کد خبر: 4300285
تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۳۸
حجت‌الاسلام ابوترابی‌فرد بیان کرد

سید آزادگان و راهبرد عزت در روزهای سخت اسارت

امام‌ جمعه موقت تهران با اشاره به سالروز ورود آزادگان سرافراز به میهن اسلامی، جزئیات راهبرد عزت در روزهای سخت اسارت سید آزادگان مرحوم ابوترابی‌فرد را تشریح کرد.

سید آزادگان و راهبرد عزت در روزهای سخت اسارتبه گزارش خبرنگار ایکنا، مراسم سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی با عنوان الماس‌های درخشان امروز، ۲۶ مردادماه به همت بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ، در تالار اندیشه حوزه هنری انقلاب اسلامی برگزار شد.

در ابتدای این مراسم، عباسعلی رضایی، رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ طی سخنانی بیان کرد: یاد و نام شهیدان عزیز به‌ویژه شهدای عزیز غریب در اسارت که خانواده‌هایشان در اینجا حضور دارند و همه شهیدان عزیز از همه اقشار را گرامی می‌داریم. تعداد این عزیزان بسیار زیاد است و از واژه «اقشار» استفاده می‌کنم تا بیانگر وسعت و تنوع این فداکاری‌ها باشد. همچنین، یاد امام عظیم‌الشأن را گرامی می‌داریم؛ همان امامی که شما آزادگان عزیز نگاهتان این بود که وقتی بازمی‌گردید، چهره مبارک ایشان را زیارت کنید، اما توفیق نشد و با این حال، شما راه و مسیر امام (ره) را به‌خوبی به نمایش گذاشتید.

وی افزود: یاد می‌کنم از همسنگران شما، جانبازان عزیز و خانواده‌های صبور و سرورانی که در این مسیر همراهی کردند. شما در تمام مسیر خدمت به نظام حتی در دل عراق و در سخت‌ترین شرایط، لحظه‌ای دچار شک و تردید نشدید و از آرمان‌های انقلاب و دین دفاع کردید. بسیاری از آزادگان عزیز را می‌شناسم و می‌دانم که آنچه امروز بیان می‌کنم در محضر شما درس پس دادن است؛ چراکه خود شما معلمان بزرگ این مسیر هستید.

رضایی اظهار کرد: بنده بار‌ها خاطراتی که شما تعریف می‌کنید را شنیده‌ام و در برابر آنچه تحمل کرده‌اید، سر تعظیم فرود می‌آورم. بنده اگر بخواهم تنها سی ثانیه از آن شرایط را تحمل کنم، نمی‌توانم، اما شما سال‌ها پایدار ماندید، از انقلاب دفاع کردید، از امام (ره) دفاع کردید و خوشا به حالتان که سر تسلیم در برابر دشمن فرود نیاوردید. شما به ما آموختید که در برابر مشکلات نباید خسته شد. با استقامت و بردباری و با نگاه از امام(ره) به ما درس دادید و همچنان درس می‌دهید.

وی گفت: شما جوانی خود را در زندان‌های عراق گذراندید و با این وجود مسیری که امام عظیم‌الشأن(ره) برای ملت ترسیم کرده بود را با صلابت ادامه دادید. امروز که روز تجلیل و تکریم شماست، به همه آزادگان عزیز و خانواده‌هایشان خیر مقدم عرض می‌کنم. برخی از شما قبل از اسارت تشکیل زندگی داده بودید و برخی پس از آزادی به خانواده بازگشتید. بعضی از شما مفقودالاثر بودید تا آنکه با بازگشتتان خانواده‌ها فهمیدند آزادگان زنده‌اند و این لحظات هرگز از ذهن ملت فراموش نخواهد شد.

رضایی بیان کرد: از خانواده‌های شما نیز صمیمانه سپاسگزارم، آنان که دوشادوش شما ایستاده و در کنار شما فرزندان را تربیت کردند و بعد از اسارت، سختی‌های فراوان را با شما تحمل کردند. یقیناً سختی‌هایی که برای رضای خدا باشد، اجر و ثوابش بی‌پایان خواهد بود.

وی تصریح کرد: در پایان، صمیمانه و خاضعانه از حضور تک‌تک آزادگان، خانواده‌های ایشان، مهمانان گرانقدر، خبرنگاران و همه کسانی که در این سالن حاضر هستند سپاسگزاری می‌کنم. امیدوارم که قدم‌های امروز در آن روزی که باید از پل صراط عبور کنیم، مایه استواری باشد.

در ادامه، حجت‌الاسلام ابوترابی‌فرد، امام‌ جمعه موقت تهران نیز در سخنانی با اشاره به آیه شریفه «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا» بیان کرد: عرض ادب و ارادت دارم محضر مشعل‌های پرفروغ ایران اسلامی، ستاره‌های درخشان آسمان پرستاره ایران؛ آزادگان عزیزی که در میدان جنگی سخت با همه دنیای استکبار، در ماه‌ها و روز‌های آغاز انقلاب و شکل‌گیری نظام اسلامی حضور یافتند و پس از مقاومتی ستودنی، دوران سخت و جانکاه اسارت را در قله‌ای از عزت، آزادگی، مقاومت و معرفت سپری کردند.

وی افزود: اجازه دهید سخنم را با خاطره‌ای که نشان‌دهنده همین مقاومت آزادگان عزیز در میدان جنگ و رویارویی با نیرو‌های بعثی است، آغاز کنم. اخوی بزرگوار نقل کردند که در حیاط یکی از اردوگاه‌ها یکی از مأموران غول‌پیکر بعثی، آزاده‌ای نوجوان با بدنی نحیف را تهدید به تنبیه کرد. آن آزاده در حیاط اردوگاه شروع به دویدن کرد تا چند دقیقه دیرتر مجازات شود. از اتاق فرماندهی طبقه دوم، فرمانده اردوگاه صحنه را دید، جلو آمد و در برابر همه اسرا خطاب به مأمور خود بانگ زد بایست! مأمور ایستاد و سلام نظامی داد. فرمانده خطاب به او گفت که‌ ای بزدل! اگر مرد بودی، در میدان جنگ از برابر او نمی‌گریختی؛ حال چگونه در اردوگاه او را تعقیب می‌کنی؟ آزادگان با چنین کارنامه‌ای وارد اردوگاه‌ها شدند.

خادمی دلباخته و عاشق اسرای مقاوم

ابوترابی‌فرد ادامه داد: حجت‌الاسلام سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد، سید آزادگان، خادمی دلباخته و عاشق اسرای مقاوم بود. به روایت برخی از آزادگان، گاهی نیمه‌شب‌ها وقتی در آسایشگاه به دنبال او می‌گشتند، می‌دیدند که در بستر خود نیست؛ بلکه پایین پای یکی از آزادگان نشسته و پای او را می‌بوسد. واقعاً از بن جان شیفته و مرید آزادگان بود. من می‌دانم که این آزادگان عزیز چه دوران سختی را چگونه با عزت سپری کردند.

وی افزود: ایشان برای اردوگاه‌ها راهبردی را تعریف کردند که امروز به ویژه پس از تجربه گران‌بهای دفاع مقدس ۱۲ روزه باید راهبرد همه ما باشد. آن راهبرد در چند کلمه خلاصه می‌شد که باید روش و برنامه‌ای معقول و مشروع برای ارتقای آرامش اردوگاه‌ها، حفظ سلامت روح و جسم برادران هم‌بند، تقویت امید و نشاط و ایجاد وحدت و انسجام آنان داشته باشیم و خود را برای اسارتی طولانی، اما همراه با عزت و مقاومت آماده کنیم.

امام‌ جمعه موقت تهران گفت: این راهبرد که مورد استقبال آزادگان عزیز قرار گرفت، دوران اسارت را به قله‌ای از شکوه و عظمت بدل کرد. برای تحقق این راهبرد چند برنامه و روش متقن تعریف شد. مهمترین برنامه این بود که اسیران باید خادمان صادق و دلسوز برادران هم‌بند خود باشند؛ در خدمت آنان باشند بدون توجه به سلایق یا مواضع. هر اسیر صرف‌نظر از اینکه در میدان جنگ حضور داشته یا صرفاً به‌عنوان شهروندی اسیر شده، انسانی در بند و برادر ماست، چه مسلمان و چه غیرمسلمان، چه ایرانی و چه هم‌وطن دیگر. وظیفه ماست که دست او را بفشاریم، خدمتگزار او باشیم و حتی اگر با ما رفتار نامناسبی داشت، با زیبایی پاسخ دهیم. این روحیه، فرهنگ اردوگاه‌ها شد.

وی افزود: اخوی بزرگوار فرمودند که یک بار او را به استخبارات برده بودند. هنگام بازگشت دستش را به دست اسیری دیگر دستبند زدند و چشم‌هایش را بستند. در وانت که حرکت کردند، متوجه شد برادر هم‌بند ایرانی او پیرمردی سالخورده در کنار اوست. پیرمرد گفت که حاجی! مأمور عراقی می‌خواهد من برای او خبری بیاورم تا در عوض یک بند سیگار به من بدهد، اما من نیازی به این کار ندارم. این بچه‌های اسیر لباس‌های مرا می‌شویند. این برادران فلز‌های اندک جمع می‌کنند، سیگار می‌خرند و بالای سر من می‌گذارند. اینها به من انگلیسی یاد می‌دهند. وقتی این سخنان را شنید، دید که قلب پیرمرد لبریز از عشق به برادران هم‌بندش است.

ابوترابی‌فرد ادامه داد: امروز نیز در کشور به چنین روحیه‌ای نیاز داریم. مگر در جنگ دوازده روزه همه مردم نیامدند؟ مگر ما برای خدمت به آنان از ویژگی‌های فکری، عقیدتی یا رفتاریشان سؤال کردیم؟ امروز هم باید به خدمت همه مردم همت کنیم.

وی بیان کرد: دستورالعمل دوم ما این بود که اوج متانت، اخلاق و رفتار اسلامی را در مواجهه با مأمورین عراقی و حتی شکنجه‌گران بعثی نشان دهیم و مرحوم اخوی در این زمینه پیشگام بود. همان‌طور که همه دیدید، برادر آزاده، شمشاد محبی در شیراز گفته بود که خودش شاهد بود که حدود صد کابل به او زده شد، ولی او تنها می‌گفت «یا زهرا»، دستانش نشکست و سینه‌اش زمین نخورد. حتی زمانی که کابل از دستش افتاد، دوباره آن را برداشت و با دو دست گفت «بفرمایید» و همان مأمور که شاهد این رفتار بود، اشک ریخت.

امام‌ جمعه موقت تهران گفت: این رفتار برای ارتقای سطح آرامش اردوگاه‌ها انجام شد تا دیگر برادران همبند نیز آسوده‌تر باشند و از ارزش شهدای آزادی هیچ کاسته نشود. برنامه سوم این بود که آزادگان عزیز در زیر شکنجه و با اشراف اطلاعاتی، مأمورین اردوگاه‌ها را «دانشگاه» کردند، یعنی هر آزاده‌ای دانسته‌های خود را در اختیار دیگری می‌گذاشت.

درس ایستادگی و اخلاق

وی بیان کرد: یکی از آزادگان در سال‌های اخیر گفته است که در اسارت وقت خالی نداشتیم، همه وقت ما پر بود و همه فعال بودند، به ویژه کسانی که در خدمت اردوگاه بودند، مانند آشپزخانه. برادران آزاده با این رفتار، اخلاق خود را به نمایش گذاشتند و این سلوک باید برای دیگران بازگو شود تا درس ایستادگی و اخلاق باشد. آزادگان باید طوری حرکت کنند که برادران کنارشان کمترین نگرانی را داشته باشند و به سلامت روحی و جسمی خود توجه کنند. حتی هنگام انتقال به اردوگاه‌های دیگر مانند تکریت، فرصتی برای دیدار و گفت‌و‌گو با بچه‌ها فراهم و بر اهمیت وظیفه‌شناسی تأکید شد. ایشان به بچه‌ها می‌فرمودند که با مردم زندگی کنید به گونه‌ای که اگر در کنارشان جان دادید، بر شما گریه کنند و اگر با آنها زندگی کردید، به شما عشق بورزند.

وی افزود: مرحوم ابوترابی‌فرد وقتی از اردوگاه خارج می‌شدند، حتی با سربازان عراقی نیز برخوردی انسانی داشتند. احسان، سرباز عراقی، مورد محبت ایشان قرار گرفت و شاهد گریه و ابراز احساسات شد. در خاطرات دیگر، زمانی که حاجی با ۵۰ نفر به موصل ۲ منتقل شد، صبح‌ها با بچه‌ها دیدار و گفت‌و‌گو می‌کردند، اما همان شب اردوگاه مورد حمله قرار گرفت و ایشان آسیب دیدند. حتی در مواجهه با فرمانده اردوگاه، خمیس، با صبر و اخلاق، بر سلامت و احترام برادران تأکید کردند و این رفتار آثار ماندگاری بر روحیه افراد داشت.

وی تصریح کرد: اسارت نه پیام خستگی، بلکه پیام مقاومت و ایستادگی برای رزمندگان اسلام بود. این ارزش‌ها باعث شد که در استقبال از آزادی، ۲۶ مرداد، همه ایران قدر و عظمت آزادگان و شخصیت ایشان را ارج نهند.

یکی از برادران به من فرمودند که در سال‌های اخیر وقتی از مرحوم ابوترابی‌فرد پرسیدند چرا خمیس نسبت به شما احترام ویژه‌ای قائل است، ایشان پاسخ دادند که علت آن به اولین اردوگاه ما برمی‌گردد. در آن اردوگاه ستوان خمیس فرمانده بود و شرایط اردوگاه بسیار سخت بود، هم اسرا تحت فشار بودند و هم نیرو‌های عراقی در وضعیت دشواری قرار داشتند. روزی خمیس از ایشان پرسید که چه می‌خواهند و ایشان پاسخ دادند که دو خواسته دارند، اول، سلامت برادران هم‌بندشان از نظر روحی و جسمی و دوم، سلامت خود خمیس. این پاسخ باعث شد خمیس تحت تأثیر قرار گیرد، زیرا انتظار چنین پاسخی را نداشت و همین موضوع ارتباط و علاقه‌ای میان آنها برقرار کرد که آثارش در اردوگاه باقی ماند.

وی ادامه داد: در همان اردوگاه خمیس به عنوان فرمانده مطلع شد که مرحوم ابوترابی به بهداری منتقل شده است. احمد ضابط، ستوان و فرماندهی که قبلاً آسایشگاه را مورد حمله قرار داده بود، همراه خمیس به بهداری آمد تا ابوترابی را ببیند. ابوترابی در آنجا بستری بود و توضیح داد که هنگام راه رفتن پایش لغزیده و تیغی که در جیب داشته، سینه او را زخمی کرده است. احمد ضابط که شاهد این صحنه بود، این حادثه را تجربه‌ای از انسانیت و گذشت تلقی کرد و به نظر می‌رسید که او پس از این حادثه تغییر کرده باشد.

ابوترابی‌فرد در پایان بیان کرد: این وقایع نشان می‌دهد که دوران اسارت با تمام دشواری‌هایی پیام مقاومت و ایستادگی برای ایران به همراه داشت. هیچ‌گاه اسرا این پیام را به ایران نفرستادند که خسته‌اند، بلکه پیامشان همیشه پیام مقاومت و پایمردی بود و اعلام می‌کردند که رزمندگان اسلام ایستاده‌اند.

انتهای پیام
captcha