کد خبر: 4265809
تاریخ انتشار : ۰۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۰
حجت‌الاسلام عبدالجواد شریعتی مطرح کرد

خاطراتی عجیب از فضایل علامه میرجهانی و ماجرای روستای نورستان + فیلم

نوه مرحوم علامه سیدمحمدحسن میرجهانی گفت: ایشان تهجد و شب‌زنده‌داری داشتند و از ساعت 12 شب تا طلوع آفتاب بیدار و به اقامه نماز و قرائت قرآن و نوشتن مشغول بودند و مکررا به محضر امام زمان(عج) مشرف شدند. با وجود کبر سن مراجعات زیاد مردمی داشتند و خودشان برای مردم چای می‌آوردند و انجام وظیفه می‌کردند.

عبدالجواد شریعتیآیت‌الله سیدمحمدحسن میرجهانی (۱۲۸۰-۱۳۷۱ ق)، عالم ربانی، فقیه، ادیب و خطیبی نامدار و از سادات اصفهان بود. نسب او به امام حسن مجتبی(ع) می‌رسد. ایشان از شاگردان آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی در نجف بود. از ایشان بیش از ۵۰ اثر در موضوعات مختلف بر جای مانده که کتاب جنة العاصمه درباره زندگانی حضرت زهرا(س) از مشهورترین آنان است. مرقد این عالم ربانی در اصفهان در کنار آرامگاه علامه مجلسی است. 

ایشان یکی از آثار خود را به موضوعات مرتبط با مهدویت و امام زمان(عج) اختصاص داده است و در این کتاب به ذکر یکسری عجایبی در این باره پرداخته است.

خبرنگار ایکنا با حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالجواد شریعتی کوهبنانی؛ نوه مرحوم علامه میرجهانی درباره این شخصیت و آثار و فضایل او گفت‌وگو کرده است که در ادامه می‌خوانیم و می‌بینیم؛ 

 

ایکنا ـ افرادی همسن بنده، مرحوم علامه میرجهانی را درک نکرده و شاید با کتب ایشان آشنا نباشند، در طلیعه بحث لطفا کمی درباره این شخصیت بزرگ صحبت بفرمایید.

در مقدمه ذکر کنم در کتب روایی از پیامبر(ص) ذکر شده کسی که مؤمنی را به تاریخ بکشد گویی او را زنده کرده است و کسی که او را زنده کرده است حقی بر گردن او پیدا کرده است و در مقابل دعاهای خیر برای او به همراه خواهد داشت؛ مرحوم آیت‌الله علامه میرجهانی، به واقع همانطور که تعبیر علامه را برای او به کار می‌بریم ابعاد وجودی گسترده‌ و تاریخ زندگی پرفراز و نشیبی دارد و در دوره زندگی با استفاده از انفاس قدسی استادان با همه توان خود را وقف قرآن و اهل بیت(ع) کردند و به مصداق فرمایش نبوی انی تارک فیکم الثقلین... عمرشان را در مسیر قرآن و خدمت به معارف دین و حضرات معصومین(ع) قرار دادند.

کسانی که منابر ایشان را درک کردند از عمق مطالب ولایی و سخنان نورانی ایشان بهره‌مند بودند، در این مسیر هم سعی بسیار زیادی کردند و عاشقان اهل بیت(ع) مجذوب سخنان ایشان می‌شدند. بعد دیگر آثار علمی ایشان است که با خط بسیار زیبای خود نوشته است که اگر از خط طاهر خوشنویس بهتر نبود پایین‌تر هم نبود. از مزایای نوشتاری ایشان این است که مسوده و چرک‌نویس نداشتند و همان را که می‌نوشت به زیور طبع آراسته می‌شد.

ایشان در طول عمرشان همنشین کسانی بودند که منبعی از فضیلت بودند؛ قریب به 5 سال ایشان در نجف اشرف مدیریت دفتر فقید سعید آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی را عهده‌دار بودند و استفتائات ایشان به خط مرحوم میرجهانی نوشته شد. در دورانی که چندسال  در جوار حضرت رضا(ع) توقف کردند بخشی از نوشته‌های ایشان در حجره‌ای در صحن بارگاه امام رضا(ع) نوشته شد؛ مرحوم آیت‌الله میلانی به ایشان عنایت خاصی داشتند و مرحوم ابوی ما که داماد مرحوم میرجهانی بودند می‌فرمودند در یک عید غدیری آیت‌الله میلانی با مرحوم میرجهانی، عقد اخوت بستند. 

خاطراتی عجیب از فضایل علامه میرجهانی و ماجرای روستای نورستان

ایکنا ـ ایشان با اینکه جزء سادات بودند ولی ظاهرا تا مدت‌های مدیدی از لباس سیادت استفاده نکردند، ماجرا از چه قرار است؟

یکی از کتب ایشان السبیکه البیضاء است؛ قریب به 300 سال بعد از حمله افاغنه، اجداد ایشان از ترس کشته‌شدن آثار سیادت را خود محو کردند زیرا دشمنان به خاطر کینه به اهل بیت(ع) سادات را می‌کشتند؛ علامه میرجهانی هم به خاطر اینکه این شجره سیادت در دستشان نبود زندگی را با عمامه سفید می‌گذراندند؛ شاید قریب به 60 سال از عمرشان را با عمامه سفید معمم بودند تا اینکه از دو طریق یکی از طریق آیت‌الله حکیم و دیگری از طریق غیرعادی در حرم امام رضا(ع) شجره به ایشان منتقل شد و بعد از اینکه این شجره‌نامه را علما و مراجع ملاحظه فرمودند به ایشان حکم کردند که واجب است شما به زی سیادت مزین شوید ولی ایشان به علت برخی شماتت‌ها تا مدت‌ها نپذیرفتند تا اینکه بیش از 40 نفر از مراجع و علمای شیعه بر ایشان حکم کردند. آیت‌الله العظمی بروجردی در مدرسه فیضیه جشنی برگزار کردند و در آنجا عمامه سیادت را بر سر آیت‌الله میرجهانی گذاشتند.

بیش از دوهزار نفر از کسانی که در زمره سادات بودند هم به تبعیت از ایشان با یافتن شجره‌نامه مزین به لباس سیادت شدند. علامه میرجهانی در علم اصول و فقه تتبع خاص داشتند و جزء چهره‌های شاخصی بودند و در بیان اعلام زمانش شاخص بودند و توفیق نگارش کتاب در رشته‌های مختلف داشتند که هر کدام منبع محسوب می‌شود. ایشان کتاب نوائب را به رشته تحریر در آوردند که در چهار جلد به چاپ رسیده است و ایشان با دلایل عقلی، نقلی و وجدانی وجود مقدس حضرت ولیعصر(عج) را اثبات کردند تا استبعادی برای کسی ایجاد نشود و با آیات قرآن به علائم ظهور پرداختند؛ از جمله آیه شریفه: وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ، که از روایات حضرات معصومین این آیه را تفسیر کرده‌اند و اینکه مراد از بشارت دادن به صابرین، روشنی چشم مؤمنین به ظهور حضرت ولیعصر(عج) است؛ سپس روایات نبوی و علوی و امام حسین(ع) و حضرت زین‌العابدین(ع) و سایر ائمه(ع) را بحث فرموده‌اند و در انتها روایاتی از خود حضرت ولیعصر(عج) در باب ظهور بیان کرده‌اند. روایاتی از لسان صحابه و تابعین و انبیاء گذشته و از زبور و تورات و انجیل آورده‌اند؛ ایشان به خط عبری هم مسلط بودند و با خط عبری روایات مرتبط را نوشته‌اند. بیش از 480 روایت را شماره کرده‌اند که نشانه ابتکار عمل ایشان است. 

ایکنا ـ برخی نسبت به محتوای کتاب اشاره دارند که در آن غرایب و عجایبی ذکر شده است لطفا توضیح بفرمایید؟

بهترین مطالب و زیباترین غرایب، خود فرمایش حضرات معصومین(ع) و شرح لغات مشکله در بیان روایت و مآخذ روایت است؛ در برخی مطالب از علم جفر و اخبار انبیاء سلف استفاده کردند که جزء غرایب است. کتاب نوائب، کتاب واقعا پرمحتوایی است؛ کسانی که اهل این مطالب باشند دنبال چنین کتاب‌هایی هستند. احاطه ایشان بر خط عبری خودش یک مسئله است که چگونه کتابت و خواندن آن را آموخته‌اند که در ادامه به نکاتی اشاره خواهم کرد.

ایکنا ـ انگیزه ایشان در تالیف این اثر چه بوده است؟

ایشان در جلد اول در توجیه اهداف نوشتن کتاب نوائب، آورده است در شرایطی که گرگ‌های خونخوار دندان‌های خود را برای دریدن قرآن و سنت پیامبر(ص) تیز کرده‌اند و مصداق فرموده حضرت امیرمؤمنان(ع) که هر آن باید گریه‌کنندگان برای اسلام گریه کنند و از اسلام و قرآن جز اسمی و از دین جز رسمی باقی نمانده است و درندگان شیطان صفت از هر گوشه و کنار چنگال خود را تیز کرده‌اند و در کمین هستند تا به هر نحو بتوانند آثار آن را محو کنند غافل از اینکه دست خدا از آستین غیب بیرون خواهد آمد و نقشه آنان را نقش بر آب خواهند کرد؛ ایشان حاکم شدن فساد در جهان را فلسفه نوشتن کتاب می‌داند زیرا این فساد باید توسط مصلح الهی برداشته شود و وظیفه ما آن است که مردم را با امام خود آشنا کنیم چون فرموده‌اند: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته الجاهلیه. 

معرفت به امام زمان(عج) و شناخت ایشان جزء ارکان است زیرا در این دعا می‌خوانیم: خدایا خودت را به من بشناسان و اگر تو را شناختم معرفت به تو پیدا می‌کنم و به واسطه تو پیامبر تو را می‌شناسم و اگر پیامبر تو را شناختم حجت تو را می‌شناسم و اگر حجت تو را نشناختم...ضللت عن دینی و در دورانی که ما زندگی می‌کنیم امام عصر ما حضرت مهدی صاحب(عج) و ارواحنا له الفداء هستند. در معرفی امام باید تلاش و کوشش کرد. پیامبر(ص) فرمودند خوشا به حال کسی که زمانه خود را بشناسد و مردم بدانند در چه زمانی زندگی می‌کنند. اگر معرفت به امام زمان نباشد و در شناخت امام دچار سردرگمی شوند زیان خواهند دید. معرفی امام زمان و تحولات روزگار از دید اهل بیت(ع) به مردم وظیفه همه مبلغان و افرادی است که چنین زمینه‌ای را دارند.

علاقه خاصی که ایشان داشتند آن بود که این آثار هم الگو و هم سرمشق و به خط هنری باشد و اینکه خط زیبا خودش یکی از محسنات و احدی الحسنیین است تا هر چه در طبق اخلاص دارند در خدمت به اهل بیت(ع) اهدا کنند. 

ایکنا ـ خیلی از افراد مخصوصا در تحولات اخیر خاورمیانه و به ویژه سوریه بحث نزدیکی ظهور را مطرح می‌کنند و جریان سوریه و تحولات آن و آمدن جولانی را از علائم ظهور می‌دانند. با توجه به اشرافی که شما دارید چقدر این استنادات درست و جایز است؟

در کلان موضوع از دیدگاه جهانی یقینا ما به ظهور حضرت نزدیک هستیم و اوضاع زمانه به سرعت رو به ظهور امام در حال حرکت است و دست قدرت خدا در حال طراحی و مدیریت کار است ولی تعیین وقت خلاف فرمایش معصومین(ع) است زیرا در روایت داریم که هر کسی وقت تعیین کرد او را تکذیب کنید. این همه روایت در باب علائم ظهور داریم که نشان می‌دهد مجموعه مفاسد دامن جهان را گرفته و در سطح جهان این فساد فراگیر است. 

استکبار جهانی خودشان فاسد هستند و قدرت اصلاح جهان را ندارند زیرا خمیرمایه وجودی‌شان قتل و کشتار و نومیدی و ظلم است؛ بنابراین آثار و علائم مبشر این واقعیت است که ما به ظهور نزدیک هستیم؛ حتی افرادی که در کبر سن هستند امیدوار به ظهورند؛ امیدواری غیر از تعیین وقت است؛ دستور قرآن است که انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا. دشمنان امر ظهور را دیر می‌بینند ولی ما نزدیک می‌بینیم.

شما به سوریه اشاره کردید؛ قرآن کریم دو شجره را نام برده است؛ شجره طیبه و شجره خبیثه؛ شجره طیبه وجود پیامبر و حضرات معصومین(ع) و صدیقه طاهره(س) است که در اوج پاکیزگی و طهارت هستند. إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا؛ مظهر نور و طهارت و امید به خدا و حیات‌بخشی به دل‌ها هستند. در مقابل این شجره خدا از شجره خبیثه نام برده که روایات از آنان به عنوان بنی‌امیه نام برده‌اند یعنی از ابوسفیان شروع می‌شود و به معاویه و یزید می‌رسد؛ در زیارت عاشورا قاطبه بنی‌امیه را لعنت می‌کنیم زیرا وجودشان خمیرمایه فساد و ظلم است و کسی به واسطه این‌ها به خیر و صلاح نمی‌رسد.  اینها تا سال 138 قمری بودند و آنقدر مورد لعن جامعه واقع شدند که بعد از روی کار آمدن بنی‌عباس از جامعه طرد شدند، قریب به 1200 سال گذشته و فقط نامی آن هم به خباثت برای بنی‌امیه باقیمانده است. 

از روایات استفاده می‌شود که در آستانه ظهور حضرت حق، بنی‌امیه مجددا احیا می‌شود؛ با آمدن جولانی، او وارد دمشق شد و به هیچ مسجدی نرفت جز مسجد اموی، پایگاه معاویه و اتباع او. و در مسجد خود را از فرزندان بنی‌امیه نامیدند و اعلام کردند؛ روی ماشین‌های حکومتی هم نوشتند دمشق اموی‌ها. اخیرا هم دختر و یا خانم اردوغان گفته که گویا اردوغان قرار است خطبه‌ای در مسجد دمشق در احیای بنی امیه انجام دهد؛ در روایتی از امام باقر(ع) که در چند کتاب از جمله الغیبه نعمانی داریم که وقتی مهدی قیام نماید؛ یبعث جیشا الی بنی امیه بالشام. حضرت جمعی را به طرف بنی‌امیه در شام اعزام می‌کند. 

در طول 1200 سال بنی‌امیه در شام نبود؛ الان با آمدن جولانی، حکومت اموی در شام احیا شده است؛ حضرت مهدی(عج) لشکر و جمعی را به طرف شام می‌فرستند و در روایات داریم که المهدی منصور بالرعب مؤید بالنصر؛ امام زمان به لشکر رعب یاری می‌شوند یعنی خداوند از نام حضرت و یاران ایشان وحشت در دل دشمنان می‌اندازد و لشکر شام با این وحشت به سمت روم(اروپا) فرار می‌کنند. وقتی به اروپا می‌رسند سران آن کشورها می‌گویند اجازه ورود به شما نمی‌دهیم و شرطی دارد و آن اینکه شما نصرانی شوید. یعنی تا مسیحی نشوید ما به شما اجازه نمی‌دهیم؛ تا صلیب به گردن نیاویزند که ما مسیحی شدیم اجازه ورود به آنان داده نمی‌شود. 
 
این‌ها از ترس نیروهای امام زمان(عج) از یکسو و اینکه اجازه ورود به روم را ندارند تسلیم یاران امام زمان می‌شوند و طلب صلح و امان می‌کنند ولی امام شرط می‌کنند آنچه را دزدید و از مردم به غارت بردید باید برگردانید تا در امان ما قرار بگیرید و هم اموال از آنان گرفته می‌شود و هم خودشان محاکمه می‌شوند؛ پس انشاءالله همین مسائل سوریه قرب فرج است زیرا هزار و 200 سال بنی‌امیه در تاریخ محو شده بودند و یک دفعه دوباره احیا شده‌اند. 
 
 
ایکنا ـ خاطرات عجیبی از یکی از روستاهای اطراف طبس به نام نورستان را به علامه میرجهانی نسبت می‌دهند و اینکه این روستا مورد عنایت امام زمان(عج) قرار داشته است؛ ماجرا چه بوده است؟
 
خداوند مادرم را رحمت کند؛ ایشان می‌فرمودند زمانی که با پدرم یعنی آقای شریعتی کرمانی که از علمای بزرگ مشهد بودند ازدواج کردم شخصی از طریق پدر ما خدمت آقای میرجهانی رسید؛ این فرد گفت ما در نورستان زندگی می‌کنیم و در روزهای جمعه که دعای ندبه اقامه می‌شود از اشعار شما استفاده می‌کنیم؛ مرحوم میرجهانی فرمودند من نام نورستان را نشنیدم و این فرد یکسری وقایع را بیان کرد که اجمال آن این است که در دل کویر ایران، خداوند یک آبادی‌هایی قرار داده است که جمعیتی که همه شیعه دوازده امامی هستند سکنی دارند و فردی به نام میرحیدر مسئولیت آنجا را دارد و کارهای او با ارشاد امام زمان(عج) مدیریت می‌شود.
 
آقای میرجهانی فرمودند آیا او مدعی نیابت است و این فرد فرمود خیر و ما کوچکترین ادعایی از ایشان نشنیدیم ولی هر کاری انجام می‌دهند امور توسط امام زمان(عج) به ایشان ارشاد می‌شود و ما امکانات پیشرفته‌ای داریم که مدرن است و وسائل نقلیه جدید نمی‌توانند به آنجا بروند زیرا شن‌های زیادی دارد و درجه سرما و گرما در فصول مختلف بسیار زیاد است و حتی هواپیماها هم از بالای آن منطقه نمی‌توانند حرکت کنند زیرا به امر حضرت، دستگاه‌هایی ساخته شده است که شن‌های روان را به صورت توده طوفانی و گردباد به آسمان بلند می‌کنند که برای هواپیما خطرآفرین است و ما هم وسایل نقلیه‌ای خاصی داریم که با آن رفت و آمد می‌کنیم. این فرد در حالی که سن خود را 260 سال اعلام کرد و گفت هفت نفر از افراد به امر امام زمان(عج) هر 50 سال آب حیات به آنان نوشیده می‌شود.
 
این فرد گفت این یاران هفت‌نفره هر وقت بخواهند می‌توانند با امام زمان(عج) به صورت صوتی و حتی تصویری سخن بگویند و این هم از عجایب است آن هم برای چند ده سال قبل؛ در این روستاها ما کتابخانه‌های کمیابی داریم و برکات الهی در آنجا بسیار گسترده است؛ طلا و فلزات قیمتی بسیار زیاد است تا جایی که کسی احساس نیاز به جمع‌آوری آن نمی‌کند... بنده به امر آقای میرجهانی همه این موارد را مکتوب کردم گرچه این نوشته‌ها بعدا گم شد. 
 
چکیده حرف بنده این است که اگر ما این نوع مناطق مانند مثلث برمودا را داریم و سری از اسرار الهی است که نمی‌توانیم به آن دست یابیم و اگر شدنی باشد چرا تاکنون با این همه پیشرفت علمی به آن دست نیافته‌اند؛ یا روستای نورستان که شرح شد یا سیدحسنی و سیدیمانی و یا سفیانی ملعون. این افراد باید باشند که ظهور محقق شود ولی قابل شناسایی نیستند تا لحظه خاص خود برسد. 
 
 
ایکنا ـ در خاتمه اگر مطلبی هست که در پرسش‌ها به آن اشاره نشد بفرمایید؟
 
از مطالبی که به ذهنم می‌رسد از جمله توفیقات مرحوم میرجهانی، مردم‌داری ایشان بود؛ ایشان بسیار خلیق، متواضع و مردم‌دار بود؛ بر علم جفر و غریبه تسلط عجیبی داشتند؛ مرحوم والد ما می‌فرمود که من هرقدر از ایشان پرسیدم مطلب را باز نکردند و من از در انکار وارد شدم تا از ایشان مطالب خاصی را بشنوم؛ ایشان منقلی داشتند که زغال در آن بود و با انبر بر روی زغال‌ها زدند و طلا شد و بعد فرمودند این طلاها را به طلافروشی ببرید تا مطمئن شوید طلاست و بعد آدرس یک مغازه را دادند که فقط در آنجا آن را بفروشید و چندین مغازه تایید کردند که طلای 24 است و بعد هم در همان مغازه که آدرس داده بودند فروخته شد و بین فقرا و سادات تقسیم شد و این در حالی بود که مرحوم میرجهانی خودشان ذره‌ای از این علم استفاده شخصی نکرد و از طریق استنساخ نسخ درآمد داشتند. 
 
از خصوصیات دیگر ایشان که مرحوم ابوی می‌فرمودند روحانیتی بود که ایشان داشتند و مکررا به محضر امام زمان(عج) مشرف شدند. ایشان تهجد و شب‌زنده‌داری داشت و از ساعت 12 شب تا طلوع آفتاب بیدار و به اقامه نماز و قرائت قرآن و نوشتن مشغول بودند. موضوع دیگر مراجعات زیاد مردمی بود و خودشان با وجود کبر سن برای مردم چایی می‌آوردند و انجام وظیفه می‌کردند؛ حدود 30 سال بعد از وفات ایشان، آیت‌الله جنتی در خطبه نماز جمعه به یکی از تشرفات علامه میرجهانی به محضر امام زمان(عج) اشاره کرد؛ ایشان در سرداب امام زمان(عج) خدمت امام مشرف شده بود. 
 
از توفیقات دیگر ایشان، تشرف مخلصانه به محضر امام زمان(عج) بود و به برکات امام رضا(ع) عنایت ویژه داشتند. خیلی به توسلات و نماز اول وقت و تهجد و نوافل و اذکار خاص تاکید داشتند. به مرحوم والد ما فرمودند هر هفته جلسات اعمال سرداب در خانه برگزار شود و حدود 40 سال تا وفات ابوی ما این جلسات برگزار شد و 14 سال بعد وفات ایشان هم ما توفیق داریم که این جلسات را دایر کنیم و شب‌های پنجشنبه زیارت آل یاسین و عرض ارادت به اهل بیت(ع) در حال انجام است که همه از برکات آیت‌الله میرجهانی است. 
 
گفت‌وگو از محسن مسجدجامعی
انتهای پیام
captcha