جهانیشدن با دگرگون کردن شرایط و تخریب منابع سنتی هویت، فرآیند هویتسازی را در جهان کنونی با مشکل روبهرو کرده و صاحبان هویتهای مختلف را به چالش کشانده است. در این عصر، دیگر جامعه و یا سرزمینی خاص، تعیینکننده نهاییِ هویت افراد نیست و فرد در فضای آکنده از اطلاعات قرار دارد و بهطور مداوم با هویتهای کاذب و بیاصالت روبهرو است. این امر سبب سردرگمی و باعث بهوجود آمدن بحران هویت شده است.
رجوع به دین و هویتسازی براساس آموزههای دینی و اسلامی، میتواند از بهترین پاسخها به بحران هویت ناشی از جهانیشدن باشد. بنابراین، هر فرد و جامعهای که هویت خویش را بر محور و مدار دین تعریف و تفاوت و تمایز خود با دیگران را در هویت دینی جستوجو کند، خواهد توانست در عصر جهانیشدن از تبعات تشویشآور و آشفتهساز جهانیشدن در امان بماند. افراد برای در امان ماندن از تبعات بحران هویت باید بهطور مداوم هویت خود را بازتولید کنند.
در رابطه با مقوله جهانی شدن و تأثیر آن بر هویت دینی افراد در جوامع مختلف، به گفتوگو با حجتالاسلام سیدمهدی رفیعیراد، دانشآموخته دکترای مطالعات استراتژیک و پژوهشگر دین و حکمرانی کشور پرداختیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
مقوله جهانیسازی دارای دو رویکرد مهم است که باید به صورت ویژه بدانها پرداخته شود. رویکرد نخست جهانیسازی مربوط به تمدن غرب با مرکزیت آمریکاست که راهبرد آن در حوزه جهانیسازی اعمال دستورات ویژه برای اداره جهان است به این معنا که آمریکاییها به عنوان رأس هرم تمدن غربی دستوراتی را برای اداره جهان به شیوههای نوین و مورد دلخواه خود مطرح میکنند که از آنها به عنوان نظم نوین جهانی یاد میکنیم.
رویکرد بعدی مقوله جهانیسازی که در مقابل رویکرد نخست قرار دارد، تمدن نوین اسلامی به مرکزیت نظام ایران اسلامی است که به دنبال ترویج تمدن اسلامی در جهان بوده و راهبرد تبلیغ و ترویج تمدن نوین اسلامی در جهان را دنبال میکند. لذا در این زمینه نوعی مناظره تمدنی در جهان بین تمدن نوین اسلامی به مرکزیت ایران و تمدن غرب به مرکزیت آمریکا وجود دارد.
در رابطه با تأثیرات مقوله جهانیسازی بر هویت دینی افراد نیز همانطور که مشخص است، رویکرد تمدن غربی و استکبار جهانی همواره به دنبال قلب هویت دینی جامعه به ویژه نوجوانان و جوانان ایران اسلامی هستند. این بدان معناست که راهبرد اصلی آنها در این زمینه تغییر هویت دینی جامعه به نفع خود است. وقتی از هویت سخن به میان میآید، بحث مربوط به یک یا دو حوزه نیست و مجموعهای از ویژگیهای اساسی اجتماعی، روانی، فرهنگی، فلسفی، زیستی و تاریخی یک جامعه را شامل میشود. این همان مجموعهای از عوامل است که وجود یک ملت یا جامعه بدان تعلق دارد.
استکبار غربی در حوزه به چالش کشیدن هویت دینی افراد در اولین مرحله به شدت به دنبال تغیبر سبک زندگی جامعه به ویژه نوجوانان و جوانان هستند. امروز جهان غرب که خود به انحطاط رسیده، به دنبال القای تفکرات و راهبردهای فرهنگی منحط خود به دیگر جوامع است. مهمترین شاخص انحطاط در غرب، فروپاشی خانواده است و فروپاشی خانواده همان فروپاشی هویت و آینده یک ملت است.
در راستای مقابله با این تهدیدات باید به ترویج صحیح تمدن ایرانی ـ اسلامی در جامعه بپردازیم که این راهبرد باعث تقویت جامعه و هویت دینی افراد خواهد شد. ترویج تمدن اسلامی در میان آحاد مختلف جامعه که باید از خانواده آغاز شود، خود باعث تقویت مبانی دینی و در نهایت هویت دینی جامعه خواهد شد.
البته تلاش استکبار جهانی در حوزه تغییر هویت دینی جوامع مختلف بسیار سنگین بوده و حتما در میان این جوامع تاحدی اثرگذاری خواهد داشت. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در این زمینه از اصطلاح رویشها و ریزشها یاد میکنند. امروز هستند افرادی در میان نوجوانان و جوانان کشور که تحت تأثیر تمدن غربی و نمادهای آنها قرار گرفته و به سمت جدایی از دین و مذهب حرکت کردهاند که این مسئله به خودی خود موجب بروز رفتارهای غیر دینی در جامعه میشود.
برای مثال یکی از شاخصهای مهم دینداری در مقوله حفظ هویت دینی، مقوله عفاف و حجاب است که متأسفانه برخی امروز نسبت بدان سستی کرده و رعایت نمیکنند. البته باید اذعان کرد که وقتی فردی نسبت به حجاب و دیگر مظاهر دینی سستی کرد، نمیتوان آن را بیدین معرفی کرد. این افراد که تحت تأثیر تبلیغات شدید و سنگین غربی قرار دارند، در دینداری خود دچار آسیب شدهاند؛ چراکه محصول دین و دینداری خود را در رفتار نشان میدهد. لذا وقتی عفاف و حجاب برخی دچار مشکل است، باید گفت که دین این افراد نیز اشکال پیدا کرده است.
از سوی دیگر استکبار جهانی هجمه سنگینی بر فکر و ذهن جوانان و نوجوانان جامعه دارد و از طریق شبکههای ماهوارهای متعدد که سالها در پی اجرای نیات فرهنگی خود برای منحرف کردن جامعه بودهاند، به دنبال ایجاد تردید نسبت به محکمات دینی جامعه و ایجاد نفرت نسبت به مبانی دینی و مذهبی مردم هستند. آنها به شدت به دنبال این هستند که محبوبات دین را به کام جامعه تلخ کرده و باعث شوند تا مردم از آنها رویگردان شوند. استکبار جهانی امروز به شدت در فضای مجازی و از طریق فضای مجازی در حال تبلیغ تفکرات و فرهنگ خود به دیگر جوامع به ویژه جامعه ایران اسلامی هستند تا بتوانند گزارههای اصلی نظام اسلامی همچون اسلام، مسئولان، مردم و هویت ایرانی ـ اسلامی را تخریب کنند.
همچنین، دشمنان این مرز و بوم به دنبال کمرنگ کردن محبت مردم نسبت به مبانی ایرانی و اسلامی هستند که البته تلاشهای آنها تا حدودی نیز در جامعه تأثیر داشته است. البته در این زمینه نباید همواره بر طبل ناامیدی کوبید؛ چراکه همزمان با تلاش دشمنان، رویشهای امیدوارکنندهای نیز در جامعه وجود دارد. امروز جوانان و نوجوانان زیادی در میان همین فضای تخریبی مستکبران عالم با تکیه بر اصول دین و مذهب برای برگزاری مراسم اعتکاف در مساجد جمع میشوند و به عبادت میپردازند. این خروج جوانان، همان رویشهایی است که مقام معظم رهبری نیز بدان اشاره کردهاند. این بدان معناست که با وجود تمامی هجمههای دشمنان، جبهه مؤمنین رویشهای مربوط به خود را داشته است.
البته نکته مهمی که در اینجا مطرح میشود، این است که مسئولان کشور نیز که بودجه بیتالمال را در اختیار دارند، باید در این زمینه متوجه مأموریت خطیر خود باشند و ضمن درک واقعیتهای موجود در صحنه جامعه، زمینه را برای ایجاد رویشهای بیشتر در کشور فراهم کنند.
برای حفظ هویت دینی در جامعه، ابتدا نیازمند حفظ هویت در تک تک اعضای جامعه یعنی خانوادهها و افراد هر جامعه هستیم. لذا چنانچه هویت دینی در تک تک افراد یک جامعه حفظ شود، هویت دینی جامعه نیز در نهایت تقویت شده و حتماً در برابر تلاطمات و هجمه دشمنان حفظ خواهد شد. در حوزه فرهنگی نیز وقتی مسئولان یک جامعه به حوزه فرهنگ باور داشته و بدان عمل کنند، حتما فرهنگ مد نظر در جامعه نهادینهسازی خواهد شد و در میان جامعه جای خواهد گرفت. برای تقویت، حفظ و بسط یک فرهنگ در جامعه که در نهایت منجر به حفظ هویت دینی در جامعه میشود، نیازمند آن هستیم تا در مقاطعی نسبت به ایجاد هویت و ترویج آن در جامعه اقدام کنیم. ابزار پیشبرد این هدف در جامعه، دستگاههای اجرایی کشور هستند که باید دید آیا به ایجاد هویت، حفظ و ترویج آن در جامعه باور دارند یا خیر؟ برای مثال در حوزه حجاب باور برخی بر این است که تاکنون دستگاههای اجرایی اراده کافی برای حفظ حجاب در جامعه به ویژه در حوزه ایجابی نداشتهاند.
البته شاید نیروی انتظامی در این زمینه برخوردهایی با افراد بدحجاب و بیحجاب داشته باشد، اما باید در این زمینه خیلی با دقت به مسئله بنگریم که آیا زمینههای دیگر نیز برای حل مسئله حجاب و رعایت آن که بخشی از هویت دینی جامعه است، از سوی مسئولان و دیگر مؤثران در این قضیه فراهم است یا خیر؟ آیا امروز بانوان جامعه میتوانند به راحتی پوشش مورد نیاز برای مقوله حجاب در جامعه را تهیه کنند؟ آیا بازار کافی برای تولیدکنندگان لوازم ویژه حجاب از قبیل چادر و ... در جامعه وجود دارد؟ آیا تولیدکنندگان این بازار تحت حمایت دولت قرار دارند یا خیر؟ از همین شاخص میتوان به صورت مهندسی معکوس به سیاستهای اعمالی در حوزه حجاب دست پیدا کرد.
باور بنده این است که در رابطه با مقوله حجاب در کشور، اراده کافی برای حفظ و ترویج آن در جامعه وجود نداشته است، یعنی اگر حجابی هم در جامعه وجود دارد، فقط از سوی خود مردم حفظ شده است. وقتی حکومتی به نام اسلام تشکیل میشود، انتظار این است که هویت دینی به صورت حاکمیتی حفظ شود. لذا حفظ هویت دینی جنس درجه دو حکومت نیست، بلکه دقیقاً مأموریت درجه یک حکومت اسلامی است. در این زمینه حاکمیت ابتدا باید در حوزه ایجابی فعالیت کرده و کسانی را که با این حوزه همسو بوده و مولد فرهنگ و هویت هستند، حمایت کند.
امروز دستگاههای فرهنگی و تبلیغی فراوانی از بودجه عمومی کشور ارتزاق میکنند که باید به خوبی فعال باشند و امور فرهنگی جامعه را به خوبی پیش ببرند تا بتوان از حفظ هویت دینی سخن گفت. البته فعالیتهای متعددی انجام شده اما به هیچ وجه کافی نبوده است. نهادهای مختلفی که بودجه فراوانی در حوزه فرهنگ دارند، باید حتماً با بکارگیری ایدهها و راهکارهای مختلف فرهنگی زمینه را برای ترویج دین و حفظ هویت دینی فراهم کنند. این موضوع باید به عنوان یک مطالبه حاکمیتی به طور جد پیگیری شود. امروز فیلمسازان، هنرمندان، موسیقیدانان، نویسندگان و ... که فیلم ارزشی تهیه و تولید میکنند، باید از سوی حاکمیت به خوبی حمایت شوند. لذا باید محل هزینه بودجه به صورت تمام و کمال در اختیار برنامههای فرهنگی و حفظ هویت دینی قرار گیرد.
بهترین و مهمترین راه حفظ هویت دینی در جامعه، آگاهسازی است. مقام معظم رهبری مدتها پیش از ضرورت جهاد تبیین در جامعه سخن گفتند که همین آگاهسازی و جهاد تبیین موجبات حفظ هویت دینی در جامعه را فراهم خواهد کرد. امروز هر کسی و در هر جایگاه از دانشگاه گرفته تا صدا و سیما و نهادهای مختلف فرهنگی باید با تکیه بر جهاد تبیین در جامعه و استفاده از روشهای نوین در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به دنبال حفظ هویت و شخصیت دینی آحاد جامعه به ویژه نوجوانان و جوانان باشد.
کشورهای غربی با بهرهگیری از همین روش توانستهاند تا فرهنگ بیهویت خود را حفظ کرده و به دیگر جوامع بشری انتقال دهند. آنها با استفاده از غول رسانهای که در اختیار دارند، همه کار میکنند تا بتوانند هویت دینی جوامع مختلف را زیر سؤال برده و فرهنگ بیهویت خود را به سایرین تحمیل کنند. فضای مجازی یک تیغ دو دم است و چنانچه بتوانیم به خوبی از آن استفاده کنیم، منفعت فراوانی برای ما خواهد داشت اما اگر در این حوزه بیتدبیری کرده و ترک فعل کنیم، فضای این رسانهها و شبکههای اجتماعی کاملاً علیه جامعه و هویت دینی آن خواهد بود.
بنده به عنوان فردی که فعالیتهای مستقیمی در حوزه فضای مجازی و شناختی کشور داشته و دارم، مطمئن هستم که بهرهگیری صحیح از فضای مجازی برای حفظ هویت دینی جامعه کاملاً مقدور و در دسترس است. باید شرایطی فراهم شود که حتی اگر بنا بر تحریم فضای مجازی است، این تحریم به دست خود مردم رقم بخورد نه اینکه حاکمیت بخواهد از ابزارهایی همچون فیلترینگ و ... برای تحریم این شبکهها استفاده کند. البته مسئله نیازمند مقدمه واجبی به نام اعتماد مردم است و اگر مردم در این زمینه به حاکمیت و دلسوزان فرهنگی کشور برای حفظ هویت دینی جامعه اعتماد کنند، حتما چنین امری رقم خواهد خورد.
گفتوگو از مجتبی افشار
انتهای پیام