کد خبر: 4269820
تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۸
حجت‌الاسلام رضا اسحاقی تبیین کرد

ملازمت خلقت انسان با درختان؛ ابتدا، ابتلا و وعده‌‌گاه

استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه اولین جایی که انسان در آن قرار گرفت پر از درخت بود، انسان با درخت آزمایش شد و به محلی پر از درخت(جنت) وعده داده شده است، گفت: در نگاه قرآنی، ارتباط تنگاتنگی بین انسان و درختان برقرار است.

جایگاه درختان در اسلام؛ ابتدا، ابتلا و وعده‌‌گاه انسان/به گزارش ایکنا، امروز 15 اسفند روز درختکاری است؛ می‌توان در این روز درخت کاشت و در مورد اینکه این عمل برای محیط زیست بسیار خوب است و در اسلام نیز بر آن تأکید و توصیه شده است، سخن گفت. اقداماتی که در جای خود بسیار ارزشمند هستند؛ اما می‌توان فراتر رفت و به بررسی این مسئله پرداخت که جایگاه پدیده و مخلوقی مثل درخت در سیستم آفرینش کجاست؟ آیات مربوط به درخت در قرآن چه مباحثی را مطرح می‌کنند و برای اصلاح رفتارمان در قبال محیط زیست و به ویژه حفظ درختان باید نگاه و باورهایمان را براساس چه مبنا و تفکری اصلاح و بازسازی کنیم؟

ایکنا برای نگاهی ژرف‌تر به دیدگاه اسلام نسبت به محیط زیست و جایگاه «درختان» در این تفکر، با حجت‌الاسلام رضا اسحاقی، پژوهشگر و استاد حوزه و دانشگاه به گفت‌وگو پرداخته است که در ادامه می‌خوانیم.

ایکنا ـ انتظار اسلام از انسان در کنش و واکنش با طبیعت و درختان چیست؟

برای پاسخ به این سؤال چند مقدمه باید مطرح شود؛ اولین مقدمه‌ای که باید به آن توجه شود این است که در مواجهه با مسائل مختلف، اعم از مسائل محیط زیستی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حتی مباحث جدیدی مانند هوش مصنوعی، ممکن است این سؤال مطرح شود که دیدگاه اسلام نسبت به این مسائل چیست؟ این سؤال طبیعتاً پاسخ‌های متفاوت و گاه متضادی ممکن است به دنبال داشته باشد. به نظر می‌رسد برای پاسخ به این سؤالات، ابتدا باید نگاهی به حقیقت اسلام و اینکه ما چه توقعی از اسلام در پاسخ به این سؤالات باید داشته باشیم، بیندازیم.

اسلام به عنوان یک دین الهی و آسمانی مطرح می‌شود. وقتی از دین آسمانی و الهی سخن می‌گوییم، به این معناست که معتقدیم این جهان با تمام پیچیدگی‌ها و گستردگی‌هایش آفریدگاری دارد و آن آفریدگار از این خلقت هدف و مقصودی داشته است. دین به منزله برنامه‌ای است که انسان، به عنوان موجودی که نقش محوری در این نظام آفرینش دارد، می‌تواند با استفاده از آن، کمالات الهی را در خود مجسم کند و نماینده خداوند متعال روی زمین باشد، پس تمام آفرینش برای انسان خلق شده است و مزیت انسان این است که این استعداد و توانایی را دارد که مظهر و خلیفه خداوند بر روی زمین باشد.

در مباحث الهیاتی و دینی، این نکته مورد توجه قرار می‌گیرد که خداوند متعال از طریق ابتلائات و امتحانات انسان را در مسیر کمال خود هدایت می‌کند. یعنی اموری که خداوند متعال در مسیر انسان قرار می‌دهد بخشی شامل حوادث و پیشامدهایی است که به آنها امور تکوینی گفته می‌شود. طبیعتاً انسان‌ها از ابتدای خلقت تاکنون با پیشامدهای مختلفی مواجه شده‌اند و از سوی دیگر، خداوند متعال از طریق پیامبران و امامان، معرفت‌ها و دستورالعمل‌هایی را به انسان‌ها منتقل کرده است تا بتوانند به نحو احسن با مشکلات و سختی‌ها مواجه شوند و از این امتحانات به بهترین شکل ممکن خارج شوند. نتیجه این فرایند، دستیابی به کمال و سعادت است.

بنابراین، می‌توان گفت که دین برنامه‌ای است که خداوند متعال به انسان‌ها ارائه می‌دهد و از طریق آن، شناخت‌ها و آگاهی‌هایی را در اختیار انسان قرار می‌دهد تا اراده و اختیار او را جهت‌دهی کند به نحوی که بتواند به کمال و سعادت نهایی برسد. پس در دین، دو نوع معارف وجود دارد: معارفی که مرتبط با حقایق این عالم هستند و حقایقی که ممکن است از راه عادی برای انسان قابل شناخت نباشند و در ادبیات دینی از آنها به عنوان عالم غیب و معنا یاد می‌شود. همچنین، یکسری از دستورالعمل‌ها که باید رفتار خود را مطابق با آن حقایق تنظیم کنیم و به نحوی رفتار کنیم تا کمترین آسیب و بیشترین فایده را در ارتباطات خود داشته باشیم.

حقیقت دین اسلام نیز همین است. اسلام به معنای تسلیم بودن در برابر حقیقت است و بالاترین حقیقت، وجود خداوند متعال است. بنابراین، محور اصلی در دین اسلام، بحث توحید است؛ یعنی اینکه همه در برابر خداوند متعال تسلیم باشند و اراده و خواست او را بر همه اراده‌ها و خواسته‌ها مقدم کنند. در ادبیات قرآنی، تعابیر مختلفی مانند تقوا، شُکر، هدایت، رستگاری، ولایت، تأیید و ... به عنوان مفاهیمی مطرح شده‌اند که خداوند به عنوان غایت و هدف انسان مطرح کرده است و حقیقت همه این مفاهیم، تسلیم بودن در برابر خواست خداوند است.

با توجه به این مقدمه، می‌توان نتیجه گرفت که هرگاه در مقابل امر حقی قرار بگیریم و مطابق با آن واقعیت و سنت الهی و آنچه خداوند خواسته حرکت و عمل کنیم، این حرکت مطابق با اسلام و تسلیم در برابر خواست خداوند خواهد بود. حال اگر بخواهیم بدانیم که خداوند متعال در آفرینش خود نسبت به زمین، به عنوان ایستگاه انسان، چه چیزی را خواسته و چه نسبتی را بین انسان و زمین ترسیم کرده است، باید این مسئله را بررسی کنیم تا بتوانیم رفتارها و کنش‌های خود را مطابق با خواست و اراده الهی تنظیم کنیم؛ اگر خلاف رابطه‌ای که خداوند متعال برای ما در مواجهه با موجودات و مخلوقات در نظر داشته، رفتار کنیم، خلاف اسلام و خواست الهی می‌شود.

ایکنا ـ مسئله درخت و درختکاری در این تفکر چه جایگاهی دارد؟

در مقدمه دوم باید مطرح کنم که اگر بخواهیم در خصوص موضوعاتی مانند درختکاری، جنگل‌ها، منابع طبیعی و محیط زیست تحقیق و بحثی ارائه دهیم، باید به دو مرحله توجه کنیم: اول، شناخت دیدگاه اسلام نسبت به این موجودات و دوم، دستورالعمل‌های حقوقی که در تعامل با این پدیده‌ها وجود دارد. در مرحله اول، باید ببینیم که خداوند متعال در آیات قرآن و روایات، چه تصویری از رابطه انسان با طبیعت و به ویژه درختان ارائه داده است. در مرحله دوم، باید به دستورالعمل‌های رفتاری و حقوقی که در تعامل با این پدیده‌ها وجود دارد، توجه کنیم.

به این مسئله نیز باید توجه کنیم که هرگاه در هر موضوعی بخواهیم به معارف دین مراجعه کنیم، باید شناخت و آگاهی خود را نسبت به آن موضوع و روابط آن با سایر پدیده‌ها افزایش دهیم. هرچه این شناخت بیشتر باشد، امکان بهره‌گیری از معارف دینی و دستورالعمل‌های آن بیشتر می‌شود. این موضوع به ویژه در مسائل مستحدثه، یعنی مسائلی که در صدر اسلام مطرح نبوده‌اند و به دلیل تغییرات در جوامع و پیشرفت‌های علمی و فنی مطرح شده‌اند، اهمیت بیشتری دارد. هرچه شناخت ما از موضوعی که محل سؤال است بیشتر باشد، امکان بهره‌گیری از ظرایف و دقت‌های موجود در بیانات دینی بیشتر می‌شود. پس باید به دانش‌های تخصصی که اطلاعات لازم را در اختیار ما قرار می‌دهند مراجعه کنیم.

ایکنا ـ با چه روشی می‌توان شناخت و مسئله‌شناسی صحیحی در این خصوص داشت؟

یکی از روش‌هایی که به شناخت موضوعات و مسائل کمک می‌کند، رویکرد سیستمی است. در این رویکرد، هر پدیده‌ای که می‌خواهیم مورد مطالعه قرار دهیم را به عنوان یک نظام و سیستم مورد بررسی قرار می‌گیرد. سیستم به این معناست که وقتی به یک درخت نگاه می‌کنیم، آن درخت را به عنوان یک امر مستقل از سایر پدیده‌ها ندانیم. درخت یک سیستم است، هر سیستمی دارای ساختمان و ساختاری است و فرایندهایی در درون و ارتباطات اجزا و عناصر آن وجود دارد و در کنار آن یکسری ارتباطات با بیرون دارد.

پس هر سیستم و نظامی یک ساختار دارد، یکسری فرایندها در آن وجود دارد و کارکردها و خروجی‌ها از هر نظام و سیستمی توقع می‌رود که اگر آن کارکردها و خروجی‌ها شکل بگیرد می‌گوییم سیستم موفق است و می‌تواند کار خود را به خوبی انجام دهد. اگر این نگاه را به درخت و پدیده‌هایی که در محیط زیست هستند، داشته باشیم، موضوع برای ما روشن‌تر می‌شود و وقتی از اهمیت درخت، درختکاری، حفاظت از جنگل‌ها و ... صحبت می‌کنیم این اهمیت به نحو بهتری قابل توضیح و تبیین است.

در اینجا، برخی از شناخت‌های تخصصی نیز مورد نیاز است تا دقیقاً بشناسیم که یک درخت یا مجموعه‌ای از درختان چه آثاری را نسبت به محیط خود دارند. برای مثال، باید بدانیم که درختان چه تأثیری بر محیط زیست دارند. درختان در تولید اکسیژن، جذب دی‌اکسید کربن، حفظ خاک و جلوگیری از فرسایش آن نقش مهمی دارند. همچنین، درختان در جذب آب و ایجاد محیطی مناسب برای حیوانات و گیاهان دیگر نیز مؤثر هستند. همه اینها مجموعه نظام‌مندی را شکل می‌دهند که بخشی از محیط زیست انسان را تشکیل می‌دهند و همه این تأثیرات مثبت نشان می‌دهد که درختان بخش مهمی از محیط زیست انسان هستند.

ایکنا ـ جایگاه درخت و جنگل در آیات قرآن کجاست؟

برای درک دیدگاه و دستورالعمل‌های اسلام نسبت به درخت و درختکاری مقدماتی که در بالا مطرح شد، کمک زیادی به ما می‌کند. وقتی به آیات قرآن و روایات مراجعه می‌کنیم، می‌بینیم در قرآن، درختان و باغ‌ها که بیشتر به «جنات» و «حدائق» تعبیر شده است، به عنوان نعمت‌های الهی معرفی شده‌اند. برای مثال به حضرت آدم دستور داده می‌شود که «يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ»(آیه 35 سوره بقره). یعنی از اولین جایی که انسان در آن قرار گرفت به جنت تعبیر شده است و آن چیزی که با آن مورد ابتلا و امتحان قرار گرفت نیز از جنس همین جنت و باغ و یک درخت بود. 

بنابراین ابتدای خلقت انسان در نگاه قرآن همراهی و ملازمت با بحث درختان و درخت دارد. همینطور آیاتی که وضعیت سعادت و نجات‌یافتگی انسان را در قرآن توصیف می‌کنند یعنی موضوع بهشت در آنها مطرح می‌شود نیز مرتبط با درخت هستند. در بیش از 60 آیه قرآن آنچه به انسان‌ها وعده داده می‌شود باغ‌هایی است که در زیر درختان آن جوی‌های آبی جاری است. پس در نگاه قرآنی، یک نوع ارتباط تنگاتنگی بین انسان و درختان برقرار است.

همچنین درخت‌ها و باغ‌ها به عنوان نعمت‌های خداوند متعال به انسان معرفی شده‌اند. نعمتی که جز از خداوند متعال قابل صدور نیست. یعنی نعمتی نیست که انسان به راحتی بتواند فراهم کند مثلاً در سوره نمل آیه ۶۰، می‌فرماید: «أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ؛ [آيا آنچه شريک مى‌پندارند بهتر است] يا آن كس كه آسمان‌ها و زمين را خلق كرد و براى شما آبى از آسمان فرود آورد پس به وسيله آن باغ‌هاى بهجت‌انگيز رويانيديم كار شما نبود كه درختانش را برويانيد آيا معبودى با خداست [نه] بلكه آنان قومى منحرفند». این نعمت‌ها نشان‌دهنده قدرت و عنایت خداوند است. همچنین، در برخی آیات، خداوند متعال وقتی می‌خواهد برای اعتقاد و باورها مثالی بزند از آن باورها به عنوان شجره طیبه یاد می‌کند. مثلاً در آیه 24 سوره ابراهیم می‌فرماید: «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ؛ آيا نديدى خدا چگونه مثل زده سخنى پاک كه مانند درختى پاك است كه ريشه‌اش استوار و شاخه اش در آسمان است». این مسئله از این جهت اهمیت دارد که نشان می‌دهد برای اینکه انسان به نکته‌ها و بیانات الهی منتقل شود، انس و ارتباط با درخت دارد به حدی که وقتی خداوند می‌خواهد بحث معاد و انفاق را مطرح کند، و اینکه اعمال بر اساس کفر و ناسپاسی خداوند از بین می‌روند همه مثال‌ها محیط زیستی مطرح و درختان را در آنها برجسته می‌کند.

در آیات دیگر به نقش درختان در پرورش حیوانات و محلی برای زندگی زنبوران عسل و تأمین منابعی مانند عسل و روغن زیتون اشاره شده است. همچنین نام درختان زیتون، نخل و انگور مورد اشاره قرار گرفته و یا درختان به عنوان منبعی برای سوخت و آتش نیز مورد توجه قرآن قرار گرفته‌اند. این آیات نشان می‌دهند که درختان بخش مهمی از حیات انسان را تشکیل می‌دهند و بدون درخت انسان امکان حیات و زندگی ندارد و بخشی از وجود انسان را همین درختان شکل می‌دهند.

ایکنا ـ پس نوع رفتار ما با محیط زیست به دلیل خلأ و عدم آگاهی از عمق نگاه اسلام به این مسئله است؟

بله، رفتارهای ما براساس نگاه ما و شناخت‌های ما شکل می‌گیرند. یعنی دو امر در رفتار اثرگذار است: یکی شناخت‌ها و یکی تمایلات، یعنی کشش‌هایی که انسان نسبت به یک رفتار یا نتیجه رفتار می‌تواند داشته باشد و شناختی که نسبت به آن رفتار دارد، در کنار هم رفتار را ایجاد می‌کنند. طبیعتاً اگر شناخت کافی از اهمیت درختان و محیط زیست در زندگی انسان‌ها داشته باشیم، رفتار ما با طبیعت متفاوت خواهد بود. در گذشته انسان به این شکل با معضلات محیط زیستی مواجه نبوده است. بر همین راستا بخشی از اقداماتی که باید صورت گیرد، کار فرهنگی است که فواید و آثار درختان و نگاه اسلام به این مقوله به مردم منتقل شود و یک بخش نیز بخش قانون‌گذاری است که حکومت براساس فرهنگ‌سازی و شناخت‌هایی که به افراد در جامعه منتقل می‌شود، قوانین وضع کند و براساس آن قوانین برای رفتارهایی که به محیط زیست آسیب می‌رساند مجازات و برای رفتارهایی که به محیط زیست کمک می‌کند تشویق‌هایی در نظر گیرد.

انسان به عنوان یک نظام و سیستم در محیطی قرار دارد که بخشی از این محیط، محیط اجتماعی یعنی افراد هستند. بخشی از محیط انسان ساخته دست بشر است مثل ساختمان‌ها و بخش مهم‌تر که همه اینها را در دل خود جای داده محیط طبیعی است و طبیعتاً انسان با توجه به نیازهایی که دارد ناچار است در بخشی از این محیط طبیعی تصرفاتی را انجام بدهد مثلاً خانه‌ بسازد. اما نکته اصلی این است که جنگل‌ها و محیط‌هایی داریم که هزاران سال طول کشیده که شکل بگیرند و محیطی را ایجاد کنند، این موارد نباید به آسانی مورد دست‌اندازی و تصرف قرار گیرد.

برخی مقوله‌ها را انسان می‌تواند خودش بسازد اما برخی دیگر سال‌ها و قرن‌ها طول می‌کشد که ساخته شوند مثل اکوسیستم یک جنگل؛ پس جنگل‌ها هم از این نظر که محیط زیست فعلی انسان و گونه‌های مختلف گیاهی و جانوری هستند، مهم هستند و هم از این جهت که باید به رشد و بقای خود برای سال‌ها و قرن‌های بعد ادامه دهند نیز حائز اهمیت هستند. بنابراین باید براساس نیازهای فعلی انسان و اولویت‌های موجود، دستورالعمل‌ها و قوانینی وضع شود که بهترین شرایط را برای زندگی انسان فراهم کند. این دستورالعمل‌ها باید بر اساس شناخت دقیق از محیط زیست و با توجه به معارف دینی تنظیم شوند.

گفت‌وگو از زهرا ایرجی 

انتهای پیام
captcha