کد خبر: 4241152
تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱۴۰۳ - ۱۵:۱۲

خدا کند که فلسطین ز غم شود آزاد + فیلم

محفل ادبی «سلام نصرالله» با یادی از سید مقاومت، شهید سیدحسن نصرالله و مجاهدت مردم غزه و لبنان مقابل رژیم صهیونیستی برگزار و از کتاب 110 شاعر جهان اسلام در رثای «سید مقاومت» با عنوان «سلام نصرالله» رونمایی شد.

به گزارش ایکنا؛ محفل ادبی «سلام نصرالله» 16 مهر، با هدف ادای احترام و گرامیداشت یاد «سید مقاومت»، شهید سیدحسن نصرالله با حضور شاعران و موسیقی‌دانان کشور در صدا و سیما برگزار شد.

در این برنامه که با اجرای ارکستر سمفونیک همراه بود، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمهدی خاموشی رئیس سازمان اوقاف و شاعرانی چون علیرضا قزوه، حسین اسرافیلی، علی محمد مؤدب، رضا اسماعیلی، ایرج قنبری، محمود رضا اکرامی فر اسفراینی، سید عبدالله حسینی، مصطفی محدثی خراسانی، محمد حسین ملکیان، قادر طراوت‌پور، سید مسعود علوی‌تبار، نغمه مستشار نظامی، فاطمه نانی‌زاد، سیده کبری حسینی بلخی و... حضور داشتند.

اجرای قطعات «قدس شریف» و «خمسه شهادت» در این محفل توسط ارکستر سمفونیک مرکز شعر و موسیقی و سرود صدا و سیما انجام شد.

سید از داغ تو سرتاسر لبنان لرزید

در بخش دیگری از این مراسم و بعد از اجرای ارکستر سمفونیک سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، تنی چند از شاعران در این محفل ادبی و آیینی، تازه‌ترین آثار خود را قرائت و جملگی نوسروده‌های خود را به سید مقاومت تقدیم کردند.

در ادامه به مرور برخی از این آثار می‌پردازیم.

سید از داغ تو سرتاسر لبنان لرزید

ناله پیچید به هم، شانه ایران لرزید

اشک بود آنچه به سیلاب شهیدان پیوست

جان من بود که در ریزش باران لرزید

آسمان تار شد و ابر به شیون برخاست

خون دل جوش زد و آینه جان لرزید

کربلا بار دگر جلوه خون پیدا کرد

دشت در دشت همه کوه و بیابان لرزید

شاهدان، سر به سر وعده ایمان دادند

تا نگویند که پا بر سر پیمان لرزید

نیستی سید ورزند پیامبر اما

باز با نام تو سحر دد و دیوان لرزید

باز با نام تو و تیغ و دم حیدری ات

قلعه خیبری، از عرش طوفان لرزید

باز هم دست تو بود آتش بر خرمن ریخت

باز حلقوم تو زد نعره و میدان لرزید

اینکه طوفان بلا در شب دشمن پیچید

موج تکبیر تو زد صیحه و شیطان لرزید

سروده: حسین اسرافیلی

خدا کند که به دل‌ها قرار برگردد

ز جاده‌های سحر، آن سوار برگردد

زمین بلرزد و دیوار شب فرو ریزد

زمان بچرخد و آیینه‌دار برگردد

دوباره مهرِ عدالت بتابد از مشرق

به دست‌های علی، ذوالفقار برگردد

خدا کند که فلسطین، ز غم شود آزاد

رها شود ز غم و از حصار برگردد

به یمن وعده صادق، به صبح آزادی

خوشا به قبله جان، اختیار برگردد

دوباره خنده به لب‌های «غزه» بنشیند

به قلب مُضطربِ او، قرار برگردد

خدا کند برسد سیب سرخ لبنان باز

به این دیار مبارک، بهار برگردد

خدا کند که به پایان رسد شب هجران

ز جاده‌های سحر، آن سوار برگردد

سروده: رضا اسماعیلی

خدا کند که فلسطین، ز غم شود آزاد + فیلم

شب پیش لیلای من باز

سراسیمه از خواب برخاست

و فریاد زد: بمب ، موشک

من از خواب تا کوچه‌هایی که روزی پر از بازی کودکان بود

تا دور میدان دویدم

به غیر از خودم هیچ کس را ندیدم

خیابان ولی گریه می کرد

درختان پر از زخم بودند.

خدا یا چه می شد

        اگرآسمان‌گل به جای‌گلوله به ما هدیه می داد؟!

چه می شد اگر ماه  حرف دلش را

در آن سوی شب

        پشت ابری گران گم نمی کرد،؟!

چه می شد اگر باد

         تنهایی اش را به صحرا نمی برد،!؟

چه می شد اگر دشت پیراهنش را

           لباس عزای غزالان نمی کرد!؟

چه می شد اگر هر گلوله گلی بود

در لا ی موهای سارا و نورا

                                   و در دست زهرا ؟!

خدا یا اگر جنگ اسباب صلح است

مرا قسمت اولین تیر و ترکش

مرا مقصد اولین بمب و موشک بگردان.

ولی باز امشب

سراسیمه از خواب برخاست زهرا

و فریاد زد بمب، موشک

و من باز تا کوچه ،تا دور میدان دویدم

ولی غیراز آتش

ولی غیر از آوار و وحشت ندیدم.

چه می شد خدایا

چه می شد اگرهر گلوله‌گلی بود؟

خدا یا اگر جنگ اسباب صلح است

مرا قسمت اولین تیر و ترکش

مرا مقصد اولین بمب و موشک بگردان

***

جلگه سرخ و رود سرخ‌و‌چشمه چشمه آب سرخ

برکه ازجنگ میان ماهی و قلاب سرخ

دشت سرخ و ابر سرخ و دانه‌های برف سرخ

پونه‌های کوهی و نیلوفر مرداب سرخ

آب سرخ و باد سرخ و خاک رنج‌آلود سرخ

در رگ تاک از خجالت شد شراب ناب سرخ

هر چه در بیداری من بوده، تاریک وسیاه

هر چه می‌بینم به یاد دوستان درخواب سرخ

شانه‌های کوچه از بس برده تابوت جوان

شد شبیه جمعه‌های منبر و محراب سرخ

شاخه زیتون اسیر بادها  می‌بینم و

سیب لبنان را به روی نیزه در مهتاب سرخ

روز دریا از صدای سامری‌ها  شد سیاه

صورت غزه شده از سیلی اعراب سرخ

هر دو سروده از محمودرضا اکرامی‌فر

 

تو را و حاج قاسم را دو نیم ماه می‌بینم

که نصرالله می‌دیدم، که نصرالله می‌بینم

مگر دست بلند عشق بردارد ز رازت مُهر

که قد عقل را در این میان کوتاه می‌بینم

تو راه افتادی از هل من معین ظهر عاشورا

هنوزت با شهادت، همچنان همراه می‌بینم

اگر در انتقام حاج قاسم وقفه بود از ما

خدا را در غم سید حسن خونخواه می‌بینم

غمت چون دولت عشق است جان پرور، ببخشایم

اگر روزی تصور کرده ام جانکاه می‌بینم

می‌آیی روز قدسی در رکاب حضرت موعود

ولایت را به استقبالتان در راه می‌بینم

سروده: مصطفی محدثی‌خراسانی

خدا کند که فلسطین، ز غم شود آزاد

رونمایی از کتاب «سلام نصرالله»

در بخشی دیگر از این مراسم از کتاب «سلام نصرالله»؛ دربردارنده 110 شعر از سروده‌های شاعران از ایران، هندوستان، افغانستان و پاکستان است در رثای سید مقاومت، شهید سیدحسن نصرالله رونمایی شد. این اثر به کوشش سیدمسعود علوی‌تبار با مقدمه علیرضا قزوه از سوی موسسه شاعران پارسی‌زبان منتشر شده است.

قزوه در مقدمه این کتاب درباره بزرگی شخصیت شهید سیدحسن نصرالله نوشته است: سلام آقا سید نصرالله، نه یک سلام که صد و یک سلام، به تعداد مهره‌های تسبیحی که از دستت نمی‌افتاد، که لبانت همیشه در حال ذکر گفتن بود، «الله اکبر» از تو، «الحمد الله» که تو بودی و هستی تا هنوز و «سبحان الله» از مرادنگی و عزت و غرورت. یکصد و یک شاعر این دفتر همه سلام گوی تو اند، همه دلشان با توست، واژه‌هایشان را به پای تو ریخته‌اند و هدیة تو کرده‌اند. یکصد و یک شاعر از ایران و چند کشور دیگر و چقدر شاعر در جای جای جهان است که مقاومت و بزرگی تو را شعر کرده است.

انتهای پیام
captcha