به گزارش ایکنا، دیدار این هفته اعضای کمیته شهدای قرآنی سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ که عصر چهارشنبه 7 خردادماه برگزار شد، به خانواده شهید کوروش فیروزی اختصاص داشت؛ یکی از شهدای ترور که در حادثه تروریستی مسجد علی بن ابیطالب(ع) شهرستان راسک زاهدان در استان سیستان و بلوچستان به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
این شهید زاده بخشی از توابع شهرستان راور استان کرمان به سال 1348 بود و زمانی که به سال 1388 به فیض شهادت رسید، 40 ساله بود. اما اینکه چرا فردی از اهالی کرمان، محل شهادتش منطقهای دورافتاده و کمبرخوردار در استان سیستان و بلوچستان واقع میشود، خود داستانی طول و دراز دارد؛ داستانی که نشئت گرفته از روحیه و عزم جهادی او دارد.
در اصل شهید فیروزی از آن زمان که خود را شناخت، دیگر سر از پای نمیشناسد و تصور آن را دارد که پیله خانواده و زندگی در جوار پدر و مادر هر چند او را مصون ساخته و امنیت را برایش به ارمغان میآورد اما در شانزده سالگی خانواده را ترک کرده و بهانه همجواری با برادر بزرگترش که دانشجویی در شیراز است برای ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان به این شهر عزیمت میکند.
برادر بزرگتر عزم جبهههای حق علیه باطل کرده و کوروش که تاب فراغ ندارد، به نزد دیگر برادرش در تهران عزیمت میکند تا آنکه برادر بزرگتر نیز در جریان عملیات کربلای 5 شهید میشود و او که تازه موفق به اخذ دیپلم شده است به منطقه رهسپار میشود. جوانکی 18 ساله سر از پای نمیشناسد، باید کاری کند که عطش درون او را سیراب کند، احساس میکند که از برادر خود فراسنگها دور مانده است چراکه برادر جان خود را نثار آرمانش کرده و او همچنان سرگردان به دنبال چیزی است که نمیداند باید نامش را چه بگذارد.
ناخودآگاه در مسیری قدم میگذارد که تصور میکند به این واسطه بتواند امری را که به دنبال آن است یعنی پرداختن به کارهای مقدس و ارزشی را محقق سازد؛ همکاری او با کمیته انقلاب اسلامی شکل میگیرد اما این کار تنها برکت مسیری است که او در آن گام داشته و برای تأمین هزینههای زندگی ناچار باید کار کند و در نتیجه نسخهپیچی در یک داروخانه را برمیگزیند و شاید همین امر نیز موجب میشود که بعدها از میان تمامی موقعیتهای درسی و رشتههای دانشگاهی که امکان حضور و ادامه تحصیل در آنها را پیدا میکند، رشته علوم آزمایشگاهی در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان را برگزیند.
گویا تقدیر برای او اینگونه رقم خورده است؛ زندگی، کسب علم و دانش و کار و تلاش و تشکیل زندگی در سیستان و بلوچستانی که همواره خود را در جهت تلاش برای عمران و آبادی آن در مسیری که انتخاب کرده و به سبب کاری که از او برمی آید، مسئول میداند.
از جمله دیگر موارد تقدیری، آشنایی او با همسرش در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان است؛ همسری که 6 یا هفت سال از او کوچکتر است و به تازگی در رشته مامایی این دانشگاه پذیرفته شده است و اینکه در نهایت آنها در سال 78 با یکدیگر پیوند زناشویی میبندند و البته ثمره این ازدواج دو یادگار از شهید به نامهای محمد و ضحی است. اینگونه نیست که این دو در مکانی مثل کلاس مشترک و یا راهروی دانشگاه مواجههای با هم داشته باشند و همین امر به ازدواجشان انجامیده باشد بلکه شهید کوروش فیروزی که از بچگی و به واسطه پدر، علاقهمندی به قرآن و انس و آموزش و تدریس آن پیدا کرده بود، مؤسس کانون قرآن و عترت دانشگاه محل تحصیلشان هم هست و همسرش نیز که پیشتر به عنوان مربی قرآن فعالیت داشته برای همکاری به این کانون مراجعه کرده و شهید به واسطه سابقه مربیگری، او را بلافاصله به عنوان مسئول واحد آموزش کانون انتخاب میکند.
براساس آنچه که همسر شهید به آن اشاره میکند؛ موافقت با امر ازدواج آنها هم از ناحیه خودش و هم از جانب خانواده کاملاً دلی بود و انگار کارها خودش جفت و جور شد چراکه به سبب خوی و مرام جهادی که شهید داشت و البته در صحبتهایی که بعد از خواستگاری ضمنی و رسمی او از من صورت گرفت، تصور بر این داشتم که با چنین عزم و ارادهای که او دارد و همواره به دنبال خدمترسانی است، در زندگی آینده بیشتر از اینکه او با من ازدواج کرده باشد، با کارش پیوند بسته است. او همچنان تصور میکرد که از برادر شهیدش چند منزل عقب است و باید تا میتواند پاشنه ورکشیده و دوان دوان به کار و و خدمت بپردازد تا مگر به گرد پای برادر شهید و دیگر شهدایی که گمان میکرد مدیون خون آنهاست برسد.
عضویت در شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه، تأسیس کانون قرآن و عترت دانشگاه در سال 1370 و همچنین تأسیس هیئت محبان حضرت فاطمه زهرا(س) آن هم با مشارکت تعداد معدودی از دانشجویان متعهد با امکانات مختصر، تنها گوشهای از فعالیتهای فرهنگی شهید در دوران تحصیلش در دانشگاه بود که باید به این توفیقات این مورد را نیز اضافه کرد که کانون قرآن و عترت دانشگاه که به دست او راهاندازی شده بود در مدت کمتر از یک دهه، به یکی از بزرگترین مراکز قرآنی دانشگاههای کشور تبدیل شد که به دنبال آن بیش از 30 دفتر دارالقرآن الکریم در سطح واحدهای مختلف اداری، آموزشی، بهداشتی و درمانی دانشگاه در اقصی نقاط استان تأسیس شد. ضمن آنکه او به پیشنهاد و مساعدت رحیم قربانی؛ مسئول سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ که خود نیز از جامعه پزشکی محسوب میشود، کانون قرآن و عترت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را نیز دایر میکند.
شهید کوروش فیروزی به واسطه چنین موفقیت چشمگیری که در عرصه مدیریت حراست و روابط عمومی اداره کل منطقهای آموزشی انتقال خون در جنوب شرق کشور به آن نائل شده بود و همچنین تحصیل در رشته حقوق علاوه بر فارغالتحصیلی در رشته علوم آزمایشگاهی، موجب شد که به درخواست مدیر عامل سازمان انتقال خون ایران، تصدی مدیریت اداره کل حراست و اداره کل حقوقی سازمان انتقال خون به او سپرده شود و این به آن معنا بود که شهید فیروزی باید علیرغم میل باطنی به تهران عزیمت کند.
با این حال چنین ارتقای پستی و شغلی نتوانست دمی از علاقهمندی او به ساحت قرآن و فعالیت فرهنگی در این عرصه بکاهد به گونهای که با وجود فعالیت چشمگیر فرهنگی و قرآنی که در مناطق محروم زاهدان شکل گرفته بود اما در مدت 3 سال اقامتی که در تهران داشت، رنج سفر به زاهدان را متحمل شد تا به امور قرآنی و خصوصاً مشاورههای عقیدتی، اخلاقی، روانشناسی، فکری و … بپردازد.
و اما سال 88، به مناسبت درگذشت آيتالله بهجت برنامهای با عنوان «پله پله تا ملاقات خدا» در زاهدان برگزار شد. این برنامه که شهید فیروزی هم در آن حضور داشت، قرار بود به مدت هفت شب برگزار شود که شب هفتم آن مصادف بود با شب شهادت حضرت فاطمه(س). 6 شب این برنامه با موفقیت برگزار میشود و شب هفتم پیش از شروع برنامه شهید به همراه جمعی از دوستان به مسجد علی بن ابیطالب(ع) برای اقامه نماز میروند که همانجا بر اثر اقدام انتحاری یکی از عوامل گروهک تروریستی جیشالظلم به درجه رفیع شهادت نائل میشوند.
انتهای پیام