به گزارش ایکنا؛ شماره صدوهفتادودوم ماهنامه «مدیریت ارتباطات» به مدیرمسئولی امیرعباس تقیپور و سردبیری علی ورامینی در پروندهای ویژه با عنوان «قهرمان مجرم» ضمن پرداختن به زندگی و زمانه پاول دورف و تأسیس تلگرام، به پرسشی فلسفی و حتی اخلاقی در مورد آزادی بیان پاسخ داده است.
امیرعباس تقیپور در ابتدای این ماهنامه به بهانه انتصاب دو رکن ارتباطاتی دولت چهاردهم نوشته است؛ همگان میدانیم دولت چهاردهم با انباشتی از توقعات و انتظارات مردمی مواجه است که آستانه تحملشان بهشدت کاهش یافته و حتی لبریز شده است. به همین نسبت اهمیت اقدامات حرفهای در حوزه ارتباطات افزایش مییابد و نقش و عملکرد شورا، سخنگو و روابطعمومیها هم! تحقق شعار «وفاق ملی» بیش از آن که از مسیر تبلیغ عملکرد دولت به دست آید، از راه احیای اعتماد ازدسترفته و زندهکردن امید نزد مردم و بهویژه جوانان ممکن خواهد شد. خواست مردم را بشنوید و در جهت تحقق آن عمل کنید.
در بخشی از همین یادداشت پیشنهادهایی را نیز در ۵ بند به دلیل فاصله معنادار حاکمشده در روابط میان دولت - ملت و نظرات کارشناسی صاحبنظران ارتباطات مطرح کرده است. در این بخش آمده است؛ نام شورای اطلاعرسانی دولت به شورای ارتباطات یا شورای روابطعمومی تغییر یابد. این شورا فقط ناظر بر امر اطلاعرسانی روابطعمومیهای دستگاههای اجرایی نباشد، بلکه سیاستگذار و تنظیمگر تمامی وظایف و مسئولیتهای روابطعمومیها بوده و آنها را بیش از گفتن عملکردشان به مردم، به شنیدن حرف مردم و انعکاس آن به دولت وادار کند. وظایف دولت آنقدر متنوع و متکثر است که کار سخنگویی از عهده یک نفر برنیاید. تعیین سخنگویان تخصصی که خوشبختانه در آییننامه نیز پیشبینی شده، ضروری است.
میلاد نوری، پژوهشگر فلسفه در مطلبی با عنوان «چرا فلسفهورزی در باب رسانه» نوشته است؛ در جهان معاصر که رسانه به بخشی از هویت و زیست انسانی بدل شده، نمیتوان به رسانه و پیام نیندیشید. پیشتر مرزی میان حالت عمومی گفتار و حالتهای خاص رساندن پیام مانند نامهرسانی قابل تصور بود، اما با توسعه ابزارهای ارتباطی یک سویه، دوسویه و چندسویه، این مرز به شکلی افزون مبهمتر شد. در عصر شبکههای اجتماعی، تولید و ارسال پیام از طریق ابزارهای دیجیتال به روزمرهترین امور بدل شده، چنان که در تمام بینشها و کنشهای انسانی نقشی ایفا میکند.
وی میافزاید: رسانهها به شیوهای پیشاتأملی در زیست جهان ما حضور دارند و از چنان نفوذ گستردهای برخوردارند که به هر چیزی رنگ و معنا میبخشند. آنها چونان زمینه غایب و ناخودآگاه در تمام دریافتهای حاضر و خودآگاه نقش ایفا میکنند. نظرورزی در باب رسانه، خودآگاه ساختن همین حضور ناخودآگاه است. در این میان، فقط با نظرورزی در باب رسانه است که میتوان نسبت به جهانبینیها و خودانگارهها نیز خودآگاه شد؛ زیرا آشکارسازی نقش رسانهها در فهم ما از جهان و انسان، به بازاندیشی در خود این فهم میانجامد.
«آزادی بیان در محاق» مطلب دیگری است که در بخشی از آن میخوانیم؛ در پی انتشار خبر دستگیری پاول دورف توسط دولت فرانسه، ارزهای دیجیتال مرتبط با تلگرام افت ارزش زیادی را تجربه کردند و عده بسیاری هم نگران امنیت دادههای خود در این اپلیکیشن شدند، اما مسئله فراتر از اینهاست. ما با این پرسش مواجهیم که آیا دستگیری دورف مخالف آزادی بیان است و همانطور که عدهای میگویند، استدلال قضات فرانسوی باطل؟ زیرا بر این اساس شرکت تویوتا هم باید پاسخگوی استفاده داعش از خودروهایش باشد یا تلگرام بستری مناسب برای انتشار محتوا با حداقل محدودیت و نظارت فراهم آورده است؟ برای پاسخ به این پرسش پروندهای گردآوری شده است که از جمله شامل گزارشی از نشستی با محوریت «وظیفه پلتفرمها، آزادی بیان و اخلاق در دنیای دیجیتال» برگزارشده در کافه کارزار است. «فرازونشیبهای زندگی موسس پیامرسان تلگرام»، «سویه تاریک تلگرام» و «آزمون بروکسل: اتحادیه اروپا در قبال دستگیری پاول دورف چه موضعی اتخاذ میکند؟» دیگر عناوین مطالب این پرونده است.
علی مسعودینیا، نویسنده در مطلبی با عنوان «که میخورند حریفان و من نظاره کنم» به بازار فرهنگ و مخاطبشناسی آن پرداخته و معتقد است که ذات دنیای امروز بیش از هر زمان دیگری زایندەه این شکافها، تضادها و دغدغههاست. فکر نمیکنم در هیچ عصری، همانند این عصر فضای مجازی و مخلفاتش، بشر چنین به تقلا افتاده باشد که خودش را متفاوت، زیبا، هنرمند، عمیق، عجیب و بانمک جلوه دهد و در ازایش هوادار و محبوبیت و شهرت و شاید ثروت به چنگ بیاورد؛ شاید، چون بشر پیشتر ابزار ارزان و ساده و بیواسطهای مثل اینترنت در اختیارش نبوده است. من زیاد این فضا را بلد نیستم و خصومت خاصی هم با آن ندارم و لابد هزارویک حسن هم دارد. حرفم این است که ما تا حد زیادی تابع اتمسفری هستیم که احاطهمان کرده است. هرچـه با فرهنگ و فرهیخته و باسواد و بااستعداد هم باشیم، در گام نخست انسان هستیم و پر از میل و آرزو و قدرتطلبی. وقتی چنین رویکردی به فرهنگی جهانی بدل میشود، همگان را به نوعی درگیر میکند و حال هر کس به فراخور شخصیت، تربیت و درکش، روش مواجههاش متفاوت است.
«مواجهه رسانههای داخلی با برجام» نیز به این موضوع اشاره دارد که از تیرماه ۱۳۹۴ که توافق برجام میان ایران و گروه ۱+۵ به نتیجه رسید تا ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ که دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا اعلام کرد، واشنگتن از این توافق خارج میشود، پژوهشهای بسیاری پیرامون برجام به انجام رسید. هرچند در این زمینه پژوهشی جامع از منظر علوم ارتباطات و رسانه صورت نگرفت. از این رو پویا نعمتاللهی و محمدرضا رسولی بر آن شدند تا پژوهشی را با هدف واکاوی برجام در کانتکست رسانههای داخلی انجام دهند. حاصل کار آنها در کتاب «برجام؛ هماوردی گفتمانهای رسانهای» منتشر شده است.
«آمادگی برای ارتباطات در بحران» نیز مقالهای از هستی شهریزفر است. بحران به چیزی گفته میشود که یکباره رخ میدهد و شرایط موجود را بر هم میزند. بروز بحران با ترس ناگهانی همراه است و در این شرایط همهچیز درهموبرهم و وضعیت بیسروسامان میشود. شهریزفر، معمار ارتباطات آروانکلاد در مطلبی با عنوان «همه چیز تحت کنترل نیست، اما...» نگاهی انداخته است به اینکه در ارتباطاتی که حین بحران پیش میبریم، باید حواسمان به چه نکاتی باشد و گامهای مواجهه با بحران را چطور برداریم.
درس گفتارهایی درباره نوشتن به زبان ساده که در ستایش بینظمی و آشفتگی است را سیدعبدالجواد موسی نوشته است. نفیسه قانیان در مطلبی با عنوان «بیماری اکسپلور» به دکان مدرن شبکههای اجتماعی پرداخته و نوشته است؛ در اکسپلور میچرخیم و بیمارگونه به این تورق مجازی ادامه میدهیم. گویی خوراندن سطحیترین و سمیترین محتواها به ذهن از معبر اکسپلور، بیماری همهگیر عصر معاصر است. جهان اکسپلور، جهانی است که در آن همه چیز با سرعت اسکرول میشود. همه چیز ظرف چند ثانیه بالا و پایین میشود. فرصت مکث، کوتاه است. همه چیز شتابان و لحظهای است.
انتهای پیام