کد خبر: 4263640
تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۴
نگاهی به «بازی خونی»

موضوعی ارزشمند با فیلمنامه‌ای ضعیف + فیلم

«بازی خونی» فیلمی ارزشمند از منظر محتواست اما فیلمنامه‌ای ضعیف دارد که کلیت کار را زیر سوال می‌برد.

فیلم سینمایی «بازی خونی» به کارگردانی حسین میرزا محمدی یکی از آثاری بود که تصور می‌رفت اتفاقی خوب در جشنواره امسال باشد اما این کار که تمام تلاشش را کرده بود از «ماجرای نیمروز» الگوبرداری کند نتوانست به خواسته خود برسد. 

فیلم به اتفاقات ابتدای انقلاب در شهر آمل می‌پردازد. گروهی از کمونیست‌ها خود را «سربداران» نامیده و تلاش می‌کنند با تقلید از حرکت‌های چریکی مائو، آمل را به اشغال خود درآورند به این خیال که پس از تسخیر شهر مردم نیز با آنها همراه می‌شوند اما وقتی به اصطلاح قیام آنها شروع می‌شود ‌مردم در کنار نیروهای سپاه به دفاع از شهر برمی‌خیزند؛ اتفاقی که باعث می‌شود آمل شهر «هزار سنگر» شود.

رویدادنگاری از اتفاقات ابتدای انقلاب در هر شرایطی جز الزامات فیلمسازی در سینما است زیرا اگر در این حوزه کم‌کار باشیم در حقیقت اجازه داده‌ایم روایت سال‌های ابتدای انقلاب را دشمنان این سرزمین انجام دهند ولی این تأکید به این معنا نیست با هر کیفیتی دست به ساخت آثاری در این حوزه بزنیم بلکه وقتی قرار است در این عرصه ورود کنیم باید مانند فیلم «ماجرای نیمروز»، «منصور» و... قدمی موفق برداریم.

البته داستان فیلم، روایتی جدید در سینما است و تابه‌حال در هیچ فیلمی سینمایی مورد توجه قرار نگرفته اما متأسفانه شرط اصلی درام‌پردازی در فیلم لحاظ نمی‌شود و همین امر به کیفیت اثر ضربه می‌زند همچنین وقتی قرار است داستانی روایت کنیم باید تمام آن اتفاق را بگوییم نه اینکه صرفاً آنچه را خود می‌پسندیم بیان کنیم! 

امتیازات مثبت

درباره فرم و ساختار فیلم باید به چند بخش فیلم امتیاز خوب داد. طراحی صحنه و لباس، صحنه‌های جنگ خیابانی و همچنین فیلمبرداری و صدا به همراه کارگردانی یک دست از جمله امتیازات مثبت این فیلم است. فیلمساز توانسته تصویرسازی درست از ابتدای دهه ۶۰ داشته باشد و ریتمی که برای کارش انتخاب کرده هم قابل دفاع بوده و مخاطب از آن خسته نمی‌شود اما بازی‌های فیلم آنچنان که لازم است کیفیت نداشته و تنها شاید بتوان به ارسطو خوش‌رزم نمره خوبی داد وگرنه دیگر نقش‌ها صرفاً تیپ هستند. 

در بحث فیلمنامه به مشکل اصلی برمی‌خوریم. سناریو اولاً به لحاظ تاریخی به صورت کامل بر واقعیت‌ها استوار نیست و حتی می‌توان گفت کارگردان از تاریخ معاصر گلچین خود را داشته است درحالی‌که اگر قرار باشد به واقعه‌ای تاریخی بپردازیم باید تمام آن را بیان کنیم تا مخاطب آن را باور کرده و بپذیرد وگرنه با توجه به داده‌های اطلاعاتی گسترده‌ای که امروز در اختیار مردم وجود دارد مخاطب به تحریف‌های صورت گرفته پی برده و نسبت به آن عکس‌العمل منفی نشان می‌دهد.

فیلمنامه پاشنه آشیل «بازی خونی» شد

نقد دیگر اینکه، فیلمساز مدام از این شاخه به آن شاخه می‌پرد و روایتی بی چفت‌وبست را مدام کش می‌دهد. اینکه ماجرای نفوذ و تحرک گروهک منافقین به‌یک‌باره به یک داستان عاشقانه پرت می‌شود و بعد از مدتی رها و دوباره و بدون هیچ رجوع و زمینه‌‌ای داستان از ادامه تحرکات این گروهک‌ها سر در می‌آورد نمونه آشکاری از این بی‌نظمی و آشفتگی در فیلمنامه است که به طور آشکاری باعث ملال و دلزدگی تماشاگر نیز می‌شود.

موضوعی ارزشمند

مضمون فیلم همان‌گونه که از داستان آن مشخص است پیرامون شهدایی است که تقدیم دفاع از شهر آمل شدند این مضمون به‌خودی‌خود بسیار ارزشمند است اما عدم پختگی لازم در فیلمنامه مضمون را مانند فیلم «صیاد» قربانی خود کرده است. برخلاف فیلم‌هایی که ادعای آنچنانی ندارند اما نگاهی تأثیرگذار به موضوعات ارزشی دارند. یکی از این آثار فیلم «بچه مردم» است که 14 بهمن به نمایش درآمد و در آن شهدایی مورد نظر قرار گرفتند که پرورشگاهی بودند. 

ضروری است مدیرانی که روی اینچنین آثار پرخرجی سرمایه‌گذاری می‌کنند در قدم اول سرمایه خود را معطوف به فیلمنامه کنند تا کاری که در این رابطه تولید می‌شود در تاریخ هنر این سرزمین ماندگار شود. تولیدات موفق در این ژانر نیز در سینمای ما کم نیستند. تنها کافی است در این رابطه از فیلمنامه گرفته تا تمامی عوامل از گروهی حرفه‌ای انتخاب شوند تا آثاری چون «موقعیت مهدی» «ایستاده در غبار»، «سیانور»، «منصور» و.... تولید شود.

در پایان باید گفت شاید فیلم «بازی خونی» در جشنواره فیلم فجر چند سیمرغ نیز کسب کند زیرا اصولاً فیلم‌های ارگانی در این جشنواره تشویق می‌شود اما مطمئن باشید این دست تولیدات هیچگاه در گیشه موفق نخواهند بود و افسوس مدیران فرهنگی نمی‌خواهند این واقعیت را قبول کرده و به مسیر خود در جهت تولیدات این‌چنینی ادامه می‌دهند!

به قلم؛ داوود کنشلو

انتهای پیام
captcha