کد خبر: 4293549
تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱۴۰۴ - ۰۰:۰۳
فلسفه اشک/ ۸

اشک‌های مقدس؛ وقتی دل برای رنج دیگران می‌سوزد

اشک شفقت، اشک انسان‌های اهل دل و کریم است که با درک اوضاع رقت انگیز رنجدیدگان، بینوایان و یتیمان جاری می‌شود. در حقیقت دلی که از رنج و محنت دیگران منقلب نشود، دل نیست، سنگ است.

2اشک و گریه برای امام حسین(ع) فقط یک واکنش عاطفی نیست، بلکه تجلی عمیق یک فلسفه انسانی و معنوی است. این اشک‌ها، زبان بی‌زبانی است که ظلم‌ستیزی، عدالت‌خواهی و عشق به آزادی را فریاد می‌زند. گریه برای امام حسین(ع)، در واقع بازخوانی مظلومیت حقیقت در طول تاریخ است؛ یادآوری این که چگونه راستی در برابر زور ایستاد و با خون خود، جاودانگی اخلاق و ایمان را ثبت کرد. این اشک‌ها، قطره‌های آگاهی‌اند که وجدان‌های خفته را بیدار می‌کنند و پرسشی همیشگی پیش روی انسان می‌گذارند: «آیا تو نیز در راه حق، چون حسین ایستاده‌ای؟» 
 
فلسفه گریه برای اباعبدالله(ع)، نوعی پیوند عاطفی و معنوی با اسوه شجاعت و ایثار است. این اشک‌ها، فقط برای غم کشته شدن یک انسان نیست، بلکه برای از دست رفتن نماد مقاومت در برابر باطل است. هر قطره اشک، بیعت دوبار‌ه با آرمان‌های حسینی است و تجدید پیمانی است با راهی که او برگزید. به تعبیری، گریه برای امام حسین(ع)، تمرینی برای حفظ حافظه جمعی امت و زنده نگاه داشتن درس‌های عاشورا است تا ظلم‌ستیزی و دفاع از حق، هرگز به فراموشی سپرده نشود.      
 
این مسئله سبب شد تا خبرگزاری ایکنا همزمان با ماه محرم امسال به موضوع مهم «گریه، کارکرد‌ها و آثار آن» بپردازد و بخش‌هایی از کتاب «فلسفه اشک» نوشته سیدعبدالله حسینی را به نظر مخاطبان خود برساند. این کتاب از سوی مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی منتشر شده است که در ادامه بخش هشتم با عنوان «گریه شفقت» را از کتاب یاد شده می‌خوانید.
 
یکی از اصلی‌ترین ویژگی‌های انسان که در موجودات دیگر یافت نمی‌شود، شفقت است. حیوانات از دیدن رنج دیگران نه لذت می‌برند و نه رنج می‌کشند؛ ولی اگر انسانیت در انسان گم نشده باشد، از رنج دیگران رنج می‌برد و سعی می‌کند تا با دیگران احساس همدردی کند.
 
این احساس، همان شفقت است. دل هرچه صاف‌تر باشد، شفیق‌تر و کریم‌تر است و هرچه دل را زنگار بگیرد، خشک‌تر خواهد شد؛ تا آنجا که به سنگدلی می‌رسد و چشمه‌های اشک او می‌خشکد و چنین انسان‌هایی نه خود اشک می‌ریزند و نه حرمت اشک دیگران را نگه می‌دارند.
 
یکی از باارزش‌ترین اشک‌های انسان، اشک مشفقانه است. اشک شفقت، اشک انسان‌های اهل دل و کریم است که با درک اوضاع رقت انگیز رنجدیدگان، بینوایان و یتیمان جاری می‌شود. شفقت به دیگران را همه انسان‌ها تحسین می‌نمایند. در حقیقت دلی که از رنج و محنت دیگران منقلب نشود، دل نیست، سنگ است.
 
شاعری(مهدی سهیلی) در شعری زیبا(از کتاب چه کنم؟ دلم از سنگ که نیست) می‌گوید:
 
«چه دل است این دل من؟
 
که ز یک لرزش اشک
 
بر رخ رهگذری
 
یا ز نالیدن مادر به فراق پسری
 
دل من می‌شکند
 
چه کنم؟
 
دلم از سنگ که نیست.
 
گریه در خلوت دل، ننگ که نیست.
 
چه دل است این دل من؟
 
که ز تردی چو یکی ساقه تاک
 
به شتابی که تگرگ
 
بشکند ساقه و از هم بِدَرَد پیکر برگ
 
یا به آسانی یک شاخه گل می‌شکند.
 
چه دل است این دل من؟
 
هر کجا اشک یتیمی رنجور
می‌چکد بر سر مژگان سیاه
 
هر کجا چشم زنی غمزده با یاد پسر، مانده به راه
 
دل من می‌شکند
 
چه کنم؟
 
دلم از سنگ که نیست.
 
گریه در خلوت دل، ننگ که نیست.
 
چه دل است این دل من؟
 
در مزاری که زنی ناله کند
 
در عزای پسرش
 
با یتیمی که کند گریه به سوگ پدرش
 
جانم آید به خروش
 
ور ببینم پَر خونین کبوتر را
 
یا یکی بچه گنجشک که بشکسته پرش
 
دل من می‌شکند
 
که به حسرت کند از شیشه اشک
 
به عروسک نگه گاه به گاه
 
وز دل تنگ کند ناله و آه
 
دل من می‌شکند
 
چه کنم؟
 
دلم از سنگ که نیست.
 
گریه در خلوت دل، ننگ که نیست.
 
ناله پیر زنی غمزده و دست تهی
 
که ندارد نفسی
 
ضجه مرغ اسیر
 
که کند ناله به کُنج قفسی.
 
هِق هِِق مرد غریبی که بلا دیده بسی
 
حالت دختر زشتی که ز شرم
 
رو ندارد به کسی
 
دل من می‌شکند
 
هر کجا در نگه تازه نهالانی خُرد
 
از ستیز پدر و مادر خشم‌آلود
می‌وزد بوی «طلاق»
 
وز پراکندگی عائله‌ای برخیزد
 
در سرابانگ فراق
 
دل من می‌شکند
 
چه کنم؟
 
دلم از سنگ که نیست.
 
گریه در خلوت دل، ننگ که نیست.
 
آن زمانی که به دنبال شهید
 
مادر داغ به دل
 
سینه می‌کوبد و می‌نالد و می‌گرید زار
 
همچنان ابر بهار
 
یا زمانی که نشیند اشک بار
 
به سر سنگ مزار
 
و به فریاد، کند نام پسر را تکرار
 
دل من می‌شکند
 
چه کنم؟
 
دلم از سنگ که نیست.
 
گریه در خلوت دل، ننگ که نیست.
 
چه دل است این دل من؟
 
دلم از ناله مرغان چمن می‌شکند
 
ز خیال «غم مردم» دل من می‌شکند
 
دلم از داغ «شهیدان» وطن می‌شکند.
 
چه کنم؟
 
دلم از سنگ که نیست.
 
گریه در خلوت دل، ننگ که نیست.
 
چه کنم؟
 
دل من می‌شکند. 
 
گریه تمساح
 
اشک تمساح، اشک فریب‌کاران و حیله‌گران است که به نام شفقت و کرم ریخته می‌شود. تمساح حیوانی است که گاه از تخم و نوزاد حیوانات دیگر تغذیه می‌کند و از سویی برای انتقال نوزدان خود، آنان را در دهانش فرو برده و به جای دیگر می‌برد. انسان‌ها که این رفتار را از تمساح‌های مادر دیده‌اند، به اشتباه، تصور کرده‌اند که تمساح به نوزدان خود هم رحم نمی‌کند. از این رو، تمساح را نماد بی‌رحمی دانسته و اشک و گریه کسانی را که برای ظاهرسازی و با انگیزه‌های شیطانی، خیانت و جنایت اشک می‌ریزند و در خفا در پی فریب، خیانت و جنایت هستند، به اشک تمساح تشبیه کرده‌اند. اشک تمساح، ضرب المثلی برای تبهکارانی است که اشک شفقت می‌ریزند. بسیارند کسانی که برای جلب اعتماد دیگران اشک می‌ریزند ولی در نهان نقشه خائنانه‌ای دارند و با اشک خود، خون بی گناهان را می‌مکند.
 
اشک تمساح، از مصادیق اشک دروغین است؛ اما از آنجا که در زبان فارسی به ضرب المثلی تبدیل شده و یکی از مهم‌ترین سوءاستفاده‌ها از گریه اشک است، جداگانه مطرح شد.
انتهای پیام
captcha