کد خبر: 4297892
تاریخ انتشار : ۱۳ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۰
جواد شمقدری:

جهاددانشگاهی پایگاه تربیت هنرمندان انقلابی است

کارگردان سینما و تلویزیون گفت: جهاددانشگاهی با ایجاد فضای آموزشی منعطف و عمل‌گرا، نسلی از هنرمندان متعهد را پرورش داد که امروز از چهره‌های شاخص سینما و تئاتر کشور محسوب می‌شوند. 

جهاددانشگاهی پایگاه تربیت هنرمندان انقلابی استجهاددانشگاهی به عنوان یکی از نهادهای تأثیرگذار پس از انقلاب اسلامی، با رویکردی عمل‌گرایانه و مبتنی بر نیازهای واقعی جامعه، تحولی شگرف در عرصه هنرهای نمایشی و تجسمی ایجاد کرد. این نهاد که با هدف پیوند دانشگاه و جامعه شکل گرفته بود، در دهه 60 به کانونی بی‌نظیر برای فعالیت‌های هنری تبدیل شد و با ترکیب روحیه جهادی و تخصص دانشگاهی، فضایی پویا برای رشد هنرمندان انقلابی فراهم آورد.

در حوزه سینما، جهاددانشگاهی با حمایت از تولید فیلم‌های مستند و داستانی کوتاه، گفتمان جدیدی در سینمای انقلاب بنیان نهاد. این نهاد با ایجاد کارگروه‌های تخصصی سینمایی و دوری از بوروکراسی‌های مرسوم، به فیلمسازان جوان این فرصت را داد تا آزادانه به خلق آثار بپردازند. بسیاری از چهره‌های مطرح سینمای امروز ایران، اولین گام‌های حرفه‌ای خود را در همین فضا برداشتند.

عرصه تئاتر دانشجویی نیز از توجه ویژه جهاددانشگاهی بهره‌مند شد. این نهاد با برگزاری جشنواره‌های تئاتر دانشگاهی و حمایت از تولید آثار نمایشی پیشرو، نقش مهمی در شکل‌گیری تئاتر انقلابی ایفا کرد. اجراهای خیابانی و سالنی که با حمایت جهاد دانشگاهی به صحنه می‌رفت، اغلب بازتابی از دغدغه‌های واقعی جامعه بود.

در زمینه هنرهای تجسمی، جهاددانشگاهی با برگزاری نمایشگاه‌های متعدد و کارگاه‌های آموزشی، بستری برای ظهور هنرمندان نوگرا فراهم آورد. این نهاد با پیوند هنرهای سنتی و مدرن، سبک‌های جدیدی را در هنرهای تجسمی ایران پایه‌گذاری کرد که امروز بخشی از هویت هنر معاصر ایران محسوب می‌شود.

امروز بررسی تجربیات جهاددانشگاهی در حوزه هنرهای نمایشی و تجسمی می‌تواند الهام‌بخش نهادهای فرهنگی باشد. مدل مدیریتی منعطف، پروژه‌محور و مبتنی بر اعتماد به نیروهای جوان که در جهاددانشگاهی تجربه شد، هنوز هم می‌تواند پاسخگوی بسیاری از نیازهای هنری جامعه باشد.

در گفت‌وگوی با جواد شمقدری، کارگردان سینما و رئیس اسبق سازمان سینمایی به بررسی نقش جهاددانشگاهی در تحول هنرهای نمایشی پرداخته است. شمقدری که از نزدیک شاهد فعالیت‌های هنری این نهاد در دهه 60 بوده، در این مصاحبه به تحلیل تأثیرات ماندگار جهاددانشگاهی بر سینما و تئاتر انقلاب می‌پردازد.

در ادامه شمقدری در گفت‌وگو با ایکنا از تجربیات خود در همکاری با جهاددانشگاهی، مکانیسم‌های حمایت از تولیدات هنری و همچنین درس‌هایی که می‌توان از این الگوی موفق برای هنر امروز گرفت، سخن می‌گوید. این مصاحبه، نگاهی دقیق به یکی از درخشان‌ترین دوره‌های تاریخ هنر انقلاب دارد.

ایکنا - با توجه به سابقه چهل ساله شما در عرصه فرهنگ و هنر و به عنوان فردی که از نزدیک شاهد تأسیس و فعالیت‌های جهاددانشگاهی بوده‌اید، لطفاً تحلیل خود را از نقش و جایگاه این نهاد در تحولات فرهنگی و هنری دهه 60 بیان کنید. چه عواملی باعث شداین نهاد به یکی از مؤثرترین نهادهای فرهنگی آن دوره تبدیل شود؟

جهاددانشگاهی در آن مقطع حساس تاریخی، پدیده‌ای منحصر به فرد در نظام آموزش عالی کشور بود. این نهاد در شرایطی شکل گرفت که دانشگاه‌ها پس از انقلاب فرهنگی در حال بازسازی ساختارهای خود بودند و از طرفی نیاز مبرمی به نیروهای متعهد و کارآمد در عرصه‌های علمی و فرهنگی احساس می‌شد.

نقش جهاددانشگاهی را می‌توان از چند منظر تحلیل کرد. اولاً این نهاد توانست با استفاده از ظرفیت‌های دانشجویی و اساتید متعهد، پلی بین دانشگاه و نیازهای واقعی جامعه ایجاد کند. ثانیاً با رویکردی عمل‌گرایانه و دوری از بوروکراسی‌های مرسوم، بسیاری از پروژه‌های علمی و فرهنگی را با سرعت و کیفیت قابل توجهی به سرانجام رساند.

در حوزه فرهنگ و هنر، جهاددانشگاهی نقش بی‌بدیلی ایفا کرد. این نهاد نه تنها به حمایت از تولیدات فرهنگی پرداخت، بلکه خود به طور مستقیم در تولید آثار تأثیرگذار مشارکت داشت. از جمله می‌توان به حمایت از تولید فیلم‌های مستند درباره فعالیت‌های جهادی در دانشگاه‌ها اشاره کرد که خود من در آن‌ها مشارکت داشتم. در آن مقطع چند مستند برای جهاد ساختم.

ایکنا - شما به تولید مستند اشاره کردید. لطفاً درباره نحوه شکل‌گیری و تأثیرگذاری این پروژه‌های مستندسازی در جهاددانشگاهی توضیح دهید. این آثار چگونه توانستند گفتمان جدیدی در سینمای آن دوره ایجاد کنند؟

پروژه‌های مستندسازی جهاددانشگاهی از چند جهت حائز اهمیت بودند. در وهله نخست، این آثار به ثبت تجربیات ارزشمند دانشجویان و محققان در شرایط خاص آن دوره پرداختند. برای مثال، مستندهایی که درباره تلاش‌های دانشجویان در زمینه ساخت تجهیزات پزشکی یا تحقیقات دارویی ساخته شد، نه تنها جنبه مستندسازی داشت، بلکه نقش آموزشی و الهام‌بخش نیز ایفا می‌کرد.

نکته مهم دیگر، رویکرد متفاوت این تولیدات بود. در حالی که سینمای آن دوره عمدتاً به داستان‌پردازی‌های معمول می‌پرداخت، مستندهای جهاددانشگاهی با نگاهی واقع‌گرایانه و مبتنی بر حقایق جامعه، توانستند تصویر جدیدی از توانمندی‌های داخلی ارائه دهند. این آثار به نوعی پیشگام ژانر مستند اجتماعی - علمی در سینمای ایران بودند.

از منظر فنی نیز این پروژه‌ها تجربیات ارزشمندی داشتند. بسیاری از عوامل این فیلم‌ها دانشجویان یا فارغ‌التحصیلان جوانی بودند که بعدها به چهره‌های شاخص سینمای ایران تبدیل شدند. به این ترتیب، جهاددانشگاهی نه تنها در تولید محتوا، که در تربیت نیروی انسانی متخصص نیز موفق عمل کرد.

ایکنا - به نظر شما چه ویژگی‌های مدیریتی و ساختاری در جهاددانشگاهی وجود داشت که باعث شد این نهاد در مقایسه با سایر نهادهای فرهنگی آن دوره موفق‌تر عمل کند؟ آیا این الگو امروز نیز قابل اجراست؟

مدل مدیریتی جهاددانشگاهی ترکیبی هوشمندانه از سه عنصر کلیدی بود: ساختار غیرمتمرکز، تصمیم‌گیری سریع و مشارکت حداکثری نیروهای جوان. برخلاف بسیاری از نهادهای دولتی که درگیر بوروکراسی‌های اداری بودند، جهاددانشگاهی به مدیران میدانی اجازه می‌داد براساس نیازهای واقعی و بدون طی کردن مراحل طولانی اداری تصمیم‌گیری کنند.

از نظر ساختاری نیز این نهاد از انعطاف‌پذیری قابل توجهی برخوردار بود. به جای تشکیلات ثابت و سنگین، از گروه‌های کاری موقت و پروژه‌محور استفاده می‌کرد که این امر امکان بسیج سریع نیروها و منابع را فراهم می‌آورد. این ویژگی به خصوص در اجرای پروژه‌های فرهنگی و هنری که نیاز به سرعت عمل و خلاقیت دارند، بسیار مؤثر بود.

امروز نیز می‌توان از این الگو درس گرفت، اما با توجه به تغییر شرایط، نیاز به بومی‌سازی دارد. مهم‌ترین درس این تجربه، اعتماد به نیروهای جوان و ایجاد فضایی برای بروز خلاقیت‌های آنان است. متأسفانه امروز بسیاری از نهادهای فرهنگی ما درگیر ساختارهای سنگین اداری شده‌اند که این امر مانع از بروز چنین خلاقیت‌هایی می‌شود.

ایکنا - یکی از دستاوردهای مهم جهاددانشگاهی، تربیت نیروهای متخصص در حوزه فرهنگ و هنر بود. لطفاً درباره مکانیسم‌های آموزشی این نهاد و دلایل موفقیت آن در این زمینه توضیح دهید.

الگوی آموزشی جهاددانشگاهی ترکیبی از سه روش بود: آموزش نظری فشرده، کار عملی پروژه‌محور و انتقال تجربه به صورت استاد و شاگردی. برخلاف سیستم‌های دانشگاهی که عمدتاً نظری بودند، در جهاددانشگاهی از روز اول افراد را درگیر کار عملی می‌کردند.

برای مثال، در حوزه سینما، دانشجویان نه تنها در کلاس‌های تئوری شرکت می‌کردند، بلکه بلافاصله در تولیدات مستند و گزارش‌های تصویری مشارکت داده می‌شدند. این روش باعث می‌شد آموزش‌ها کاربردی و متناسب با نیازهای واقعی باشد. بسیاری از چهره‌های موفق سینمای امروز ایران، دوره‌های اولیه فعالیت خود را در چنین فضایی گذرانده‌اند.

نکته جالب دیگر، استفاده از اساتید مجربی بود که خود تجربه کار عملی داشتند. برخلاف سیستم دانشگاهی که گاه اساتید صرفاً نظریه‌پرداز هستند، در جهاددانشگاهی بیشتر از افرادی استفاده می‌شد که همزمان هم تئوری می‌دانستند و هم کار عملی انجام داده بودند. این امر کیفیت آموزش را به شدت ارتقا می‌داد.

ایکنا - با نگاه به امروز به نظر شما چرا بسیاری از آن روحیه و کارایی در نهادهای فرهنگی فعلی مشاهده نمی‌شود؟ چه عواملی باعث شده آن الگوهای موفق تکرار نشوند؟

تفاوت اصلی در دو عامل است؛ تغییر شرایط جامعه و تحول در ساختارهای مدیریتی. در آن دوره، شرایط ویژه کشور (جنگ، تحریم‌ها و انقلاب) باعث شده بود همه نهادها با حداکثر کارایی و حداقل امکانات فعالیت کنند. امروز با وجود امکانات بیشتر، گاه انگیزه‌ها کاهش یافته است.

از نظر ساختاری نیز مشکل اصلی، بوروکراتیک شدن بیش از حد نهادهای فرهنگی است. جهاددانشگاهی در آن دوره ساختاری انعطاف‌پذیر و غیرمتمرکز داشت، در حالی که امروز بسیاری از نهادهای فرهنگی درگیر مقررات دست و پاگیر اداری شده‌اند. این امر سرعت عمل و خلاقیت را کاهش داده است.

عامل دیگر تغییر در نوع نگاه به فرهنگ است. در آن دوره، کار فرهنگی بیشتر جنبه جهادی و آرمانی داشت، در حالی که امروز گاه به صورت یک شغل اداری صرف درآمده است. البته این به معنای نادیده گرفتن تلاش‌های ارزشمند امروز نیست، اما قطعاً آن روحیه ویژه کمتر مشاهده می‌شود.

ایکنا - به عنوان پیشنهاد عملی چه راهکارهایی را برای احیای آن روحیه و کارایی در نهادهای فرهنگی امروز پیشنهاد می‌کنید؟ آیا الگوی جهاددانشگاهی می‌تواند امروز نیز بازتولید شود؟

برای احیای آن روحیه چند راهکار اساسی وجود دارد. اولاً باید به سمت ساختارهای چابک و پروژه‌محور حرکت کنیم. ثانیاً باید فضایی ایجاد شود که نیروهای جوان بتوانند ایده‌های خود را به راحتی مطرح و اجرا کنند. ثالثاً باید بین نهادهای فرهنگی و مراکز علمی ارتباط مؤثرتری برقرار شود.

الگوی جهاددانشگاهی امروز نیاز به بومی‌سازی دارد. نمی‌توانیم و نباید دقیقاً همان ساختار چهل سال پیش را تکرار کنیم، اما می‌توانیم اصول آن را متناسب با شرایط امروز به کار بگیریم. برای مثال، تشکیل گروه‌های کاری موقت برای اجرای پروژه‌های خاص فرهنگی می‌تواند بسیار مؤثر باشد.

نکته کلیدی دیگر، ایجاد تعادل بین ساختار و خلاقیت است. باید از یک طرف از بی‌برنامگی جلوگیری کرد و از طرف دیگر نباید آنقدر درگیر مقررات شد که جایی برای نوآوری باقی نماند. این همان تعادلی بود که جهاد دانشگاهی در آن دوره به خوبی توانسته بود ایجاد کند.

ایکنا - اگر بخواهید مهم‌ترین درس تجربه جهاددانشگاهی را برای فعالان فرهنگی امروز خلاصه کنید، آن درس چیست؟

مهم‌ترین درس این تجربه «اعتماد به نیروهای جوان و بااستعداد» است. جهاددانشگاهی نشان داد که وقتی به جوانان متعهد و مستعد اعتماد شود و فضایی برای بروز توانایی‌های آنان فراهم آید، می‌توانند معجزه بیافرینند. بسیاری از پیشرفت‌های علمی و فرهنگی آن دوره محصول همین اعتماد بود.

درس دوم، لزوم پیوند علم و عمل است. جهاددانشگاهی هیچ‌گاه به آموزش‌های صرفاً نظری بسنده نکرد. همیشه دانش را در خدمت حل مسائل واقعی جامعه قرار داد؛ این همان نگاهی است که امروز نیز می‌تواند راهگشا باشد.

در نهایت، باید تأکید کنم که ما نیازمند احیای آن روحیه جهادی در کار فرهنگی هستیم. نه به معنای تکرار عین همان روش‌ها، بلکه به معنای به کارگیری همان اصول و ارزش‌ها در شرایط جدید. این همان رمز موفقیت جهاددانشگاهی بود و می‌تواند الهام‌بخش نسل امروز نیز باشد.

گفت‌وگو از داوود کنشلو

انتهای پیام
captcha