
به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین
احمد اولیایی؛ استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع)، چهارم دیماه در نشست علمی «
مرجعیت علمی قرآن در مطالعات فرهنگی» از سلسله نشستهای مرجعیت علمی قرآن کریم که از سوی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم برگزار شد با بیان اینکه مرجعیت قرآن و اینکه ما چگونه از قرآن و روایات در علوم و دانشهای روز استفاده کنیم همیشه به صورت عام مطرح بوده است، گفت: مرجعیت علمی قرآن به دنبال دستیابی به ساختار و روش و مسیر مشخص و منظم برای دستیابی به مرجعیت در علوم و دانشها است لذا پیچیدگی مرجعیت علمی هم بیشتر از عنوان عام مرجعیت است و البته این پیچیدگی در عرصه فرهنگ بسیار بیشتر است زیرا برای فرهنگ، 400 تعریف بیان شده است و اختلافات زیادی در عرصه فرهنگ شاهدیم.
وی با تاکید بر اینکه بنده ادعایی در این عرصه ندارم و این سخنان را مقدمه برای کارهای عمیقتر میدانم و نه نظریهپردازی با اشاره به پیشفرضهای عام در مرجعیت علمی از جمله جاودانگی و جامعیت قرآن کریم، افزود: درباره جامعیت قرآن چند نظریه از حداقلی تا حداکثری و اعتدال وجود دارد که کسانی چون عبدالکریم سروش نگاه حداقلی به قرآن برای استفاده از دانشها دارد؛ علامه طباطبایی نگاه اعتدالی و غزالی نگاه حداکثری دارد و معتقد است که همه چیز با استناد به آیه شریفه «وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَىٰ لِلْمُسْلِمِينَ» در قرآن کریم وجود دارد.
اولیایی اضافه کرد: پیشفرض دیگر ما این است که قرآن برای پاسخگویی به نیازهای بشر آمده و البته این پاسخگویی سلسله مراتبی دارد. پیشفرض دیگر هم جداییناپذیری قرآن و اهل بیت(ع) است یعنی اهل بیت(ع) مفسران اصلی قرآن کریم هستند و قرآن و عترت دو ثقل جداییناپذیرند. البته در کنار این موارد، پیشفرض دیگر ما تجارب عقلانی و زیستی بشری است یعنی رابطه دیالکتیکی و طرفینی میان فرهنگ و قرآن وجود دارد.
استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) با بیان اینکه فرهنگ تماما برساخته توسط بشر است یا اینکه برخی از آن دارای ذات است، اضافه کرد: بر اساس اندیشه اسلامی، بخشی از فرهنگ، برساخته است و بخش دیگری از آن که فطریات است از عالم بالا بر انسان القاء شده است لذا رابطه رفت و برگشتی بین فرهنگ به عنوان تجربه بشری و قرآن، پیشفرض دیگر ماست.
اولیایی ادامه داد: با این پبشفرضها ما وارد مسیر بعد یعنی طرح پرسشهای اساسی در فرهنگ میشویم؛ ما یکسری پرسش داریم که عرضه آن به قرآن بهترین مسیر است؛ یعنی فرهنگ را قبل از مطالعه قرآن، بررسی کرده و پرسشهای اساسی آن را بیرون میآوریم و آن را به قرآن ارجاع داده و استنطاق میکنیم. مثلا اینکه فرهنگ ذات دارد یا خیر؟ تنوع فرهنگی به چه معناست و با آن چه باید کرد و اساسا جامعه چقدر باید به فرهنگ خود بها بدهد و فرهنگ چیست؟
وی در ادامه افزود: یکی از پرسشهای مهم این است که آیا فرهنگ قابلیت کنترل و برنامهریزی دارد یا خیر؟ یا اینکه آیا خیر فرهنگی که به دنبال آن هستیم را تصور کردهایم یا نه؟ یا دعوای بین غایتگرایان و وظیفهگرایان؛ زیرا غایتگرایان میگویند شما ابتدا باید غایت فرهنگ را تعریف کنید و بعد به حقوق فرهنگی بپردازید برخلاف وظیفه گرایان که میگویند شما باید کاری به غایت نداشته باشید و بدون آن وظیفه حقوقی خود را اجرا کنید.
استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) با بیان اینکه هستیشناسی فرهنگ دو اصل دارد؛ اول اینکه فرهنگ در نگاه قرآنی دوجهانی است، ادامه داد: در آیه 32 انعام فرموده است: وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَعِبٌ وَلَهْوٌ ۖ وَلَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ ۗ أَفَلَا تَعْقِلُونَ؛ همچنین آیات دیگر اشاره دارد که بخشی از فرهنگ، دنیایی است یعنی در هستیشناسی قرآن، فرهنگ دو جهانی است.
سرنوشت انسان به دست خود تبیین میشود
این پژوهشگر تصریح کرد: آیاتی در مورد سنن الهی داریم که این سنن را غیرقابل تبدیل و تحویل میداند و در عین حال سنت خداوند این است که انسان سرنوشت خود را خودش تعیین کند؛ این سنن تاکید دارد که تغییرات فرهنگی جامعه در اختیار قوم و جامعه است و از طرف دیگر سنن الهی هم تغییرناپذیر است به عبارت دیگر وقتی فرهنگ در جامعه شکل گرفت و مستقر شد خداوند به تغییر خود قوم صحه میگذارد که بنده نام آن را فرهنگ به مثابه سنت الهی گذاشتهام.
وی با اشاره به پرسشی درباره خیر فرهنگی و حقوق فرهنگی انسان، تصریح کرد: وقتی ما دنبال مرجعیت قرآن در مطالعات فرهنگی هستیم دائما باید بین موضوع(فرهنگ) و قرآن که قرار است مرجع باشد رفت و آمد داشته باشیم که از جمله چیستی حق و خیر فرهنگی است؛ آیات زیادی از قرآن ما را به این نتیجه میرساند که ما دچار فقر تشخیصی در عرصه فرهنگ هستیم لذا برای تشخیص خیر فرهنگی باید به خود قرآن مراجعه کنیم زیرا بشر بدون قرآن فقر فرهنگی دارد.
اولیایی تاکید کرد: عبادت و معرفت و عبودیت از جمله خیرهای فرهنگی هستند؛ در سوره طلاق و سور دیگر بر این موضوع تاکید شده است یعنی انسان برای رسیدن به خیر فرهنگی باید به مقام معرفت و عبودیت برسد. اصلا خود غایت در قرآن هم خیلی مهم است؛ نجات از عذاب، فلاح و رستگاری و رسیدن به بهشت و دور شدن از جهنم هم مؤید توجه قرآن به غایت است گرچه منکر وظیفهگرایی هم نیست یعنی وقتی غایت مشخص شد وظیفه هم روشن است.
استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) با طرح این پرسش که آیا کنشهای فرهنگی ما حکایت از واقع دارند یا خیر، گفت: یک دعوای اساسی درباره کنترل فرهنگ است و برخی میگویند باید کنترل کنیم ولی برخی میگویند اساسا فرهنگ قابل کنترل نیست زیرا برخاسته از درون و نتیجه جوشش درونی مردم است. جواب به بحث معرفتشناسی برمیگردد یعنی آیا چیز خوب واقعی در هستی داریم یا اینکه همه چیز قراردادی است؟ قرآن بر عینیتگرایی صحه گذاشته است یعنی میتوان گفت چه چیزی بد و چه چیزی خوب است.
غایت فرهنگ از نظر قرآن
اولیایی ادامه داد: در انسانشناسی فرهنگ هم، یک بحث غایت فرهنگ است که همان عبودیت و معرفت است زیرا انسان فرهنگی از نگاه قرآن، انسان الهی است؛ قرآن از انسان خلیفه خدا سخن میگوید نه انسانی که کنش او در راستای غایت خلقت نیست.
وی افزود: بحث اختیار فرهنگی هم موضوعی است که قرآن نفی نکرده است یعنی ما قائل به جبر نیستیم. اصل تفاوت فرهنگی هم مسئله دیگری است یعنی وقتی رجوع به فرهنگ کنیم باید تایید کنیم که همه نمیتوانند یک زیست فرهنگی مشابه داشته باشند و یک مدل حرف بزنند و بیاندیشند.
اولیایی اظهار کرد: مجموعه هستیشناسی، معرفتشناسی و انسانشناسی فرهنگ مسیر عرضه پرسشهای اساسی فرهنگ به قرآن است که نتیجه آن باب مطالعات فرهنگی قرآنی را به روی ما باز میکند تا با رفت و برگشت به فرهنگ و قرآن بتوانیم یک سازمان نظاممندی برای فرهنگ تولید کنیم.
او تاکید کرد: قطعا مرجعیت علمی قرآن هم در دانش فرهنگ و هم در حل معضلات فرهنگی به کمک ما میآید و میتوانیم از قرآن بهره ببریم.
تفاوت بین دانش فرهنگ و کنشگری فرهنگی
همچنین حجتالاسلام والمسلمین حسینی رامندی؛ به عنوان ناقد در سخنانی گفت: ایشان تعریف فرهنگ را سهل و ممتنع در نظر گرفتهاند در حالی که این نوع بحث، ورود به عرصه مطالعات بینرشتهای است.
وی افزود: ما وقتی از مطالعات فرهنگ سخن میگوییم با دانش فرهنگ و کنشگری فرهنگ تفاوت دارد. الان فرهنگ و ارتباطات یک رشته مستقل است لذا اهداف و روش و موضوع و مسائل این رشته باید تبیین شود که به نظر بنده این اتفاق نیفتاده است.
حسینی رامندی بیان کرد: باید نسبت بین فرهنگ و دانشها هم مشخص شود ولی به نظرم تلقی ناقصی از فرهنگ در بیانات شما وجود داشت.
انتهای پیام