امروز، 29 ذیالقعده، سالروز شهادت جوادالائمه(ع) است. امام محمد بنعلی بنموسیالرضا(ع) مشهور به امام جواد(ع) و امام محمدِ تقی(ع) امام نهم شیعیان اثناعشری است. کنیه ایشان ابوجعفر و ملقب به جواد و ابنالرضا بود. ملقب شدن ایشان به جواد را به علت کثرت بخشش و احسان آن حضرت دانستهاند. امام جواد(ع) هفده سال امامت کردند که با حکومت مأمون عباسی و معتصم عباسی همزمان بود. براساس نقل بیشتر منابع، امام جواد(ع) در آخر ذیالقعده سال ۲۲۰ق در ۲۵سالگی، به شهادت رسیدند. در میان امامان شیعه، ایشان جوانترین امام در هنگام شهادت بودهاند. امام جواد(ع) در کنار جد بزرگوارشان امام موسی بنجعفر(ع) در مقبره قریش در کاظمین به خاک سپرده شدند.
سن اندک امام جواد(ع) (هشتسالگی) در هنگام امامت، سبب شد شماری از اصحاب امام رضا(ع)، در امامت ایشان تردید کنند. برخی عبدالله بنموسی(ع) و عدهای احمد بنموسی شاهچراغ(ع) را امام خواندند و گروهی به واقفیه پیوستند، اما بیشتر آنان امامت امام جواد(ع) را پذیرفتند. ارتباط امام جواد(ع) با شیعیان بیشتر از طریق وکیلانشان و به شکل نامهنگاری انجام میشد. در دوره امامت ایشان، فرقههای اهل حدیث، زیدیه، واقفیه و غُلات فعالیت داشتند. امام جواد(ع)، شیعیان را از عقاید آنان آگاه و از نماز خواندن پشت سر آنها نهی میکردند. همچنین، ایشان غالیان را لعن میکردند.
مناظرات علمی امام جواد(ع) با عالمان فرقههای اسلامی در مسائل کلامی، همچون جایگاه شیخین (عُمر و ابوبکر) و مسائل فقهی مانند حکم قطع کردن دست دزد و احکام حج را از مناظرات معروف امامان شیعه میدانند. از امام جواد(ع) فقط حدود ۲۵۰ حدیث نقل شده است که علت آن را عمر کوتاه و نیز تحت کنترل بودن ایشان میدانند. راویان و اصحاب ایشان را نیز از ۱۱۵ تا ۱۹۳ نفر شماره کردهاند. احمد بن ابینصر بزنطی، صفوان بن یحیی و عبدالعظیم حسنی از جمله اصحاب امام(ع) بودند.
در منابع شیعی، کراماتی همچون سخن گفتن هنگام تولد، طیُالارض، شفا دادن بیماران و استجابت دعا، برای امام جواد(ع) نقل شده است. عالمان اهل سنت نیز شخصیت علمی و معنوی امام جواد(ع) را ستوده و برای ایشان احترام قائل هستند. بیش از ۶۰۰ اثر علمی درباره امام جواد(ع) به زبانهای مختلف منتشر شده است. وفاة الامام الجواد(ع)، مُسند الامام الجواد(ع)، موسوعة الامام الجواد(ع)، الحیاة السیاسیة للامامِ الجواد(ع) و حیاة الامام محمد الجواد(ع) از جمله این آثار هستند.
امام جواد(ع) در جوانی مورد عنایت مأمون قرار داشتند. او اموال فراوانی که به یک میلیون درهم میرسید به امام جواد(ع) داد. از دیگر سو شیعیان که به امامت آن حضرت معتقد بودند، وجوه شرعی خود را برای حضرتش میفرستادند. درآمد موقوفههای قم و مناطق دیگر، از جمله منابع درآمدی بود که در اختیار حضرت امام محمد تقی(ع) قرار میگرفت، اما ایشان چیزی از این عایدات را هزینه زندگی شخصی خود نمیکردند، بلکه آنها را میان بینوایان، نیازمندان و محرومان تقسیم میکردند.
«حسین مکاری» آن حضرت را در بغداد دید که از سوی دولتیان و مردم در میان گرفته شده و مورد تعظیم و تکریم قرار دارند. با خود اندیشید که امام(ع) با این موقعیتی که دارند، به مدینه باز نخواهند گشت و در بغداد خواهند ماند، زیرا غرق در ناز و نعمت هستند. امام(ع) که پی به اندیشه او برده بود، بدو نزدیک شده و فرمودند: «ای حسین، نان جوین و نمک سودهای که در حرم جدم رسول خدا(ص) بخورم، از آنچه میبینی برای من دوستداشتنیتر و گواراتر است».
امام جواد(ع) خواهان آرایهها و پیرایههایی که دولت برای ایشان در نظر میگرفت نبودند، بلکه همانند پدران گرامیشان که دنیا را برای دنیاخواهان رها کرده بودند و خداخواهی و بندگی حضرتش را بر دنیا و فریباییهای آن برگزیده بودند، از دنیا رویگردان بودند. ایشان در سجایای اخلاقی و کرم و لطف به دیگران راه پدران خود را میپیمودند.
بخشندگی و دهش امام جواد(ع)
امام محمد جواد(ع) دستی سخاوتمند داشته و از همگان بخشندهتر بودند و به دلیل بخشش فراوان و نیکی و احسان در حق مردم، به «جواد» ملقب شدند. درباره بخشندگی و سخاوت آن حضرت داستانهایی نقل شده که از آن جمله تاریخنگاران آوردهاند: «احمد بن حدید به همراه جمعی از یاران خود عازم حج شد. در میان راه، راهزنان بر آنان یورش آورده، تمام داراییشان را به غارت بردند. چون احمد و یارانش به مدینه رسیدند، احمد به دیدار امام جواد(ع) رفت و ماجرایی که در میان راه بر آنان رفته بود برای حضرت جواد(ع) باز گفت. امام(ع) فرمان دادند تا برای احمد تنپوشی آورده و دینارهایی به او دادند تا میان همراهان خود تقسیم کند. پس از آنکه دینارها میان کاروانیان تقسیم شد، دیدند به همان اندازهای است که از آنان به یغما رفته است». بدین ترتیب امام جواد(ع) با عطای سخاوتمندانه خود، آنان را از گرفتاریشان رهانیدند و اموال از دست رفتهشان را به ایشان بازگرداندند.
بنا به گواهی تاریخ، سخاوت و عنایت امام جواد(ع) تنها به انسانها، دوست و حتی دشمن محدود نبود، بلکه جانوران نیز از عنایت و بخشندگی آن حضرت بهرهمند بودند. از محمد بن ولید کرمانی روایت شده است که گفت: «بر خوان نعمت ابو جعفر ثانی(ع) نشسته بودم و غذا میخوردم. چون از خوردن دست کشیدم و خوان برداشته شد، غلام حضرت خواست تکههای خوراک افتاده بر زمین را برچیند. امام جواد(ع) به او فرمودند که آنچه از خوان در صحرا بریزد، برنگیر و آن را واگذار اگرچه ران گوسفندی باشد، اما اگر چیزی از طعام در خانه بر زمین ریخت، آن را بگیر». روشن است که امام جواد(ع) از آن رو غلام خود را از برداشتن غذای پراکنده شده بر زمین بازداشتند تا خوراک پرندگان و جانوران گرسنه شود.
اخلاص
شرط پذیرش هر عملی، از جمله خدمت به مردم، اخلاص است و مؤمن باید به انگیزه جلب رضایت الهی خدمتگزار عیالاللّه باشد و هرچه ناخالصی در عمل بیشتر باشد، درجه مطلوبیت آن نیز پایینتر خواهد آمد. علاوه بر دخالت اخلاص در اصل عمل، از دیدگاه امام جواد(ع) در تداوم اعمال نیز باید اخلاص جاری باشد. چه بسا عملی که انجام آن با خلوص است، ولی عامل به آن بعد از عمل، آن را به ریا و ناخالصی آلوده و از درجه مقبولیت الهی ساقط می کند. لذا امام جواد(ع) فرمودند: «اَلاْءبْقاءُ عَلَی الْعَمَلِ اَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ؛ بقای بر عمل سختتر از خود عمل است». و آنگاه که پرسیدند بقای بر عمل یعنی چه؟ فرمودند: «یَصِلُ الرَّجُلَ بِصِلَةٍ وَیُنْفِقُ نَفَقَةً لِلّهِ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ فَکُتِبَ لَهُ سِرّا ثُمَّ یَذْکُرُها وتُمْحی فَتُکْتَبُ لَهُ عَلانِیَةً، ثُمَّ یَذْکُرُها فَتُمْحی وَتُکْتَبُ لَهُ رِیاءً؛ مردی هدیهای میدهد و برای خدای یگانه بیشریک انفاقی میکند، پس برایش به عنوان «عمل پنهانی» نوشته میشود. سپس، او کارش را یادآوری میکند، در این وقت عنوان قبلی محو میشود و «عمل آشکار» برایش نوشته میشود. آن مرد دوباره عملش را یادآوری میکند پس عنوان قبلی محو میشود و برایش «عمل ریایی» نوشته میشود».
فرد خدمترسان علاوه بر اخلاص، باید از هر نوع رفتاری که موجبات رنجش مددجو را فراهم آورد، پرهیز کند. همچنین، باید به خاطر خدمت خود به یک مؤمن، به منتگذاری و یا اذیت دیگر مؤمنان نیز نپردازد. حکایتی از امام جواد(ع) در این باره راهگشاست. مردی نزد امام جواد(ع) آمد که بسیار خوشحال و مسرور به نظر میرسید. امام(ع) از علت خوشحالی او پرسید. آن مرد گفت که یابن رسولاللّه(ص)، از پدرتان شنیدم که میفرمودند: «شایستهترین روز برای شادی بنده روزی است که در آن انسان توفیق نیکی و انفاق به برادران مؤمنش یابد» و امروز 10 نفر از برادران دینی که فقیر و عیالوار بودند از فلان شهرها به نزد من آمدند و من هم به هر کدام چیزی دادم، برای همین هم مسرورم.
امام جواد(ع) به او فرمودند: «لَعَمْری اِنَّکَ حَقیقٌ بِاَنْ تَسُرَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ اَحْبَطْتَهُ، اَوْ لَمْ تُحْبِطْهُ فیما بَعْدُ؛ به جانم سوگند! شایسته است مسرور باشی، اگر کار خود را بیاثر نساخته باشی و یا بعدا حبط و بیاثر نسازی». او با شگفتی پرسید که با اینکه از شیعیان خالص شمایم، چگونه عمل نیک من پوچ میشود؟ امام(ع) فرمودند: «با همین سخنی که گفتی، کارهای نیک و انفاقهای خود را حبط کردی» او توضیح خواست و امام(ع) فرمودند: این آیه را بخوان «یا اَیُّها الَّذینَ آمَنُوا لاَ تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَالاْذی؛ ای مؤمنان بخششهای خود را با منت و اذیت باطل نکنید». آن مرد گفت که من که به آن افراد منت نگذاشتم و آزار ندادم! امام(ع) فرمودند که خدا فرموده تا بخششهای خود را با منت و آزار باطل نسازید، نفرموده تنها منت و آزار بر آنان که میبخشید، بلکه خواه بر آنان، خواه بر دیگری. آیا به نظر تو آزار به آنان شدیدتر است یا آزار به فرشتگان مراقب اعمال تو و فرشتگان مقرب الهی و یا آزار به ما؟
آن مرد گفت که البته آزار به فرشتگان و شما. امام(ع) فرمودند که تو فرشتگان و ما را آزردی و عمل خود را باطل کردی. مرد پرسید که چرا باطل کردم و شما را آزردم؟ ایشان فرمودند اینکه گفتی «چگونه باطل کردم با اینکه از شیعیان خالص شما هستم؟» وای بر تو! آیا میدانی شیعه خالص ما کیست؟ شیعه خالص ما «حزبیل» مؤمن آل فرعون و حبیب نجار صاحب یس و... و سلمان و ابوذر و مقداد و عمار هستند. تو خود را در صف این فراد برجسته قرار دادی و ما و فرشتگان را آزردی. آن مرد بعد از اعتراف به تقصیر و استغفار، پرسید که پس چه بگویم؟ امام(ع) فرمودند که بگو من از دوستان شما هستم. دوستان شما را دوست دارم و دشمنان شما را دشمن میدارم. او چنان گفت و امام جواد(ع) فرمودند: «اَلاْنَ قَدْ عادَتْ اِلَیْکَ مَثُوباتُ صَدَقاتِکَ وَزالَ عَنْها الاِحْباطُ؛ الان پاداشهای بخششهایت به تو بازگشت و حبط و بیاثری از آنها زایل شد».
خدمت در حد توان
مردی خدمت امام جواد(ع) آمد و گفت که به اندازه جوانمردیتان به من کمک کنید. امام(ع) فرمودند که اینقدر نمیتوانم. آن مرد گفت که پس به اندازه جوانمردی خودم، کمک کنید. امام(ع) فرمودند که این را میتوانم. ای غلام! صد دینار به او بده. امام جواد(ع) میفرمایند: «اِنَّ لِلّهِ عِبادا یَخُصُّهُمْ بِالنِّعَمِ وَیُقِرُّها فیهِمْ ما بَذَلُوها فَإِذا مَنَعُوها نَزَعَها عَنْهُمْ وَحَوَّلَها اِلی غَیْرِهِم؛ خداوند بندگانی دارد که نعمتهایش را به آنان اختصاص داده است و مقرر کرده است از آن بذل و بخشش کنند و اگر خودداری کنند، از آنان میگیرد و به دیگران منتقل میکند».
بر این اساس، امام جواد(ع) قرار گرفتن و تمرکز نعمتها در دست برخی افراد را سنت و خواستهای الهی میدانند که امری هدفمند است و هدف از آن نیز واگذاری به دیگران است. لذا صاحبان مال و جاه و مقام و موقعیت باید آنچه را به دست میآورند، اولاً نعمت و سپرده الهی بدانند و ثانیا واگذاری و خدمت به مردم را وظیفه خود بدانند و ثالثا مطمئن باشند که در صورت ترک وظیفه، همان خدایی که این نعمتها و امکانات را به آنان سپرده است، توان بازپس گیری و واگذاری آن را به افراد دیگر دارد.
امام جواد(ع) در حدیثی دیگر، به طبیعی بودن این وضعیت و سنت الهی بودن آن چنین اشاره میکنند و میفرمایند: «ما عَظُمَتْ نِعْمَةُ اللّه ِ عَلی اَحَدٍ اِلاّ عَظُمَتْ عَلَیْهِ حَوائِجُ النّاسِ، فَمَنْ لَمْ یَحْتَمِلْ تِلْکَ الْمَئونَةَ عَرَضَ النِّعْمَةَ لِلزَّوالِ؛ نعمت خدا بر کسی زیاد نمیشود، مگر اینکه نیاز مردم هم به او بیشتر میشود. پس کسی که این زحمت را تحمل نکند، نعمت را در معرض زوال قرار میدهد».
مرز خدمت
خدمتگزاری نیز مانند هر رفتار اجتماعی دیگر مرزی دارد و طبعا باید به انسانهایی خدمت کرد که اهلیت خدمت را دارند، نه آنکه با ارائه خدمت، در مسیر غیر الهیشان مستحکمتر شوند. برای همین، اهل بیت(ع) هرگاه ارائه خدمت به منحرفان، عامل جذب و تألیف قلوب و هدایت آنان میشد، از هیچ نوع خدمت و حتی گذشت از توهینها و... دریغ نداشتند. و در کنار آن، هرگاه نیز که تشخیص میدادند خدمترسانی به یک شخص منحرف موجب تقویت و یا رسمیت وی میشود، از آن پرهیز میکردند. نمونهای از رفتارهای امام جواد(ع) در این باره را میخوانیم.
علی بنمهزیار میگوید که به امام جواد(ع) نوشتم که فدایت شوم! پشت سر کسی که قائل به جسمانیت خداست، نماز بخوانم؟ فرمود: «لا تُصَلُّوا خَلْفَهُمْ وَلا تُعْطُوهُمُ الزَّکاةَ وَابْرَؤُوا مِنْهُمْ بَرِئَ اللّه ُ مِنْهُمْ؛ پشت سرشان نماز نخوانید و چیزی از زکات به آنها ندهید و از آنان بیزاری بجویید که خدا از آنان بیزار است».
خدمت فرهنگی
عمل خدمترسانی ارزشی عمومی دارد، اما برخی از خدمات از جمله خدمت فرهنگی و نجات دادن کسانی که در معرض گمراهی و انحراف فکری قرار دارند، ارزش افزونتری دارد. امام جواد(ع) ارزش شگفتآوری را برای خدمت به ایتام آل محمد یادآور میشود و میفرمایند: «اِنَّ مَنْ تَکَفَّلَ بِأَیْتامِ آلِ مُحَمَّدٍ الْمُنْقَطِعینَ عَنْ اِمامِهِمْ، الَمُتَحَیِّرینَ فی جَهْلِهِمْ، اَلأَْسْراءِ فی اَیْدی شَیاطینِهِمْ وَ فی اَیْدِی النَّواصِبِ مِنْ اَعْدائِنا فَاسْتَنْقَذَهُمْ مِنْهُمْ وَأَخْرَجَهُمْ مِنْ حَیْرَتِهِمْ وَقَهْرِ الشَّیاطینَ بِرَدِّ وَساوِسِهِمْ وَقَهْرِ النّاصِبینَ بِحُجَجِ رَبِّهِمْ وَدَلیلِ اَئِمَّتِهِمْ، لَیُفَضَّلُونَ عِنْدَ اللّه ِ تَعالی عَلَی الْعابِدِ بِاَفْضَلِ الْمَواقِعِ بِاَکْثَرَ مِنْ فَضْلِ السَّماءِ عَلَی الاَْرْضِ وَالْعَرْشِ وَالْکُرْسِیِّ وَالْحُجُبِ [عَلَی السَّماءِ] وَفَضْلُهُمْ عَلی هذا الْعابِدِ کَفَضْلِ الْقَمَرِ لَیْلَةَ الْبَدْرِ عَلی اَخْفی کَوْکَبٍ فِی السَّماءِ؛ همانا کسانی که یتیمان آل محمد را سرپرستی کنند که از امامشان جدا شدهاند و در جهل خود سرگرداناند و در دست شیاطینشان و ناصبیهایی که دشمن ما هستند، اسیرند، پس از دست آنان نجاتشان دهند و از سرگردانی و قهر شیطانها با بازگرداندن وسوسههایشان و از قهر ناصبیها با آوردن حجتهای خدایشان و دلیلهای ائمه خویش خارج سازند، نزد خداوند بر عابد به بهترین موقعها برتری داده میشوند؛ بیشتر از برتری آسمان بر زمین و عرش و کرسی و حجابها (بر آسمان) و برتری آنها بر این عابد، مانند برتری ماه شب چهارده بر کوچکترین ستاره در آسمان است».
صبر و بردباری
امام جواد(ع) در مقابل مصائب و گرفتاریهای روزگار به شدت شکیبا و بردبار بودند. آن حضرت در مقابل حوادث سخت و پیشامدهای ناگوار هیچگاه برآشفته و مضطرب نمیشدند بلکه با اتکال به خدای متعال به صبر و تحمل روی میآوردند. البته این در صورتی بود که به شخص حضرت مشکلات روی میآورد، اما در مورد اصول اسلامی و حدود الهی کاملا در مقام دفاع برآمده و موضعگیریهای اساسی و حساب شده داشتند. مدارا با همسر ناشایست، بردباری در قبال ستمهای حاکمان مستبد و صبر در ناملایمات فراوان زندگی همانند شهادت پدر، نمونههایی از بردباری آن حضرت است. آن بزرگوار صبر بر مصائب را از بهترین صفات نیک مردان قلمداد کرده و میفرمودند: «اَلصَّبْرُ عَلَی المُصیبَةِ مُصیبَةٌ عَلَی الشَّامِتِ بِها؛ شکیبائی بر ناملایمات و مصائب، بر شماتت کنندگان مصیبتزده ناگوار است».
مردی از حضرت جواد(ع) تقاضا کرد که وی را سفارشی کند. امام(ع) فرمودند که آیا اگر موعظه کنم، آن را پذیرفته و عمل میکنی؟ آن مرد گفت بلی! امام(ع) فرمودند: تَوَسَّدِ الصَّبرَ، وَاعْتَنِقِ الفَقر؛ صبر را تکیهگاه و پشتوانه خود قرار داده، در رویارویی با فقر و ناکامی آن را در آغوش گیرد». ابن مهران میگوید که حضرت جواد(ع) در نامهای به یک مرد مصیبتزده چنین نگاشتند که حادثه ناگوار مرگ فرزندت را یادآور شدی و اضافه نمودی که فرزند از دست رفتهات، محبوبترین فرزندت بود. روش خداوند متعال اینگونه است که از والدین دوستداشتنیترین فرزند را میگیرد تا پاداش مصیبتدیده را عالیتر و بهتر عنایت کند. خداوند، پاداش تو را زیاد کند و جزای نیک در عزایت عنایت فرماید و به تو صبر عطا نموده و دلت را محکم گرداند. او، خدای قادر و تواناست و به زودی جانشین شایستهای در عوض فرزند از دست رفتهات به تو ارزانی دارد. امیدوارم که خداوند دعایم را در حق تو بپذیرد. انشاءالله تعالی.
شجاعت در گفتار
امام جواد(ع) تمام فضائل اخلاقی و کمالات انسانی را از اجداد طاهرین خود به ارث برده بودند. یکی از خصلتهای والائی که آن گرامی به تمام معنا حائز بود، شجاعت و صراحت لهجه در گفتارهای حقطلبانه بود. روزی مأمونالرشید از گذرگاهی عبور میکرد، کودکانی که در کوچه بازی میکردند، از مشاهده موکب سلطنتی مأمون ترسیده و پا به فرار گذاشتند. فقط یک کودک در جای خود ایستاده بود. مأمون به نزد کودک رسیده و از او پرسید که چرا تو مثل دیگر بچهها فرار نکردی؟ و از سر راه ما کنار نرفتی؟ کودک با کمال شجاعت اظهار داشت که من گناهی مرتکب نشدهام تا به خاطر ترس از کیفر آن فرار کنم و راه هم که برای خلیفه تنگ نیست تا با کنار رفتن آن را بگشایم. تو از هر کجای راه دوست داری، بگذر! مأمون که از منطق قوی و صراحت لهجه کودک تعجب کرده بود، گفت: تو کیستی؟ کودک با افتخار تمام گفت که من، محمد بنعلی بنموسی بنجعفر بنمحمد بنعلی بنحسین بنعلی بنابیطالب(ع) هستم. مأمون پرسید که چقدر از علوم و دانش مطلع هستی؟ امام جواد(ع) فرمودند که علوم و گزارشهای آسمانی از من بپرس! مأمون با ایشان خداحافظی کرده و رفت. او، یک باز شکاری داشت که در سفرها برای تفریح با آن به شکار میپرداخت. وقتی از امام جواد(ع) فاصله گرفت، پرنده شکاری را برای صید رها کرد و باز شکاری به سرعت در آسمانها به پرواز در آمد و لحظاتی از افق دید خلیفه ناپدید شد. سپس، بازگشت، در حالیکه او ماهی کوچکی در منقار خود داشت که هنوز نمرده بود. مأمون از آن صید غیر عادی تعجب کرد. آن ماهی را در کف دست خود گرفته و به سوی شهر آمد. وقتی به همان محل بازی کودکان رسید، دوباره همه کودکان پراکنده شدند، اما امام جواد(ع) از جای خود حرکت نکرد. مأمون پرسید که ای محمد! در دست من چیست؟ فرمودند که ای خلیفه! پدرم از پدرانش و آنان از رسول خدا(ص) و آن حضرت ازسوی جبرئیل(ع) از پروردگار عالمیان نقل کرده است که خداوند متعال دریاهائی آفریده است که بخار آب از آن دریاها بلند شده و ماهیان ریز دریا را همراه خود به آسمان برده و ابرهای متراکمی را تشکیل میدهند.
امام جواد(ع) ادامه دادند که پادشاهان بازهای شکاری خود را به آسمان میفرستند و آنان، آن ماهیهای ریز را شکار کرده و به نزد شاهان میآورند. پادشاهان آنها را به کف دست گرفته و تلاش میکنند تا سلاله نبوت و جانشین پیامبر(ص) را با آن بیازمایند. مأمون که از هوش سرشار، علم بیکران و منطق عقلانی و شجاعت آن سلاله نبوّت به شدت متعجب شده بود، بی آنکه از ته دل راضی باشد، زبان به تحسین امام جواد(ع) گشوده و گفت که راست گفتی و پدرانت و پروردگارت نیز صادقانه سخن گفتهاند. به راستی که تو فرزند امام رضا(ع) هستی.
نیکوکاری
خدمت به مردم و رفع نیازهای آنان در متن زندگی امامان معصوم(ع) قرار دارد. امام جواد(ع) نیز در این عرصه پیشتاز بودند. آن بزرگوار میفرمودند: ثَلاثٌ یُبَلِّغْنَ بِالْعَبدِ رِضْوانَ اللَّهِ کَثْرَةُ الاسْتِغْفارِ وَ خَفْضُ الْجانِبِ وَ کَثْرَةُ الصَّدَقَةِ؛ انسان با داشتن سه خصلت پسندیده میتواند به مقام رضوان و خشنودی الهی برسد؛ زیاد طلب آمرزش کردن، نرمخوئی و مدارا با مردم و زیاد صدقه دادن».
از منظر امام جواد(ع) خدمترسانی به مردم، در اثر نزول رحمت الهی بر انسان است و اگر فردی در این عرصه کوتاهی و سهلانگاری کند، ممکن است نعمتهای الهی را از دست بدهد. به این جهت، آن حضرت فرمودند: «ما عَظُمَتْ نِعمَةُ اللّهِ عَلی عَبْدٍ الاّ عَظُمَتْ عَلَیهِ مَؤُونَةُ النّاسِ. فَمَنْ لَمْ یَتَحَمَّلْ تِلْکَ الْمَؤُونَة فَقَدْ عَرَضَ النِّعمَةَ لِلزَّوالِ؛ نعمت خداوند برکسی فراوان نازل نمیشود مگر اینکه نیاز مردم به وی بیشتر میشود. هرکس که در رفع این نیازمندی ها نکوشد و سختیهای آن را تحمل نکند، نعمت الهی را در معرض زوال قرار داده است».
آن گرامی اعمال نیک و آثار خدمت به دیگران را برای نیکوکاران مفیدتر از افراد نیازمند دانسته و میفرمایند که نیکوکاران به نیکی کردن بیشتر نیاز دارند تا افراد محتاج و نیازمند؛ چراکه انسانهای خیّر، پاداش اخروی، افتخار و نام نیک را در پرونده اعمال خود ثبت میکنند. هرکسی که به خدمتگزاری و نیکرفتاری با مردم و اهل درد میپردازد، اول به خودش خیر و نیکی میرساند. پس او تشکر و قدردانی را در عملی که برای خود انجام داده است، از دیگری توقع نداشته باشد.
انتهای پیام