به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین علیرضا قائمینیا؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی شامگاه 30 مهرماه در نشست علمی «هوش مصنوعی، فرهنگ و علوم اسلامی» با موضوع «مبانی فلسفی در توسعه هوش مصنوعی» با اشاره به اهمیت هوش مصنوعی با بیان اینکه در مرکزی در این باره در حال گفتوگو بودم و یکی از افراد هوش مصنوعی را با اسطرلاب مقایسه کرد، گفت: این نوع نگاهها به هوش مصنوعی، سطحینگری است. متاسفانه گاهی برخی از علمای ما در فلسفه هم چنین نظراتی دارند و هوش مصنوعی را اعتباریات میدانند.
وی با بیان اینکه رویکرد غالب در مورد هوش مصنوعی در کشور، رویکرد مهندسی است که الزاماتی دارد، افزود: متاسفانه نه در حوزه و نه در دانشگاه نگاه فلسفی به هوش مصنوعی وجود ندارد و نمیدانند که این هوش مصنوعی تجسد یک فلسفه خاص است. بنیانگذاران این فناوری در غرب در اصل دکارت، لایب نیتس و تورینگ بودند. بنابراین بنده تاکید دارم که هوش مصنوعی تجسد تکنولوژیک یک فلسفه خاص است و بدون آن نمیتوان هوش مصنوعی را شناخت و توسعه داد و بدون فلسفه نمیتوانیم آن را نقد کنیم لذا باید عالمانه با آن برخورد کنیم.
قائمینیا با بیان اینکه هوش مصنوعی دستکم از چند جهت مهم است، اظهار کرد: اول اینکه این فناوری مربوط به معرفت و ذهن بشر است؛ در گذشته صنایعی چون قطار و هواپیما و ... داشتیم ولی در ذهن بشر دستکاری نمیکنند ولی هوش مصنوعی ذهن بشر را زمینی کرده و از حالت متافیزیکی بیرون میآورد. نکته دیگر اینکه هوش مصنوعی همه ساحتهای زندگی بشر را شامل میشود.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه هوش مصنوعی حتی دانشها را جهت میدهد و علوم اجتماعی و علوم انسانی هم متحول شده است، اضافه کرد: پیدایش پارادایم محاسباتی از دستاوردهای هوش مصنوعی است لذا امروزه از علوم اجتماعی و روانشناسی و فیزیک و اخترفیزیک محاسباتی سخن گفته میشود؛ ما کلاندادههای اجتماعی یک کشور را میتوانیم در اختیار هوش مصنوعی قرار دهیم و او پیشبینی میکند که مثلا رئیس جمهور آینده کیست یا به اخترفیزیک این نوع اطلاعات را میدهیم و ابعادی را پیشبینی میکند که هوش بشر امکان آن را ندارد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه محور دیگر، حاکمیتی است که این فناوری بر فناوریهای دیگر دارد، گفت: قبل از تولد هوش مصنوعی گویی فناوریها استقلال داشتند ولی الان این فناوری بر همه فناوریهای دیگر سلطه دارد. حتی فناوریهای نظامی و اطلاعاتی هم تحت حاکمیت این هوش هستند و گویی بشر امور خود را به هوش مصنوعی احاله کرده است و خیال او راحت شده است.
وی افزود: محور مهم دیگر اینکه هوش مصنوعی صرفا یک فناوری ساده نیست بلکه ابزار و جعبه فلسفه است و مفاهیمی را با خود به ارمغان آورده که جایگزین مفاهیم دیگر شده است؛ سه مرحله را باید در نسبت هوش مصنوعی و فلسفه از هم جدا کنیم؛ یکی اینکه مبانی فلسفی در این فناوری چه تاثیری داشته است؟ دوم اینکه خود این فناوری تجسد تکنولوژیک یک فلسفه خاص است مثلا لایب نیتس آرزو داشت که ما دستگاهی تاسیس کنیم که بیاندیشد و سوم اینکه این تکنولوژی خودش فلسفهساز شده است.
قائمینیا با بیان اینکه فلسفههای متعددی در ذیل این فناوری ایجاد شده که از جمله فلسفههای دیجیتال است، گفت: این فناوری نه تنها معقولات فکری عصر جدید را ایجاد میکند فلسفه جدید هم ساخته است.
وی با اشاره به تاثیر هوش مصنوعی در رفتار زبانی بشر، تصریح کرد: چت جیپیتی با ورود به عرصه ترجمه و ویراش متن و کارهای زبانی در این راستا فعال است همچنین در حال توسعه کنشهای فیزیکی است یعنی هوش مصنوعی ابعاد کیهان را در مینوردد و وجود انسان را توسعه میدهد. اینکه آیا هوش مصنوعی در آینده به این قدرت میرسد که مستقل از بشر شود و اقداماتی را علیه خود بشر انجام دهد مباحثی آیندهنگرانه به خصوص در عرصه فلسفی است.
قائمی نیا با بیان اینکه هوش مصنوعی خنثی نیست و برای خود فرهنگ خاصی دارد، اظهار کرد: هوش مصنوعی زیست و سبک زندگی بشر را تغییر میدهد و نه صرفا نحوه اندیشیدن بشر را؛ اقتصاد را متحول میکند و در تمام ساحات زندگی بشر این فرهنگ را تغییر میدهد و ممکن است به زودی یکسری فرهنگهای محاسباتی ایجاد کند.
وی با بیان اینکه بنده بین هوش مصنوعی و ابزارهای مرتبط با هوش مصنوعی تفکیک میکنم، افزود: متاسفانه در حوزه علمیه بزرگوارانی که درس خارج فقه دارند بین این دو تفکیک نمیکنند در حالی که باید جدا شود همچنین فقه هوش مصنوعی نمیتواند از فلسفه هوش مصنوعی جدا باشد لذا اساتید باید به مباحث فلسفی این هوش توجه کنند.
قائمینیا بیان کرد: در غرب هوش مصنوعی را از منظر فلسفه تحلیلی بحث کردهاند ولی فلسفه قارهای را هم شاهد هستیم. در فلسفه تحلیلی صحبت از آگاهی یا نداشتن آگاهی هوش مصنوعی است ولی فلسفه قارهای با معناداری زندگی و هوش مصنوعی، اصالت وجود و مرگ و .. میپردازد.
وی افزود: مهمترین فناوری هوش مصنوعی رباتهای شناختی است یعنی طراحی رباتهایی که مسئله ادراک در آنان حل شده و میتوانند فرایندهای شناختی را تبیین کنند. شاید مهمترین مسئله فلسفی هوش مصنوعی، آگاهی باشد. البته مسائل فلسفی مرتبط با هوش مصنوعی دو دسته نظری و کاربردی است که در عرصه نظری همه مسائل پیرامون دو مفهوم آگاهی و هوش میچرخد.
قائمینیا با بیان اینکه هوش به حل مسئله مرتبط است، گفت: طراحی دستگاههای هوشمند قدمت بیشتری از هوش مصنوعی دارد ولی هوش مصنوعی بیشتر معطوف به تولید آگاهی است یعنی آیا میتوان دستگاهی تولید کرد که آگاهی بشری داشته باشد یا فقط هوشمند است؟
استاد حوزه و دانشگاه تاکید کرد: در مورد آگاهی بنده از منظر فلسفه اسلامی به این مسئله پرداختهام و معتقدم که هوش مصنوعی نمیتواند به آگاهی برسد گرچه برخی فلاسفه تحلیلی مدعی شدهاند که هوش مصنوعی میتواند به آگاهی هم برسد و در دهه 2090 به جایی میرسد که هوش انسانی را در تمامی ساحات پشت سر خواهد انداخت.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه بنده مدعی هستم که هوش مصنوعی هیچگاه آگاهی مستقل نخواهد داشت ولی وقتی با آگاهی انسان و کاربر ضمیمه شود آگاهی پیدا میکند، تصریح کرد: به نظر بنده نقطه تولید نظریه همین مسئله است که باید به چالش کشیده شود؛ برخی اندیشمندان هوش را به ضعیف و قوی تقسیم کردهاند؛ هوش مصنوعی قوی به معنای مستقل به لحاظ فلسفی امکانپذیر نیست ولی اگر انسان در کنار او باشد آگاهی فیالجمله پیدا میکند.
وی با اشاره به نظریه ذهن توسعهیافته، افزود: صاحبان این نظریه میگویند وقتی شما با ابزارهای دیجیتال مانند گوشی همراه کار میکنید این گوشی بخشی از ذهن انسان میشود یعنی ذهن انسان توسعه پیدا میکند ولی در نگاه سنتی، ذهن برای خود حدود و ثغور داشت؛ این توسعه، شناختی است و استفاده از آن باعث شده است تا حافظه افراد ضعیف شود.
قائمینیا با بیان اینکه نظریه ذهن توسعهیافته پیامدهای فلسفی زیادی دارد، اضافه کرد: این نظریه بین هوش مصنوعی و رباتیک پیوند جدی ایجاد کرده است؛ در فلسفه اسلامی، صدرالمتالهین دو دیدگاه میانی و نهایی در فلسفه دارد که یکی در مورد سیالیت نفس بحث کرده است؛ او معتقد است که همان رابطهای که خدا با اشیاء دارد نفس انسان هم با اشیاء دارد. نفس انسان صرفا از عالم آگاهی پیدا نمیکند بلکه آگاهی خود را عالم تسری میدهد خصوصا وقتی با ابزارهای دیجیتال کار میکند حتی زمانی که آگاهی مستقل ندارند.
انتهای پیام