستاوردهای تاریخی آن برای فلسطین و ملت قهرمان این کشور مظلوم میپردازیم. چه اینکه نتایج تاریخی این عملیات تا به امروز تأثیر مستقیم در ورود سایر جبهههای مقاومت اسلامی در نبرد با رژیم اشغالگر قدس داشته و ماحصل آن اکنون در جنوب لبنان به وضوح قابل رؤیت است.
اما مورد دوم به اهداف، مبادی و اصول این عملیات باز میگردد که بیشک در برابر حجم خسارتهای انسانی و جانهای فدا شده اهمیتی دوچندان دارد؛ چرا که بهصورت کلان در موقعیت فلسطین بهویژه جایگاه مقاومت اسلامی در جهان تأثیرگذار بود و نشان داد که پروژه مقاومت در طول تاریخ نبردهای طولانیمدت با رژیم اشغالگر کوتاهترین راه و پر ثمرترین روش مقابله با دشمن صهیونیست و هیمنه پوشالی آن است؛ چه آنکه تنها راه به شکست کشاندن نقشههای اسرائیل و مبادله گروگانها با اسرای فلسطینی بود که البته مذاکرات تبادل را به بنبست کشاند و نتیجهای جز فقر، محرومیت و آوارگی اجباری فلسطینیان شمال غزه در بر نداشت.
البته در سطح خساراتهای انسانی درباره طرف فلسطینی نمیتوان از تعداد شهدای این معرکه که تا امروز به بیش از 50 هزار شهید غیر از مفقودیها و 100 هزار مجروح رسیده است چشمپوشی کرد. در این میان حجم ویرانی خانهها، تأسیسات زیرساختی، صنعتی، تجاری و مؤسسات خدماتی، بهداشتی، درمانی، آموزشی و امدادی را هم باید به این آمار افزود چراکه آمار مؤسسات بینالمللی از ویرانی 60 درصدی کامل نوار غزه خبر میدهند و مابقی این نسبت هم تا حد زیادی دچار تخریب و آسیبهای جدی شده است.
این وضعیت همچنین در شهرهای کرانه باختری اشغالی بهویژه شمال و همچنین در جبهه مقاومت لبنان بهویژه در هفتههای اخیر، علاوه بر تلفات در جبهههای یمن و عراق، بهطور کمتر تکرار شد.
در سطح خسارات نوع دوم که مربوط به اصول و اهداف است، با پایبندی مقاومت فلسطین و همپیمانانش در منطقه علیرغم تجاوزات و طولانیمدت بودن آن، به بسیاری از آنها توجهی نشد. از اهدافی که از ابتدای طوفانالاقصی مطرح بود و تمرکز آن بر این بود که مردم فلسطین به زندگی شایستهای مانند بقیه مردم جهان برسند و محاصره ناعادلانه این منطقه برطرف و هزاران اسیر که بسیاری از آنها دهههایی از عمر خود را در زندانهای اسرائیل گذراندهاند، آزاد شوند؛ این علاوه بر تعدادی از اهداف و خواستههای دیگر مانند بازسازی، خروج کامل ارتش اشغالگر از نوار غزه و ارائه انواع کمکهای امدادی، بازگشت آوارگان اجباری به مناطق سکونت خود در شمال نوار غزه بود.
اما از نظر دستاوردهای کلان عملیات طوفان الاقصی، بدون اغراق میتوان به بسیاری از آنها اشاره کرد، اما برای جلوگیری از اطاله کلام بهصورت کلی به پنج دستاورد اساسی این نبرد اشاره میشود.
اولین دستاورد این است که نبرد «طوفان الاقصی» بیچون و چرا با موفقیت همراه بود چرا که درگیری بین مردم منطقه و نیروهای زنده آنها از یک سو و دشمن صهیونیستی از سوی دیگر را به مقصد واقعی خود بازگرداند چه اینکه برخی؛ چه کشورهای استعمارگر جهانی و چه رژیمهای عربی، در طول سالیان گذشته مقاومت فلسطین را از مسیر صحیح و طبیعی خود منحرف کردند اما طوفان الاقصی دوباره ماهیت اسرائیل را بهعنوان دشمن صهیونیستی که این سرزمین را اشغال کرده و مردمان جهان را میکشد و آواره میکند به همگان نشان داد و ثابت کرد که اسرائیل اشغالگر تنها با مردم مظلوم فلسطین دشمن نیست بلکه دشمن مرکزی و اصلی امت عرب و مسلمان و همه آزادگان جهان است. طوفان الاقصی در بازگرداندن این تعبیر و توصیف موفق عمل کرد و تلاشهایی را که در جهان عرب برای سازش با صهیونیستها صورت میگرفت خنثی و بیاثر کرد.
دستاورد دوم آشکار ساختن هویت واقعی رژیم عبری در سطوح اخلاقی و انسانی بهویژه پس از دههها سال است که چهره سفاک خود را پشت شعارهای دموکراسی، حفظ حقوق بشر و غیره پنهان کرده بود. علاوه بر این طبق طبقهبندی دادگاه کیفری بینالمللی تصویر واقعی رژیم جعلی اسرائیل به عنوان دولتی سرکش و نهادی جنایتکار که جنایاتی بیشمار را علیه غیرنظامیان بیدفاع فلسطینی مرتکب شده و هرگونه تعهد به کنوانسیونها و معاهدات بینالمللی در خصوص حمایت از غیرنظامیان در زمان جنگ را نقض کرده معرفی شد، همانطور در حال حاضر نیز تجاوزات صهیونیستها به غیرنظامیان لبنانی در حال تکرار است.
سومین دستاورد مربوط به مهار و اخلال در روند عادیسازی است، زیرا پروژه عادیسازی روابط با رژیم اسرائیل به سرعت بین برخی رژیمهای عربی بهویژه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس پیش میرفت و در آستانه رسیدن به توافقات حساس و جدی بود؛ از جمله عادیسازی رابطه بین دولت عبری از یک سو و عربستان سعودی از سوی دیگر که به دلیل برخورداری از مهمترین نمادهای اسلامی مانند مسجد النبی(ص) و بیتالله الحرام از جمله مهمترین کشورهای عربی و اسلامی محسوب میشود.
خطر عادیسازی با عربستان نه تنها به این موضوع مربوط میشود که سعودی کشوری مهم و دارای جایگاه مذهبی بالایی است، بلکه بیشتر به این دلیل است که میتواند به بهانهای تبدیل شود که بسیاری از کشورهای دیگر که از اهمیت کمتری هم برخوردارند منتظر فرصت مناسب برای پیوستن به جمع کشورهای سازشگر بودند به این امید که از کمک مالی آمریکا بهره ببرند و با بحرانهای متعدد خود به دلیل فسادی که از هر جهت در بدنه خود دارند مقابله کنند.
چهارمین دستاورد عملیات طوفان الاقصی موفقیت آن در وحدت بخشیدن به عرصههای مقاومت اسلامی در منطقه است بهگونهای که تاکنون شاهد آن نبودهایم، چرا که تمام رویاروییهای قبلی که بین مقاومت فلسطین و دشمن صهیونیستی رخ داده به نتیجه نرسیده است. اما این هجوم در جبهههای مقاومت در منطقه، که روزگاری از وقایع فلسطین دور بود و برای حمایت از ملت فلسطین و مقاومت دلیرانهشان در تمام مراحل درگیری تلاش زیادی میکرد، شتاب داد و حتی فراتر از آن رفت، زیرا مستقیماً در خصومتهایی که در جریان بود مشارکت پیدا کرد و در حال حاضر بیش از یک جبهه پشتیبانی برای حمایت از مقاومت در غزه مطرح است و نقش مهمی در متفرق کردن تواناییهای نظامی ارتش صهیونیستی داشته و دارد و علیرغم بهای سنگینی که آن جبههها پرداخت کردند تأثیر غیرقابل توصیفی بر روند نبرد با اسرائیل داشتهاند.
پنجمین دستاورد عملیات طوفان الاقصی نیز آشکار ساختن میزان ضعف و شکنندگی ساختار اصلی موجودیت رژیم صهیونیستی بود که طی سالهای گذشته با کمک کشورهای مختلف جهان و منطقه برای خود تصویری از هیمنه، قهرمانی سرافراز و ارتشی شکستناپذیر ترسیم کرده بود حال آنکه در عرض یک ساعت، شکستی را متحمل شد که تقریباً او را بر زمین زد، هرچند متحدان بینالمللی و منطقهای برای نجات او دست به کار و با تمام حمایتهای لازم برای به دست آوردن توازن این رژیم وارد عمل شدند اما در برابر صدها مبارز فلسطینی که فقط اندکی تجهیزات در اختیار داشتند به زانو درآمدند.
ترجمه گزارش: اشرف بصیری
انتهای پیام