به گزارش ایکنا، حضرت زینب(س) واجد صفات فضیله بسیاری چون عاقله، مفهمه و محدثه بوده است ولی در بین این صفات، صبر آن حضرت در معنای صحیح کلمه زبانزد است؛ آن حضرت با صبر فعالانه و نه ناله و ضجه زنانه به طالبان این صفت در طول تاریخ آموخت که در بدترین شرایط تاریخی هم نباید از رحمت و اعانت الهی نومید شد لذا زینب(س) قهرمان کربلا نام گرفت و موفق شد تا پیام عاشورا را در طول تاریخ جاری کند.
نامگذاری حضرت زینب(س)، توسط پیامبر اسلام(ص) صورت گرفت؛ گفته شده است که جبرئیل از سوی خداوند این نام را به پیامبر(ص) رسانده است. در کتاب «الخصائص الزینبیة» آمده است پیامبر(ص) او را بوسید و فرمود: «حاضران امّتم، غایبان را از کرامت این دخترم زینب آگاه کنند؛ همانا او مانند جدهاش خدیجه است.» زینب در لغت به معنای «درخت نیکو منظر و خوشبو» یا «زینت پدر» آمده است.
بانوی فقیه
آیتالله العظمی سبحانی در موسوعه طبقات الفقهاء، نام زینب(س) را به عنوان یکی از فقهیان قرن اول هجری قمری ذکر کرده و به شرح پارهای از فضائل و ویژگیهای او پرداخته است. سخنان و خطبههای حضرت زینب(س) را در کوفه و همچنین در دربار یزید، که همراه با استدلال به آیات قرآن بود، بیانگر دانش او دانستهاند.
وی احادیثی از مادرش حضرت زهرا(س) نقل کرده است. آنچنان که در کتاب مقاتل الطالبیین گزارش شده عبدالله بن عباس سخنان حضرت زهرا(س) در مورد فدک را به نقل از حضرت زینب(س) روایت کرده است. در این روایت، ابن عباس از او با عنوان «عقیلتنا زینب بنت علی(ع)» یاد میکند. محمد بن عمرو، عطاء بن سائب، فاطمه بنت الحسین نیز از وی حدیث نقل کردهاند. آیتالله بهجت از مراجع تقلید درباره خطابه زینب کبری(س) معتقد است که او در اسارت هم آنچنان مردانه خطبه میخواند که گویی در تخت سلطنت قرار دارد. حضرت زینب(س) هنگام حضور امام علی(ع) در کوفه، برای زنان آنجا تفسیر قرآن ارائه میداد.
همانطور که گفته شده یکی از مقاطع مهم در زندگانی این بانو واقعه عاشورا است؛ در منابع آمده است که یکی از شروط حضرت زینب در ازدواج این بود که هرگاه امام حسین(ع) خواست سفری برود، زینب در کنار او باشد و عبدالله مانع او نشود و به همین دلیل آن حضرت در سفر کربلا با امام همراه شدند و مصیبتهای فراوان مانع از انجام ماموریت ایشان نشد.
خطبههای علیگونه
سخنرانی وی در کوفه برای شنوندگان یادآور خطبههای پدرش امیرالمؤمنین(ع) بود؛ سخنانش در کوفه و مجلس یزید و نیز گفتوگوهای وی با عبیدالله بن زیاد، شبیه به خطبههای امام علی(ع) و خطبه فدکیه مادرش زهرا(س) دانسته شده است. بشیر بن حِذْیَم اسدی میگوید: «وَ نَظَرْتُ الَی زَیْنَبَ بِنْتِ عَلِیٍّ یَوْمَئِذٍ وَ لَمْ ارَ خَفِرَةً وَ اللهِ انْطَقَ مِنْها کَانَّها تُفرِعُ عن لِسانِ عَلِیِّ(ع)» در روز ورود این قافله، من نگاه کردم و زینب(س) را دیدم. من در آن روز هیچ زنی را که سراپای وجودش شرم و حیا باشد، در سخنرانی ناطقتر و تواناتر و چیرهدستتر از زینب ندیدم. گویا در سخنرانی، شاگرد مکتب پدر بزرگوارش علی بود. «وَ قَدْ اَوْمَأتْ الَی النّاسِ انِ اسْکُتوا، فَارْتَدَّتِ اْلانْفاسُ وَ سَکَنَتِ اْلاجْراسُ» زینب یک اشاره به جمعیت کرد، همین جمعیتی که داشتند ضجه میزدند و گریه میکردند، و یک عده هم سر و صدا میکردند، یک اشاره کرد که ساکت! نفسها در سینهها حبس شد و جرسها هم از صدا افتاد. حتّی دیگر صدای زنگوله حیوانات هم شنیده نشد.
هنگام سخنرانی وی در کوفه، پیرمردی گریان گفت: «پدر و مادرم فدای ایشان که سالخوردگانشان بهترین سالخوردگان و کودکان ایشان بهترین خردسالان، زنانشان بهترین زنان و نسل آنان والاتر و برتر از همه نسلهاست».
حضرت زینب(س) را تجسم و نماد صبر جمیل نامیدهاند. مقاومت در راه پاسداری از حریم دین، کنترل نفس خود در برابر ناملایمات و ضعف نشان ندادن در مقابل دشمن و عدم شکوه در حضور مردم را از جمله ویژگیهای صبر زینب(س) نام بردهاند. او در روز عاشورا، هنگام دیدن پیکر خونین برادرش چنین گفت: «بار خدایا! این قربانی و کشته در راه خودت را از ما (خاندان پیامبر) بپذیر.»؛ همچنین وی در پاسخ ابن زیاد که پرسید کار خدا را با برادر و اهل بیتت چگونه دیدی، فرمود: «مَا رَأَیْتُ إلّا جَمِیلاً؛ چیزی جز زیبایی ندیدم». وی بارها جان امام سجاد(ع) را از مرگ نجات داد؛ از جمله در مجلس ابن زیاد، پس از احتجاج امام سجاد(ع) با ابن زیاد، وی دستور کشتن امام را صادر کرد. در این هنگام حضرت زینب(س) دست در گردن فرزند برادر انداخت و فرمود: «تا زندهام، نخواهم گذاشت او را بکشید».
انتهای پیام