
به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست «نو به نو شدن زیستنهای جمعی» شب گذشته ۹ فروردین ماه با سخنرانی حکمتالله ملاصالحی، استاد تمام دانشگاه تهران، مقصود فراستخواه، جامعهشناس، سیدمحمود نجاتی حسینی، دینپژوه و مدیر گروه دین انجمن انسانشناسی ایران و
نعمتالله فاضلی، جامعهشناس به همت گروه علوم اجتماعی خانه اندیشمندان علوم انسانی در فضای اسکایروم برگزار شد.
نعمتالله فاضلی، جامعهشناس در این نشست با اشاره به سه لایه جهانی، ملی و محلی نوروز گفت: «نوروز: نوآور یا کهنهآور» یکی از مقالاتی است که در یکی از خبرگزاریها منتشر شده است، همچنین کتابی دارم با عنوان «نوروز نو» که نظریه شخصی من درباره نوروز بیان شده است و در این نشست، بحثم در چارچوب همین نظریه قرار میگیرد.
نوروز خود یک فناوری فرهنگی برای نو به نو شدن است و این فناوری در بسترهای تاریخی و اجتماعی مختلف، دگرگون میشود. ما مدام نوروز را ابداع میکنیم؛ به همین دلیل، نوروز پیشااسلامی با نوروز هخامنشی، ساسانی، دوره اسلامی، صفوی، قاجار و نوروز مدرن تفاوت دارد. سال ۱۳۸۳ مقالهای با عنوان «نظریه مدرن برای نوروز کهن» نوشتم که در کتاب «تجربه تجدد» منتشر شد و در آنجا مطرح کردم که باید «نوروز نو» را درک کنیم.
وی افزود: متأسفانه در دانش نوروزی ما، کمبودی جدی در تئوریزه کردن این مفهوم وجود دارد. ما نتوانستهایم زبان و مفاهیم مناسبی برای توضیح نوروز نو ابداع کنیم. استاد ملا صالحی در آغاز بحث، نکته شگفتانگیزی را مطرح کردند، «انسان موجودی است فراتر از آنچه هست» و تمام بحث خود را بر همین اساس بنا گذاشتند. به درستی توضیح دادند که نوروز آیینی برای فهم این ویژگی انسان است که میتواند فراتر از وضع موجود قرار گیرد. ظرفیت نو به نو شدن، در همین نکته نهفته است. اگر انسان این قابلیت را نداشت، نوروز نیز نمیتوانست ما را نو کند.
فاضلی ادامه داد: من از اصطلاح «فناورانه» استفاده میکنم، اما مقصودم صرفاً ابزار یا صنعت نیست. فناوری فرهنگی، راهبرد درونی هر فرهنگ برای مواجهه خلاقانه با زندگی است. نوروز به این معنا، فناوری نو به نو شدن است و این ظرفیت را از همان قابلیت انسانی میگیرد که میتواند فراتر از وضع موجود عمل کند. در کتابم توضیح دادهام که نوروز امروز را نمیتوان با ویژگیهای نوروز باستانی توضیح داد، زیرا آن نوروز در بستر اقتصادی، تاریخی و اسطورهای متفاوتی شکل گرفته بود. حتی پیش از دوره هخامنشی، نوروز صورتبندی خاص خود را داشت و در دوره ساسانی با ساختار سیاسی امپراتوری و زرتشت آمیخته شد. در دوره اسلامی، به ویژه از قرن سوم به بعد، زمانی که ایرانیان از سلطه اعراب رها شدند، نوروزی جدید متولد شد؛ همان نوروزی که خیام در «نوروزنامه» و ابوریحان بیرونی در «آثار الباقیه» به تفصیل شرح دادهاند. نکته جالب این است که نوروز در هر دوره، خود را با شرایط جدید بازآفرینی میکند. مثلاً در صفحه ۳۲۴ آثار الباقیه، ابوریحان به تغییرات نوروز در طول تاریخ اشاره میکند و این نشان میدهد که نوروز همواره در حال ابداع مجدد خود است.
وی تصریح کرد: استاد اکبر داناسرشت در فصل نهم کتاب خود، درباره اعیاد ماههای پارسیان، تعریف شگفتانگیزی از نوروز ارائه میدهد. وی توضیح میدهد که نوروز آیین پارسیان است و مینویسد: «پارسیان دو گونه عید داشتند: اعیاد دینی و اعیاد دنیوی.» سپس اشاره میکند که نوروز در زمره اعیاد دنیوی قرار میگیرد، اما با این حال، عیدی مقدس و روزی بزرگ محسوب میشده است. پادشاهان و بزرگان دین، این عید را بهانهای برای شادمانی و سرور قرار داده بودند، با حمد و ثنا، دوستی و دعای خیر برای مردم، و برای توده مردم نیز رسومی وضع کرده بودند تا آنها هم بتوانند در این شادی مشارکت کنند. ابوریحان بیرونی نیز توضیح میدهد که نوروز چه نقشی ایفا میکرده است، درواقع این عید یکی از ابزارهایی بود که رنج و تنگدستی فقرا را به زندگی امیدوارکننده تبدیل میکرد، آرزوهای نیازمندان را برآورده میکرد و کسانی را که در گرداب بلا افتاده و نزدیک به هلاکت بودند، نجات میداد. سپس به سنتها و آیینهایی اشاره میکند که برای این ایام وضع شده بود.
فاضلی ادامه داد: این روایت، ابداعی جدید از نوروز در قرن سوم و چهارم هجری است؛ دورهای که اندیشمندان بزرگ ایرانی مانند ابوریحان بیرونی و دیگران، با استقلال فرهنگی، به بازتعریف هویت ایرانی در برابر جهان عرب پرداختند. نوروز در هر دوره تاریخی، از دوران پیشااسلامی تا هخامنشی، ساسانی، اسلامی، صفوی، قاجار و دوران معاصر، صورتی جدید به خود گرفته است. امروز نیز با «نوروز نو» مواجهیم، نوروزی که در حال ابداع آن هستیم و تلاش میکنیم زبانی برای فهم آن بیابیم.
وی در ادامه به سه لایه نوروز جهانی، ملی و محلی اشاره کرد و گفت: یکی از وجوه مهم نوروز نو، وجود سه لایه جهانی، ملی و محلی در آن است. این سه لایه، هم شگفتانگیزند و هم گاه موجب تنش میشوند. لایه جهانی نوروز این است که امروزه ارزشهایی برای نوروز شکل گرفته که با ارزشهای جهان مدرن سازگار است. اگر از زبان ارزشها استفاده کنیم، نوروز با اصول حقوق بشر و انسانگرایی جهان معاصر همخوانی دارد. به همین دلیل، در سال ۱۳۸۸ (۲۰۱۰ میلادی)، سازمان ملل و یونسکو نوروز را به عنوان «روز جهانی صلح» به رسمیت شناختند. نوروز هویتی فرادینی و جهانی است؛ هویتی که نه شیعه را در مقابل سنی قرار میدهد، نه ایرانی را در برابر غیرایرانی. این ویژگی منحصر به فردی است که در هیچ آیین دیگر ایرانی یا اسلامی نمیتوان یافت. نوروز هم معنا میبخشد، هم پیوندی با جهان مدرن برقرار میکند.
فاضلی با اشاره به لایه ملی نوروز گفت: نوروز آیینی ملی است، آیینی که به ملت ایران تعلق دارد. ایران تاریخ طولانیای از ملت بودن دارد و نوروز همواره در کانون این هویت ملی قرار گرفته است. حتی در انقلاب ۵۷، که گفتمان رسمی گاه با نوروز تنش داشت، نظام سیاسی ناگزیر از پذیرش نوروز بود، زیرا حکومت بر ایران بدون نوروز ناممکن است. امروز نهتنها ایران، بلکه ۱۳ کشور دیگر (مانند قزاقستان، تاجیکستان، آذربایجان و...) نوروز را به عنوان جشن ملی خود پذیرفتهاند. این نشاندهنده نقش نوروز در شکلدهی به ملتدولتهای مدرن است. لایه دیگر این است که نوروز در عین جهانی و ملی بودن، آیینی محلی نیز است. هر قوم و منطقهای آن را به شیوه خود با رسوم و گویش خاص خود برگزار میکند. از کردستان تا چین، از هند تا آسیای میانه، نوروز در هر جا رنگ و بوی محلی به خود میگیرد.
وی در ادامه به چالشها و آینده نوروز اشاره و اظهار کرد: آینده فرهنگی ایران تا حد زیادی به چگونگی تعامل این سه لایه بستگی دارد. تنشها زمانی رخ میدهد که یکی از این لایهها نادیده گرفته شود. مثلاً برخی گروههای قومی ممکن است نوروز را به شکلی کاملاً مجزا از هویت ملی تعریف کنند، یا سیاستگذاریهای فرهنگی حکومت نتواند پیوند درستی بین نوروز و گفتمان رسمی برقرار کند. راه حل، در هماهنگی این سه لایه است؛ یعنی در سطح محلی باید به تنوع فرهنگی احترام گذاشت و اجازه داد نوروز در هر منطقه با حفظ اصالتهایش جشن گرفته شود. در سطح ملی نیز نوروز باید به عنوان هستهی مرکزی سیاستگذاری فرهنگی ایران تعریف شود تا شکافهای هویتی کاهش یابد و در سطح جهانی نیز نوروز میتواند پل ارتباطی ایران با جهان باشد، نهتنها به عنوان میراث فرهنگی، بلکه به عنوان نماد صلح و همزیستی.
این استاد جامعهشناس بیان کرد: نوروز تنها آیینی است که میتواند هم هویت ببخشد، هم محلی باشد، هم جهانی و این معجزهای است که باید آن را پاس داشت و پرورش داد.
انتهای پیام