کد خبر: 4312024
تاریخ انتشار : ۳۰ مهر ۱۴۰۴ - ۰۸:۵۲
عنبری بیان کرد

تحقق مسئولیت اجتماعی به توسعه و عدالت اجتماعی منجر می‌شود

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: در دنیای امروز هر فرد و سازمانی نه تنها باید حقوق خود را طلب کند، بلکه در برابر دیگران و محیط پیرامون خود مسئولیت اخلاقی و اجتماعی دارد. مسئولیت اجتماعی از پیوند حق و تکلیف شکل می‌گیرد و تحقق آن نه تنها به سود فردی، بلکه به توسعه و عدالت اجتماعی کمک می‌کند.

موسی عنبریمسئولیت اجتماعی مفهومی است که در قلب جوامع مدرن جایگاه ویژه‌ای یافته و هم برای افراد و هم برای سازمان‌ها به یک الزام اخلاقی و عملی تبدیل شده است. این مفهوم فراتر از صرفا رعایت قوانین و مقررات است و شامل تعهداتی می‌شود که افراد و نهادها در قبال جامعه، محیط زیست، نسل‌های آینده و دیگر موجودات دارند. مسئولیت اجتماعی، پیوندی عمیق میان حق و تکلیف ایجاد می‌کند، به این معنا که انسان نه تنها حق بهره‌مندی از منابع و امکانات دارد، بلکه موظف است در برابر دیگران و محیط پیرامون خود، رفتار مسئولانه و اخلاق‌مدارانه داشته باشد. 

در سطح فردی، مسئولیت اجتماعی می‌تواند شامل رعایت حقوق دیگران، احترام به محیط زیست و مشارکت در فعالیت‌های خیرخواهانه باشد. در سطح سازمانی و نهادی این مسئولیت به معنای تلاش برای کاهش آسیب‌های اجتماعی و زیست‌محیطی، ارتقای رفاه و توسعه پایدار و ایفای تعهدات اخلاقی در برابر جامعه است. به عبارت دیگر، مسئولیت اجتماعی پلی است میان سود شخصی یا سازمانی و منفعت جمعی، به گونه‌ای که پیشرفت فردی و نهادی تنها در سایه رشد و توسعه جامعه معنا پیدا می‌کند. 

امروزه مسئولیت اجتماعی دیگر یک انتخاب اختیاری نیست، بلکه به یک معیار کلیدی برای سنجش عملکرد افراد، سازمان‌ها و حتی دولت‌ها تبدیل شده است. جوامعی که مسئولیت اجتماعی را نهادینه می‌کنند، شاهد ارتقای عدالت اجتماعی، کاهش آسیب‌های محیطی، بهبود سلامت عمومی و رشد فرهنگی و اقتصادی پایدار هستند. به همین دلیل، پژوهشگران و فعالان اجتماعی بر این باورند که مسئولیت اجتماعی باید هم از دل فرهنگ و اخلاق جامعه رشد کند و هم با حمایت قانونی و سیاست‌گذاری هوشمندانه تقویت شود تا اثرات آن در بلندمدت پایدار و ملموس باشد.

ایکنا در راستای بررسی مقوله مسئولیت اجتماعی و شیوه‌های توسعه آن در میان مردم، سازمان‌ها و نهادهای مختلف به گفت‌وگو با موسی عنبری، جامعه‌شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران پرداخته که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید. 

ایکنا ـ از نظر حضرتعالی مفهوم مسئولیت اجتماعی چیست و آیا این مسئولیت برای افراد و نهادهای مختلف نوعی وظیفه است یا انتخاب؟

در فلسفه اخلاق، مفهوم مسئولیت اجتماعی ریشه در درک بنیادی حقوق و تکالیف انسان‌ها دارد. انسان‌ها پیش از هر چیز دارای حقوق ذاتی هستند، از جمله حق حیات، حق بهره‌مندی از امکانات اولیه، حق کار و اشتغال، حق مالکیت و سایر حقوقی که تضمین‌کننده حیات و کرامت انسانی هستند. این حقوق اگرچه ذاتی و مستقل از هر اقدام یا تصمیمی هستند، اما تحقق واقعی آن‌ها تنها در تعامل اجتماعی معنا پیدا می‌کند. به بیان دیگر، حقوق انسان‌ها زمانی قابل دفاع و پایدار است که با تکالیف و تعهدات متقابل همراه باشد.  تکلیف به این معناست که هر فرد نه تنها دارای حقوق است بلکه موظف است حقوق دیگران را رعایت کند و در برابر جامعه و محیط پیرامون خود مسئول باشد. از همین پیوند میان حق و تکلیف، مفهوم مسئولیت شکل می‌گیرد. مسئولیت در واقع تجلی عملی حقوق و تکالیف انسان است، بدین معنا که هر فرد در رفتارها، تصمیمات و تعاملات خود باید اثرات اجتماعی اعمالش را مدنظر قرار دهد و در برابر دیگران پاسخگو باشد. 

این مسئولیت شامل همه ابعاد زندگی انسان می‌شود. انسان در برابر دیگر انسان‌ها، جانداران دیگر و طبیعت مسئول است. این مسئولیت شامل رعایت حقوق دیگران، حفاظت از محیط زیست، توجه به سلامت عمومی و مشارکت در ساختارهای اجتماعی سالم است. از همین نقطه، مفهوم مسئولیت اجتماعی شکل می‌گیرد، به این معنا که انسان نه تنها در روابط فردی، بلکه در سطح اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و محیطی موظف به ایفای نقش و اقداماتی است که اثرات مثبت و سازنده بر جامعه داشته باشد.  مسئولیت اجتماعی هم جنبه انتخابی دارد و هم جنبه اخلاقی و وظیفه‌ای. به عبارت دیگر هر فرد یا سازمان می‌تواند در مسیر ایفای مسئولیت‌های اجتماعی خلاقانه عمل کند و اقدامات داوطلبانه انجام دهد، اما در عین حال، بخشی از این مسئولیت‌ها به‌صورت اخلاقی و حتی قانونی الزامی است و نادیده گرفتن آن می‌تواند پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و زیست‌محیطی جدی به دنبال داشته باشد. 

ایکنا ـ سازمان‌ها و نهادهای مختلف چه وظایفی در حوزه مسئولیت اجتماعی بر عهده دارند؟ 

مسئولیت اجتماعی سازمان‌ها و نهادها حوزه‌ای گسترده و چندبعدی دارد که شامل ابعاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، محیطی و حتی اخلاقی می‌شود. امروزه همه سازمان‌ها اعم از صنعتی، اقتصادی، فرهنگی، آموزشی و خدماتی در برابر جامعه‌ای که در آن فعالیت می‌کنند، پاسخگو هستند و باید تعهدات اجتماعی خود را به نحو مؤثر عملیاتی کنند.  مسئولیت اجتماعی سازمان‌ها پیش از هر چیز به معنای اثرگذاری مثبت و مؤثر بر جامعه است. برای مثال، سازمان‌هایی که در حوزه تولید علم و دانش فعالیت می‌کنند، موظف‌ هستند در بازه‌های زمانی مشخص میزان نفوذ اجتماعی و خدمت‌رسانی خود را ارزیابی کنند. این ارزیابی می‌تواند شامل شاخص‌هایی مانند دسترسی عمومی به خدمات آموزشی، ارتقای کیفیت پژوهش‌ها، تأثیرگذاری پروژه‌ها در حل مسائل اجتماعی و اقتصادی و میزان مشارکت جامعه در بهره‌برداری از محصولات علمی باشد. چنین اقداماتی نشان می‌دهد که سازمان‌ها تنها به دنبال سود شخصی یا منافع اقتصادی خود نیستند، بلکه در همان حوزه‌ای که فعالیت می‌کنند، مسئولیت اجتماعی دارند و باید اثرات فعالیت خود بر جامعه را پایش و مدیریت کنند.  

حتی در سطح خرد، کسب‌وکارهای کوچک و فروشگاه‌ها نیز مشمول مسئولیت اجتماعی هستند. یک فروشنده یا صاحب مغازه موظف است کالاهای سالم و ایمن عرضه کند و در صورت وجود نقص یا تهدید سلامت، اقدام به اصلاح یا اطلاع‌رسانی کند. این موضوع نشان می‌دهد که مسئولیت اجتماعی از سطح فردی آغاز شده و به سطوح بالاتر یعنی سازمان‌ها و نهادها، گسترش می‌یابد.  یکی از ابعاد مهم مسئولیت اجتماعی سازمان‌ها مدیریت منابع عمومی و حفاظت از محیط زیست است. سازمان‌های صنعتی و اقتصادی که از منابع طبیعی و امکانات عمومی مانند آب، خاک، انرژی و منابع معدنی بهره‌برداری می‌کنند، در برابر مردم به‌عنوان مالکان اصلی این منابع مسئول هستند. این مسئولیت می‌تواند شامل تخصیص بخشی از سود سالانه برای حفظ محیط زیست، کاهش آلودگی، حمایت از توسعه پایدار و سرمایه‌گذاری در فناوری‌های پاک باشد. چنین اقداماتی نه تنها به منافع عمومی کمک می‌کند، بلکه موجب افزایش اعتماد عمومی و مشروعیت اجتماعی سازمان نیز می‌شود. 

مسئولیت اجتماعی محدود به سازمان‌های صنعتی نیست. اگر این مسئولیت تنها به یک گروه محدود شود، نابرابری و بی‌عدالتی شکل می‌گیرد. سازمان‌های فرهنگی، آموزشی و مذهبی نیز باید همان‌گونه که از دیگران انتظار دارند، نقش خود را در زمینه‌های اقتصادی، صنعتی و نوآوری ایفا کنند

مسئولیت اجتماعی همچنین، شامل پذیرش تعهد در برابر آثار و آسیب‌های اجتماعی ناشی از فعالیت‌های سازمان است. ممکن است فعالیت صنعتی موجب افزایش آلودگی هوا، گسترش بیماری‌های محیطی، کاهش طول عمر افراد یا تغییرات نامطلوب در ساختارهای اجتماعی شود. در این شرایط سازمان‌ها موظف‌ هستند با برنامه‌ریزی دقیق و اقدامات مؤثر در حوزه‌های آموزش، سلامت، فرهنگ و رفاه اجتماعی مشارکت کنند. نمونه‌هایی از این اقدامات شامل ساخت و تجهیز مدارس، ارتقای کیفیت آموزشی، حمایت از سیستم بهداشت محلی، اجرای برنامه‌های فرهنگی و کمک به ارتقای شرایط زندگی جامعه است.  از جمله مهمترین حوزه‌هایی که سازمان‌ها باید نسبت به آن حساس باشند، حوزه سلامت عمومی است. فعالیت‌های صنعتی و اقتصادی ممکن است به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم سلامت جامعه را تحت تأثیر قرار دهند، از جمله افزایش آلودگی، کاهش طول عمر، بروز بیماری‌های محیطی و حتی تغییر ساختارهای اجتماعی و اقتصادی منطقه. در برابر این تأثیرات، سازمان‌ها موظف هستند با رویکردهای برنامه‌ریزی‌شده، اقدامات پایدار برای توسعه محلی، کاهش فقر، تقویت فرهنگ بومی و ارتقای رفاه اجتماعی انجام دهند.  

مسئولیت اجتماعی محدود به سازمان‌های صنعتی نیست. اگر این مسئولیت تنها به یک گروه محدود شود، نابرابری و بی‌عدالتی شکل می‌گیرد. سازمان‌های فرهنگی، آموزشی و مذهبی نیز باید همان‌گونه که از دیگران انتظار دارند، نقش خود را در زمینه‌های اقتصادی، صنعتی و نوآوری ایفا کنند. به بیان دیگر، همان‌گونه که سازمان‌های اقتصادی موظف‌ هستند به رشد فرهنگی و آموزشی جامعه کمک کنند، نهادهای فرهنگی، مذهبی و اجتماعی نیز باید زمینه رشد اقتصادی، توسعه تولید و شکوفایی صنعتی را فراهم کنند و با نوآوری و برنامه‌ریزی به بهبود شرایط اجتماعی و اقتصادی کمک کنند.  در نهایت، مسئولیت اجتماعی را می‌توان پذیرش مجموعه‌ای از تعهدات پایدار دانست که هدف آن تحقق توسعه عمومی، گسترش عدالت اجتماعی و بهبود کیفیت زندگی جامعه است. این مسئولیت چه در سطح فردی و چه در سطح سازمانی پایه و اساس تعاملات انسانی پایدار را شکل می‌دهد و تضمین می‌کند که فعالیت‌های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، همسو با منافع جمعی و عدالت اجتماعی باشد. 

ایکنا ـ‌ آیا مسئولیت اجتماعی باید در قانون الزام شود یا باید از درون فرهنگ و اخلاق رشد کند؟ 

مسئولیت اجتماعی مفهومی است که در مرکز اخلاق، جامعه‌شناسی و حقوق قرار دارد و ارتباط مستقیم با فلسفه اخلاق، فلسفه حقوق و توسعه جامعه دارد. پیش از بررسی نهادینه شدن مسئولیت اجتماعی، لازم است بدانیم که انسان‌ها پیش از هر چیز واجد حقوق ذاتی هستند، حق حیات، حق بهره‌مندی از امکانات، حق کار، حق مالکیت و سایر حقوق متنوع. اما تحقق این حقوق تنها زمانی معنا پیدا می‌کند که به صورت متقابل رعایت شوند و این مفهوم در کنار تکلیف معنا می‌یابد، یعنی هر فرد نه تنها حق دارد که از دیگران حقوق خود را مطالبه کند، بلکه خود نیز موظف به رعایت حقوق دیگران است.  در این چارچوب، مسئولیت اجتماعی از پیوند حق و تکلیف شکل می‌گیرد. هر فرد در برابر دیگری مسئول است، این «دیگری» می‌تواند انسان‌های دیگر، جانداران، محیط زیست و حتی جمادات باشد. انسان در عین بهره‌مندی از این منابع و موجودات، تکلیف و مسئولیت اخلاقی و اجتماعی نسبت به آن‌ها دارد. مسئولیت اجتماعی به معنای تعهد فرد یا سازمان در قبال محیط پیرامون، جامعه و سایر موجودات است. 

در جوامع پیچیده و متنوع تعامل میان قانون و فرهنگ اهمیت بسیار بالایی دارد. اگر تنها به فرهنگ اتکا شود، نهادینه شدن مسئولیت اجتماعی بسیار طولانی و ناکافی خواهد بود و احتمال بروز رفتارهای ناسازگار افزایش می‌یابد. از سوی دیگر، اگر تنها قانون محور باشد و فرهنگ و باورهای اجتماعی نادیده گرفته شوند، جامعه ممکن است قوانین را رعایت نکند یا مقاومت فرهنگی ایجاد شود

البته فرهنگ به تنهایی نمی‌تواند مسئولیت اجتماعی را به طور پایدار در جامعه تثبیت کند. فرهنگ نیازمند زمان، آموزش و تجربه اجتماعی است تا هنجارها تثبیت شوند. در جوامع پیچیده و متنوع اتکای صرف به فرهنگ منجر به کندی فرآیند نهادینه‌سازی و رفتارهای ناهماهنگ می‌شود.  برای مثال، رعایت کمربند ایمنی یا استفاده از کلاه ایمنی در موتورسیکلت رفتارهایی هستند که ابتدا باید از طریق قانون الزام‌آور تثبیت شوند. قانون افراد را مجبور به رعایت رفتارهای ایمنی می‌کند و با استمرار آن، این رفتارها به مرور به فرهنگ جامعه تبدیل می‌شوند. بنابراین، قانون و فرهنگ باید به‌صورت همزمان و هماهنگ عمل کنند تا مسئولیت اجتماعی در جامعه هم از نظر اخلاقی و هم اجرایی تثبیت شود.  قانون و فرهنگ رابطه‌ای هم‌افزا و مکمل دارند. فرهنگ بدون حمایت قانونی توانایی لازم برای ایجاد تغییرات گسترده و سریع در رفتارهای جمعی را ندارد و قانون بدون پشتوانه فرهنگی نیز اجرایی نخواهد بود. تجربه تاریخی جوامع مختلف نشان داده است که تصویب قوانین بدون آمادگی فرهنگی، مقاومت‌ها و نافرمانی‌های گسترده به دنبال دارد.  برای مثال قوانینی که صرفا با رویکرد انضباطی اجرا می‌شوند و مردم نسبت به ضرورت آن‌ها آگاهی فرهنگی ندارند، ممکن است اثر معکوس داشته باشند و باعث رفتارهای مخفیانه و دورزدن قانون شوند. برعکس، زمانی که قانون و فرهنگ همزمان عمل کنند، مسئولیت اجتماعی به یک هنجار پایدار و ارزش اجتماعی تبدیل می‌شود. 

ایکنا ـ در جوامع مدرن، تعامل قانون و فرهنگ چگونه باید شکل بگیرد؟

در جوامع پیچیده و متنوع تعامل میان قانون و فرهنگ اهمیت بسیار بالایی دارد. اگر تنها به فرهنگ اتکا شود، نهادینه شدن مسئولیت اجتماعی بسیار طولانی و ناکافی خواهد بود و احتمال بروز رفتارهای ناسازگار افزایش می‌یابد. از سوی دیگر، اگر تنها قانون محور باشد و فرهنگ و باورهای اجتماعی نادیده گرفته شوند، جامعه ممکن است قوانین را رعایت نکند یا مقاومت فرهنگی ایجاد شود.  قانون چارچوب رفتارهای ضروری را مشخص می‌کند، اما تثبیت پایدار آن‌ها در جامعه تنها از طریق فرهنگ و آموزش مدنی امکان‌پذیر است. تعامل این دو عامل باعث می‌شود مسئولیت اجتماعی به ارزش، باور و هنجار اجتماعی پایدار تبدیل شود.  تصویب قوانین زیست‌محیطی مانند ممنوعیت تخلیه فاضلاب صنعتی بدون آموزش و فرهنگ‌سازی عمومی اثرگذار نیست. فرهنگ حفاظت از محیط زیست در مدارس، رسانه‌ها و خانواده‌ها باعث می‌شود که قانون با حمایت جامعه اجرا شود و رفتارهای مسئولانه نهادینه شود.

مسئولیت اجتماعی از سطح فردی آغاز می‌شود، جایی که هر فرد در رفتارهای روزمره خود نسبت به دیگران و محیط پیرامون مسئول است. این مسئولیت سپس به سطح سازمان‌ها و نهادها گسترش می‌یابد. سازمان‌ها در فعالیت‌های خود باید به اثرات اقتصادی، اجتماعی و محیطی توجه کنند و بخش‌هایی از منابع و سود خود را برای توسعه پایدار و کاهش آسیب‌ها اختصاص دهند

قوانین الزام‌آور برای واکسیناسیون یا رعایت بهداشت فردی بدون پذیرش فرهنگی مردم ممکن است با مقاومت مواجه شوند. وقتی جامعه اهمیت این رفتارها را درک کند، قوانین نه تنها رعایت می‌شوند، بلکه بخشی از سبک زندگی مردم می‌شوند.  قانون الزام به بستن کمربند ایمنی موفق نخواهد بود مگر آنکه فرهنگ ایمنی در جامعه تقویت شود و مردم رعایت آن را به باور اخلاقی و فرهنگی خود تبدیل کنند.  سازمان‌های صنعتی که از منابع طبیعی بهره‌برداری می‌کنند، بدون قانون و آموزش فرهنگی نمی‌توانند مسئولیت اجتماعی خود را عملی کنند. قانون چارچوب استفاده صحیح و پایدار منابع را مشخص می‌کند و فرهنگ، سازمان‌ها و افراد را ترغیب به رعایت آن می‌کند. 

نهادهای فرهنگی نیز باید در کنار مسئولیت اجتماعی اقتصادی و صنعتی، نقش خود را در ارتقای فرهنگ عمومی، نوآوری و توسعه پایدار ایفا کنند. برای نمونه، دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی می‌توانند با آموزش و پژوهش، فرهنگ مسئولیت اجتماعی را در میان نسل جوان نهادینه کنند و از سوی دیگر به رشد اقتصادی و نوآوری صنعتی نیز کمک کنند.  قانون موجب رفتارهای سریع و الزام‌آور می‌شود و فرهنگ پذیرش و استمرار آن‌ها را تضمین می‌کند.  تعامل قانون و فرهنگ باعث نهادینه شدن مسئولیت اجتماعی، توسعه عدالت اجتماعی، ارتقای کیفیت زندگی، کاهش فقر و رشد پایدار می‌شود.  

مسئولیت اجتماعی از سطح فردی آغاز می‌شود، جایی که هر فرد در رفتارهای روزمره خود نسبت به دیگران و محیط پیرامون مسئول است. این مسئولیت سپس به سطح سازمان‌ها و نهادها گسترش می‌یابد. سازمان‌ها در فعالیت‌های خود باید به اثرات اقتصادی، اجتماعی و محیطی توجه کنند و بخش‌هایی از منابع و سود خود را برای توسعه پایدار و کاهش آسیب‌ها اختصاص دهند. نهایتا مسئولیت اجتماعی در سطح کل جامعه با تعامل میان سازمان‌ها، قوانین و فرهنگ شکل می‌گیرد و باعث ارتقای رفاه عمومی و توسعه اجتماعی می‌شود. مسئولیت اجتماعی در جامعه مدرن تنها از طریق ترکیب هوشمندانه قانون و فرهنگ نهادینه می‌شود. قانون چارچوب الزام‌آور ارائه می‌دهد، اما بدون فرهنگ و آموزش عمومی، قابلیت اجرایی کامل ندارد. فرهنگ مدنی نیز بدون قانون ممکن است پراکنده و ناکافی عمل کند. تنها زمانی مسئولیت اجتماعی به واقعیت عملی و رفتار نهادینه شده تبدیل می‌شود که قانون و فرهنگ در تعامل مستمر باشند، همدیگر را تقویت کنند و هدف مشترک ارتقای کیفیت زندگی، عدالت اجتماعی و توسعه پایدار را دنبال کنند.

انتهای پیام
captcha