به گزارش ایکنا، شصتمین پیش نشست همایش بینالمللی حقوق ملت و آزادیهای مشروع در منظومه فکری حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای با موضوع «آزادی سیاسی در منظومه فکری آیتاللهالعظمی خامنهای؛ تحلیل مبانی، اهداف و ضوابط در چارچوب مردمسالاری دینی» با سخنرانی حجتالاسلام سیدسجاد ایزدهی، استاد گروه سیاست پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی عصر شنبه در پژوهشگاه اندیشه و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
مشروح نشست را در ادامه میخوانیم:
آزادی یکی از مفاهیم و مؤلفههای اصیل بشری است و شاید نتوان از جامعهای یاد کرد که آزادی را نخواسته باشد و برای آن تلاش نکرده باشد. آزادی از حیث لغوی به معنای رهایی است؛ یعنی انسان در قید نباشد، اما پرسش این است که رهایی از چه و برای چه؟ این مفهوم در جوامع مختلف به معانی مختلف یاد شده است. در جامعهای که طبقه کارگر توسط طبقه سرمایهدار تهدید میشود، آزادی باید موضوعی در برابر طبقه سرمایهدار باشد؛ یعنی آزادی در برابر نظم سرمایهداری و سرمایهداران.
مبانی نظری و فلسفی آزادی در اسلام
آزادی در اسلام به معنای عبودیت و اتصال به منبع الهی است؛ یعنی عین بندگی و عبودیت، نه آزادی مطلق و بیقید و شرط. در این نگاه، آزادی از قیود شیطان، نفس و هر چیزی که نفس انسان را محدود میکند مدنظر است. آزادی در اسلام بر پایه توحید استوار است و آگاهی که انسان را از قیدهای نفسانی و شیطانی آزاد میکند. خاستگاه آزادی در این منظومه فکری، بر اساس مبانی توحیدی است و متعلق آن، انسان است که باید از استبداد داخلی و سلطه خارجی رها شود.
در حوزه سیاست، آزادی تابعی است از رهایی از استبداد داخلی و استکبار خارجی و استقلال در این نظام به معنای عدم تصرف و دخالت دیگران در امور کشور است. در غرب، آزادی بیشتر در سطح فردی و در قالب آزادیهای مدنی و حقوق فردی تعریف میشود، اما در اسلام، آزادی بر پایه توحید و عبودیت استوار است و هدف فردی و اجتماعی دارد.
انسان وظیفه دارد آزادی خود را بدست آورد
در مبانی اسلامی، آزادی بر ادله فطرت، قرآن و روایات استوار است؛ فطرت انسان به گونهای است که باید بر نفس خود سلطه داشته باشد، نه اینکه مقید به لذات و نفسانیات باشد. در نظام اسلامی، انسانها وظیفه دارند آزادی خود را به دست آورند و دولتها موظفند این آزادی را تضمین کنند. آزادی در این نظام، ماهیت دوگانهای دارد: حق و تکلیف، به این معنا که انسان باید حق آزادی خود را کسب کند و دولت نیز مسئول تضمین آن است. ضوابط آزادی شامل رعایت حقوق دیگران، اخلاق، ارزشهای الهی و عدم سوء استفاده است؛ به گونهای که آزادی مقدس و قداست یافته باشد و انسانها جان خود را برای آن به خطر بیندازند.
در مصادیق آزادی میتوان به آزادی بیان، عقیده، انتخابات و مشارکت سیاسی اشاره داشت که در نهایت به انسان کامل در جامعه اسلامی منجر میشود. بر اساس دیدگاه مقام معظم رهبری، آزادی باید از سلطه و استبداد داخلی و خارجی رهایی یابد و در مسیر تحقق عدالت و کرامت انسانی قرار گیرد. پیامبران در طول تاریخ، با مبارزه علیه استبداد و استکبار، آزادی و کرامت انسانها را به ارمغان آوردهاند و هدف اصلی آنان نجات انسانها از زنجیرهای ظلم و ستم بوده است.
باطل باید شناخته شود
آزادی در اسلام، نه تنها حق، بلکه وظیفه است و دولت وظیفه دارد این آزادی را برای مردم فراهم و تضمین کند، به گونهای که آزادی اجتماعی و فردی در چارچوب ارزشهای الهی و اخلاقی حفظ شود. آزادی در نظام اسلامی، بر پایه آگاهی، عدالت و کرامت انسانی استوار است و باید در مسیر تحقق اهداف الهی و انسانی قرار گیرد.
از سوی دیگر جامعه باید زمینههای رهایی انسان از عوامل مخرب، مفسد و موانع حرکت و رشد را فراهم کند. این عوامل شامل استکبار، استبداد، ذهنیتهای منفی و تبلیغات فریبنده است که ذهنیت جوانان را درگیر و اسیر میکنند. اسلام بر آگاهی و منطق تأکید دارد و معتقد است که مبارزه با باطل، از جمله استکبار و استبداد، ضروری است، چرا که باطل باید شناخته و مقابله شود.
نقش آگاهی در اسارت یا رهایی انسان
در نظام اسلامی، آزادی به معنای حق و وظیفه است؛ یعنی انسان باید بتواند آزادانه تصمیم بگیرد، رأی دهد و در سرنوشت خود مشارکت کند، اما این آزادی باید مبتنی بر آگاهی و شناخت باشد، نه تبلیغات و فریبکاری. در این راستا، انتخابات و مشارکت سیاسی باید بر پایه آگاهی و شناخت صحیح صورت گیرد تا از تحریف و انحراف جلوگیری شود. براساس منطق اسلام، آگاهی نباید انسان را اسیر تبلیغات و فریبهای دشمن کند، بلکه باید او را به سمت حقیقت و آزادی واقعی هدایت کند.
آزادی در نظام اسلامی، بر مبنای مبارزه با استبداد داخلی و سلطه خارجی استوار است؛ یعنی آزادی حقیقی، آزادی از سلطه و وابستگی است که در نتیجه انقلاب اسلامی و تلاشهای مردمی حاصل شده است. امام خمینی(ره) و دیگر رهبران انقلاب، شعار آزادی را در مقابل استبداد و وابستگی به قدرتهای سلطهگر مطرح کردند و تأکید داشتند که آزادی باید در چارچوب ارزشهای اسلامی و ملی باشد.
آزادی؛ استبداد داخلی و سلطه خارجی
استقلال و آزادی در مقابل استکبار و استعمار، از اصول اساسی است که نظام جمهوری اسلامی بر آن تأکید دارد. آزادی حقیقی، یعنی حق تصمیمگیری و تعیین سرنوشت کشور و ملت که باید در مقابل نظامهای سلطهگر و استثمارگر حفظ و تضمین شود. آزادی در مقابل استبداد داخلی و سلطه خارجی به ویژه در مقابل سلطه استکبار جهانی اهمیت دارد. نظامهای سلطهگر، با محدود کردن حق تصمیمگیری و خودمختاری کشورها، آزادی آنها را سلب میکنند؛ بنابراین، استقلال و آزادی باید همراستا باشند و آزادی ملی و بینالمللی در مقابل استثمار و استعمار باید حفظ شود. در این راستا، فلسفه حکومت اسلامی، ایجاد آزادی برای انسان در مسیر عبودیت خداوند و مبارزه با قیود نفسانی و استبداد است، و این آزادی، نه تنها حق بلکه وظیفهای است که باید در مسیر تحقق عدالت و کرامت انسانی قرار گیرد.
ماهیت دو گانه آزادی
یکی از دلایلی که سلطهگران با پیامبران همواره درگیری و دشمنی داشته و قصد شهادت آنها را داشتهاند، آگاهیبخشی پیامبران برای ایجاد آزادی آن جامعه است. در حقیقت بخشی از رسالت پیامبران مبارزه با استبداد، استکبار و آوردن آزادیهای واقعی برای مردم و نجات انسانها از زنجیرهای ظلم و استبداد و هدایت آنها به سمت آگاهی، کرامت و آزادی حقیقی است. آنان در طول تاریخ ضمن مقابله با حاکمان مستبد، سعی در آزادسازی انسانها از قیود باطل و خرافات داشته و برقراری آزادیهای مشروع و انسانی را هدف قرار دادند.
پیامبر گرامی اسلام(ص) جدای از اینکه مردم مکه و مدینه را از باور به خرافات و عقاید باطل نجات داد، نگاه بشر را از زمین به آسمان برد. شناخت تاریخ و باز خوانی آن به فهم این مسئله کمک خواهد کرد.
اهمیت آگاهی در فرآیند مبارزه برای آزادی
مبارزه بدون آگاهی، ممکن است منجر به اسارت در تبلیغات و فریبهای دشمن شود. در انقلاب اسلامی، شعار آزادی بر پایه مبارزه با استبداد داخلی و وابستگی به قدرتهای خارجی استوار است. امام خمینی(ره) بر آزادی در مقابل استبداد و سلطه خارجی تأکید داشت و معتقد بود که آزادی باید بر پایه آگاهی و مشارکت مردم باشد، نه تبلیغات فریبنده و بیاطلاعی.
مفهوم استقلال نیز در کنار آزادی مطرح میشود؛ استقلال به معنای عدم وابستگی و سلطه دیگران بر سرنوشت کشور و ملت است. نظام جمهوری اسلامی بر پایه استقلال و آزادی بنا شده است و در مقابل استکبار جهانی، حق تصمیمگیری و تعیین سرنوشت خود را حفظ میکند. آزادی در این نظام، نه فقط آزادی فردی بلکه آزادی ملی و سیاسی است که باید در مقابل سلطه و استثمار حفظ شود. در این راستا، کشورهای غربی و قدرتهای استعماری، با محدود کردن آزادی و حق تصمیمگیری ملتها، نظم سلطهگرانهای برقرار کردهاند که باید در مقابل آن ایستاد.
فلسفه اصلی آزادی در اسلام، عبودیت و بندگی خداوند است. انسان آزاد است اما در قالب بندگی و اطاعت از خالق، نه آزاد بودن مطلق و این نوع آزادی است که انسان را در مسیر هدایت و سعادتمندی قرار میدهد.
انتهای پیام