حسن اختری، دانشآموخته مدیریت رسانه، طی یادداشتی با عنوان «رسانه در آیینه قرآن و حدیث» به مباحثی پرداخت که به گفته خودش بخشی از آن را حول مباحث جلسات آموزش قرآن سیدمهدی سیف، مؤلف و مدرس قرآن، اقتباس داشته است، که متن این یادداشت را در ادامه میخوانید؛
یکی از کلیدیترین شاخصها برای سنجش اثربخشی رسانهها، «اعتماد مخاطب» است؛ مفهومی که بهشدت با عنصر صداقت گره خورده. در مدلهای کلاسیک ارتباطی همچون مدل شانون و ویور یا مدل لاسول، اعتبار منبع یکی از ارکان کلیدی اثرگذاری پیام است. اما قرآن کریم پیش از آنکه این مفاهیم در قالب تئوریهای رسانهای مطرح شوند، اصل صداقت را در ساختار اطلاعرسانی جامعه اسلامی نهادینه کرده است.
آیه ۶ سوره حجرات بهروشنی بیانگر یک رویکرد نظاممند در مدیریت محتوا و انتقال پیام است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ؛ ای مومنین! اگر فاسقی برایتان خبری آورد، آن را بررسی و تحقیق کنید تا مبادا از روی ناآگاهی، به گروهی آسیب برسانید و بر کرده خود پشیمان شوید.»
این آیه به روشنی هشدار میدهد که در برابر هر خبری، بهویژه از منابع نامعتبر، باید تحقیق و بررسی صورت گیرد، همچنین از منظر حرفهای، نوعی دستورالعمل پیشرفته برای سیاستگذاری رسانهای است که سه اصل کلیدی را به ما میآموزد:
1. اعتبارسنجی منبع (source credibility): اگر منبع فاسق است، پس نمیتواند مورد اتکا قرار گیرد؛ یعنی رسانه باید سیستم احراز اعتبار منابع خبری داشته باشد.
2. راستیآزمایی محتوایی (fact-checking): نه فقط راوی، بلکه محتوا نیز باید بررسی شود؛ همان فرایندی که در newsroomهای حرفهای دنیا با واحدهای fact-check دنبال میشود.
3. آگاهی از پیامدهای اجتماعی محتوا (social impact): آیه با واژه «أَن تُصِیبُوا قَوْمًا» ما را به مسئولیت اجتماعی رسانه متوجه میکند؛ محتوا فقط اطلاعات نیست، بلکه میتواند منشأ بحران یا آسیب باشد.
این نگاه قرآنی، جهتدهنده به تئوریهای رسانهای است که گاه تنها بر جنبههای فنی یا اقتصادی تمرکز دارند. در قرآن، هدف از ارتباط نه اطلاعرسانی صرف، بلکه «هدایت» است. این، نقطه افتراق اصلی میان رسانه سکولار و رسانه دینی است.
در سوره احزاب، آیه ۷۰ میخوانیم: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا؛ ای مومنین! حدود الهی را رعایت کنید و سخن درست و استوار گویید.» از دیدگاه مدیریت رسانه، «قول سدید» را میتوان معادل محتوای دقیق، شفاف و مسئولانه دانست. محتوایی که نه تنها درست است، بلکه از نظر کارکرد ارتباطی نیز منطبق با مصلحت عمومی و اصول اخلاقی است؛ آنچه در نظریات «ارتباطات مسئولانه» یا ethical journalism پیگیری میشود.
در این چارچوب، رسانه اسلامی تنها با ابزار فنی یا تولید محتوا تعریف نمیشود، بلکه نیازمند چارچوب ارزشی - معنوی درونسازمان و خطمشی تحریریه قرآنیمبنا است. این همان چیزی است که میتواند تمایز هویتی رسانههای دینی را در برابر رسانههای تجاری یا سیاسی تثبیت کند.
در نهایت، وقتی قرآن در سوره نحل آیه 105 میفرماید: «إِنَّمَا يَفْتَرِی الْكَذِبَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْكَاذِبُونَ؛ تنها کسانی دروغ میبندند که ایمان به آیات الهی ندارند، و دروغگویان واقعی آنها هستند» این پیام، نه فقط برای افراد، بلکه برای سیستمهای رسانهای نیز کاربرد دارد. رسانهای که به کذب، تحریف یا اغوا متوسل میشود، ولو با ظاهری حرفهای، در منطق قرآنی فاقد مشروعیت ارتباطی است. از این منظر، رسالت مدیریت رسانه با رویکرد قرآنی، بازتعریف ساختار رسانهای بر اساس اصول الهی است؛ صداقت، نهتنها ابزار اعتمادسازی، بلکه «شرط ایمان ارتباطی» است.
در گفتمان مدیریت رسانه با رویکرد اسلامی، واژه «رسانه مؤمن» یک ترکیب صرفاً ادبی یا آرمانی نیست، بلکه ناظر به ساختاری است که هم در سیاستگذاری و هم در فرایندهای تولید و انتشار محتوا، بر اصول معرفتی دین استوار باشد. در این چارچوب، صداقت نه یک توصیه اخلاقی، بلکه بنیان هستیشناسانه ارتباط دینی است؛ چراکه اصل «ایمان» بدون «صدق» اصالت ندارد. آیه ۱۱۹ سوره توبه میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَکُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ؛ ای مومنین! حدود الهی را رعایت کنید و با راستگویان باشید»
از منظر حرفهای، این آیه به رسانهها یک توصیه راهبردی میدهد: اگر میخواهید رسانهای مؤمن و متعهد باشید، فقط کافی نیست که محتوای دینی منتشر کنید؛ باید در کنار صادقان بایستید. این یعنی، رسانه مؤمن باید در مواجهه با جریانهای خبری، گزینش منابع، تحلیلها، تیترها و حتی زبان رسانهای، جبهه خود را از نظر اخلاقی مشخص کند.
در ادبیات مدیریت رسانه، مفهومی به نام media credibility یا «اعتبار رسانه» وجود دارد. پژوهشهای میدانی نشان دادهاند که اعتماد مخاطب، بیش از آنکه به فرمت یا طراحی ظاهری رسانه وابسته باشد، به صداقت و انسجام محتوای آن بستگی دارد. اما در چارچوب قرآنی، «اعتبار رسانه» صرفاً حاصل اعتماد روانی نیست، بلکه جلوهای از تقوای ارتباطی است.
امیرالمؤمنین علی(ع) در غررالحکم میفرمایند: «النَّجاةُ مَع الصَّدقِ؛ نجات در راستگویی است» در مدیریت رسانه اسلامی، این تعبیر دقیقاً به معنای آن است که رسانه متعهد به حقیقت، رسانهای نجاتبخش است؛ نه فقط برای جامعه، بلکه برای خودش، چراکه اگر رسانهای صداقت را از دست دهد، دو سرمایه کلیدی را از دست خواهد داد: سرمایه اجتماعی و مشروعیت اخلاقی.
در مدلهای نوین مدیریت رسانه، بقا و تأثیرگذاری یک رسانه وابسته به سرمایه اجتماعی آن است؛ یعنی اعتماد، تعامل، وفاداری و مشارکت مخاطب. اگر رسانهای even with high-tech tools در محتوای خود دچار تحریف یا دوگانگی شود، این سرمایه را به سرعت از دست میدهد. در مقابل، رسانهای که با صداقت عمل میکند، حتی اگر ساختار فنی سادهتری داشته باشد، مورد اطمینان جامعه قرار میگیرد.
از سوی دیگر، قرآن بارها درباره مسئولیت پیام و پیامرسان هشدار داده است. در سوره نور، آیات ۱۵ تا ۱۹، یکی از شدیدترین هشدارها درباره پیامهایی است که بدون صداقت و تحقیق منتشر میشوند. آنجا که میفرماید: «إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُمْ مَا لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَیِّنًا وَهُوَ عِندَ اللَّهِ عَظِیمٌ* وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ مَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَتَكَلَّمَ بِهَٰذَا سُبْحَانَكَ هَٰذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ * يَعِظُكُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَدًا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ * وَيُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ» آنگاه كه از زبان يكديگر (تهمت را) مىگرفتيد و آنچه را به آن علم نداشتيد، دهان به دهان مىگفتيد و اين را ساده و كوچك مىپنداشتيد، در حالى كه آن نزد خدا بزرگ است
این نگاه قرآنی، پایهگذار یک سیستم کنترل کیفیت معنوی در رسانهداری است؛ یعنی رسانه نهتنها باید از نظر فنی و محتوایی پالایش شده باشد، بلکه از نظر نیت و رویکرد هم باید صادقانه و پاک باشد. در غیر این صورت، رسانهای است که ممکن است به ابزار اغوا، فتنه، یا بیاعتمادی عمومی تبدیل شود.
در نتیجه، رسانهای که در جغرافیای فکری و عملی ایمان قرار دارد، ناگزیر باید صداقت را محور اصلی کار خود قرار دهد؛ چه در مرحله تولید، چه در انتشار و چه در بازخوردگیری. صداقت، ستون فقرات رسانه مؤمن است و هرگونه انحراف از آن، به معنای ترک ایمان رسانهای است؛ حتی اگر قالبها و شعارهای مذهبی حفظ شده باشند.
در ادبیات تخصصی مدیریت رسانه، یکی از مهمترین شاخصهای ارزیابی عملکرد رسانهها، «میزان اثرگذاری بر اعتماد عمومی» است. صداقت رسانهای در این چارچوب، نه فقط یک فضیلت اخلاقی، بلکه بنیانی راهبردی برای کارکرد ارتباطی و بقای رسانه بهشمار میرود. زمانی که رسانهها از صداقت فاصله میگیرند، زنجیرهای از پیامدهای منفی در حوزههای اجتماعی، فرهنگی و روانی شکل میگیرد که گاه بازگشتناپذیر است. این پدیده، از نگاه قرآن نیز بهشدت مورد هشدار قرار گرفته است. در آیه ۱۵ سوره نور، درباره گسترش شایعات نادرست آمده است: «وَتَحْسَبُونَهُ هَیِّنًا وَهُوَ عِندَ اللَّهِ عَظِیمٌ». پیام این آیه روشن است: حتی خبری که در ظاهر بیاهمیت به نظر میرسد، ممکن است، آثار سهمگینی در بطن جامعه داشته باشد.
در نظام ارتباطیِ قرآنی، رسانه نقشی محوری در انتقال حقیقت، اصلاح جامعه و ارتقاء آگاهی عمومی ایفا میکند. گفتیم صداقت، ستون فقرات این مأموریت الهی است؛ بهگونهای که بدون آن، رسانه بهجای واسطهی نور، به ابزار ظلمت بدل میشود. در نگاه حرفهای مدیریت رسانه، بیصداقتی رسانهای صرفاً یک لغزش فردی یا سازمانی نیست؛ بلکه پدیدهای ساختارشکن است که آثار اجتماعی گسترده و پیچیدهای بهدنبال دارد.
نخستین اثر اجتماعی بیصداقتی رسانهای، تخریب «ادراک عمومی» است. مخاطب، بهمثابه دریافتکننده پیام، جهان پیرامون خود را از خلال رسانهها بازمیسازد. زمانی که اطلاعات ناصحیح یا تحریفشده منتشر میشود، تصویر واقعیت در ذهن مردم مخدوش میگردد و در نتیجه، واکنشها، تصمیمها و قضاوتهای اجتماعی از بنیان آسیب میبیند. این امر، در سطح کلان، میتواند موجب فروپاشی انسجام اجتماعی و کاهش عقلانیت جمعی شود. قرآن در سوره حجرات، آیه ۶، نسبت به پذیرش بدون بررسی خبر هشدار داده و میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا...»؛ این آیه، اصل را بر ضرورت سنجش صحت اطلاعات و پرهیز از تصمیمگیریهای شتابزده بر اساس اخبار مشکوک میگذارد.
پیامد دیگر بیصداقتی رسانهای، آسیب به «رابطه رسانه با مخاطب» و سلب اعتماد عمومی است. در چارچوب نظریههای ارتباطی، اعتماد، همان سرمایه نرم رسانه است که مشروعیت و تأثیرگذاری آن را تضمین میکند. با تکرار بیصداقتی، مخاطبان نهتنها به رسانه بیاعتماد میشوند، بلکه این بیاعتمادی را به سایر نهادهای اجتماعی نیز تعمیم میدهند. نتیجه این فرایند، بیثباتی اجتماعی و کاهش مشارکت در فرایندهای مدنی است. از منظر حدیثی، این فروپاشی اعتماد، از نشانههای جامعهای است که دچار وارونگی ارزشی شده است. پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «ليأتينّ على النّاس زمان يكذّب فيه الصّادق و يصدّق فيه الكاذب و يخوّن فيه الأمين و يؤتمن الخئون و يشهد المرء و لم يستشهد و يحلف و إن لم يستحلف و يكون أسعد النّاس بالدّنيا لكع بن لكع لا يؤمن باللّه و رسوله»؛ زمانى بر مردم رسد كه راستگو را تكذيب كنند و دروغگو را تصديق كنند و امين را خائن شمرند و خائن را مؤتمن پندارند و مرد بىآن كه شهادت از او خواهند، شهادت دهد و بىآن كه قسم از او خواهند، قسم خورد و خوشبختترين مردم فرومايه پسر فرومايه باشد كه بخدا و پيغمبرش ايمان ندارد. (نهجالفصاحه؛ حدیث 2366)
از سوی دیگر، بیصداقتی رسانهای موجب عادیسازی دروغ در زیست اجتماعی میشود. وقتی انتشار اطلاعات کاذب بهطور پیوسته و بدون پاسخگویی تکرار شود، نهتنها مرز میان حقیقت و دروغ کمرنگ میشود، بلکه حس اخلاقی جامعه نیز دچار سستی میگردد، جایی که جامعه نسبت به نادرستی اطلاعات دچار بیتفاوتی یا تساهل اخلاقی میگردد. قرآن کریم در سوره آلعمران، آیه ۷۸، این وضعیت را در قالبی دقیق و هشداردهنده توصیف میکند: «وَ إِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقًا يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْكِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ؛ و همانا از ايشان (اهل كتاب) گروهى هستند كه زبانشان به خواندن كتاب (و دستنوشته خودشان چنان) مىچرخانند كه گمان مىكنيد، آن از كتاب آسمانى است، در حالى كه از كتاب نيست و مىگويند: آن (چه ما مىخوانيم) از جانب خداست، در حالى كه از جانب خدا نيست و آنها آگاهانه بر خداوند دروغ مىبندند»
یعنی، گروهی هستند که عمداً سخنانشان را به گونهای بیان میکنند که گویی از کتاب الهی است، در حالی که حقیقت ندارد و این تحریف را آگاهانه انجام میدهند. این آیه، رسانههای امروز را نیز شامل میشود، آنگاه که با آگاهانه جلوه دادن مطالب جعلی بهعنوان حقیقت، اذهان عمومی را گمراه میکنند. در نهایت، رسانهای که از صداقت تهی شده باشد، ابزار شکلگیری و گسترش فتنه خواهد شد؛ چرا که فتنه در فرهنگ قرآنی و علوی، زمانی رخ میدهد که مرزهای حقیقت و باطل مخدوش شوند. امام علی(ع) در خطبه ۵۰ نهجالبلاغه میفرمایند: «إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ، يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ وَ يَتَوَلَّى عَلَيْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَى غَيْرِ دِينِ اللَّهِ فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِينَ، وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِينَ، وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِی الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ وَ يَنْجُو الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنى»؛ همانا آغاز پديد آمدن فتنهها، هواپرستى، و بدعتگذارى در احكام آسمانى است، نوآورىهايى كه قرآن با آن مخالف است، و گروهى «با دو انحراف ياد شده» بر گروه ديگر سلطه و ولايت يابند، كه بر خلاف دين خداست.
پس اگر باطل با حق مخلوط نمىشد، بر طالبان حق پوشيده نمىماند، و اگر حق از باطل جدا و خالص مىگشت زبان دشمنان قطع مىگرديد. اما قسمتى از حق و قسمتى از باطل را مىگيرند و به هم مىآميزند، آنجاست كه شيطان بر دوستان خود چيره مىگردد و تنها آنان كه مشمول لطف و رحمت پروردگارند نجات خواهند يافت.
اگر حق و باطل از یکدیگر جدا میشدند، راه برای جویندگان حقیقت روشن بود، اما آمیختگی این دو، فضای فتنه را میآفریند؛ جایی که حقیقت در غبار پوشانده میشود و شیطان بر دلهای اهل باطل مسلط میشود. بر این اساس، رسانه متعهد به حقیقت، نهتنها مسئول سلامت اطلاعات، بلکه پاسدار سلامت جامعه است. در فقدان صداقت، رسانه به عاملی برای انحراف اذهان، تشویش افکار و تسریع در فروپاشی سرمایههای اجتماعی بدل میشود. مدیریت رسانه با رویکرد قرآنی، وظیفهای مضاعف بر دوش رسانهها میگذارد: رسالت اصلاح، تعهد به واقعیت، و وفاداری به اخلاق؛ که بدون آن، رسانه از ابزار رشد، به عامل فساد بدل خواهد شد.
انتهای پیام