به گزارش ایکنا، در پی درگذشت خادمالحسین(ع) مرحوم علیاکبر انصاری(ره)، مرتضی نجفی قدسی در یادداشتی به توصیف خدمات او پرداخته است.
بسم الله الرحمن الرحیم
«فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَهُمْ فِي رَوْضَةٍ يُحْبَرُونَ» (سوره ی روم، آیه ۱۵)
پس کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک انجام دادند آنان در باغی از بهشت شادمان خواهند بود.
یکی از کسانی که در خدمتگزاری به آستان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) مخصوصاً در عتبات عالیات عراق نقش زیادی داشت مرحوم خادم الحسین(ع)، حاج علی اکبر انصاری(ره) است که به تازگی دعوت حق را لبیک گفت. کمکهای خیریه او به محرومان و نیازمندان، تأمین جهیزیه دختران، ساخت مساجد و حسینیهها و بیمارستانها هم بخش دیگری از خدمات عمر با برکت اوست.
در روایات آمده است که هرگاه بیپولی و نداری به شما روی آورد، از همان دارایی مختصری که دارید انفاق کنید تا خدا برای شما بخشایشی ایجاد کند. مرحوم حاج علی اکبر انصاری در ابتدای جوانی یک بنای ساده بوده است که برایم نقل کرد تازه ازدواج کرده بودم که با همسرم با پیکانی که داشتم راهی سفر مشهد و زیارت حضرت امام رضا(ع) شدیم، در بین راه برای نماز در یک مسجدی روستایی توقف کردیم و پس از نماز دیدم که اطلاعیهای به دیوار مسجد برای تأمین فرش مسجد زدهاند و صندوقی به همین منظور آنجا گذاشته بودند و من دست در جیبم کردم و هر چه پول داشتم در صندوق برای مسجد ریختم و حتی فکر نکردم که برای رسیدن تا مشهد پول برای بنزین نیاز دارم. او گفت که بعد از آن روز به برکت آن انفاق، گشایشهای زیادی در زندگی ام حاصل شد.
مشابه این داستان را از مرحوم حاج شیخ محمد تقی بهلول معروف دارم که برایمان نقل کرد در سفر حج نذر داشتم پیاده از مدینه به مکه بروم، در مسیر توقفی کرده و هندوانهای خریده و مشغول خوردن شدم و هنگامی که حرکت کردم دیدم یک خانمی به سمت باقیمانده هندوانه من رفت و مشغول خوردن شد و من خیلی متأثر شدم که این خانم کجا بود من او را ندیدم و منتظر بوده تا من بروم و به سراغ باقیمانده هندوانه بیاید و معلوم است خیلی فقیر و نیازمند است، وجدانم اجازه نداد بروم، برگشتم و هر چه پول برای سفر حج همراه داشتم را به آن خانم دادم و با خود گفتم که بهلول! تو الان شکمت سیر است و تا منزلگاه بعدی خدا بزرگ است و روزیت را میرساند و ثانیاً تو آدم ناشناسی نیستی و میتوانی با قرض به سفرت ادامه دهی و حج خود را بجا آوری و در بازگشت قرضها را بپردازی.
بهلول گفت چند قدمی دور نشده بودم که کاروانی از حجاج تهرانی با اتوبوسهایشان رسیدند و آن سال هم من در مسجد سیدعزیزالله بازار تهران برای آنها منبر رفته بودم و تقریبا همگی آنها مرا میشناختند. اصرار کردند که با آنها همسفر شوم، گفتم من نذر دارم پیاده بروم و بالاخره موقع خداحافظی روحانی کاروانشان دست در جیب کرد و مبلغی به من اعطا کرد و حجاج و بازاریان هم که این عمل را از روحانی کاروان دیدند همگی دست در جیب کرده و هر کدام مبلغی پول به من بخشیدند و وقتی رفتند پولها را شمردم، دیدم دقیقاً ۱۰ برابر پولی است که به آن خانم فقیر عرب دادم! و این تداعی آیه شریفه را که میفرماید «مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا» (سوره انعام، آیه ۱۶۰) هر کس کار نیکی انجام دهد خدای متعال برای او ده برابر اعطاء میکند برایم عجیب شد. این داستان را مرحوم بهلول روزی که با هم به دیدار آیتالله ریشهری رفته بودیم برایمان نقل کرد که ما سه نفر بودیم و حالا هر دو این بزرگواران به رحمت خدا رفته و حیف است که این داستانهای درس آموز گفته نشود.
مرحوم حاج علیاکبر انصاری هم از این داستانهای عبرتانگیز دارد و هنگامی که تصمیم به کار خیری میگرفت به هیچکس نمیگفت و در نهایت پوشیدگی انجام میداد. او بارها برای تأمین فرش بینالحرمین و صحنهای حرمها هزاران تخته فرش تقدیم آستان عتبات کرد و این کمکهای عظیم را توسط یکی دو نفر از خادمان حرم انجام میداد که روزی بنده به ایشان عرض کردم خوب است شما کمکهایی که میخواهید به عتبات داشته باشید از طریق جناب حجتالاسلام والمسلمین شهرستانی داماد معظم و نماینده تامالاختیار حضرت آیتالله العظمی سیستانی در ایران انجام دهید که پرسید چرا؟! عرض کردم بالاخره ایشان شخصیت بزرگی است که در ایران و عراق ذی نفوذ است و اگر روزی نیاز باشد به کمک شما بیاید.
جواب آقای حاج علیاکبر انصاری خیلی خالصانه بود و گفت همین که امام حسین(ع) میداند برای من کفایت میکند.
البته بعدها تولیتهای حرمها که اقدامات ایشان را دیدند توجه و احترام خاصی داشتند و بعد از ارتحال هم آمادگی داشتند تا آن مرحوم را در حرم مطهر امام حسین(ع) در کربلا و یا در حرم امیرالمؤمنین(ع) در نجف اشرف به خاک بسپارند که آن مرحوم وصیت داشت تا در کنار پدرش در بقعه امامزاده منور خاتون شهرستان دانصفهان قزوین دفن شود. در ایامی که عراق درگیر جنگ داعش بود، به خاطر تأمین غذای رزمندگان حشدالشعبی، تولیت حرمها تصمیم گرفته بودند تا غذای مضیف حرمها را برای مردم تعطیل کرده و غذای مضیف را برای رزمندگان بفرستند که مرحوم حاج علیاکبر انصاری پیغام داد غذای رزمندگان را تأمین کنید ولی مضیف را تعطیل نکنید و من همة هزینه مضیف ها را تأمین می کنم که تا مدتها این مضیف ها با هزینه ایشان به فعالیت ادامه دادند.
کمک به ساخت ضریح مطهر عسکریین(ع) در سامرا و ساخت مضیفها و تجهیز آنها و تعمیر بخشی از لوسترهای حرمها نمونههایی از خدمات او به عتبات عالیات بود. او هیچگاه دنبال بهره برداری از خدماتی که انجام می دهد، نبود و حتی بسیاری از نزدیکانش از عمق کارهای خیرخواهانه او بی خبر بودند. ساخت دهها مسجد در سطح کشور و تأمین و اداره آنها و همچنین، حسینیهها و کمک به هیئتهای مذهبی جلوهای دیگر از خدمات این انسان خیر است که در این مقال نمیگنجد.
اکنون او رفته است و در بارگاه باریتعالی آبرومند و متنعم است، برخوردهای مهربانانه او در خاطره ها ماندگار است، از غیبت به شدت پرهیز داشت و حاضر نمیشد در محضر او بدی کسی گفته شود، فرزندانش به او احترام ویژهای داشتند و امیدوارم بتوانند راه پدر بزرگوارشان را ادامه دهند. خدایش رحمت کند و با اولیائش محشورش بفرماید و امام حسین(ع) و ابوالفضل العباس(ع) که به عشق او از سال ۱۳۴۲ هیئتی را بنیانگذاری کرده بود، شفیعش بگرداند.
گویا او خودش را برای رفتن از این جهان آماده کرده بود، بعد از عمل قلب باز که هفته قبل با موفقیت انجام داده بودند، به یکی از فرزندانش گفته بود من تا پنجشنبه بیشتر نیستم و دقیقاً صبح پنجشنبه، هشتم خردادماه پرچم حرم امام حسین (ع) را بر روی صورتش انداختند و روحش به ملکوت اعلی پرواز کرد.
چندین که بر شمردم از ماجرای عشقت
اندوه دل نگفتم الا یک از هزاران
سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل
بیرون نمیتوان کرد الا به روزگاران
چندت کنم حکایت، شرح این قدر کفایت
باقی نمی توان گفت الا به غمگساران
مرتضی نجفی قدسی
انتهای پیام