کد خبر: 4256638
تاریخ انتشار : ۰۴ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۰:۳۹
در گزارش ایکنا بررسی شد

قدم قدم تا ساخت آرزوهای کودکان ایران + فیلم

اسباب‌بازی‌ها در دنیای رنگارنگ کودکی صرفاً وسیله‌ای برای سرگرمی نیستند، بلکه ابزاری قدرتمند برای پرورش خلاقیت، تربیت مهارت‌ها و شکل‌گیری شخصیت کودکان به شمار می‌آیند. هر قطعه‌ای که در کارخانه‌های اسباب‌بازی‌سازی ساخته می‌شود، گامی در مسیر تحقق آرزوهای کودکانی است که امروز با بازی‌هایشان لبخند می‌زنند و فردا آینده‌ای روشن را می‌سازند.

اسباب بازیصنعت اسباب‌بازی، صنعتی سودآور در تجارت جهانی است که سالیانه بیش از  107.4 میلیارد دلار گردش مالی دارد. شرکت لگو LEGO، موفق‌ترین و بزرگترین اسباب بازی فروشی جهان در سال 2021 بیش از هشت میلیارد دلار فروش داشته و در بیش از 130 کشور جهان فعالیت می‌کند. علاوه بر اشتغال‌زایی و درآمدزایی فراوان، اسباب‌بازی‌ها در ارتقای توانایی و مهارت‌های شناختی در مقوله هوش، خلاقیت و نوآوری، آموزش و یادگیری، درونی کردن مقولات فرهنگی و ارزشی و ... در تمام گروه‌های سنی نقش مهمی ایفا می‌کنند. 
 
صنعت اسباب بازی در ایران نیز سالانه بین 300 تا 350 میلیون دلار گردش مالی دارد اما این سود گسترده نصیب چه کسانی می‌شود؟ تولید کننده داخلی یا خارجی؟ در کشور ما که به شدت نیازمند اشتغال‌زایی، درآمدزایی ارزی و تولید داخلی هستیم و همگان ادعا می‌کنند نگران حفظ و ارتقای فرهنگ اصیل این مرز و بوم و مقابله با تهاجم فرهنگی هستند، چه قدر به هنر ـ صنعت خلاق و ارزشمند تولید اسباب‌بازی توجه می‌شود؟ این صنعت چه قدر مورد توجه و حمایت کارشناسانه و حرفه‌ای مسئولان حوزه فرهنگ و صنعت قرار دارد؟ آیا مسئولان اصلاً توجهی به این حوزه مهم فرهنگ‌ساز دارند؟
 
برای فهم دقیق‌تر و عمیق‌تر آنچه در حوزه تولید اسباب‌بازی با تأکید بر تولید اسباب‌بازی فکری در کشورمان رخ می‌دهد مهمان علی مهری، رئیس هیئت مدیره مؤسسه فرهنگی - هنری آوای باران شدیم. او را با عنوان پدر اسباب بازی فکری ایران می‌شناسند و بیش از 35 سال است که در این حوزه، سخت و البته عاشقانه تلاش می‌کند. معلم دوران ابتدایی بوده اما تدریس را رها کرده تا نه برای تعداد محدودی از بچه‌هایی که سر کلاس او می‌نشستند و اکنون تعدادی کارمند مؤسسه آوای باران هستند، بلکه برای تعداد بیشتری از بچه‌های ایران معلمی کند. در دوران معلمی هم، دورترین روستاها را برای تدریس انتخاب می‌کرد و همین علاقه به کار سخت را در تولید اسباب بازی فکری نیز دنبال کرده است.
 
اسباب بازی
 
 
ایکنا ـ  خودتان را آنگونه که دوست دارید برایمان معرفی کنید.
 
اگر بخواهم خودم را در یک جمله معرفی کنم باید بگویم علی مهری هستم، یک معلم. یعنی اولویت من و آن‌ چیزی که دوست دارم من را با آن بشناسند، یاد کنند و صدا بزنند یک معلم است و هنوز خودم را یک معلم می‌دانم و اگر بعداً وارد کار کتاب نوشتن و ساختن اسبا‌ب‌بازی، ابزارهای آموزشی و ... شدم نیز همه در زیرگروه معلمی تعریف شده است و معلمی مرا وادار کرد به سمت این جریان بروم.
 
ایکنا ـ اولین اسباب‌بازی که ساختید چه بود؟
 
در دوران کودکی یکی از کارهای سختی که انجام می‌دادیم ساختن تیله‌های سنگی بود؛ این کار یک پروسه داشت، باید ته رودخانه چندین کیلومتر می‌گشتیم، سنگ‌های مناسب انتخاب می‌کردیم و این سنگ را با سنگ‌های دیگر اندازه گردو گرد می‌کردیم بعد یک آجر می‌گذاشتیم و آن را سوراخ می‌کردیم و کنار رودخانه می‌نشستیم، روی گودی آجر آب می‌ریختیم و سنگ را روی آجر ساعت‌ها می‌سابیدیم طوری که کاملاً صیقلی شده و عکسمان روی آن دیده شود. شاید این تیله سنگی برای من از چیزهای جذابی بود که ساختم. سنگی به اسم «چشم بلبلی» بود که آن را پیدا می‌کردیم و می‌ساختیم و بسیار زیبا بود و گاهاً آنها را می‌فروختیم و گاهی هم در تیله بازی می‌باختیم. 
 
روستای کلاته سادات در کنار رودخانه بود و ما خیلی گل‌بازی می‌کردیم و با گِل، انواع و اقسام حیوانات، انسان، ابزار و ... را می‌ساختیم و چون آنجا گل رس قرمز بود دستهایمان صدمه می‌دید و مادرمان ما را به خاطر بلایی که سر دست‌هایمان آوردیم کتک می‌زد و بعد وازلین می‌مالید و می‌بست و فردا روز از نو روزی از نو(با یادآوری خاطرات کودکیش به پهنای صورت می‌خندد).
 
غنای روستای کلاته سادات و اینکه کوه، رودخانه، سنگ، دشت، درخت و ... داشت تأثیر زیادی در من گذاشت. البته علاقه زیادی هم به درست کردن کاردستی داشتم. برای اولین بار با چوب و یکسری وسایل ساده به کمک پدرم چراغ قوه ساختم؛ وقتی چراغ قوه روشن شد مرا خیلی سر ذوق آورد و بعد در دوره دانشسرا یک چرتکه درست کردم که اکنون نمونه‌های آن در بازار وجود دارد و ساخت آن خیلی برای من لذت بخش بود. عوامل زیادی در اینکه به سمت ساخت بازی فکری و اسباب‌بازی رفتم نقش داشت اما آن حظی که از ساخت تیله سنگی و بعد چراغ قوه و چرتکه کردم خیلی در تعیین این مسیر نقش داشت.
 
 
ایکنا ـ پروسه تولید در کشوری که تحریم است و با نوسانات ارزی و مشکلات مواد اولیه و ... مواجه است چه مشکلاتی را برایتان ایجاد کرده است؟
 
چه کاری در همین فضا دشوار نیست؟ به جز موارد خاص که مورد پسند بسیاری از افراد قرار نمی‌گیرد، همه کارها دشوار است. کار یک خبرنگار آیا خیلی ساده است؟ کار یک فیلمبردار ساده است؟ نان درآوردن در این مملکت سخت است. همه کارها سخت است. هر کار غیر رانتی و درآوردن نون حلال سخت است؛ اما عشق وقتی فرمان می‌دهد محال هم تسلیم می‌شود. وقتی عشق کاری به جان آدمی می‌افتد سختی‌ها انگار سهل و تبدیل به عکس می‌شود. یعنی انرژی چالشی که حل می‌کنم، سبب می‌شود به دنبال چالش بعدی بروم. ولی چه باید کرد؟ فریادرسی هست؟ نیست؛ خودمان باید آستین‌هایمان را بالا بزنیم و همت کنیم. این مملکت مملکت ماست؛ اینها بچه‌های ما هستند. حالا شوره‌زار و کویر است باز هم مال ماست، دستی نخواهد آمد که اوضاع را درست کند مگر دست ما و شما. «زاری مکن که نشنود او زاری»(شعر از رودکی). آیا تسلیم شویم، مهاجرت کنیم؟ به کسانی که چنین کرده‌اند ایراد نمی‌گیرم. ‌ده‌ها دعوت نامه از کشورهای مختلف مثل فرانسه و اسپانیا برای کار با حقوق بالا و پیشنهادهای وسوسه‌انگیز داشتم؛ تا یک قدمی هم رفتم اما نتوانستم؛ انگار اینجا چیزی دارد که مرا نگه داشته، به من عشق می‌دهد، انرژی می‌دهد.
 
اسباب بازی
 
یادم نمی‌آید در همین فراز و فرودهایی که پیش آمده کسی از من پرسیده باشد اوضاع چطور است؟ و من گفته باشم خراب، کساد، سخت. با وجود اینکه زمانی بوده که شش ماه نتوانستم بخوابم، واقعاً شش ماه نتوانستم بخوابم و خواب طولانی من نیم ساعت بوده یعنی می‌خوابیدم و از خواب می‌پریدم. من خانه و ماشینم را فروختم و وارد این کار شدم و اصلاً فکر نمی‌کردم روزی برسد که دوباره خانه و ماشین بخرم؛ ولی ثبات، ایستادگی، ایده‌پردازی و پیگیری موجب می‌شود کارهای سخت به انجام برسد. تا جایی که اطلاع دارم در کارهای دیگر هم همین سختی‌ها وجود دارد و آدمی که بتواند در شرایط سخت کاری کند، موفق است. «راهی را بروید که روندگانش کمند». نیما می‌گوید: «از این ره شوم، گرچه تاریک است، همه خارزار است و باریک است». برخی آدم‌ها به دنبال این هستند که ردپایی از خود به جا بگذارند. 
 
در داستانی که سال دوم راهنمایی به عنوان اولین داستانم نوشتم و اسم آن را «ردپا» گذاشتم، همه دغدغه‌هایم این بود که آیا در این کویر ردپایی از من باقی خواهد ماند؟ نمی‌دانم؛ اما سعی کردم رد پای ارجمندی در حد فهم خودم باقی بگذارم.
 
ایکنا ـ بازی‌ها را فقط خودتان طراحی می‌کنید؟ اگر کسی ایده‌ای داشته باشد حاضر هستید به او کمک کنید و یا او را به عنوان همکار بپذیرید؟
 
بیش از ۹۰ درصد بازی‌هایی که در بازار به عنوان تولید داخل می‌بینید، کپی است. بعضاً تغییراتی در آنها ایجاد شده اما ایده از جای دیگری است. کمتر از ۱۰ درصد بازی‌ها در داخل طراحی شده است. اما بیش از ۹۰ درصد اینها کاملاً کپی است یعنی حتی عکس بازی هم اسکن و چاپ شده است اما این مسئله از نظر من اشکال نیست اگرچه دوست دارم که اتفاق دیگری در این حوزه بیفتد. این مسئله هم مثل کتاب است؛ مگر کتاب‌ها ترجمه نمی‌شود. بازی هم همینطور است بازی یک مقوله فرهنگی جهانی است. مثل شطرنج و لگو که در سرتاسر جهان تولید و استفاده می‌شود. البته ای کاش سازوکاری بود که این کپی‌ها با اجازه تولید کننده اصلی اتفاق می‌افتاد و حقوق تولید کننده اصلی رعایت می‌شد (حق کپی‌رایت) که متأسفانه در کشور ما این مسئله وجود ندارد.
 
 
 
بیشتر به عشق تولید به این عرصه آمدم و ۲۰۰ تا ۳۰۰ ایده برای تولید داشتم اما تولید در کشور ما دشوار است. محصولی را به نام چوب خط تولید کردیم. این ایده برای من بود. بعد از تولید اولیه دیدیم که خیلی سنگین و گران می‌شود. این قالب را کنار گذاشتیم و آن را توخالی تولید کردیم و دیدیم خوب شد اما پاکت ۲۰ تایی اقتصادی نبود و قالب دوم را هم کنار گذاشتیم و با قالب جدید‌تر ۶۰ تایی تولید کردیم. عین همین کار را ۲۵ نفر تولید کردند. در حالی که همه هزینه‌های آزمون و خطا و طراحی را ما متقبل شده بودیم.
 
برای طراحی و تولید به دلیل عدم حمایت کافی ریسک نمی‌شود. در شورای نظارت بر اسباب بازی هشت نهاد، سازمان و وزارتخانه از سال ۷۷ جمع شدند که حمایت کنند اما حمایتی را ندیدیم و فقط اسمی از آن باقی مانده است. چون حمایت نمی‌شود، ریسک تولید بالاست و به همین دلیل تولیدکنندگان به سمت کپی‌کاری می‌روند. اینجا حداقل ۲۰ محصول است که آنها را طراحی و تولید کردم اما عیناً از آنها کپی‌برداری شده است و دست ما هم به جایی نمی‌رسد که شکایت کنیم. در شورای عالی انقلاب فرهنگی، کانون پرورش فکری و ... حمایت از طراحی و تولید بازی‌های فکری و حق کپی‌رایت آنها را مطرح کردیم، اما اتفاقی در این حوزه رخ نداده است.
 
ایکنا ـ بزرگ‌ترین رؤیای شما پس از این همه تلاش چیست؟
 
به عنوان یک معلم، پدر، پدربزرگ و شهروند از فضای آموزشی رنج می‌برم و تمام تلاش من در این مدت این بوده که آموزش را با بازی و ابزار تلفیق کنم و یک محصول مفرح و نشاط‌آور تولید کنم. فضای آموزشی مرا اذیت می‌کند و امیدوارم روزی تمام مدارس به جای نوع تدریسی که انجام می‌شود، به طرف آموزش از طریق بازی بروند و مدرسه را تبدیل به محیط شادی کنند چون بچه‌ها فقط از طریق بازی یاد می‌گیرند و آن چیزی که ماندگار است بازیست. دانش‌آموزان ما سال‌ها انگلیسی می‌خوانند اما چند درصد از دیپلمه‌های ما انگلیسی را بلد هستند؟ ولی اگر معلمی در کلاس یک موضوع را با بازی یا شعر یا قصه به ما آموزش داده باشد، حتماً آن را یاد گرفته‌ایم. حتی در دوران قبل از انقلاب هم نظام آموزشی ما مورد نقد جدی بود و هنوز بعد از ۴۵ سال تغییر اساسی نکرده است و فقط ویرایش‌هایی بر آن صورت گرفته و همچنان تأکید بر محفوظات است و امیدوارم روزی این وضعیت در آموزش و پرورش، خانواده‌ها، مهدهای کودک و مدارس تغییر کند و بازی جدی‌تر گرفته شود؛ اگر چه بازی برای بزرگسالان هم لازم است.
 
 
بنابر گزارش ایکنا، گاهی برای ساختن آرزوها باید کارخانه ساخت؛ همان کاری که علی مهری کرد. بعد از حضور در دفتر کار علی مهری و مصاحبه با وی راهی کارخانه تولید اسباب‌بازی‌های فکری در یکی از شهرک‌های صنعتی اطراف تهران شدیم و اولین چیزی که نظرمان را جلب کرد مواد خام بی‌شکل و رنگی بود که تنها فکرها و ایده‌های خلاق می‌توانست آنها را به ابزاری برای رشد فکری کودکان ایرانی تبدیل کند.

فکر می‌کنم کار کردن در این کارخانه با هر مکان دیگری تفاوت دارد، ارتباطتان با اسباب بازی است، ابزارهایی که قرار است دست‌های نرم کودکان ایران با آن بازی کنند، پس باید با دقت و بی‌عیب ساخته شوند، چند دستگاه خاموش است و این یعنی چند کارگر، دیگر اینجا کار نمی‌کنند. کارگرها می‌گویند صاحبان بسیاری از کارخانه‌ها و تولیدی‌های اطراف کارشان را تعطیل کرده‌اند، کارخانه را فروخته‌اند و به خارج از کشور رفته‌اند ولی خدا را شکر که اینجا هنوز برقرار است. عین یک بازی؛ هر بازیکنی تعداد محدودی جان دارد و می‌تواند استقامت کند و خود را در رقابتی سخت و ناعادلانه نگه دارد. جان بعضی‌ها زود تمام می‌شود و بازی را ترک می‌کنند.

تکه‌ها و قطعه‌های هر بازی شکل گرفته و در بسته‌بندی‌های فاخر قرار داده شده و برای توزیع راهی سراسر کشور می‌شوند. کتاب‌های کمک آموزشی هم وجود دارد. اینجا پشت هر محصولی ایده و هدفی برای آموزش و یادگیری بهتر نهفته است؛ مکعب‌های ریاضی چینه، توپ پارچه‌ای احساسات، چوب خط، سرآشپز، نمیریه، معمای هوش، چرتکه بزرگ، مکعب رنگی کوچک، کیف کوله‌ای، دومینو، چیدن مهره‌های رنگی، گوی‌ها، تکه‌های مختلف پازل، کارت‌ها و ... هر محصولی با دقت تولید و بسته‌بندی می‌شود. در این میان یک عکس آشنا نظرمان را جلب می‌کند، تصویر روی یکی از اسباب‌بازی‌های فکری عکس همان کودکی است که در اتاق کار آقای مهری دیدیم؛ تصویر متعلق به نوه ایشان است‌؛ کودکی که پدربزرگش آرزو دارد که او ادامه دهنده راهش باشد.

گروه تولیدی لبخند، محصولات مؤسسه آوای باران را می‌سازد. با محمد مسعود سلماسی، رئیس گروه تولیدی لبخند که از سال 64 وارد این حوزه کاری شده است به گفت‌وگو نشستیم و او از سختی‌های تولید در ایران گفت. 

 

اسباب بازی

ایکنا ـ شما در رشته علوم سیاسی تحصیل کردید، چطور شد که وارد کار تولید اسباب‌بازی شدید؟ 

سال 64 که وارد بازار کار شدم هنوز دانشگاه نرفته بودم ولی علاقه زیادی به رشته علوم سیاسی داشتم. از همان ابتدا وارد صنعت پلاستیک شدم و توسط یکی از دوستانم به حوزه تولید اسباب‌بازی ورود کردم. بعد از مدتی با دوستان دیگری آشنا شدم که آنها هم در صنعت اسباب‌بازی فعال بودند و به همین ترتیب تولیدی «لبخند» را خریداری کردیم و تولید را ادامه دادیم و بعد از آن در رشته مورد علاقه خودم ادامه تحصیل دادم که ارتباطی با صنعت پلاستیک نداشت ولی علاقه شخصی بود. 

ایکنا ـ چرا نام «لبخند» را به عنوان نام تجاری حفظ کردید؟ 

اسم قشنگی است و احساس خوبی را برای کودکان و خانواده‌هایشان ایجاد می‌کند که برایم ارزشمند است.

 

ایکنا ـ کتابخانه محل کار شما مملو از کتاب‌های مربوط به روانشناسی و رشد کودک است، مطالعه این کتاب‌ها چقدر در کار شما ضروری است و چه تأثیری بر تولیدات شما دارد؟ 

همانطور که علم در تمام زمینه‌ها و صنایع تأثیر دارد، در این صنعت نیز قطعاً تأثیرگذار است. اینکه بدانیم از چه رنگی برای چه گروه سنی استفاده کنیم و کدام بازی مناسب کدام گروه سنی است و هر بازی چه کارکردی دارد و آن کارکرد چه تأثیری بر روحیه و فیزیک کودکان دارد و ... در نحوه تولید ما تأثیر می‌گذارد. 

اینکه محصولات چه کیفیتی باید داشته باشند و تأثیر کیفیت محصول بر کودکان مخاطب ما نیز بسیار مهم است؛ بنابراین سعی می‌کنیم با علم به این موارد و اعمال آنها بر روند تولید، مشکلات را کمتر و کارکرد وسیله بازی را بالا ببریم.

 

اسباب بازی

ایکنا ـ علی‌رغم وجود تحریم، مشکلات مربوط به تأمین مواد اولیه، رقابت شدید با واردات و ... چطور کارتان را ادامه می‌دهید؟ 

تولید، روند پیچیده‌ای دارد و از ابتدا که بخواهیم به آن نگاه کنیم، بحث تحقیق و توسعه است. در کشور ما این بخش ضعیف است و شخصاً هم می‌گویم در این زمینه ضعیف هستیم. اگر بخواهیم الگوبرداری صرف داشته باشیم که به کپی‌برداری تبدیل می‌شود. اگر می‌خواهیم از محصول خارجی کپی کنیم، باید با توجه به فرهنگ، بازار خودمان نحوه قیمت‌گذاری و نحوه تولید را به روز کنیم. این کار را تاجایی که می‌توانیم خودمان انجام می‌دهیم اما اگر نتوانستیم، از سایر همکاران کمک می‌گیریم و تغییراتی را اعمال می‌کنیم تا محصول متناسب با فرهنگ و اقتصاد جامعه خودمان باشد.

سعی نداریم رقابت کنیم. چون وقتی بحث رقابت پیش می‌آید تولیدکننده مجبور می‌شود کیفیت کار را کاهش دهد. چون نمی‌خواهیم از کیفیت کار کم کنیم، چندان به فکر رقابت هم نیستیم. اگر قیمت نهایی محصول گران می‌شود، اولین سعی ما این است که از روش‌های دیگر قیمت را کاهش دهیم نه اینکه کیفیت مواد اولیه را کم کنیم یا از مواد اولیه نامرغوب استفاده کنیم؛ بلکه در هزینه‌های جانبی سعی می‌کنیم صرفه‌جویی کنیم و سود نهایی را کاهش دهیم. سود نهایی ما از محصولاتمان بسیار کمتر از شرکت‌ها و تولیدی‌های دیگر است. 

ایکنا ـ به نظرتان محصولات تولیدی شرکت شما، لبخند را بر چهره بچه‌های ایران آورده است؟

این را از بچه‌های ایران باید پرسید. 

ایکنا ـ میزان فروش، میزان استقبال را نشان نمی‌دهد؟

تقریباً و همین ما را خوشحال می‌کند. البته با توجه به شرایطی که وجود دارد شاید فقط بتوانم واژه راضی بودن را به کار ببرم اما آنچه رخ می‌دهد ما را اقناع نمی‌کند؛ نه در بحث فروش و نه در بحث اقناع. 

ایکنا ـ بزرگ‌ترین مانع شما برای رسیدن به اهدافتان به عنوان یک تولیدکننده چیست؟ 

موانعی دولتی و تلاطم‌های بازار ارز که بر قیمت مواد اولیه تأثیر می‌گذارد. در خصوص موانع دولتی با انواع و اقسام موانع مواجه هستیم؛ از روزی که شما بخواهید فعالیت خود را به عنوان یک تولیدکننده شروع کنید، با موانع زیادی از جمله اخذ مجوز تأسیس، پروانه بهره‌برداری و ... مواجه می‌شوید. کاری با تسهیلات دولتی و وام و ... ندارم که گرفتن آنها روندی طولانی دارد؛ اما چرا وقتی یک تولیدکننده می‌خواهد با سرمایه شخصی شروع به کار کند، باید اینقدر طول بکشد و روندها کاری کند باشد؟ چند وقتی است که گفته می‌شود همه چیز آنلاین و برخط شده و می‌توانید به راحتی مجوز بگیرید و ... اما برای دریافت یک پروانه بهره‌برداری بیش از یک سال زمان صرف می‌شود. در کنار همه این مشکلات، مسائل مربوط به دارایی، مالیات، تأمین اجتماعی و ... نیز وجود دارد که تولیدکننده‌ها را از کار خسته می‌کند به طوری که تولیدکننده واقعاً می‌‌خواهد کار را رها کند. چرا برای تولید باید این همه مانع و مشکل داشته باشم؟ بحث تولید، پرسنل، کارگری و ... مگر کم مشکل دارد که به دنبال رفع مشکلات ایجاد شده توسط دولت هم باشم؟  

 

ایکنا ـ مشکلات صادرات کجاست؟

اسباب‌بازی فروشی‌ کشورهای مختلفی را دیده‌ام و محصولات ما اصلاً از نظر کیفیت هیچ چیزی از آنها کم ندارند. بسته‌بندی و متریال ما حتی با کیفیت بالاتری تولید شده‌اند. در بحث صادرات مانع اولیه و اصلی که وجود دارد بحث تحریم‌هاست که موجب شده بسیاری از شرکت‌های بزرگ و کوچک اکنون تمایل به انجام این کار نداشته باشند و یا نمی‌توانند صادرات انجام دهند. 

بحث دوم، بازاریابی محصولات است. رایزن‌های فرهنگی ایران در کشورهای دیگر باید بازارهای مقصد را شناسایی و برای محصولات ایرانی بازاریابی کنند و به تولید‌کنندگان خدمات ارائه دهند. تولیدکننده‌ها با توجه به محدودیت‌های مالی و محدودیت آشنایی با فرهنگ و زبان کشور میزبان نمی‌توانند برای شناخت بازار و بازاریابی هزینه‌های هنگفتی متقبل شوند. از سوی دیگر با توجه به نمایشگاه‌هایی که در داخل و خارج از کشور برپا می‌شود می‌توان این ارتباط را ایجاد کرد. این هزینه‌ها برای دولت‌ها چندان زیاد نیست اما برای تولید‌کنندگان هزینه بالایی دارد و تولیدکنندگان چنین امکاناتی ندارند. در صورتی که تحریمی وجود نداشته باشد و این مشکلات حل شود قطعاً می‌توانیم محصولاتمان را صادر کنیم و حتی از نظر قیمت با چین به رقابت بپردازیم. 

 

اسباب بازی

بنابر گزارش ایکنا، اسباب‌بازی‌ها نقش بی‌بدیلی در شکل‌گیری هویت فرهنگی و اجتماعی کودکان ایفا می‌کنند. این ابزارهای بازی و سرگرمی، فراتر از جنبه‌های تفریحی، به عنوان ابزاری تربیتی عمل می‌کنند که می‌توانند ارزش‌ها، باورها و فرهنگ جامعه را به نسل‌های آینده منتقل کنند. در کشوری چون ایران، که دارای میراث فرهنگی و تاریخی غنی و متنوعی است، طراحی و تولید اسباب‌بازی‌هایی با محتوای فرهنگی ایرانی-اسلامی می‌تواند به تقویت هویت ملی و دینی کودکان کمک کند و آن‌ها را از تأثیرات مخرب اسباب‌بازی‌های وارداتی که گاه حامل پیام‌های بیگانه با فرهنگ جامعه هستند، مصون نگه دارد.

حمایت از تولیدکنندگان داخلی در این عرصه یک ضرورت راهبردی است. تولید اسباب‌بازی‌های فاخر و متناسب با فرهنگ ایرانی-اسلامی نه تنها می‌تواند به تقویت فرهنگ و هویت ملی کمک کند، بلکه بستری برای رشد اقتصادی و ایجاد اشتغال نیز فراهم می‌آورد. این حمایت می‌تواند شامل تخصیص تسهیلات مالی، کاهش موانع قانونی و فراهم کردن دسترسی به فناوری‌های مدرن باشد. افزون بر این، همکاری میان تولیدکنندگان، طراحان خلاق و متخصصان حوزه تربیتی می‌تواند به تولید محصولاتی منجر شود که ضمن جذابیت بصری و کاربردی، پیام‌های فرهنگی عمیقی را به کودکان منتقل کند.

در نهایت، ایجاد زیرساخت‌های لازم برای ترویج و عرضه این محصولات از طریق رسانه‌های جمعی، نمایشگاه‌های تخصصی و حضور در بازارهای بین‌المللی، اهمیت بالایی دارد. اسباب‌بازی‌های ایرانی-اسلامی می‌توانند نمادی از توانمندی فرهنگی و خلاقیت ایرانی باشند که نه تنها در داخل کشور بلکه در عرصه جهانی نیز به‌عنوان سفیر فرهنگی ایران عمل کنند. حمایت همه‌جانبه از این صنعت می‌تواند گامی مؤثر در جهت تحقق چشم‌انداز فرهنگی و اقتصادی کشور باشد.

گزارش از زهرا ایرجی

عکس الهه علیرضالو

فیلم حامد عبدلی 

انتهای پیام
captcha