امروزه حکمرانی مطلوب از سوی اندیشمندان و فعالان عرصه سیاست، حکمرانی و حاکمیتهای گوناگون، بهعنوان یکی از الگوهای غالب در حوزه اداره و راهبری جوامع مطرح است. با این حال، حکمرانی مطلوب مفهومی صرفاً مدرن نیست، بلکه ریشههای آن به آموزههای اسلامی بازمیگردد؛ چنانکه نمود عینی و دستیافتنی آن را میتوان در حکمرانی علوی مشاهده کرد.
نهجالبلاغه، این مجموعه گرانقدر از سخنان گوهربار مولای متقیان حضرت علی (ع)، منبعی ارزشمند برای درک مبانی حاکمیت مطلوب بشری، ویژگیهای حاکم عادل و رابطه میان حاکم و مردم است؛ رابطهای دوسویه و متقابل که بر پایه حقوق و وظایف مشترک بنا شده است.
بنابراین، برای دستیابی به حاکمیت و حکمرانی مطلوب در جوامع مدرن، با توجه به الزامات و اقتضائات روز، ناگزیر از بهرهگیری و الگوبرداری از اصول و ویژگیهای حکمرانی علوی هستیم.
بیشتر بخوانید:
در این راستا محمد اسحاقی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با ایکنا گفتوگو کرد که در ادامه بخش نخست این گفتوگو را میخوانیم:
ایکنا ـ برخی معتقدند عملیاتیکردن نهجالبلاغه بهعنوان منشور حکمرانی اسلامی در دنیای معاصر، دشوار است، چرا که نظامهای سیاسی امروز بسیار پیچیدهاند. ارزیابی شما از این موضوع چیست؟
ابتدا لازم است ایام شریف پیش رو بهویژه عید بزرگ ولایت و غدیر را گرامی بداریم. عیدی که ما را به مبدأ حرکت اسلامی، یعنی حجةالوداع پیامبر اکرم (ص)، پیوند میدهد. در واقعه غدیر، پیامبر اکرم (ص) ولی و وصی پس از خود را معرفی کردند و امیرالمؤمنین علیبنابیطالب (ع) را بهعنوان جانشین خود تعیین کرد.
برای درک کلام امیرالمؤمنین علی (ع) باید جایگاه ویژه ایشان را در نظر گرفت. ایشان از کودکی تا پایان عمر شریف پیامبر (ص)، در کنار حضرت بودند و کاملاً در مکتب نبوی پرورش یافتند. ایشان در دوران رسالت نیز همیشه همراه پیامبر (ص) بودند و وحی نازلشده بر پیامبر (ص) را اولین کسی که با جزئیات دریافت میکرد، خود امیرالمؤمنین علی (ع) بود.
بنابراین، این جایگاه، شخصیت، کلام و سیره و منش ایشان را باید تالیتلو قرآن و پیامبر (ص) دانست. این اراده خداوند بود که پس از ولایت رسول (ص)، ولایت اولیاءالله استمرار یابد و این مسیر با امیرالمؤمنین علی (ع) آغاز و با ائمه معصومین (ع) ادامه یافت.
نهجالبلاغه و سایر فرمایشات حضرت علی (ع) برگرفته از تعالیم نبوی و وحیانی است. چون ایشان نسبت به قرآن و شأن نزول آن، آگاهی کامل داشتند، کلامشان نیز انعکاسدهنده حقایق قرآنی و معارف الهی است. به همین دلیل گفته میشود «کلام امیرالمؤمنین علی (ع) فروتر از کلام خالق و فراتر از کلام مخلوق است».
لذا از این منظر، نهجالبلاغه و کلام علی (ع) و سایر ائمه معصومین (ع) مانند قرآن، فرازمانی و فرامکانی است یعنی زمانمند نیستند به گونهای که صرفا محدود به دوره و زمانی خاص باشند و سپس به مباحث تاریخی تبدیل شوند. اگر با نگاه اندیشمندانه وارد کلام امیرالمؤمنین (ع) شویم و از آن برای مسائل امروز، بهره بگیریم، این ادعا برای صاحبان عقول و اندیشه بسیار پذیرفتنی خواهد بود.
ایکنا ـ اشاره کردید به چالشهای معاصر، کمی بیشتر این چالشها را توضیح میدهید.
امروز با چالشهای گستردهای در جهان معاصر روبهرو هستیم. بخشی از این چالشها، اعتقادی و مربوط به مبانی فکری انسانهاست و بخشی دیگر اخلاقی و رفتاری چه در سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی است.
در سطح کلان نیز امروز با گسترش بحرانها، فجایع، آسیبها و مشکلاتی روبرو هستیم که هم در بعد فردی، محلی و ملی و در کشورها قابل مشاهده است و بخشی از این بحرانها در بخش منطقهای و جهانی و نظام بینالملل نیز دیده میشود. فهرست این بحرانها مانند بحران هویت، بحران معنا، بحران انسانیت، دور شدن انسان از فطرت، تبعیض، فساد، فجایع اخلاقی و جنایات ضدبشری را میتوان نام برد. همچنین تخریب محیط زیست طبیعی، فرهنگی و پیامدهای منفی ناشی از پیروی از الگوهای مادی، لیبرال دموکراسی، مارکسیسم و کمونیسم نیز برخی از این بحرانها را به وجود میآورد.
انسان و جامعه معاصر به دلیل حرکت به سمت الگوهای مادی و ساخت دست بشر چون نظامهای لیبرال دموکراسی، مارکسیسم و کمونیسم و مادیگرایی چالشهای عمدهای را برای بشر به وجود آورده است که جنگها و کشتارها نتیجه آن است که مصداق بارز آن در غزه و فجایع آن است. کشتار زنان و کودکان بیگناه، برای بشر تبدیل به امری عادی شده، اما فاجعه بزرگتر، فاصله گرفتن انسان از انسانیت خودش است. در مقابل، نهجالبلاغه پیام ایمان، اخلاق، علم و عمل صالح را برای بشر امروز دارد؛ پیامهایی که فطریاند و میتوانند راهکارهایی برای کنترل بحرانها ارائه دهند.
تمام اینها چالشهای نظام بینالملل امروز است که اگر بتوانیم به خوبی خودمان را به این تعالیم نزدیک کنیم حتما راهکارهایی برای کنترل و کاهش این بحرانها و آسیبها پیدا خواهیم کرد. چراکه این پیامها فطری برای حل مشکلات جوامع انسانی بوده است.
ایکنا ـ با این اوصاف جایگاه نهجالبلاغه در حکمرانی اسلامی کجاست؟
بله، نهجالبلاغه یک منشور حکمرانی کامل است، باید با آن بهعنوان یک متن زنده برخورد شود. حضرت امیر (ع) میفرمایند «انظر إلى ما قال، لا إلى من قال»؛ یعنی به محتوای سخن توجه کن، نه صرفاً به گوینده. اگر به محتوای نهجالبلاغه نگاه کنیم، میبینیم که نسخهای برای درمان دردهای امروز بشر است.
هنگامی که به تمدن مادی نگاه میکنیم؛ یک طرف انواع پیشرفتهای علم و فناوری و سایر و رفاه است که چشم و دل انسان را برده است اما در طرف دیگر یعنی بخش فاجعهآمیز آن، دور شدن انسان از مبدا خود است. اتفاقی که زمینه فجایع اخیر است و هنگامی که انسان، خود محور و بنیاد باشد، همین است که در سطح حکمرانی جهان شاهد هستیم.
ایکنا ـ از منظر شما حکمرانی چه تعریفی دارد؟
حکمرانی یاGovernance تعاریف مختلفی دارد که آن را به دو بخش تقسیم میکنم:
۱. نرمافزار حکمرانی: بخش معنایی، هویتی و ارزشی حکمرانی است؛ شامل ارزشها، اهداف، رویکردها و اصولی که جهت کلی یک نظام را تعیین میکنند. این در همه مکاتب چه اسلامی، علوی و نبوی و چه مادی وجود دارد.
۲. سختافزار یا همان بعد مادی و کالبدی حکمرانی: این بخش شامل مجموعهای از ساختارها، نهادها، فرآیندها و روشهاست که تحقق بخش نرمافزاری را ممکن میسازد.
ترکیب این دو بخش، یک نظام حکمرانی را تشکیل میدهد. خروجی آن در تصمیمگیریها، اولویتگذاریها و نحوه مواجهه با تعارضها مشخص میشود، اینکه چطور منافع جمعی بر منافع فردی و منافع معنوی بر مادی مقدم میشود؟
ایکنا ـ آیا میتوان گفت نهجالبلاغه به این هر دو بخش پاسخ میدهد؟
بله. نهجالبلاغه در وهله اول، بنیانهای فکری، ارزشی، اخلاقی و معنوی حکمرانی را ارائه میدهد. این همان بخش نرمافزاری است اما در خطبهها و نامههای حضرت، اصولی درباره عدالت، نحوه اداره شهرها، نحوه تعامل با مردم، مسئولیتپذیری، نظم مالی، جنگ و صلح، و... آمده که میتواند به ساختارهای حکمرانی نیز شکل دهد.
بنابراین، اگر با نگاه درست، جامع و تطبیقی به نهجالبلاغه نگاه کنیم، درمییابیم که نه تنها عملیاتیکردن آن ممکن است، بلکه ضرورتی برای خروج از بحران حکمرانی در جهان معاصر است.
ایکنا ـ سطوح حکمرانی را چگونه میتوان دستهبندی کرد و این تقسیمبندی چه اهمیتی در تحلیل حکمرانی معاصر دارد؟
حکمرانی در سطوح مختلفی مطرح است. یک سطح، سطح ملی است. کشورها، چه بدانند و چه ندانند، در حال اجرای نوعی نظام حکمرانی بر اساس اصول و قواعد خاص خودشان هستند. این حکمرانی شامل همان دو بخش نرمافزاری و سختافزاری است که پیشتر توضیح دادم.
سطح دیگر، حکمرانی در سطح منطقهای و محلی است. در مرحله بالاتر با حکمرانی در سطح نظام بینالملل مواجهیم؛ یعنی حکمرانیای که کل جهان را در بر میگیرد و توسط کشورها یا جریاناتی دنبال میشود که مدعی رهبری جهانی و جهانیسازی هستند.
علاوه بر اینها، امروز با نوعی دیگر از حکمرانی نیز روبهرو هستیم که میتوان آن را «حکمرانی سازمانی» نامید. به دلیل گسترش نقش سازمانها در عصر حاضر چه در حوزههای فرهنگی، اقتصادی، نظامی و امنیتی، میتوان این دوره را «عصر سازمانها» هم نامگذاری کرد.
سازمانهای بینالمللی و منطقهای ساختارهایی دارند که در واقع جزئی از روشها و نهادهای حکمرانی محسوب میشوند و هدفشان تحقق همان بخش نرمافزاری حکمرانی یعنی اهداف و ارزشهای بنیادینشان است.
ایکنا ـ بر اساس این تقسیمبندی، تفاوت حکمرانی اسلامی با حکمرانیهای رایج چیست؟
حکمرانی میتواند بر مبنای ارزشهای الهی و معنوی یا بر اساس پیشبرد اهداف مادی تعریف شود. آنچه ما از تعالیم اسلامی، نبوی و علوی دریافت میکنیم، حکمرانیای است که میتواند مشکلات امروز جوامع انسانی را حل کند. در مقابل، جاهلیت مدرن امروز با همه پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی در بُعد اخلاقی، اعتقادی و رفتاری، نوعی بازتولید جاهلیت است از نظر پیامدها و مفاسدش، حتی بدتر.
اگر با نگاه مسئلهمحور به نهجالبلاغه مراجعه کنیم، بهویژه در موضوع حکمرانی، خواهیم دید که اصول معنوی بنیادینی در کلام امیرالمؤمنین (ع) وجود دارد که میتواند راهحل بسیاری از بحرانهای امروز باشد.
ایکنا ـ این اصول معنوی که از کلام امیرمؤمنان (ع) در نهجالبلاغه استخراج میشود، کدامند؟
اصول بنیادین حکمرانی در نگاه امیرمؤمنان شامل پنج محور اساسی است: عقلانیت، ایمان، اخلاق، علم و عمل صالح. این پنجگانه باید در کنار هم و به صورت منظومهای و مرتبط دیده شوند، مثل ظروف مرتبطه که تأثیر متقابل دارند، حلال مشکلات امروز است.
در حالی که عقلانیت رایج در دنیای امروز بیشتر جنبه مادی و حسابگرانه دارد. عقلانیتی که در آن نفع فردی بر همه چیز مقدم است. اگر نظام سیاسی و حکمرانی در مقابل ملتها و نظامهای دیگر، نفع خود را ببیند به آن نظام فردگرا و عملگرایی که نسبت به شعارها و ارزشهای کلی نسبتی برای خود تعریف نمیکند و نفع خود را مد نظر دارد، همین نوع نگاه است که فجایع امروز را به وجود آورده است و حال آنکه در حکمرانی اسلامی، عقلانیت دینی مورد توجه است.
در عقلانیت امیرمؤمنان، عقل ابزار تشخیص حق از باطل، و راهنمای انسان در جهت قرب به خداوند است، نه صرفاً وسیلهای برای تأمین منافع شخصی یا ملی.
ایکنا ـ آیا اصول موسوم به «حکمرانی خوب» در نهجالبلاغه وجود دارد؟
بله. اگر اصول حکمرانی خوب را که در ادبیات معاصر مطرح است، مرور کنیم، میتوانیم مصادیق آن را در نهجالبلاغه بیابیم. یکی از مهمترین این اصول، عدالت است. عدالت از دیدگاه امیرالمؤمنین (ع) نه یک شعار بلکه اساس ملک و حکومت است. ایشان در محراب عبادت و به خاطر عدالتش به شهادت رسید. عدالت در نگاه امام علی (ع) برگرفته از ارزشهای وحیانی و قرآنی است.
امام علی (ع) عدالت را بهصورت مفصل توضیح دادهاند؛ هم در سطح نظری و هم در سطح عملی. تبیینهای ایشان فراتر از نظریههای عدالت امروز از سوی اندیشمندان غربی است، که اغلب ناقص و یکبعدی است.
ایکنا ـ ویژگیهای عدالت در حکمرانی علوی چیست؟
عدالت در حکمرانی علوی مبتنی بر فطرت انسانی است و با ظلم، تبعیض و امتیازات ناعادلانه در تعارض است. برتریها نه بر اساس نژاد، رنگ پوست یا ثروت، بلکه بر پایه علم، تقوا، جهاد و تلاش شکل میگیرد.
از دید امام علی (ع)، جامعهای که تلاش میکند، باید از مواهب لازم و کافی برخوردار شود. جنسیت و زن و مرد از این منظر تفاوتی ندارند و عدالت به معنای مساوات انسانی است، نه امتیازطلبی و جامعهای که تلاش میکند باید بتواند از مواهب لازم برخوردار باشد.
بنابراین از نگاه امام علی (ع) یکی از اصول حکمرانی خوب، عدالت و برابری است که اساس ملک، حکومت، حاکم و حکمران را تشکیل میدهد.
ایکنا ـ اصل دیگری که در حکمرانی علوی مطرح است، چیست؟
اصل دیگر، مشارکت عمومی است. در کلام امیرالمؤمنین علی (ع)، مردم فقط مخاطب حکمرانی نیستند، بلکه شریک در آن هستند. مشارکت مردمی هم یک حق و هم یک مسئولیت است.
تعبیر معروف «کلکم راع و کلکم مسئول» بیانگر همین نگرش است. همه اعضای جامعه دینی نسبت به مسائل جامعه مسئول هستند. در چنین نگاهی، انسان بودن مساوی است با مسئول بودن نسبت به دیگران. عبارتی مثل «نشاید که نامت نهند آدمی» در ادبیات ما، برگرفته از همین مبانی فکری علوی است.
این مشارکت و مسئولیت پذیری در تمام سطوح مدنظر است و صرفا در یک بخش خلاصه نمیشود یعنی فرد فرد جامعه ایمانی و دینی و علوی نسبت به همه موضوعات و مسائل هم مسئول هستند و هم باید پاسخگو باشند و وظیفه دارند.
ایکنا ـ آیا میتوان یک فرد یا یک گروه در یک منطقه خاص، نسبت به مشکلات دیگر مناطق بیتفاوت باشد؟
خیر، چنین بیتفاوتی قابل قبول نیست. کسی نمیتواند بگوید من در این منطقه هستم و مشکلات دیگران ارتباطی به من ندارم. اگر در جایی جنگل تخریب میشود، در جایی قتلعام اتفاق میافتد، یا در جایی مشکل آب و برق وجود دارد، همه افراد جامعه وظیفه دارند بر اساس وظیفه دینی، اخلاقی و انسانی، مقابل این مشکلات بایستند. بنابراین براساس نظام حکمرانی امام علی (ع) و این اصل، اجازه داده نمیشود که در گوشهای از جامعه ظلم، بیعدالتی و جنایت انجام بگیرد و همه باید براساس وظیفه دینی، انسانی و اخلاقی مسئولانه وارد عمل شوند و مقابل آن بایستند.
ایکنا ـ آیا در جوامع اسلامی، این فرهنگ مشارکت و مسئولیتپذیری به صورت کامل نهادینه شده است؟
بخش عمده مشکلات امروز، این است که این نگاه، فرهنگ و گفتمان در جوامع بشری نهادینه نشده است. متأسفانه حتی جوامعی که اکثریتشان مسلمان هستند و حتی برخی حکومتهای اسلامی، نتوانستهاند این فرهنگ و گفتمان را به طور کامل پیاده و نهادینه کنند. این موضوع یکی از ریشههای مشکلات امروز جوامع ماست و از دروس مهمی است که میتوان از آن آموخت.
ایکنا ـ مشارکت مردم در حکمرانی چگونه معنا میشود؟ تا کجا این مشارکت لازم است؟
مشارکت مردم در همه امور باید باشد؛ از تصمیمسازی، تصمیمگیری، اجرا تا مشارکت مالی و حتی نهایتاً مشارکت با جان. این روح فرهنگ اسلامی است، بیداری و حس مسئولیتپذیری نسبت به دیگران که حتی به ایثار جان هم میرسد. این اصل در حکمرانی مادی قابل درک نیست چون عقلانیت مادی نمیپذیرد کسی جان خود را برای دیگری فدا کند.
ادامه دارد...
انتهای پیام