به گزارش ایکنا، محمدحسین شریفینیا، دانشیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 25 مهرماه در نشست علمی «رواندرمانی یکپارچه توحیدی»، گفت: بنده در سال 1383 به کار رواندرمانی در مورد زندانیان دعوت شدم و البته این کار مسبوق به سابقه و توسط آقای دکتر جلالی این کار در حال انجام بود که بعد از مدتی متوقف شد؛ در دهه 80 دوباره از بنده خواستند ادامه بدهیم.
وی افزود: الگوی ایشان روش یکپارچهدرمانی بود ولی چون نهایت یکپارچگی را در توحید میدید لذا آن را توحیددرمانی نامید. بنده هم ابتدا قصد داشتم با همین الگو پیش بروم که روش برخاسته از روش علامه سیدمحمدحسین تهرانی و انسانمحوری راجرز بود ولی با وجود نقاط مثبت این روش احساس کردم نقایصی هم وجود دارد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه در دهههای اخیر نشان داده شده است که رویکردهای تکمحوری خیلی پاسخگو نیست، افزود: لذا روشهای التقاطی رو به رشد نهاد به گونهای که امروز حرف اول را روشهای ترکیبی میزنند.
شریفینیا با بیان اینکه اعتقادات دینی و فرهنگی افراد جدا از هنجارهای رفتاری آنان نیست، افزود: یکی از عوامل مؤثر بر انسانها باورها و اعتقادات آنان است لذا این مسئله سبب شد تا ما هم به رویکرد یکپارچه توحیدی رو بیاوریم. این روش تلاش میکند تا ارزشهایی در فرد احیا کند که سلامت روان و روح او را به ارمغان بیاورد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تصریح کرد: بنده در زندان روشهای مختلفی را آزمایش کردم و به این نتیجه رسیدم که یافتههای مکاتب روانشناسی را نباید کنار گذاشت زیرا فرایندهای اندیشهای و شناختی در رفتار ما مؤثر است و نقش عمیقی در کنشگری ما دارد به همین دلیل نباید روشهای رفتاری را از شناختی جدا کنیم یا روشهای روانشناختی را به نفع روانتحلیلی کنار بگذاریم.
وی در ادامه تاکید کرد: معمولا در مشاورهها بعد معنوی افراد نادیده گرفته میشد؛ ما در مسائل مشاورهای به مسائل عاطفی و زیستی میپردازیم ولی جنبه معنوی حداقل تا دهه 80 مغفول بود و این بعد هم باید به ابعاد گذشته اضافه میشد.
شریفینیا با بیان اینکه یکپارچگی در سه سطح رخ میدهد، افزود: یکی در سطح انسان یعنی انسان موجودی 4 بعدی است که همه این ابعاد در همدیگر اثر میگذارند و از هم اثر میپذیرند یعنی اگر فرد دچار بیماری جسمی شد بر روح و روان او اثر خواهد گذاشت و برعکس اگر بعد روانی و اجتماعی او نابسامان باشد روی جسم او اثر خواهد گذاشت.
او با اشاره به یکپارچگی در سطح روش اضافه کرد: مراد از یکپارچگی در روش، ادغام رویکردهای زیستی، تحلیلی، پدیدارشناسی و شناختی در فنون مشاوره و رواندرمانی است همچنین یکپارچگی در معرفت هم در این پروژه وجود دارد یعنی ما مدعی هستیم که دانش تجربی به تنهایی نمیتواند گره از مراجع باز کند گرچه بعدی نیرومند است.
وی تاکید کرد: انسان چون کلنگر است و نیاز به جنبه برهانی و استدلالی دارد و کلیات هم به تجربه در نمیآید پس به ابعاد دیگر هم نیاز دارد. لذا اگر اطلاعات انبیاء نبود ما به برخی موضوعات مانند دنیای غیب و آخرت دست نمییافتیم لذا یکپارچگی در سطح منبع دانش و معرفت هم لازم است؛ مراد از توحید هم مشخص است یعنی ارتباط با خدای یگانه که در هر زمان و مکان قابل دسترسی است و ما میتوانیم از ارتباط با خدا در کنار سایر مؤلفههای درمانی برای درمان بیمار و مراجع استفاده کنیم.
شریفینیا تصریح کرد: اگر ما بتوانیم اعتقاد به توحید را در مراجع احیا کنیم بر سبک زندگی و جهتگیری او اثر خواهد گذاشت و میتواند او را از چندوجهی و سرگردانی در مسیر حیات نجات دهد و به مسیر واحدی رهنمون کند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تصریح کرد: برای این الگو ما چند پیشفرض را لحاظ کردیم؛ اول اینکه جهان دارای آفریننده دانا، توانا و رحیم و مهربان است؛ وقتی قدرتی به حال ما آگاه است و توانایی هدایت و کمک به ما را دارد طبیعتا امکان ارتباط و شوق ارتباط را در انسان افزایش میدهد؛ دیگر اینکه آفرینش و جهان، هدفمند و انسان هم موجودی هدفمند است و باید در همه کارهای خود این غایت را در نظر بگیرد؛ دیگر اینکه انسان موجودی پویاست و ما دائما در حال حرکت هستیم.
شریفینیا با اشاره به اهداف این روش درمانی، اظهار کرد: در این درمان به خصوص در زندان دنبال تحقق این اهداف بودیم با این ترتیب؛ اول اینکه علائم و نشانههای مشهود اختلال درمان شود یعنی خشم کاهش پیدا کند؛ اگر فرد معتاد است میزان مصرف مواد در او کاهش یابد و اضطراب را کم کنیم؛ دوم شناخت معایب و نقاط آسیبزا. سوم برطرفکردن مشکلات بینافردی و اصلاح روابط خانوادگی حل تعارضالت درون فردی و افزایش خودانگیختگی و جایگزینی حمایتهای درونی به جای حمایتهای بیرونی زیرا مشکلات اغلب مراجعان این است که چون منبع تقویت آنان بیرونی است با کم و زیادشدن این منبع، دچار مشکل میشوند لذا تلاش ما این است که فرد خودش با تکیه بر درون به رفع مشکلات خود اقدام کند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه افزایش خودمهارگری از طریق ایجاد عادات انطباقی و سازشیافته و افزایش اعتماد به نفس و شناخت بیشتر خود و حرکت به سمت خودشکوفایی از دیگر کارهایی است که از طریق افزایش معنویت در فرد انجام میشود، اضافه کرد: نزدیککردن افراد به من واقعی و آرمانی و تلاش برای نزدیکی به خداوند از دیگر مراحلی است که میتواند تغییر پایدار در مراجع ایجاد کند؛ البته نکته اساسی این است که این روش چه تمایزاتی با روشهای دیگر رواندرمانی دارد.
وی ادامه داد: اولین تمایز اینکه در این الگو تلفیق ابعاد چهارگانه مهم است یعنی در هر اقدامی به این چهاربعد یعنی نیازهای فیزیولوژیک، روانی، اجتماعی و معنوی توجه میکنیم؛ دوم اینکه احترام به یافتههای همه مکاتب میگذاریم و سقف معنویت را بر چهار پایه رفتار، شناخت، ناهشیار و نیاز به رشد و شکوفایی بنا میکنیم.
شریفینیا تاکید کرد: سوم استفاده از عنصر توحید و اعتقاد به خدا در جهت بهبودی و توجه به جنبه زیستی و تنظیم بیولوژیکی ارگان مانند مزاج و غذایی که میخوریم که در دانش پزشکی جدید هم به رسمیت شناخته شده است یعنی برخی غذاها روی سیستم عصبی و روحی فرد اثرگذار است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، افزود: توجه به مشکلات دوره کودکی و کنونی مراجع هم از دیگر کارهاست یعنی ما معتقدیم که هم دوره کودکی در وضعیت بزرگسالی فرد اثرگذار است و هم اینطور نیست که فرد کاملا تابع شرایط دوره کودکی است. بعد از این مراحل در فرایند خودآگاهی این موارد را تلفیق میکنیم تا فرد ضمن غلبه بر مشکلات دوره کودکی وضع کنونی خود را هم بهبود ببخشد.
شریفینیا تصریح کرد: کوشش در جهت حل مسائل اجتماعی و بینفردی به منظور غلبه بر مشکلات محیطی و تاکید بر واقعیت نیاز به وجود معنا و رشد در زندگی و ایجاد تغییر در مراجع به منظور اهداف متعالی، رشددهنده و معنابخش هم از کارهای دیگری است که صورت میگیرد.
وی تاکید کرد: یکی از مشکلاتی که ما با مراجعان داریم سطح پایین نگاهشان به زندگی است یعنی میگویند اگر این مشکل من حل شود و آن موقعیت برایم پیش بیاید همه مشکلات حل خواهد شد در حالی که اگر درک انسان از خود را بالاتر از این حرفها ببریم و بفهمد که خداوند او را بزرگ آفریده است لذا باید اهداف بلند داشته باشد در این صورت به سلامتی مراجع کمک خواهد شد.
شریفینیا با بیان اینکه اصول درمانی ما چند اصل اساسی است از جمله اینکه سرشت انسان پاک است و در جهت خیر حرکت میکند، افزود: آنچه باعث میشود تا انسان در جهت شر حرکت کند عوارضی است که در مسیر او ایجاد میشود؛ دوم اینکه انسان مختار است و مجبور نیست و میتواند مسیر کمال را انتخاب کند یا به سوی قهقرا برود. سوم اینکه انسان با اینکه همه تغییرات را خودش انجام میدهد احساس کند یک نیروی برتر و قادر مطلقی هست که مرا به سمت خیر حرکت میدهد و هرقدر ما از او استمداد بیشتری بطلبیم کمک بیشتری دریافت خواهیم کرد.
وی افزود: یکی از مشکلات افراد این است که فکر میکنند همه مشکلات را باید خودشان حل کنند ولی انبیاء آمدهاند تا بگویند شما از تغییر خود بدون نیاز به خدا عاجز هستید و باید خدا را به یاری بطلبید لذا باید در مسیر حل مشکل از خدا یاری بگیرید و فکر نکنیم همه مقدرات در دست خود ماست لذا باید با بخشی از نابسامانیها راضی باشیم تا فشار روانی بر ما کمتر شود.
انتهای پیام