کد خبر: 4260169
تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۸

روان‌شناسی مخاطبان؛ شیوه تبلیغی حضرت زینب(س)

حضرت زینب(س) در امر رساندن پیام امام حسین(ع) به جهانیان و تبلغ دین، از اصول روان‌شناسی از جمله تحقیر دشمنان، تکریم دوستان، تحریک عواطف و مخاطب‌شناسی استفاده شایانی داشته‌اند.

وفات حضرت زینب(س)امروز، پانزدهم ماه رجب، مصادف با سالروز وفات حضرت زینب کبری(س) است. از دوران کودکی آن حضرت، جز تولد در زمان حضرت محمد(ص) پیامبر اسلام، که نام زینب را بر او نهاد، اطلاعات چندانی در تاریخ‌نگاری اسلامی نیامده است. بیشتر منابع به زندگانی ایشان، هنگام همراهی با امام حسین بن‌علی(ع) از مدینه تا مکه و از آنجا تا کربلا پرداخته‌اند. 

از حضرت زینب(س) در رویدادهای پرشماری از نبرد کربلا از جمله به میدان فرستادن فرزندان و خانواده‌ و بردباری بر مرگ آنان یاد شده است. عبارت معروف «خدایا این قربانی را از ما بپذیر» منتسب به ایشان در هنگامه شهادت امام حسین(ع) است. پس از پایان نبرد کربلا، حضرت زینب(س) به همراه سایر همراهان به اسارت لشکریان یزید درآمد و ابتدا به کوفه و کاخ ابن‌زیاد و بعد به شام و کاخ یزید منتقل شد. ایشان سپس، اجازه یافت به همراه سایر اسرا به مدینه بازگردد. 

از عبدالله بن‌جعفر طیار به عنوان همسر حضرت زینب(س) یاد می‌کنند. حاصل ازدواج ایشان یک دختر و چهار پسر بود که دو تن از آن‌ها در نبرد کربلا به شهادت رسیدند. درباره محل دفن حضرت زینب(س) اختلاف نظر وجود دارد. دو آرامگاه مرتبط با ایشان در دمشق و قاهره، مقصد زائران شیعه است. حضرت زینب(س) در منابع اسلامی و به ویژه نزد شیعیان به عنوان شخصیتی صبور، فداکار، پرهیزکار و مظهر شجاعت و سرکشی در برابر ظلم قلمداد می‌شوند. 

فضایل و مناقب حضرت زینب(س) 

حضرت زینب کبری(س) دارای فضایل و مناقب بسیاری بودند. برخی از القاب آن حضرت، گویای فضیلت‌های بی‌شمار آن بانوی بزرگوار است تا آنجا که یکی از بزرگان در این باره گفته است که فضائل و برتری‌های ایشان و خصلت‌های جلالت قدر و علم و عمل و عصمت و عفت و نورانیت و روشنایی و شرف و زیبایی آن حضرت همچون مادر بزرگوارشان حضرت زهرا(س) است. 

مقام علمی 

یکی از فضایل و خصایص حضرت زینب(س) مقام علمی ایشان است. آن حضرت بانویی دانشمند، سخنور، فصیح و بلیغ و نیز نایب خاص امام حسین(ع) در بیان حلال و حرام الهی بودند. روایت است که در اسارت هنگامی که امام سجاد(ع) بیمار بودند، مردم در حلال و حرام به حضرت زینب(س) مراجعه می‌کردند و ایشان نیز پاسخ آنان را می‌دادند. امام صادق(ع) برای جواز چاک دادن گریبان در مصیبت فقدان پدر و برادر و... به فعل و عمل زینب(س) در جریان کربلا استناد می‌کنند. از این سخن امام سجاد(ع) که در خطاب به عقیله بنی‌هاشم می‌فرمایند: «عمه جان! تو بحمدالله عالمه‌ای هستی بدون اینکه معلم داشته باشی و تو فهمیده‌ای هستی بی آنکه کسی مطالب را به تو یاد داده باشد»، پی می‌بریم که حضرت زینب کبری(س) علم و دانش خود را از طریق دیدن استاد و معلم به دست نیاورده، بلکه از جانب خدای تعالی به آن حضرت اعطا شده است.

درباره پایان زندگی آن شیرزن کربلا اختلاف است و روشن نیست در مدینه، دمشق یا قاهره به جوار حق شتافته‌اند، اما آنچه مسلم است این است که پس از بازگشت از شام مدت زیادی زنده نبوده و در غروب روز پانزدهم ماه رجب سال 62 هجری به دیدارحق شتافته‌اند. 

شیوه‌های تبلیغی حضرت زینب(س) 

چنانچه عاشورا را پدیده‌ای بدانیم که به وجود آورنده آن امام حسین بن‌علی(ع) باشد، پرورش دهنده این پدیده، حضرت زینب(س) خواهد بود. وظیفه مهم ایشان پس از عصر عاشورا، پاسداری از نهضت خونین امام حسین(ع) و رساندن پیام «هیهات منا الذله» برای جهانیان است. ایشان راه سخت و دشواری را در پیش داشت و باید در بین جمعیتی سخن می‌گفت که گویی گوششان ناشنوا و چشمانشان نابیناست و در حماقت و نادانی کامل به سر می‌بردند.  

حضرت زینب(س) باید از این پس آگاهانه می‌اندیشید و تصمیم می‌گرفت. ایشان باید از هر حال و شرایط و از هر وضعیت و موقعیت خوب استفاده کرده و با زبان حال و قال آنان را از غفلت بیدار می‌کرد و به آنان آگاهی و شناخت می‌داد تا احساس مسئولیت کنند و آنگاه خواه ناخواه شورش و انقلاب پدید می‌آمد. 

خطبه‌های آتشین و بلندپایه حضرت زینب(س) همه نقشه‌های شوم یزیدیان را نقش بر آب کرد و همچون رعد و برق، روشنگر و کوبنده بود که تمامی بافته‌های سی و چند ساله بنی‌امیه را از بین برد و شورشی بنیادین علیه بنی‌امیه برنامه‌ریزی کرد و کاخ امویان را برای همیشه لرزاند و واژگون کرد. 

پس از اینکه امام حسین(ع) و اصحاب باوفای ایشان به شهادت رسیدند، حضرت زینب(س) به سرعت به طرف میدان حرکت کرد و وقتی که بدن خونین و پاره پاره برادر را دید شیوه‌کنان گفت: «ای کاش! آسمان بر زمین ویران می‌شد و ای کاش! کوه‌ها از هم می‌پاشیدند و به بیابان‌ها می‌ریختند». زمانی که به پیشنهاد شمر لعین، کاروان اسیران را از کنار بدن‌های قطعه قطعه شده شهیدان عبور می‌دادند و حضرت زینب(س) پیکر شهدا و بدن پاره پاره شده برادر خود را دید، خم شده و بدن پاره پاره برادر را در آغوش گرفت و دهان خود را بر روی حلقوم بریده برادر نهاد و می‌بوسید و می‌گفت: «برادرم! اگر مرا بین سکونت در کنار تو (کربلا) و رفتن به سوی مدینه مخیر می‎کردند، سکونت در نزد تو را برمی‌گزیدم؛ گرچه درندگان بیابان گوشت بدنم را بخورند». 

در برخی از مقاتل آمده است که حضرت زینب(س) در این هنگام رو به مدینه کرده و گفت: «فریاد ای محمد(ص)! درود فرشتگان آسمان بر تو باد. این حسین تو است که در خون غوطه‌ور است، اعضایش قطع شده و دختران تو به عنوان اسیر عبور داده می‌شوند». راوی می‌گوید که حضرت زینب کبری(س) به گونه‌ای روضه می‌خواند و گریه می‌کرد که سوگند به خدا هر دوست و دشمن از گریه و گفتار زینب(س) گریه کرد.

آنچه از این گونه اقدامات آن حضرت به دست می‌آید، این است که ایشان می‌خواست با این ناله‌های جانسوز اما آگاهانه و بیدار کننده، درس‌های آموزنده به لشکریان فرومایه دشمن دهد. ایشان باید به آنان می‌فهماند که چه جنایت‌هایی کرده‌اند و باید به آن لشکر جنایتکار کوفه می‌فهماند که جنگشان، جنگ با قرآن، آورنده قرآن و ایمان آورندگان به قرآن بوده است. آن حضرت می‌خواست با این ناله‌های جانسوز عواطف و احساسات مردم را تحریک کند تا آنان خود به خود علیه استبداد و یزیدیان قیام و شورش کنند و چنین اتفاقی نیز رقم خورد. 

حضرت زینب(س) مدتی که در شام اقامت داشتند، در محله‌ای به نام «دارالحجارة » مراسم عزاداری برپا کرده و آنچنان عزاداری و نوحه‌سرایی و گریه و زاری می‌کردند که مردمی که در آنجا شرکت می‌کردند، تصمیم گرفتند به خانه یزید هجوم برده و او را به قتل برسانند.
 
هنگامی که کاروان اسیران، در آن جو پر از ظلم و خفقان به کوفه رسید، زنان، مردان و کودکان کوفه همه به معابر آمده تا مغلوبین و اسرا را تماشا کنند. برخی ناراحت و برخی بهت‌زده و گروهی از شدت تاثر اشک می‌ریختند. حضرت زینب(س) موقعیت را تشخیص داد و نگاهی به مردم کرده و با اشاره خواستند تا همه سکوت کنند و با انتخاب بهترین فرصت‌ها و زیباترین کلمات و جملات و با شجاعتی بی‌نظیر و علی‌وار بر مسند خطابه ایستادند.

ایشان در ابتدای خطبه، از پیامبر(ص) تعبیر به پدر کرده و با انتخاب این کلمه، خواستند تا خود و قافله اسیران را معرفی کنند و نسبت خویش با پیامبر(ص) روشن کنند تا همگان دریابند که اهل این قافله از کدام دودمان و قبیله هستند و از این راه افکار و احساسات مردم را در اختیار بگیرند و مردم آنان را با دیده اسیر ننگرند. سپس، به بزرگترین نقطه ضعف کوفیان یعنی سست‌عنصری و پیمان‌شکنی آنان اشاره کردند و با این کلمات و جملات خواستند تا آنان را بر این خصلت آگاه کنند. 

آن استاد بی‌معلم نه تنها با مردم کوفه سخن گفته و آنان را بر آن کار زشتی که مرتکب شده بودند، ملامت و سرزنش کردند، بلکه در دارالاماره ابن‌زیاد نیز چنان نیرومندانه ایستاده و پرخاشگرانه سخن گفتند و او را حقیر و کوچک شمردند که توان سخن گفتن را از او گرفت. آن حضرت پس از ورود به شام و حضور در مجلس یزید نیز با سخنان علی‌گونه خود چنان او را رسوا کرد و او را به گریه واداشت که توان پاسخ گفتن از او سلب شد. 

 رفتارهای عالمانه 

یکی از عوامل موفقیت حضرت زینب(س) در رساندن پیام امام حسین(ع) به جهانیان، تبلیغ با عمل بوده است. ایشان همواره تلاش می‌کردند که به وظیفه الهی خود عمل کنند و در رعایت حلال و حرام الهی هیچ‌گونه سهل‌انگاری نداشتند. آن حضرت هیچ‌گاه از هیچ وظیفه شرعی فروگذار نمی‌کردند. نقل است که وقتی اسرا را وارد کوفه کردند، مردم کوفه از روی ترحم به اطفال و اسیران نان و خرما می‌دادند، حضرت ام کلثوم(س) فریاد می‌زدند که ای اهل کوفه! صدقه بر ما حرام است و آنان را از دست و دهان بچه‌ها می‌گرفت و به سوی مردم می‌انداخت. ایشان حتی حاضر شدند تا نان و غذای خود را بین بچه‌ها تقسیم کرده و سه روز یا بیشتر چیزی نخورند، اما اجازه ندادند تا ذره‌ای از صدقه را تناول کنند. 

یکی از موارد عملی تبلیغ حضرت زینب(س) حفظ حجاب است. ایشان نه‌تنها در حالت عادی، بلکه در بحرانی‌ترین لحظات زندگی اهتمام زیادی در حفظ خود از انظار و دیده‌های مردم داشتند. راوی می‌گوید که وقتی از حج برمی‌گشتم، وارد کوفه شدم و دیدم اسرا را وارد کوفه کرده‌اند. امام سجاد(ع) را دیدم که بر شتری بدون روپوش سوار بوده و از پاهای ایشان خون جاری بود. در این هنگام بانویی را دیدم که بر شتری برهنه سوار است، سؤال کردم، ایشان کیست؟ پاسخ آمد که ایشان حضرت زینب کبری(س) است. آن حضرت فریاد می‌زدند که ای مردم! چشم‌های خود را از ما بپوشانید، آیا از خدا و رسولش حیا نمی‌کنید که به حرم رسول خدا(ص) در حالیکه پوششی ندارند، می‌نگرید.

ایشان می‌خواست تا با عمل و رفتار خود به جهانیان بفهماند که امام حسین(ع) و یاران ایشان برای احیای احکام الهی شهید شده‌اند و زنان و کودکان ایشان نیز به همین دلیل به اسارت می‌روند و بنی‌امیه و دستگاه حاکمه یزید نسبت به احکام الهی نه‌تنها بی‌اعتنا هستند، بلکه احکام الهی را واژگون کرده‌اند.  

 دعا و عبادت 

یکی دیگر از شیوه‌های تبلیغی حضرت زینب(س) دعا و عبادت بود. ایشان همواره می‌دانستند که دشمنان در انتظارند تا کوچکترین واکنش یا کلامی را جست‌وجو کنند که نشانه‌ای از ضعف خاندان پیامبر(ص) باشد و از این رو برای اینکه دشمنان را مأیوس کنند، در روز یازدهم محرم وقتی که در کنار جسد برادر آمدند، توقف کرده و با خلوصی خاص متوجه خدا شدند و عرض کردند: « خداوندا! این قربانی کوچک را از ما قبول کن». 

از دعایی که حضرت زینب(س) کردند، می‌توان دریافت که با همه این مصایب و مشکلات باز هم در برابر طوفان‌های کوبنده ایستاده بودند و با خدای خود گفتند: «ای پناهگاه! آنکه جز تو پناهی ندارد، ای تکیه گاه! آنکه جز تو پشتوانه‌ای نمی شناسد، ای خدایی که سیاهی شب و سپیدی روز و روشنایی خورشید و صدای آرام درخت و آب بر تو سجده می‌کنند، ای خدا!، ای خدا!، ای خدا!» و نیز در خطبه ای که در مجلس یزید بیان کردند، این‌گونه دعا کردند که «خدایا! حق ما را باز گیر و از آن کس که به ما ستم کرد، انتقام بگیر و خشم خود را بر کسی که خون‌های ما را ریخت و عهد ما را شکست و یاران ما را کشت و از ما پرده‌دری کرد فرود بیاور».  

 بکارگیری اصول روان‌شناسی 

گرچه اصول روان‌شناسی در تبلیغ به صورت کلاسیک از ابتکارات علوم معاصر است، اما در تبلیغات اصیل آسمانی نیز مورد توجه قرار گرفته است و سیره رهبران و ائمه اطهار(ع) نشان می‌دهد که آنان در تبلیغ به اصول روان‌شناسی فردی و اجتماعی توجه کامل داشته‌اند. 

حضرت زینب(س) نیز در امر رساندن پیام امام حسین(ع) به جهانیان از این اصول از جمله تحقیر دشمنان، تکریم دوستان، تحریک عواطف و مخاطب‌شناسی استفاده کرده‌اند. ایشان وقتی که با کوفیان سخن می‌گفتند، در آغاز خطبه بر اصالت خاندان خود تأکید کرده و از پیامبر(ص) تعبیر به پدر کردند تا عواطف و احساسات مردم را در اختیار گرفته و آنان خود به خود آماده قیام و شورش شوند. ایشان در فراز اول خطابه خود به بزرگترین نقطه ضعف کوفیان یعنی سست‌عنصری و عهدشکنی اشاره کرده و آنان را از این راه تحقیر کردند. 

حضرت زینب(س) در کاخ ابن‌زیاد، او را «پسر مرجانه» می‌خواندند که برای عبیدالله توهین‌آمیزترین و رسواکننده‌ترین القاب است که حاکی از نامشروع بودن وجود وی و بدنام بودن مادرش بود و آن‌چنان ضربه بر پیکر لرزان عبیدالله زدند که تصمیم به قتل حضرت زینب(س) گرفت. آن حضرت در فرازی از خطبه آتشین خود در خطاب به یزید، به معرفی یزید، پدر، جد و جده‌اش پرداخته و بر اصالت خاندان خود تأکید کردند و فرمودند: «و چگونه توقع و امید دلسوزی از آن کسی باشد که دهانش جگر پاکان را جوید و بیرون انداخت و گوشتش از خون شهیدان روئید».

از مقایسه بین دو خطبه‌ای که حضرت زینب(س) در کوفه و شام بیان فرمودند، به این نتیجه می‌رسیم که ایشان اصل مخاطب‌شناسی را کاملا رعایت کرده‌اند؛ چراکه در کوفه اکثر مخاطبان ایشان عموم مردم بودند که در جهل و ناآگاهی به سرمی‌برند و به مقتضای حال، سخن را در خور فهم مخاطبان بیان کردند و آنان را از جنایتی که مرتکب شده‌اند و نیز از شخصیت شهیدان آگاه کردند، اما در شام در مجلس یزید، چون خواص حضور داشتند و همه دارای آگاهی نسبت به امور بودند، لحن خطاب ایشان تفاوت داشت و در نتیجه به رسوا کردن و مأیوس کردند یزیدیان پرداختند. البته شیوه‌های دیگری از قبیل شجاعت، شهامت، فصاحت و بلاغت و وقت‌شناسی از دیگر روش‌های تبلیغی آن بزرگوار در طول حیات نورانی‌شان بوده است. 

انتهای پیام
captcha