
به گزارش ایکنا به نقل از روابط عمومی مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)، آیتالله
محمدجواد فاضل لنکرانی؛ عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 16 فروردین در ابتدای درس خارج اصول پیرامون ثمره ماه مبارک رمضان مطالبی ایراد کرد که به شرح زیر است:
در زیر این آسمان هیچ نعمتی بالاتر از نعمت شوق به کسب حقایق و معارف نیست. این فقط یک ادعا نیست، آیات و روایات به وفور دلالت دارد بر اینکه افراد خاصی که مورد مشیّت و اراده خدا هستند در این مسیر قرار میگیرند، چه بسا افرادی که در اول یا وسط راه برگشتند و نتوانستند این مسیر را ادامه دهند اما آنها که واقعا مورد مشیّت الهی قرار میگیرند به این اقیانوس عظیم دسترسی پیدا میکنند، این توفیق بزرگی است و باید خدای تبارک و تعالی را بر آن شکر کنیم.
از حالات خوبی که در ماه رمضان نصیب انسان شده مراقبت کنیم. بالاخره افراد به اختلاف مراتب، هر کس به نحوی حظ و بهرهای از این ماه برده، امکان ندارد کسی مهمان خدای تبارک و تعالی باشد و از خوان احسان او دست خالی بیرون آمده باشد، این اعتقاد ما به حقیقت ماه مبارک رمضان است. انسان باید ببیند چه چیزی به دست آورده وخداوند چه خواسته بلندی در این ماه بر دلش انداخته است؟ در رمضانهای گذشته انسان حاجاتی داشته و تکرار هم کرده ولی آیا در این ماه مبارک رمضان یک حاجت بلند و مهمی از خدا خواسته یا نه؟ چه پردههایی از مقابلش کنار زده شده، البته نه به این معنا که چشم دل انسان باز شود و قیامت را ببیند هرچند این یکی از مصادیق بارز آن است، مثل جوانی که خدمت رسول خدا رسید و پیامبر به او فرمودند: «کیف اصبحت؟»
چون خیلی نحیف شده و حالات خاصی پیدا کرده بود. گفت: «اصبحت موقناً» رسول خدا فرمود: علامت یقینات چیست؟ گفت علامت یقینم این است که بهشت و نار را میبینم، اهل بهشت و جهنم را میبینم، البته این یک مصداق است که ان شاء الله خدا قسمت همه ما کند، اما به نظر من همینکه انسان در دعای جدیدی یک خواسته مهم معنوی داشته باشد، این هم کنار رفتن پرده است، آدم بفهمد که خواستهاش فقط قبولی نماز و روزه و عباداتش نیست این جزء خواستههای همیشگی اوست.
یک تعبیری که من امسال به آن توجه پیدا کردم، هر چند به حسب ظاهر آن را بارها خوانده بودیم، تعبیری است که شب عید فطر مرحوم محدث قمی در مفاتیح ذکر کرده و آن این است که انسان در سجده به خدا عرض کند «یا الله یا الله یا الله یا رب یا رب یا رب »و بعد خدا را به اسم مخزون و مکنون و اسماء حسنایش قسم دهد اولین خواستهاش این است که اعمال ما را در ماه رمضان قبول کن. دوم ما را از وافدین و حجاج بیت الله قرار بده. خود اینکه در ماه رمضان انسان از خدا درخواست کند نام او را در زمره حجاج ثبت کند موضوعیت دارد «اسئلک ان تکتبنی من حجاج بیتک الحرام» ولو عملا حج نرود.
بهره از گنجهای معرفت الهی
آخرین دعا که محل کلامم است این است که میفرماید: «و أن تستخرج لنا کنوزک یا رحمن»، در این قسمت آخر خیلی حرف وجود دارد، ما از ذخایر و گنجینههای خدا کاملا بیخبریم، کنوز خدا هم لا تعدّ و لا تحصی و غیرقابل شمارش است، نتیجه ماه رمضان باید توفیق استخراج از کنوز الهی باشد. از مرتبه ذات خدا که بگذریم چون قابل دسترسی ما نیست، مرتبه اسماء و صفات و حقایقی که در ملکوت عالم وجود دارد را انسان می تواند طلب کند «و کذلک نری ابراهیم ملکوت السموات».
ممکن است گفته شود این آیه از مختصات حضرت ابراهیم(ع) است اما امکان وجود زمینهاش در اشخاص دیگر هست. ظاهرا افراد در اثر عبادات و ریاضت و اخلاص و قطع کامل از حبّ دنیا و ما فیها، به مرتبهای میرسند که قابلیت رؤیت ملکوت آسمان و زمین را پیدا می کنند، پردهها کنار میرود وانسان ملکوت عالم را میبیند. ملکوتی که با مُلک قابل مقایسه نیست، عمر انسان کفاف دیدن یک دور از عالم مُلک را همین دنیا را ندارد، چه رسد به ملکوتی که به هیچوجه قابل مقایسه با مُلک نیست، چه خبر است در ملکوت؟ کنوز الهی درعالم ملکوت خداست و انسان باید در شب عید فطر که شب اعطای جوائز است، در سجده و آن هم بعد از آن که خدا را به اسامی بی شمارش قسم میدهد عرض کند «أن تستخرج لنا کنوزک»، خدا باب کنوزش را برانسان باز کند، این درسها همه مقدمه است و طریقیت دارد برای این کنوز.
درست است ماه رمضان، شهر الله و ماه اسلام و ماه دعا و انابه و توبه است ولی کسب علم هم اگر قویتر از اینها در فتح کنوز الهی نباشد، کمتر نیست. منتهی منوط به اینکه انسان با اخلاص وارد میدان علم بشود، از همین درسها و بحثها بخواهیم وارد کنوز الهی شویم.
یکی از کنوز الهی معرفت احکام الهی است، اینکه به راحتی یک فردی حکم مسلمی از احکام را انکار کند این جز بدبختی برای او چیز دیگری نیست، ادعای روشنفکری او را گرفتار اوهام و خیالات کرده است، ما کجا و احکام خدا کجا؟ ما چه هستیم که بخواهیم حکم خدا را انکار کنیم؟
نمونه وسوسههای علمی
او به خیالش فتح الفتوحی کرده که گفته حجاب در زمان ما واجب نیست، یا در بعضی از کلماتشان در مورد این حکم خدا که طلاق به دست مرد است، گفتهاند این مربوط به زمانهای گذشته است که زن هیچ حیثیت علمی و اجتماعی و اقتصادی نداشته است! اینها وسوسههای علمی است که انسان را در دام شیطان میاندازد و غافل از این همه آیاتی میکند که خدا میفرماید این احکام حدود الهی است و کسی حق تعدی از آن را ندارد و اگر کسی از آنها تجاوز کند ظالم است. «تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا ۚ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ».
به هرحال رسیدن به احکام الهی از مصادیق کنوز الله است، این گنجی است که به هر کسی نمیدهند و آدمی که با طهارت قلب در این عرصه وارد نشود اولین نتیجهاش این است که همین گنج را انکار میکند و حرفهای من درآوردی از خودش عرضه میکند. منظور از فهم ملکوت و کنوز الهی این نیست که پرده کنار برود و انسان واقعیت انسانهای دیگر را ببیند، از یک انسان مهذب بپرسیم به کجا رسیدی؟ و او بگوید من حقایق افراد را میبینم، خب بعدش چه؟ ثمّ ماذا؟ جز اینکه خودت در رنج میافتی و اذیت میشوی.
اولا واقع مسئله این است که ستاریت خدای تبارک و تعالی اجازه نمیدهد به تمام حقایق افراد واقف شوی، اگر موارد خاصی هم واقع شده برای این بوده که برخی این حقیقت را ببینند ولی ما نباید دنبال این چیزها باشیم. کنوز الهی رسیدن به معارف است. بنگریم در توحید چند مرتبه جلو رفتهایم؟ در ماه مبارک رمضان چقدر خود را متخلق به اسماء و صفات الهی کردهام؟ دعای سحر ماه رمضان از همان جمله اول تا آخر مطالب فراوانی دارد، هیچ خواسته دنیوی در آن مطرح نیست و در آخر هم توجه به اجابت خدا داده و میگوید «اسئلک بما تجیبنی حین اسئلک»، درخواست علم و کمال و جمال و شرف و نور و صفات و اسمای خداست، که ممکن است یک جملهاش را هم نتوانیم بفهمیم.
در ماه رمضان کنوز این است که تا حدودی بها و جمال و جلال و رحمت خدا برای انسان روشن بشود، اینها کنوز الهی هستند. در کنار این اسماء و صفات همین رسیدن به معارف و حقایق هم جزء کنوز الهی است.
انتهای پیام