مقدمه حضور در مسیر معنویات و ایجاد حالات معنوی در انسان، ترک گناه و معاصی است. انسانی که سایه گناهان بر زندگی او چیره شده است، نوری در دل ندارد که بتواند از آن به عنوان چراغ راه هدایت استفاده کرده و به سمت کمال معنویت حرکت کند. معاصی چه از نوع فردی و چه اجتماعی چنان چشم دل انسان را کور میکند که نمیتواند راه دستیابی به حقیقت و کمال انسانی را بیابد.
شرط رسیدن به ایمان کامل و افزایش بینش و باور دینی در وجود انسان، پاکی روح و نفس آدمی از گناه و معصیت است. هر اندازه که انسان از خطا و لغزش دورتر باشد، بذر معارف در وجود او سریعتر به ریشه خواهد نشست و ساقه اعتقادات او نیز تنومندتر خواهد شد و در نتیجه میوهای شیرینتر و بهتر از این درخت خواهد چید. انسانی میتواند خود را از هر گناهی حفظ کند که همیشه خویشتن را در محضر خداوند و خداوند را شاهد بر همه اعمال خود بداند.
در رابطه با مقوله چگونگی ایجاد حالات معنوی در انسان و تداوم آن برای رسیدن به کمال معنوی، به گفتوگو با حجتالاسلام محمدمسیح جاسبینیا، مبلغ، کارشناس دینی و پژوهشگر حوزه هنر و رسانه پرداختیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
فرایند شکلگیری صفات مختلف اعم از خوب، بد، زشت و زیبا در انسان، فرایندی چند مرحلهای است. انسان زمانی که برای اولین بار فعلی انجام میدهد، صرفاً در همان لحظه فاعل آن فعل است اما وقتی فعل انجام شده از سوی فاعل چندین مرتبه تکرار شود، تبدیل به صفت میشود، برای مثال زمانی که انسان چندین مرتبه به فعل کرم متصف شود، کریم نامیده میشود. این بدان معناست که انسان وقتی به صفتی متصف میشود، این شایستگی را پیدا میکند که از او با صفتی که بدان متصف میشود، یاد شود. البته نباید فراموش کرد که یک صفت در تعارض با صفات دیگر بعضاً ظهور و بروز ندارد. گاهی اوقات برخی خودخواهیها و یا تناسب زمان و مکان باعث میشود که صفت افراد جلوهای نداشته باشد، اما وقتی رفتار انسان از مرحله صفت خارج شده و به مرحله بعدی یعنی ملکه تبدیل شود، دیگر معنایی ندارد که این ملکه در انسان جلوه نکند.
لذا انسان در بروز و ظهور رفتارهای مختلف ابتدا فاعل شده و سپس به فعل متصف میشود و در ادامه نیز با تکرار صفت و عدم ترک آن و مراقبت بر بروز و ظهور آن صفات در تعارضها، دارای ملکه خواهد شد. شخصی که دارای ملکه میشود، رفتار کردن مطابق با این ملکه به هیچ وجه برای او دشوار نیست. اگر صفت کرم در فردی ملکه شود، دیگر بخشیدن یک انگشتر در رکوع برای او دشوار نبوده و حتی نبخشیدن آن خلاف میل او خواهد شد. اگر ذکر خدا برای شخصی ملکه شود، غفلت از خدا برای او تلخ خواهد بود. در ایامی از سال مانند ماه رمضان، وعدههای الهی تقویت شده و تهدیدهای شیطانی نیز کمتر میشود و همه چیز برای این خلیفه بالقوه خدا یعنی انسان مهیاست تا بروز و ظهور افعال نیک و صفات حسنه و در نهایت ملکات خدایی در او محقق شود. رسول خدا(ص) در توصیف ماه انسانساز رمضان فرمود: «رمضان ماهی است که ابتدای آن رحمت، میانه آن مغفرت و پایان آن نیز آزادی از آتش جهنم است. مقتضای مهمانی توجه صاحب مهمانی به مهمانهاست که از آن به عنایت، توجه و رحمت تعبیر میشود. این رحمت دارای تکوین و تشریع بوده و تکوین آن نیز همان به زنجیر کشیده شدن وسوسهکنندگان به گناه یعنی شیاطین است.
مرحوم سیدحیدر عاملی، از عرفای به نام شیعه در قرن ششم هجری در بخش مقدمه کتاب خود به نام جامعالاسرار، حکایتی را از خود نقل میکند که طبق آن ایشان در دورانی از زندگی خود در مسجدالحرام به ریاضتی مشغول بودند و در اثر این ریاضت، استعداد دریافتهای علمی را از جانب خداوند متعال دریافت کرد. ایشان در مقدمه کتاب خود چنین مینویسد که علمی در سینهام ریخته شد که اگر درختان قلم شوند و دریاها مرکب، قلم و جوهر تمام میشود اما علم من پایانی ندارد.
موضوع اصلی در این زمینه، بحث ظرفیت و استعداد دریافت نعمتهای خاص خداوند است. فاعلیت فاعل که از ناحیه خداوند باشد، بنا به اعتقادات شیعه، هیچ محدودیتی در ساحت توحید وجود ندارد. صفات الهی مانند ذات احدیت هیچ حد و حصری نمیپذیرد، اما قابلیت قابل که از ناحیه مخلوقات است، متناسب با ظرفیت ایشان کم و زیاد میشود. نعمتهای الهی چون از جنس رحمت (بِرَحْمَتِكَ الَّتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ) هستند و این رحمت متعلق به حکیم مطلق است، متناسب با ظرفیت و استعداد مخلوقات به آنها افاضه میشود. در قرآن کریم در بعضی از آیات به این بحث استعداد عباد اشاره شده است. برای مثال در توصیف موسی کلیمالله(ع) آمده است: «وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا؛ و چون به رشد و كمال خويش رسيد به او حكمت و دانش عطا كرديم و نيكوكاران را چنين پاداش مىدهيم».
داستان ایام الهی مانند شب قدر، داستان تعیین ظرفیت انسانهاست. «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ؛ شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است» لذا شب قدر به اندازه هزار ماه توان افزایش ظرفیت انسانها را دارد و گویی شب آچارکشی ظرفیتهای انسانی است. نکته مهم این است که تا ظرفیت و استعداد در انسانها ایجاد نشود، نعمتهای الهی نیز به سمت او نمیآیند؛ چراکه قرار بر این است که نعمتها باعث رشد انسان شود و بدون استعداد نیز نعمت به شکر و رشد منتهی نمیشود، بلکه باعث نغمت و سقوط میشود.
در چنین ایام الهی مانند شبهای باعظمت قدر، افق پرواز معنوی و یا افق سقوط دنیوی و اخروی عباد مشخص میشود. اگر انسان توفیق داشته و در آیات سورههایی که تلاوت آنها برای شبهای قدر توصیه شده، تأمل کند، آیاتی را میبیند که گستره توقع بندگان را از هماکنون تا زمان ظهور حضرت حجت(عج) و غلبه نهایی تمام حق بر تمام باطل افزایش میدهد. سوره مبارکه عنکبوت و روم، به ایام حکومت آن حضرت اشاره دارند. گویی در شب قدر قرار است تا ظرفیتها با تأمل بر این آیات بیشتر شود و بندگان از خواستن کوچکها به خواستن بزرگها برسند. «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیْکَ فِی دَوْلَةٍ کَرِیمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ؛ خدایا! ما آن دولت کریمهای را تمنا داریم که بهواسطه آن دولت (دولت امام زمان) اسلام و اهلش عزیز میشوند و نفاق و اهلش، ذلیل میشوند».
گناه آثار متفاوتی دارد. اگر اهل دقتی بر سفره پهن معارف بلند دعای شریف کمیل بنشیند و روی استغفارهای ابتدای دعا تدقیق کند، برخی از آثار اساسی گناهان را درمییابد. یکی از آثار معاصی، کاهش سطح خواستههای انسان و بیتمایلی او به اصل خواستن از خداست. انسان با انجام معاصی مختلف، نسبت به دعا، مناجات و درخواست از کریمترین مولا یعنی خداوند متعال بیتفاوت و بیمیل میشود. «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ؛ خدايا! براى من بيامرز گناهانى كه دعا را از مستجاب شدن باز مىدارد». یکی از برداشتها این است که اصلاً دعا از فرد گناهکار صادر نمیشود و در درون او محبوس میماند. فرد گناهکار مبتلا به یأس میشود و کسی که مأیوس شد، دعا را عبث میانگارد.
اگر کسی دعا نکرد، حتما از رحمت لایتناهی الهی محروم میماند. «قُلْ ما یعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یکُونُ لِزاماً؛ بگو اگر دعاى شما نباشد، پروردگارم هيچ اعتنايى به شما نمىكند. در حقيقت شما به تكذيب پرداختهايد و به زودى (عذاب بر شما) لازم خواهد شد». در قرآن کریم دعا سبب توجه خدا به بندگان معرفی شده است. بسیاری از بیچارگیها و کمبودهای انسان به خاطر نخواستنها و کم خواستنهای او از خداوند متعال است. اگر گناه در انسان کاهش پیدا کند، مأیوس نخواهد شد و بندهای که از رحمت مولای خود مأیوس نباشد، دست نیاز به سوی مولای خود دراز میکند. عبودیت جواهری است که در کوره نیازها شکوفا میشود.
گفتوگو از مجتبی افشار
انتهای پیام